eitaa logo
『 کمیته خادمین‌ شهدا 』
881 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
35 فایل
بهم‌گفت‌چیشد‌که‌... تصمیم‌گرفتےخادمِ‌شهدابشے؟ گفتم‌ماانتخاب‌نکردیم‌که‌خادم‌‌شهدابشیم شهداماروانتخاب‌کردن‌که‌خادمےکنیم‌براشون. خادم کانال 💬| @m313jj 📱آدرس‌‌ما‌درفضاےمجازے: https://zil.ink/khademin_markazi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•══🌹❝سـلـام❞🌹══• 🍃روز ‌دوشنبه را آغاز می کنیم با حدیثی‌ از (ع): ---------------------------- 🌸🍃🌷 ✨به خدا سوگند! خون من از جوشش باز نمی ایستد تا خداوند را برانگیزد. «📌الـمـنـاقـب ؛ ۴:۸۵📚» ✨ذکر روز دوشنبه: « یـا قـاضِیَ الْحاجات» « ای بـرآورنده حـاجت‌ها» ‌ ‌‌‌‌‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ ━━━━⊰❀❀⊱━━━━ 🌻 @khademin_markazi ━━━━⊰❀❀⊱━━━━
📌 : 🌟صـفـحـه ی «۵۲» قرآن کریم جزء«۳» «سـوره آلِ عمران»
052.mp3
714.8K
📌 : 🌟قـرائـت صفحه ی«۵۲» قـرآن کـریـم جزء«۳» « سـوره آلِ عمران»
🎨 لوح | الهی نصیرمان باش ... 🔻 سردار شهید نورعلی شوشتری: دیروز از هرچه داشتیم، گذشتیم؛ امروز از هرچه بود، گذشتیم آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز…! دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود… آنجا (جبهه) بوی ایمان می‌داد و این جا ایمانمان بو !! می‌دهد!!… 🔅 آنجا درب اطاقمان می‌نوشتیم یاحسین فرماندهی ازآن توست الان می‌نویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید الهی: نصیرمان باش، تا بصیر گردیم. بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم و آزادمان کن تا اسیر نگردیم… 🌷 🆔 @khademin_markazi
‌🌸🍃🌷 [﷽] 🔰 ✨رهبر معظم انقلاب اسلامی : کار امام حسین علیه‌الصّلاه والسّلام در کربلا، با کار جدّ مطهرش حضرت محمد بن عبداللَّه صلی‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلم در بعثت، قابل تشبیه و مقایسه است. قضیه این است. همان طور که پیغمبر در آن جا، یک تنه با یک دنیا مواجه شد، امام حسین هم در ماجرای کربلا، یک تنه با یک دنیا مواجه بود. 🔉 ۱۳۷۵/۰۹/۲۴ ‌‌‌‌‌‌‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ ━━━━⊰❀❀⊱━━━━ 🌻 @khademin_markazi ━━━━⊰❀❀⊱━━━━
🏴🥀 [﷽] 📱 | علیه‌السلام 🖤 بِین‌آغُوش‌عَمـــُــــو‌بُود‌وَلے‌‌مُبهَم‌شُد یِڪ‌حُسینیھ‌‌‌هَمانجا‌حَسنیھ‌‌‌هم‌شُد 🆔 @khademin_markazi
‌🌸🍃🌷 [﷽] 🔰: 📌 تو شهر حلب دو تاى سوار موتور میرفتیم، دیدم حسن سرش پایین داره میره مدح (على علیه السلام) رو میخوند من ترکش نشسته بودم، ترسیدم، فقط میتونست دو سه متر جلو رو ببینه گفتم: داداش مواظب باش تصادف میکنیم، ولى توجه نکرد، همینطور که میخوند، با ناراحتى گفتم، سر تو بیار بالا خیلى خطرناکه، باز هم به حرفم توجه نکرد، داشتم عصبانى میشدم که با جدیت گفت: چه کارم دارى نمیخوام سرمو بیارم بالا، یک لحظه توجه کردم به دور و برمون. دیدم اطوافمون پر از زنهاى بى‌حجابه، میترسید چشمش بیوفته به نامحرم.  ‌‌‌‌‌‌‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ ━━━━⊰❀❀⊱━━━━ 🌻 @khademin_markazi ━━━━⊰❀❀⊱━━━━