eitaa logo
پرسمان 📝
376 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
251 فایل
[----📚---🕋🕌---📚----] 🎤سوال از شما 🧐 ( @taghdir92 )🔍 🎧🌍🪐💻🎞 🎧پاسخ از کارشناسان در کانال پرسمان (https://eitaa.com/khademorrasoul ) 🌹_________🌹 🕋کانال پرسمان🕌....
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از پرسمان 📝
5.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مناسک عبادی شب جمعه 🌴زیارت امام حسین علیه السلام امام صادق ( علیه السلام ): آنکه خدا خیرش را بخواهد عشق حسین را به قلب او می اندازد و حب زیارتش را به او الهام می کند. 🌴زیارت عاشورا متن و صوت و دعای علقمه 🌴دعای کمیل 🌴مناجات با خدا 🌴 خواندن سوره هایی از قرآن کریم خصوصا اسراء و واقعه 🌴 خواندن سوره واقعه pdf ترتیل سوره واقعه ❤️صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد ❤️ 🪐🕋کانال پرسمان🕌🪐 👉📡 @khademorrasoul 📝👈
🩸به فدای آن امامی که در زندان، غذای خود را به دیگر زندانیان می‌داد ... شخصی به نام «موسی بن هامان» گوید: 📋 رَأَيْتُ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ عَلَيْهِ‌السَّلاَمُ فِي حَبْسِ الرَّشِيدِ وَ تَنْزِلُ عَلَيْهِ مَائِدَةٌ مِنَ السَّمَاءِ، ▪️در زندان هارون الرشید ملعون، موسی بن جعفر علیهماالسلام را دیدم که از آسمان، طعامی بر آن حضرت نازل شد. 📋 وَ يُطْعِمُ أَهْلَ السِّجْنِ كُلَّهُمْ ثُمَّ يُصْعَدُ بِهَا مِنْ غَيْرِ أَنْ يُنْقَصَ مِنْهَا شَيْ ءٌ ▪️ حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام تمام زندانیان را از آن طعام، اطعام داد و بدون آنکه چیزی از آن غذا کم بشود، دوباره به طرف آسمان برگشت. 📚دلائل الإمامة، ج۱ ص۳۲۲ 📚إثبات الهداة، ج۵ ص۵۶۷ 🪐🕋کانال پرسمان🕌🪐 📡 @khademorrasoul 📝
قیام مردی از قم، از حدیث امام کاظم علیه السلام  امام کاظم علیه السلام: «رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ یَدْعُو اَلنَّاسَ إِلَی اَلْحَقِّ یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ اَلْحَدِیدِ لاَ تُزِلُّهُمُ اَلرِّیَاحُ اَلْعَوَاصِفُ وَ لاَ یَمَلُّونَ مِنَ اَلْحَرَبِ وَ لاَ یَجْبُنُونَ وَ عَلَی اَللَّهِ یَتَوَکَّلُونَ وَ اَلْعٰاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ[۱] مردی از اهل قم مردم را به سوی حق دعوت می‌کند و قومی گرداگرد او جمع می‌شوند به صلابت پاره‌های فولاد، تندبادها آنها را به لرزه درنمی‌آورد و از جنگ خسته نمی‌شوند و ترس به خود راه نمی‌دهند و بر خدا توکل می‌کنند و سرانجام، پیروزی از آن متقین است... منبع: مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق، ج۵۷، ص۲۱۶، حدیث۳۷ 🪐🕋کانال پرسمان🕌🪐 📡 @khademorrasoul 📝
هدایت شده از پرسمان 📝
بعضی از اعمال روز جمعه غسل جمعه دعای ندبه متن و صوت ذکر شریف صلوات عصر روز جمعه👇👇 خواندن صد مرتبه سوره قدر صلوات حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه که به ضراب اصفهانی تعلیم دادند متن صوت دعای سمات صوت 🪐🕋کانال پرسمان🕌🪐 📡 @khademorrasoul 📝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیک یا امام الرئوف شمس الشموس یاعلی بن موسی الرضا قَالَ اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فِي حَدِيثٍ: مَنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى مَا يُكَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ فَلْيُكْثِرْ مِنَ اَلصَّلاَةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، فَإِنَّهَا تَهْدِمُ اَلذُّنُوبَ هَدْماً 📝 📚 تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة , جلد۷ , صفحه۱۹۴ امام رضا عليه السلام : هر كه نمى تواند كارى كند كه به سبب آن گناهانش زدوده شود بر محمّد و خاندان او بسيار درود فرستد ؛ زيرا صلوات گناهان را ريشه كن مى كند . 🪐🕋کانال پرسمان🕌🪐 📡 @khademorrasoul 📝
5.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یخ در بهشت😍😍 🌨برف سفید و گنبد زردت چه دلرباست عرش خدا به مشهدتان غبطه می‌خورد 🪐🕋کانال پرسمان🕌🪐 📡 @khademorrasoul 📝
https://mahdaviat.ir/giam-sofyani-az-alaem-zohor/ حال که اردن هم وارد معرکه شد خواندن این مطلب با دید احتمال تطبیق و نه تطبیق خالی از لطف نیست 🪐🕋کانال پرسمان🕌🪐 📡 @khademorrasoul 📝
🩸كنج زندان بلا تا كه ز پا افتادم ناخودآگاه فقط ياد «رضا» افتادم ... به روایت مرحوم «شیخ صدوق» در کتاب شریف «عیون أخبارالرضا علیه‌السلام»: 🥀 حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام سه روز قبل از شهادت خود، «مسیّب» که وکیل امورشان بود را خواستند و به او فرمودند: ای مسیّب! 📋 إِنِّی ظَاعِنٌ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ إِلَی الْمَدِینَةِ مَدِینَةِ جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ لِأَعْهَدَ إِلَی عَلِیٍّ ابْنِی مَا عَهِدَهُ إِلَیَّ أَبِی وَ أَجْعَلَهُ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی وَ آمُرَهُ بِأَمْرِی ▪️من امشب عازم مدینه هستم، همان مدینه جدم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله تا آن چه را پدرم با من عهد کرده بود، با پسرم علی علیه‌السلام عهد کنم و او را وصی و جانشین خود قرار دهم و امور خود را به او بسپارم. 🥀 مسیّب گوید: عرض کردم: چطور به من امر می‌نمایید که درها و قفل‌های این زندان را باز کنم و حال آن که نگهبانان جلوی درها ایستاده‌اند؟ إمام علیه‌السلام فرمودند: ای مسیّب! مگر یقین تو درباره خداوند عزّوجلّ و درباره‌ ما اهلبیت، ضعیف است!؟ عرض کردم: نه ای سروَر من! 🥀 ... آن گاه فرمودند: من خداوند عزّوجلّ را با همان اسم اعظمی که عاصف بن برخیا خواند و تخت بلقیس را قبل از چشم به هم زدنی آورد و در مقابل سلیمان گذاشت، می‌خوانم، تا خداوند مرا پیش فرزندم علی علیه‌السلام در مدینه ببرد. 🥀 مسیّب گوید: شنیدم که ایشان دعایی کردند و ناگاه متوجه شدم در محل نماز خود نیستند؛ همان جا ایستادم تا به سر جای خود بازگشتند و دوباره غل و زنجیرها را به پاهایشان بستند. من به شکرانه نعمت معرفت امام که خدا به من ارزانی کرده بود، به سجده افتادم. آنگاه امام علیه‌السلام من فرمودند: ای مسیب! 📋 ارْفَعْ رَأْسَکَ یَا مُسَیَّبُ وَ اعْلَمْ أَنِّی رَاحِلٌ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی ثَالِثِ هَذَا الْیَوْمِ ▪️سرت را بلند کن و بدان که من سه روز دیگر، به سوی خدای عزّوجلّ از این دنیا، رحلت خواهم نمود ... 🥀 مسیب گوید: با این کلامِ امام علیه‌السلام، دیگر نتوانستم جلوی گریه خود را بگیرم و ناگاه به گریه افتادم ... 📚عیون أخبار الرضا علیه‌السلام، ج۱ ص۱۰۰. 🪐🕋کانال پرسمان🕌🪐 📡 @khademorrasoul 📝
☀️پاداش نیکی به 📖آیت الله سید جعفر مروج رحمه الله علیه: یک وقتی از آیت الله العظمی آقا سید ابوالحسن اصفهانی رحمه الله علیه سوال شد، چه کار کردید که به این و موقعیت رسیدید؟ منظور، کارهای مخصوص بود، مانند: اذکار و اوراد این گونه کارها. فرمود: هیچ کاری نکردم. به ایشان اصرار که شد، گفت: چیزی که به ذهنم می رسد این است، اگر چه امکان دارد بخندید. روزی، پیش از آن که به درس بروم، ماست خریدم و گذاشتم جلو پنجره، تا وقتی که از درس بر می گردم، قدری خنک شده باشد. از درس که برگشتم دیدم ظرف ماست خالی است، با این که در و پنجره بسته بوده است. روز دوم و سوم بر همین منوال گذشت، تا آن که روز چهارم، تصمیم گرفتم در حجره بمانم تا راز قضیه را کشف کنم. دیدم، گربه ای از سوراخ حجره، با بچه ای به دندان، وارد اتاق شد، چون نمی توانست مستقیم از ظرف ماست بخورد، بچه اش را داخل ظرف ماست می گذاشت بعد بچه را بیرون آورده و می لیسید. وقتی این صحنه را دیدم، گفتم: باید ببینم جای این کجاست. او را دنبال کردم، دیدم رفته گوشه خلوتی خوابیده و پنج شش تا بچه گربه هم دورش افتاده و شیر می خورند. دلم به حال این سوخت، تصمیم گرفتم همان روش را ادامه دهم. هر روز کاسه ای ماست می گرفتم و در همان جا می گذاشتم، تا این که بچه ها بزرگ شدند و آن گربه هم دیگر نیامد. من این کار را کرده ام، اگر و هست ممکن است، خداوند به خاطر همان کار داده باشد.» 📚منبع: مصاحبه مجله حوزه با حضرت آیت الله حاج سید جعفر مروج، خرداد و تیر ۱۳۷۹، شماره۹۸ کانال قصص العلماء 🪐🕋کانال پرسمان🕌🪐 📡 @khademorrasoul 📝
🩸روز جمعه بر روی پُل بغداد، فرَج من خواهید رسید ... در نقلی آمده است: شخصی به نام «علی بن سُوَید» که از یاران خاص امام کاظم «صلوات‌الله‌علیه» می‌باشد، گوید؛ 🥀 پولی به نگهبانان زندان دادم و شب هنگام به حضور حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام رسیدم و آن حضرت از من سوال نمودند که برای چه به اینجا آمده‌ای؟عرضه داشتم: «دلتنگی» مرا نزد شما آورده است! سپس گفتم: ای‌آقای من! سینه‌های‌مان به تنگ آمده … زمان فرج و گشایش و رهایی شما از این زندان، چه وقت فرا می‌رسد؟ آن حضرت نگاهی به من نموده و فرمودند: 📋 اَلْفَرَجُ قَريبٌ يَابنَ سُوَيد! يَومَ الْجُمُعةِ ضُحىً عَلَى الْجِسرِ بِبَغدادٍ ▪️فرج نزدیک است ای پسر سوید؛ روز جمعه به هنگام برآمدن آفتاب، بر روی پل بغداد … 🥀 علی ابن سُوَید گوید: از این کلام إمام علیه‌السلام، نزدیک بود از خوشحالی پرواز کنم؛ از محضر آن حضرت خارج شده و به دوستان‌مان گفتم: مژده دهید که امام موسی بن جعفر علیه‌السلام به زودی از زندان خارج می‌شوند. 🥀 روز جمعه فرا رسید و به وقت برآمدن آفتاب، بر روی پل بغداد جمع شدیم، 📋 و إذًا بِجِنازةٍ يَحمِلُها أربَعةٌ مِنَ السَجّانين علىٰ دَرفةِ بابٍ لا نَعشٍ! ثلاثٌ مِنَ الْخَلفْ و واحدٌ مِنْ جَهَةِ الرأسِ ▪️که ناگاه دیدیم چهار زندانبان، جنازه‌ای را بر روی یک تخته در، گذاشته و می‌آوردند؛ سه نفر عقب، و یک نفر جلوی جنازه را گرفته‌اند. 🥀 از آنجا که غل و زنجیر های زیادی بر دست و پای آن میّت بود، سه نفر عقب آن تختهٔ در را گرفته و تنها یک نفر جلوی آن را گرفته بود … به روی پُل که رسیدند، او را بر زمین نهادند و صورتش را باز کردند. علی بن سُوید گوید: من پیش رفتم تا آن میت را نگاه کنم … 📋 و إذًا بِهِ سَيّدي و مَولاي مُوسَى بنِ جعفر عليه‌السلام ! فَلَطَمتُ وَجهي و صِحتُ: وا إماماه … وا سيّداه … ▪️که ناگهان مولا و سروَرم موسی بن جعفر علیهماالسلام را دیدم! پس سیلی به صورتم زدم و فریاد می‌زدم: وا إماماه … وا سيّداه … 📚الطریق،کاشی، ج۳ ص۵۰۵ 📚المجالس المعصومیه، ص۲۵۲ ✍ آهسته گذاريد روی تخته تنش را تا ميخ اذيّت نكند پيرهنش را اصلاً بگذاريد رویِ خاك بماند زشت است بيارند غلامان بدنش را اين ساقِ به هم ريخته كِتمان‌شدنی نيست ديدند روی تخته‌ی در، تا شدنش را اين مرد الهی مگر اولاد ندارد؟ بردند چرا مثل غريبان بدنش را؟! اين مردِ نگهبان كه حيا هيچ ندارد بد نيست بگيرد جلوی آن دهنش را اين هفت كفن، روضه‌ی گودال حسين است ای كاش نيارند برايش كفنش را نه پيرهنی داشت حسين، نه كفنی داشت مديون حصيرند مرتّب شدنش را @Maghaatel
🔰 | ماجرای تحصن بیمارستان امام رضا (علیه السلام) مشهد از زبان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای - ۱ 📝«ما در مجلس روضه بودیم و من را پاى تلفن خواستند، من رفتم تلفن را جواب دادم و من دیدم از است و چند نفر از دوست و آشنا و غیر آشنا از آن طرف خط دارند با کمال دستپاچگى و سراسیمگى مى‌گویند حمله کردند، زدند، کشتند و به داد برسید... بچه‌هاى شیرخوار را زده بودند. من آمدم آقاى طبسى را صدا زدم آمدیم این اطاق، عده‌اى از علما در آن اطاق جمع بودند، یک چند نفر از معاریف مشهد هم بودند و روضه هم در منزل یکى از معاریف علماى مشهد بود. من رو کردم به این آقایان گفتم که وضع در بیمارستان اینجورى است و رفتن ما به این صحنه احتمال زیاد دارد که مانع از ادامه‌ى و حمله‌ى به بیماران و اطباء و پرستارها و اینها بشود و من قطعاً خواهم رفت و آقاى طبسى هم قطعاً خواهند آمد. ما با ایشان قرار هم نگذاشته بودیم... گفتم ما قطعاً خواهیم رفت اگر آقایان هم بیایید خیلى بهتر خواهد شد و اگر هم نیایید ما به‌هرحال مى‌رویم. لحن توأم با عزم و تصمیمى که ما داشتیم موجب شد که چند نفر از علماى معروف و محترم گفتند که ما هم مى‌آییم از جمله آقاى حاج میرزاجواد آقاى تهرانى و آقاى مروارید و بعضى دیگر، ما گفتیم پس حرکت کنیم. حرکت کردیم و راه افتادیم به طرف بیمارستان و گفتیم هم پیاده مى‌رویم.» ۱۳۶۳/۱۱/۱۱ 🪐🕋کانال پرسمان🕌🪐 📡 @khademorrasoul 📝