9.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📝دیگر مرا ام البنین نخوانید ..
🎙نوحه قدیمی و محزون از مرحوم #کوثری در رثای حضرت ام البنین سلام الله علیها
⏯ #مداحی_تصویری
📎 #وفات_حضرت_ام_البنین
📎 #مداحی_فارسی
📎 #ایران_صدا
📲مرجع رسمی نغمه های ماندگار
🆔 @Nava_iranseda 👈
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_🤲 🙏
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
YEKNET.IR - shoor 5 - hafteghi khordad 1401 - nariman panahi.mp3
3.75M
🌴 امام حسین(علیه السلام)
🍃مرحم واسه چشم ترم میخوام
🍃حال دلم بده حرم میخوام
🎤 #نریمان_پناهی
⏯ #شور
🏴 #وفات_حضرت_ام_البنین
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_🤲 🙏
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
#سلام_بر_ابراهیم
(شوخی های آقا ابراهیم)
☀برای مراسم ختم شهید شهبازی راهی یکی از شهرهای مرزی شدیم. طبق روال و سنت مردم آنجا مراسم ختم از صبح تا ظهر برگزار می شد. ظهر هم برای میهمانان آفتابه لگن می آوردند. با شستن دست های آنان مراسم با صرف ناهار تمام می شد.
▪️در مجلس ختم که وارد شدم جواد بالای مجلس نشسته بود و ابراهیم کنار او بود. من هم آمدم و کنار ابراهیم نشستم ابراهیم هادی و جواد دوستانی صمیمی و مثل دو برادر برای هم بودند.
🍶شوخی های آنها هم در نوع خود جالب بود. در پایان مجلس دو نفر از صاحبان عزا ظرف آب و لگن آوردند. اولین کسی که به سراغش می رفتند جواد بود. ابراهیم در گوش او که چیزی از این مراسم نمی دانست حرفی زد. جواد با تعجب و بلند پرسید: جدی می گی؟!
☺ابراهیم هم آرام گفت: یواش بابا هیچی نگو! بعد به طرف منبر گشت. خیلی شدید و بدون صدا می خندید. گفتم: چی شده ابرام؟ زشته نخند! گفت: به جواد گفتم آفتابه رو که آوردن سرت رو قشنگ بشور رسمه. چند لحظه بعد همین اتفاق افتاد. جواد بعد از شستن دست سرش را زیر آب گرفت و..
💦جواد در حالی که آب از سر و رویش می چکید با تعجب به اطراف نگاه می کرد. گفتم:" چیکار می کنی جواد؟ مگه اینجا حمامه! بعد چفیه ام را دادم سرش را خشک کند!
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
#التماس_دعای_فرج 🙏
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
🌹گندم میریخت روی قبر شهدا، برای کبوترها. گلزار پُر شده بود از کبوتر و گنجشک.
گفت: عادت کردم برای اینها گندم بیاورم؛ خوشحالم که به مخلوقات خدا روزی میرسانم. خدا را به اندازه همین که توفیق داد شکم اینها را سیر کنم، راضیام.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_🤲 🙏
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم