هر روز،صبحِ زود،به گوشم صدای توست
حَیّ عَلَی الحسین وَ حَیّ عَلَی الحَرم
با یک سلام رو به شما رو به کربلا
جا میدهم میان دلم یک بغل حرم
💚اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْـنِ
💚وَ عَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْـنِ
💚وَ عَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْـنِ
💚وَ عَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْـنِ
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@khademinekoolebar
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
🌤#حضرت_مولا
🥀🌕#امام_زمان (عج)
شب ها بدون آمدنت صبح می شوند
برگرد ای توسل شب زنده دار ها ...
🕯🤲🏻 اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب (س)
🏴#شهادت_امام_حسن_عسکری (ع) را خدمت مولایمان تسلیت عرض می کنیم
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@khademinekoolebar
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
برپایی سفره عقد ۵ زوج با حمایت خیرخواهانه مردم شریف و خادمین شهدا در مصلای آبادان توسط خادمین شهدا حوزه تابع ناحیه مقاومت آبادان
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@khademinekoolebar
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
مادر شهید معماریان به من میگفت که رفتم تو اتاق خواب پسرم گفتم مامان چیکار داری؟ گفت میخوام ساکم رو امشب تو ببندی، گفتم مامان برای چی؟ گفت برای این که این آخرین جبهه است که میرم. دیگه برنمیگردم. گفتم مامان زبونت رو گاز بگیر. این همه جبهه رفتی اومدی بازم میری میای، گفت نه مامان این آخرین جبهه است. آقای یکتا صبح اومدم آب بریزیم پشت سرش دیدم دلم داره دنبالش میره. گفتم مالی که در راه خدا دادم، نباید دلم باهاش باشه. آب رو دادم به همسایه ریخت... رسید سر کوچه به این تیر چراغ برق سر کوچه که الان خورده کوچه شهید معماریان، وایساد یه نگاهی به من کرد گفت مامان قد و بالام رو ببین که دیگه تا قیامت منو نمیبینی...
🎙راوی:حاج حسین یکتا
#شهید_محمد_معماریان
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@khademinekoolebar
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری | #به_رسم_خادمی
سفره خادمی رو حضرت زهرا پهن میکنه🌱❤️
📍یادمان شهدای والفجر4 (خانم شیخان)مریوان
#خادم_الشهدا
🔸کمیته خادمین شهدای استان کردستان
@Khademinkordestan
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@khademinekoolebar
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏷 قصه های محمود
( زمین فوتبال )
#اعزام
╭~•🌱🕊✨💌•~─↷
eitaa.com/khademine_reza کمیتهخـادمـیـنشهداخـراسانرضـوی
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@khademinekoolebar
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی شهید شد رفتم باهاش حرف بزنم؛
بهش گفتم مبارکت باشه ، میخندید لبهاشم تکون میخورد
گفتم نکنه زنده باشه ...
____________
[ روایت لحظه ی وداع ]
[ راوی : مادر #شهید_مصطفی_مسعودیان ]
‹ انتشار برای اولین بار ›
ادامه دارد...
#مصاحبه
#راهِمصطفی
• @mostafa_Masoudian •