5.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 اهمیت مرحله دوم انتخابات کمتر از مرحله اول نیست
رهبر انقلاب:
🔹 اهمیت مرحله دوم انتخابات کمتر از مرحله اول نیست. مردم همه در انتخابات شرکت کنند و مجلس را تکمیل کنند.
#وحدت_ملی
@khademinkhaharalborz1
#امام_صادق (ع) :
شیعیان ما را در اوقات نماز آزمایش کنید
که چقدر به فکر نمازشان هستند...
📚 سفینه البحار جلد ۲ صفحه ۴۴
#نماز_اول_وقت
@khademinkhaharalborz1
47.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤍💕✨
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند:
خانهای که در آن دخترانی وجود داشته باشند، هر روز دوازده برکت از آسمان بر آن خانه نازل میشود و رفت و آمد ملائکه از آن خانه قطع نمیشود و برای پدر در هر شب و روز، عبادت یک سال را مینویسند.
#روز_دختر
#کلیپ
#استوری
____🌸🍃__
@khademinkhaharalborz18
#تلنگر
هروقتهرکسناراحتتونکردبهساعتنگاه کنید،ببینیدساعتچنده؟!🕒
بهفرضمثالاگرساعت²بودبگیدیاامام حسن'علیهالسلام'بهخاطرشمامیبخشم:..💚
ایدهیقشنگیهمیشهبراهرچیزیاستفادهاش کرد!🤌🏽
مثلاهروقتخواستیمگناهکنیمنگاهبهساعت کنیم..:؛)
مثلاهروقتدلمونگرفتبهساعتنگاهکنیم
وباهاشوندردودلکنیم...+!)🥺
#امام_زمان
@khademinkhaharalborz18
قرار عاشقی دختران پایگاه سردار سلیمانی و خادم الشهدای فردیس بمناسبت روز دختر در پارک بهشت و زیارت مزار شهید گمنام با برگذاری نماز جماعت ظهر و عصر
۱۴۰۳/۰۲/۲۰
#خادم_الشهدا
#برکت_ایران
#محله_مهدوی
#دخترانه
#تربیت_فرزند
#ناحیه_امام_رضا_علیه_السلا
🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷
✍ #دمشـــق_شہرعشق
#قسمٺ_شست_و_سوم
💠 از برخورد مصطفی زبانم بند آمده بود که خودم را به سمتشان کشیدم و تنها یک کلمه جیغ زدم..
_برادرمه!😵😥
💠دستان مصطفی سُست شد،..
نگاهش ناباورانه بین من و 🕊ابوالفضل🕊 میچرخید..
و
هنوز از ترس مرد غریبه ای که در آغوشم کشیده بود، نبض نفسهایش به تندی میزد...
💠ابوالفضل🕊، سعد🔥 را ندیده بود و مصطفی را به جای او گرفت😐😑 که با تنفر دستانش را رها کرد،..
💠دوباره به سمت من برگشت و دیدن این سعد خیالی خاطرش را به هم ریخته بود که به رویم تشر زد
_برا چی تو این موقعیت تو رو کشونده سوریه؟😠
💠در سرخی غروب آفتاب، چشمان روشن مصطفی میدرخشید،..
پیشانی اش خیس عرق شده و از سرعت عمل حریفش شک کرده بود...
💠که به سمتمان آمد و بی مقدمه از ابوالفضل پرسید
_شما از #نیروهای_ایرانی هستید؟😍🇮🇷
💠ازصراحت سوالش ابوالفضل به سمتش چرخید و به جای جواب با همان زبان عربی توبیخش کرد
_دو سال پیش خواهرم #بخاطرتو قید همه ما رو زد، حالا انقدر غیرت نداشتی که #ناموست رو نکشونی وسط این معرکه؟😐😡
💠 #نگاه_نجیب مصطفی به سمت چشمانم کشیده شد،...
از همین یک جمله فهمید چرا از بی کسی ام در ایران گریه میکردم..
و من تازه #برادرم🕊 را پیدا کرده بودم که با هر دو دستم دستش را گرفتم تا حرفی بزنم و مصطفی امانم نداد
_من جا شما بودم همین الان دست خواهرم رو میگرفتم و از این کشور میبردم!😊
💠در برابر نگاه خیره ابوالفضل،😠 بلیطم را از جیب کاپشنش بیرون کشید و به رفتنم راضی شده بود که صدایش لرزید
_تا اینجا من مراقبش بودم، از الان با شما!😊
💠بلیط را به طرف ابوالفضل گرفته بود،..
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
@khademinkhaharalborz18
🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷