🙏 حکم انجام بازی های قماری (پاسور )رایانه ای چیست؟
❓سوال: آیا انجام بازیهایی که حکم قمار را دارند (مانند پاسور) به وسیله کامپیوتر یا مانند آن در اینترنت نیز حرام می باشد؟
✅ پاسخ:
👤 آیت الله خامنه ای:
🔸 بازی هایی که به دلیل قمار بین دو طرف، حرام بوده اگر از طریق رایانه و به تنهایی باشد و برد و باختی در آن نباشد، فی نفسه جایز است.
👤 آیت الله مکارم:
🔹 بازی پاسور با کامپیوتر که یک طرف خود شخص و طرف دیگر کامپیوتر است، اشکالی ندارد.
#احکام
♨️ #فضیلتدائمالوضوبودن
🔹با آنکه آیات و روایات زیادی بر دایم الوضو بودن تأکید دارند، با این حال وضو گرفتن برای بسیاری از ما سخت است!
گویا نمی دانیم چه خیر کثیری را از دست
می دهیم:
1⃣ رزق و روزیت فراوان می گردد...
از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمودند: کسی که دوست دارد بر خیر و برکت منزلش بیفزاید، هنگام غذا خوردن وضوء بگیرد…
2⃣ خشک نکردن آب وضو حسنه دارد...
امام صادق (علیه السلام) فرمودند : کسى که وضو بگیرد و با حوله اعضاى وضو را خشک کند، یک حسنه براى او نوشته مى شود
و کسى که وضو بگیرد و صبر کند تا دست و رویش خود خشک شوند، سى حسنه براى او نوشته مى شود…
3⃣ عمرت زیاد می شود...
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: سعی کن طاهر و با وضو باشی که خداوند بر طول عمرت می افزاید….
4⃣خواب با وضو، عبادت است...
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: کسی که با وضو بخوابد بستر او برایش مسجد می شود، و خوابش (ثواب کسی را دارد که) به نماز مشغول است تا این که شب را به صبح رساند
و اگر کسی بدون وضو خوابید بسترش برای او قبر خواهد بود و مانند مرداری می ماند تا صبح شود….
5⃣مرگ با وضو، شهادت است...
رسول خدا فرمودند: اگر توانستی شب و روز با وضو باشی این کار را انجام بده، زیرا اگر در حال وضو از دنیا بروی شهید خواهى بود…
6⃣در قیامت نورانی می شوی...
پیامبر خدا می فرمایند:
فردای قیامت خدای متعال امّت من را بین بقیّه ی امّتها در حالی محشور میکند که به خاطر وضویی که در دنیا گرفتند روسپیدند و پیشانیهای نورانی دارند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️پیامبر صلی الله علیه وآله خطاب به دخترشان حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:
روز قیامت، جبرییل میگوید:
ای فاطمه، حاجتت را از خدا بخواه!
و تو میگویی:
خدایا، شیعیانم!
خدا میفرماید: آنها را بخشیدم!
تو میگویی:
خدایا، شیعیان فرزندانم!
خدا میفرماید: آنها را هم بخشیدم!
تو میگویی:
خدایا، پیروان شیعیانم!
خدا میفرماید:
برو، هرکس به تو پناه بیاورد با تو در بهشت خواهد بود.
فَعِنْدَ ذَلِكِ يَوَدُّ الْخَلَائِقُ أَنَّهُمْ كَانُوا فَاطِمِيِّينَ
آنجاست که تمام خلق آرزو دارند که ایکاش
از فاطمیون (دوستداران فاطمه سلاماللهعلیها) بودند.
📚 تفسير فرات الكوفي، ص۴۴۵.
🖤روز بیست و نهم چلّه حدیث کساء به نیت فرج (شنبه)
✋نشر دهیم
به نیت #ظهور #امام_زمان عج
💫 اين خيال محالي است كه انسان بتواند با حفظ آبرو قدمي براي اسلام بردارد!
🍀 در جنگ گرم، انسان بايد جمجمهاش را به #خدا عاريه دهد و در جنگ نرم، بايد آبرويش را بدهد.
📚 آيت الله حائري شيرازي
🌹بسم رب الشهدا
#گزارش_جازموریان
#گزارش_تصویری
🔰 برگزاری سفره صلواتی شهدایی در روستای چاه حسن سردشت قربانی توسط خواهران خادم الشهدا.
تاریخ:۱۴۰۲/۱۰/۱
🔰کانال رسمی کمیته ی خادمین شهدای شهرستان جازموریان در ایتا:⬇️⬇️⬇️
🆔 @khademin_zehkalut_kerman
🌹بسم رب الشهدا
#گزارش_جازموریان
#گزارش_تصویری
🔰 خرید اقلام و وسایل مورد نیاز برای برپایی مراسمات و برنامه های هفتگی در گلزار شهداء گمنام توسط اعضای کمیته خادمین الشهداء شهرستان جازموریان .
تاریخ:۱۴۰۲/۱۰/۱
🔰کانال رسمی کمیته ی خادمین شهدای شهرستان جازموریان در ایتا:⬇️⬇️⬇️
🆔 @khademin_zehkalut_kerman
#گزارش_کاظم_آباد
برگزاری محفل جزء خوانی قرآن همراه با قرائت زیارت آل یاسین به نیت سلامتی و فرج امام زمان(عج)و سرافرازی جهان اسلام، باحضور و همکاری خادمین در دارالقرآن.
#محفل_قرآنی
#شنبه_های_ام_البنینی
#کتاب_به_رنگ_خدا
💢خاطرات سرکار خانم زهرا سلطان زاده
همسر مکرمه سردار شهید عبدالمهدی مغفوری
💠فصل چهارم صفحهی 50
قسمت خوش ماجرا
🌼این کفش را میگیرم که بعد هم بتونم استفاده کنم.» عبدالمهدی و شوهرخواهرم در کنار هم حرف میزدند و خرید را به خانمها سپرده بودند. هر چیزی میگرفتیم، زنعموحبیب میگفت:«عبدالمهدی ببین عروسخانم چی گرفته؟»
💠عبدالمهدی نیمنگاهی میانداخت و میگفت:«بسیار خوب، هر چی دوست دارند بگیرند.» خرید چندانی نداشتم. آخر دست، یک حلقهیطلا، یک قواره پارچهی چادری، یک جفت کفش و یک پیراهن خریدم.
🌼وقتی از خرید برگشتم، در اندرون ذهنم و در جدالی آشکار در کنش و واکنش، رفتارهای جوانی که سر به زیر داشت و هیچ وقت مستقیم به کسی نگاه نمیکرد، سوال بزرگ ذهن من شده بود و اینکه آیا با شریک زندگیاش همینطور برخورد خواهد کرد؟
💠او که برای خودش حد و حدود گذاشته بود، حدود زندگیاش تا کجا ادامه داشت، گرچه کلام نافذش از آن دست کلماتی بود که به دل مینشست و وقتی صحبت میکرد، انگار سالها او را میشناختی، اما تمام این محسنات نمیتوانست سوالهای ذهنی مرا جوابگو باشد.
🌼براساس تقویم نجومی؛ جمعه پنجم اردیبهشت ماه۱۳۶۰، روز سعد بود قرار عقد گذاشته شد. همراه تعدادی از فامیلش آمدند، اما برای او حضور در نماز جمعه، مراسم عقد و غیر عقد نمیشناخت.
💠نماز جمعه رفته بود. همگی صبر کردیم تا نماز تمام شود و همراه عاقد بیاید. رسم بود قبل از عقد، عروس لباس سبز بپوشد، لباس سبز رنگی از قبل داشتم که پوشیدم.
🌼بعد از عقد هم باید لباس عروس میپوشیدم، به اصرار فامیل لباس عروسی زنبردارم را پوشیدم و مشاطهگر نقشی بر صورت عروس زد. خطیهی عقد را آیت الله جعفری خواند و به هم محرم شدیم. یازده اردیبهشت۱۳۶۰ طبق رسم و رسوم، عروسی را معمولی و ساده در منزل گرفتند.
وادامه دارد...
🛑 #پيامبر_اکرم صلیالله عليه وآله:
🔘 ايمان نه به ظاهر است و نه به آرزو، بلكه ايمان آن است كه در دل خالص باشد و عمل آن را تصديق كند.
📚 بحارالأنوار، ۲۶/۷۲/۶۹
🔸 جشن گرفتن برای میلاد حضرت عیسی (علیه السلام)
⁉️ بعضی از مسلمانان عیدهای مسیحیان را جشن میگیرند، آیا این کار اشکال ندارد؟
✅ جشن گرفتن میلاد حضرت عیسی مسیح(علی نبینا وآله علیه السلام) فی نفسه اشکال ندارد ولی نباید به گونهای باشد که موجب ترویج فرهنگ منحط غرب یا انحراف عقیده و مفسده گردد.
#احکام
#کتاب_به_رنگ_خدا
💢خاطرات سرکار خانم زهرا سلطان زاده
همسر مکرمه سردار شهید عبدالمهدی مغفوری
📕فصل پنجم صفحهی 51
قسمت خوش ماجرا
🌹باران شدیدی میبارید، انگار آسمان سوراخ شده بود و مادرم مرتب حرص میخورد و جوش میزد که چرا اینقدر تهدیگ غذا را خوردی که تو عروسیت باران بباره! من هم تنها به لبخندی بسنده کردم.
📕خانهی ما میزبان باران بود، آب باران تا جلوی اتاقها روی زمین مینشست و به سمت باغچه راه میگرفت. پذیرایی از مهمانها و ناهار ظهر بر عهدهی خانوادهی عروس بود و شام شب بر عهدهی خانوادهی داماد.
🌹برای ناهار تعدادی از خانوادهی داماد مهمان خانهی پدرم بودند. لحظهی رفتن از خانهی پدری رسید. عبدالمهدی از پدر اذن گرفت تا عروس را به خانهاش ببرد. پدر و بردارهایم زیر باران ایستاده بودند. مادر دست در گردنم انداخته بود و گریه میکرد.
📕ساعت چهار بعدازظهر سوار ماشین بردارم شدم. همراهانم؛زنبرادرم،زنعمو حبیب و خالهی عبدالمهدی بودند که باهم راهی کرمان شدیم. داماد سوار ماشین دیگری بود.
🌹 اضطرابی شیرین، اما گزنده ته دلم را میلرزاند. یک ساعت گذشت تا به کرمان رسیدیم. مجلس مردانه منزل پدرش و زنانه منزل عمویش بود. وارد خانهی عموحبیب شدم.مهمانها منتظر عروس نشسته بودند.
📕از فامیل مابه جز برادر و زنبردارم، فقط دو دختر عمو و بیبیجان همراه من بودند. پدر و مادرم نبودند، چون رسم نبود تا سه روز پدر و مادر عروس به خانهی داماد بروند.
🌹آخر شب که مهمانها غذا خوردند و رفتند، مرد خانهام آمد. آمد مراتا خانهی پدرش همراهی کند. به زمینِ خیس خورده خیره شده بودم. نرم و با وسواسی شیرین قدم پشت قدم میگذاشتم.
📕دامن بلند کردم تا حریر سفیدش را زمینِ بارانخورده لک نیندازد. چادر گلریز تا نیمههای صورتم را پوشانده بود و دیدم را محدود میکرد. خجل از قامتش که شانه به شانه ام راه میرفت، با دیدن قدمهای موزونش لبهایم قدری کش آمدند.
وادامه دارد...
💠پاسدار شهیدی که مقام معظم رهبری مزارش را پنج مرتبه زیارت کردند
◇شهیدی که مزارش از شهرهای شمالی و غربی ایران تا هزاران کیلومتر دورتر، زائر دارد.
◇شهیدی که حاجت روا می کند و معمولا کسی دست خالی از سر قبرش برنمیگردد.
◇شهیدی که قبل از تدفین ، سوره مبارکه کوثر را تلاوت نمود.
◇ شهیدی که هنگام تدفین ، از او صدای اذان گفتن شنیده شد.
◇ شهیدی که در سجده ها و قنوت نمازش ، دعای کمیل را می خواند.
شهیدی که با همان لباس خاک آلود برگشته از ماموریت به خواستگاری رفت.
◇ شهیدی که روی قالی های خانه نمی نشست. می گفت: نشستن روی این قالیها مرا از یاد محرومان غافل می کند.
◇ شهیدی که در هفته چند ساعت برای خود "کسر کار" می زد. می گفت: در حین کار احتمال می رود یک لحظه ذهنم به سمت خانه، همسر و یا فرزندم رفته باشد، وقت کار، من متعلق به بیت المال هستم و حق استفاده شخصی ندارم.
◇ شهیدی که حاج_قاسم سلیمانی معتقد بود مزارش شفاخانه است و درباره اش گفت: «ما افتخار میکنیم شهید مغفوری که امروز قبرش امامزاده شهر ماست، برای استان کرمان است؛ شهیدی که هیچ شبی نافله شبش قطع نشد. ما افتخار میکنیم به شهید مغفوری، او آن قدر در حفظ بیتالمال حساس بود که حتی موقع وضع حمل همسرش، برای انتقال او به بیمارستان، از ماشین سپاه استفاده نکرد»
◇ شهیدی که پس از شهادتشان ، حاج قاسم پشت در اتاق عمل نوه شان ۴ ساعت منتظر و دعاگو ماند.
#شهید_عبدالمهدی_مغفوری... 🌷
به مناسبت 5 دی ماه سالروز شهادت شهید مغفوری شادی روحش 14 صلوات و قرائت فاتحه2
#گزارش_گلباف
مردم گلباف قدردان خانواده شهدا ،تشییع باشکوه اُم الشّهدای گلباف
صبح امروزمورخ۱۴۰۲/۱۰/۴ساعت ۹صبح با حضور خانواده معظم شهدا، مسئولین و اقشار مختلف مردم گلباف،مادر شهیدان والامقام پورمهدیزاده و خواهر شهید حسین کاظمی تشییع و در جوار گلزار شهدای این شهر به خاک سپرده شد.
حاجیه خانم رقیه کاظمی مادر شهیدان رضا و عباس پورمهدی زاده و خواهر شهیدحسین کاظمی در سن هشتاد سالگی و بر اثر عارضه بیماری درگذشت.
شهید عباس پورمهدی زاده در سال ۱۳۶۷ در عملیات کربلای۵ درشــلمچه به فیض شهادت نائل شد و شهید رضا پورمهدی زاده در سال ۱۳۶۷ هنگام درگیری با اشــرار به شــهادت رسید.
#کمیته_خادمین_شهداء_خواهر_گلباف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#گزارش_گلباف
پخش زنده مراسم تشییع ام الشهدای گلباف مادر شهیدان والامقام پورمهدیزاده از شبکه خبر و شبکه استانی
#کمیته_خادمین_شهداء_خواهر_گلباف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم گفت «سید رضی» تو هم باید شهید بشی!
🔹خاطره شهید سیدرضی موسوی از فرماندهان بدون مرز سپاه در سوریه که امروز به دست رژیم صهیونیستی به شهادت رسید.
#گزارش_شهداد
برگزاری مراسم عقد خادم الشهدای خواهر درحرم شهدای گمنام
🎒 #کلاسآموزشمجازیخادمین
✅ #مبحثخودسازیبهسبکشهدا
👨🏻🏫 جلسه نُهم
شــهـ🌷ـيـد : #حجتالاسلامحسنرامهای
🗓 شهادت : منطقه مریوان ، دزلی - ۱۳۶۷
🚘 مزار : گلزار شهدای گرمسار
🚪دعوتم کرده بود خانه اش گرمسار ؛ از در که وارد شدم چشمم به تابلوی روی در خیره ماند ، تابلویی بود شبیه به تابلوی مطلقاً ممنوع راهنمایی و رانندگی ⛔️
تابلوی گردی که وسطش نوشته بود غیبت و ضربدری رویش خورده بود.❗️
دو طرف پایه اش هم روایت نوشته بود ⏬
🗣 یکی از حضرت علی علیه السلام :
"غیبت ، کوشش شخص عاجز است."
🗣 و یکی از امام باقر علیه السلام :
"شایسته است که مومن بر زبان خود مُهر بزند ، همانگونه که بر طلا و نقره خود مُهر می زند."
چند لحظه ماتِ نوشته بودم 😧
در زدم و وارد اتاق شدم ؛
بعد از پذیرایی ، گرم صحبت شدیم ☕️
توی تمام مدت حواسم به حرف هایم بود ، به همان تابلوی روی در ؛ غیبت مطلقاً ممنوع ❌
🗂 منبع : من از دیار حبیبم ، یارمحمد عرب عامری ، انتشارات زمزم هدایت
ادامه دارد...
🔍 خادمین محترم می توانند با کلیک بر عبارت #کلاسآموزشمجازیخادمین و جستجوی آن در کانال ، به محتوای ارائه شده در هر جلسه دسترسی یابند.
🎒 #کلاسآموزشمجازیخادمین
✅ #مبحثخودسازیبهسبکشهدا
👨🏻🏫 جلسه دهم
شــهـ🌷ـيـد : #محمدابراهیمهمت
فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله
🗓 شهادت : #عملیاتخیبر - ۱۳۶۲
🚘 مزار : گلزار شهدای شهرضا
🌤 آفتاب بالا آمده بود و سکوت آرامش بخشی بر محوطه سایه انداخته بود ؛ راهم را گرفتم و رفتم سمت ساختمان.
از دور دیدم یکی تا کمر خم شده و اطراف ساختمان را جارو می زند.
گفتم : هرکی هست خدا خیرش بده ، این جا یه آب و جاروی حسابی لازم داشت 🤲🏻
نزدیک تر که شدم ، از بین گرد و خاکی که بلند شده بود ابراهیم را دیدم ، دهانم از تعجب بازماند 😧
گفتم : حاجی! شما چرا این کار رو می کنید ؟ بدید به من ، خوب نیست کسی شما رو اینطوری ببینه!
و به زور جارو را از دستش گرفتم ، ناراحت شد.
✅ گفت : اجازه بدید خودم محوطه رو تمیز کنم. این جوری حس می کنم هر چی بدی دارم همراه این خاک ها روفته میشه و میره...
گیج حرف هایش شده بودم و چیزی برای گفتن نداشتم ، جارو را به دستش دادم و رفتم.
🧤آن روز گذشت و روزهای دیگر پشت سر هم آمدند و رفتند ، اما ابراهیم سر حرفش ماند ، هر روز صبح که از خواب بیدار می شد ، یک راست می رفت سراغ نظافت.
تا همه خواب بودند کل محوطه را می شست و جارو می کرد.
🗂 منبع : حیات احمد ، سمیه شریف لو ، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس ، صفحه ۱۱۶
ادامه دارد...
🔍 خادمین محترم می توانند با کلیک بر عبارت #کلاسآموزشمجازیخادمین و جستجوی آن در کانال ، به محتوای ارائه شده در هر جلسه دسترسی یابند.