eitaa logo
کمیته خادم الشهدا جوپـار
89 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
304 ویدیو
1 فایل
بِسْمِ رَبِّ الّشُّهَداءِ وَالْصِّدّیقینْ🍃 🌷 گاهی خودت را آن قدر مشغول می کنی 👈 که پرواز را فراموش می کنی... برای خدایی شدن باید شهدایی شد...🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا مبلغ این قضیه باشید هم، زبانی و هم توی گروه ها ارسال نمایید تا هر کی با هرتوان مال که داره توی این امر سهیم باشد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ فرازهایی از وصیت شهید محمد نگارستانی اولین شهید نیروی دریایی ارتش در دفاع مقدس از استان کرمان... ✍اینک که تعداد زیادی از همرزمانم شهید شده اند و مقامی برتر گرفته ام روا مدار که من در مقام زندگانی باشم که هر لحظه احتمال انحرافمان می رود گوئی الان سیف الدینی را جلوی چشم می بینم که می گوید هنوز نشسته ای تا کی می خواهی بمانی آخرش چی بیا برویم اسلام به خون من و تو نیاز دارد و من نیز تنها جوابی را که دارم بدهم این است که اگر اسلام بجز کشتن شدن ما سرفراز نمی ماند پس گلوله ها مرا به آغوش بکشید. 🔸شیعه دو قبله دارد مکه برای عبادت و کربلا برای شهادت من در مقابل کعبه کم عبادت کرده ام پس بگذار شیعه بودن خود را با شهادت در کربلا ثابت کنم. 🔹خواهرم بچه هایت را به گونه ای تربیت کن که در فتح قدس عزیز دلیرانه بجنگند. 🔸همه تان کبر و غرور و ریا و نفاق را از خود دور کنید نماز شب بخوانید با مردم خوب رفتار کنید مطالعه کنید به یاد شهیدان باشید. @khademinshohada315
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹حاج قاسم سلیمانی: وقتی شهید بهشتی به شهادت رسید امام او را تشبیه به یک ملت کرد. شهیدی که ارزش و بقاء وجود او و حضور او به اندازه ی یک ملت ارزش داشت. بهشتی یک ملت بود. @khademinshohada315
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 صبح اول وقت، وارد مغازه شدم. بسم الله گفتم و نگاهی به چوب های کج و معوج تلنبار شده در گوشه مغازه انداختم. دست تنها بودم. کلی کار روی زمین مانده داشتم. برش و آماده کردن چوب ها وقت گیر بود. تو فکر بودم که رسید، ۸-۹ سالش بود گفتم: می تونی کمکم کنی؟ چه کمکی؟ برش بزنی؟ آره اندازه کن تا ببرمشون اندازه ها را خط می کشم، تو دقیق رو خط کشی ها برش بزن. باشه، خیالت راحت، می تونم. ته دلم قرص نبود. با رگه هایی از نگرانی، اره و چوب های بی زبان را دادم دست احمد و از مغازه بیرون زدم. نزدیک ظهر برگشتم. چشمانم از خوشحالی برق می زد. باور نمی کردم برش هایی به آن تمیزی و دقیقی کار پسربچه ای هشت نه ساله باشد. 📚یادگاران ، جلد 19 کتاب 🌹 @khademinshohada315
از وصیت نامه شهید صانعی پور: ای محترم نفسی که وصیتم را می خوانی اگر به این اندیشه ای که من خاک شدم ،من نیز به این اندیشه فرو رفته ام که وصیتم را برای خاک می نویسم . پس اندکی به این محفل بیندیش که چگونه خاکی به خاک وصیت می کند آنگاه در خواهی یافت که مادر قالب خاکیم نه خاک . مرغ باغ ملکوتیم نیم از عالم خاک دوسه روزی قفسی ساخته اند از بدنم @khademinshohada315
🇮🇷🌹🕊🇮🇷🕊🌹🇮🇷 قسم به خون شهیدان اگر سپاه نبود نبود عزّت ایران اگر سپاه نبود قسم به خاک وطن این چنین شکوه نداشت قیام پیر جماران اگر سپاه نبود بدان که در دل دریائی لغت نامه نبود واژه‌ی طوفان اگر سپاه نبود صفا و وحدت و امنیّتی نبود یقین در این دیار دلیران اگر سپاه نبود بدون شکّ در آن هشت سال، ارتش ما نبود فاتح میدان اگر سپاه نبود نتانیاهو، و سعودیّ و داعشیّ و ترامپ نمی‌شدند هراسان اگر سپاه نبود پس از هجوم عدو آری از میان می‌رفت عراق، سوریه، لبنان اگر سپاه نبود... سالروز تأسیس شادی روح و 🇮🇷 @khademinshohada315
🇮🇷🌴🕊🇮🇷🕊🌴🇮🇷 در تاریخ شناخته شده خود ما، یک پدیده کم نظیر و شاید بی نظیر است . یعنی ، موجودی است که ولادت و رشد و نمای آن در صحنه انقلاب، آن هم در عرصه دشوارترین آزمون های انقلاب بود . سالروز تأسیس 🇮🇷 @khademinshohada315
🇮🇷🌹🕊🇮🇷🕊🌹🇮🇷 شبی که موشک‌ها رفتند! آن شب که موشک‌ها با صدایی مَهیب از جا کنده شدند و سمت دیار کُفر رفتند، خیلی‌هامان با صدای زوزه‌هایشان از خواب پریدیم و گیج و منگ به دنبال منبع صدا گشتیم! نفس‌هایمان به شماره افتاد؛ با خود گفتیم: نکند سقفی فرو ریخت! نکند دزدی از دیواری پرید! نکند جایی منفجر شد! اما وقتی خبر پرواز موشک‌ها را شنیدیم و خیالمان از خودی‌بودن آنها راحت شد، استرسمان جایش را به غروری شیرین داد... غروری که خون هزاران شهید برایمان به ارمغان آورد؛ غروری که دانایی و ذکاوت پدری دلسوز و باتدبیر برایمان آورد؛ غروری که شب بیداری و تلاش هزاران دانشمند در سنگر علم، برایمان آورد! صبح فردا دیدیم مثل هر روز همه چیز آرام و سر جایش است. صدای حرکت ماشین‌هاست که هر کدام سمت کار و بارشان در حرکت روانند؛ صدای بچه‌های شادی است که سمت مدرسه راهی‌اند؛ صدای کِرکِره‌ی مغازه‌داری است که با شوخی و خنده دُکانش را باز می‌کند. صدای... چقدر طعم شیرین امنیت به دلمان نشست؛ نه از خرابی خبری بود و نه از آوارگی؛ نه از شهید کفن کرده‌ای، نه از شیون زنی خانه‌خراب و نه از کاسه‌ی چه کنم! همه‌جا خبر فتح و پیروزی بود. ایران با همه‌ی تحریم‌ها، اولین و قدرتمندترین کشور جهان شده است و کسی توان چپ نگاه‌کردن به مردمش را ندارد! اکنون نمک‌نشناسی است اگر باز هم روزی صد بار حرف از گرانی بزنیم و یک بار شُکر امنیت و اقتدار نکنیم... ✍️ یاس 🇮🇷 @khademinshohada315
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 نحوه ترور به روایت راننده و محافظ یک روز متوجه شدم یک گروه نقاش به خانه ایشان آمده تا جاهایی از منزل را رنگ کنند. به آنها گفتم شما که دارید اینجا کار می‌کنید، مواظب باشید که یک‌وقت در حیاط را باز نکنید. کُلتم کنارم بود و لب حوض نشسته بودم. یکی از نقاش‌ها روی نردبان بود و دیگری هم داشت نقاشی می‌کرد. یک پسربچه هم همراهشان بود که سطل‌ها را تمیز می‌کرد. یک سینی چای آورد. گفتم این‌ها که بالا نشسته‌اند، مدام دارند ما را کنترل می‌کنند؛ منظورم کسانی بودند که از بالکن یکی از اتاق‌های هتل واقع در روبه‌روی خانه مشرف بودند. گفت: تو چقدر به این‌ها گیر می‌دهی. حدود ساعت ۹ صبح بود، همین‌طور که داشتیم چای می‌خوردیم در خانه را زدند، تا من بلند شوم که در را باز کنم، پسربچه‌ای که کمک نقاش‌ها بود، بی‌اختیار دوید و در را باز کرد، تا من بیرون برسم، یکی از فرقانی‌ها، اسلحه کلاشینکف را زیر گلویم گذاشت، کُلتم که کالیبر ۴۵ داشت را از من گرفت و با ضربه‌ای خشابش را بیرون پراند و خشاب را گوشه باغچه انداخت و کُلتم را پرتاب کرد طرف دیگر حیاط. مهاجمین مرا هُل دادند و به رویم رگبار بستند، من هم اشهدم را خواندم و به دیوار چسبیدم، فقط مدام می‌گفتم تو را به خدا به کاری نداشته باشید، آدم خوب و خیرخواهی است. گفتند ساکت شو حرف نزن و بعد داخل خانه دویدند، دو تیر شلیک کردند و سوار موتور شدند و به سرعت از محل رفتند. دو گلوله به سینه و پای قرنی اصابت کرده بود، جسم وی با وانتی به بخش جراحی بیمارستان مهر منتقل شد، اما سرلشکر قرنی چند لحظه بعد از انتقال به بخش جراحی به رسید .» 🌹 🕊 🌹 @khademinshohada315
🖇️این جمله را به یاد داشته باشید: اگر در راهِ خدا رنج را تحمل نکنید، مجبور خواهید شد در راهِ شیطان؛ رنج را تحمل  کنید! «شهیدپورمرادی🕊🌹» @khademinshohada315