هدایت شده از آرشیو مباحث استاد شجاعی
کارگاه تفکر ۲۲.mp3
12.05M
#کارگاه_تفکر ۲۲
آنچه در پادکست بیست و دوم میشنوید :
- معرفت نفس، تنها عامل قدرت برای تشخیص درست از غلط
- شاخصههای یک مشاورِ قابل اعتماد در تمدن اسلامی
- شاخصههای یک معلّم و یک پدر و مادرِ تراز در تمدن اسلامی
- شاخصههای یک سبک آموزشی تراز در تمدن اسلامی
منبع پادکست : جلسه ۱۰ از کارگاه تفکر
@ostad_shojae | montazer.ir
13.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از •| کانون فرهنگی ،قرآنی شهید حدادیان 🌹🕊️
السلام علیک یا ابا الجواد...🤲
جهت ثبت نام در اعتكاف،عدد ۸ را به شماره 500048030 ارسال بفرمایید تا فرم مشخصات خدمتتون ارسال بشه بعد کد رهگیری را ذخیره بفرمایید...
التماس دعای فرج 🤲
وقتی مهمان امام مهربانی شدید...🦋🤲 ما رو هم از دعای خیر خود محروم نفرمایید...🤲🌺
به نیابت فرج آقا امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف منتشر بفرمایید.
در پناه امام رئوف ...🦋
هدایت شده از شهید جهاد مغنیه 🇵🇸
16.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
~وصیّت کردی ،
یاعلی !
سلام مرا تا روز قیامت ...
به فرزندانم برسان !
دارم فکر میکنم ،
من هم فرزندت هستم ؟!
#فاطمیه
#صلیاللهعلیکیافاطمةالزهرا
7.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آرامش
🎥 حال دلت رو اینجوری خوب کن
#دکتر_غلامی
✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅اگر #نوجوان در خانه دارید این کانال رو از دست ندید:👇
🆔 @Javaherane | 👈
💞°•~@dokhtarane_shayeste
2_144251529876372632.mp3
7.51M
🔥 جنگ_به_روستای_ما_آمد 🔥
#روایتی_زنانه_ازقلب_لبنان_۵🕊️🥀
#قسمت_پنجم
✍ خانم رقیه کریمی
#قصه
#غزه
#لبنان
#مقاومت
#شهدا🕊️🥀
#باشهدا_گم_نمیشویم ...
#شهادت_هنر_مردان_خداست🕊️🥀
#اللهم_ارزقناتوفیق_الشهادت
#فی_سبیلک...🦋
#شهداعنایتی_به_دل_خسته_کنید🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
به کانال شهدایی براهین وعمار بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
https://eitaa.com/khademshohada_110
@parvarestan_ir..
هدایت شده از دومین دوسالانه جایزه ادبی شهید محمدحسین حدادیان
روایتهایی زنانه و بیواسطه از لبنان
🍃جنگ به روستای ما آمد 🍃
قسمت پنجم
به بيروت كه رسيديم شب شده بود ديگر. بیروت را دوست داشتم. شهری که سالها در ضاحیه آن زندگی کرده بودم. از کنار بیروت گذشتیم. قرار نبود به ضاحیه برگردم. باید به سمت شمال بیروت یعنی "جبیل" می رفتم ... به خانه پدری. جبیل همان "بنت جبیل" نیست. جبیل شهری ساحلی و مسیحی نشین در غرب لبنان است و بنت جبیل شهری شیعه نشین در جنوب لبنان. هنوز هم نمی دانم که چطور ما سر از جبیل درآورده بودیم؟ شهری که اکثریت آن با مسیحیان است و اقلیت آن شیعه. در روستای مادری من اکثریت مسیحی هستند. شاید هم روزی همه شیعه بوده اند. نمی دانم. اینقدر که تاریخِ جغرافیای من پر است از حکایت های تلخ. سالهای سال زیر تازیانه و قتل و کشتار حتی به دین و مذهب ما هم رحم نکردند. ما شیعیان جز خدا کسی را نداشتیم. مسیحیان صلیبی ما را به جرم مسلمان بودن می کشتند و عثمانی ها به جرم شیعه بودن. نمی دانم ... شاید جبیل هم روزی شهری شیعه نشین بوده و حالا شیعیان در اقلیت اند. مثل شهر "جزین" که حالا اکثریت شهر مسیحی اند و روزی محل تولد "شهید اول" بوده است. باور می کنی؟ پدر بزرگم یک بار برایم گفت. گفت در زمان یکی از همین حاکمان عثمانی وقتی مردم از قحطی شکایت می کنند پاشا مي پرسد آیا تا به حال مادری فرزندش را از گرسنگی خورده؟ وقتی که گفتند نه گفت پس هنوز دچار قحطی نشده اید.
سرم را تکان میدهم. نمی خواهم تاریخ را ورق بزنم. دلم نمی خواهد تاریخ قبل از مقاومت را بدانم. تاریخی که پر از درد و رنج شیعیان است. برای من همه چیز با مقاومت شروع می شود. عزت ما ... عزت شیعیان. شاید حالا بهتر بدانی چرا جانمان و جان فرزندانمان را فدای مقاومت می کنیم. برای ما همه چیز با مقاومت شروع می شود.
جبیل از جاهای دیگر امن تر بود. یاد جنگ 33 روزه افتادم. جنگ 33 روزه من بچه بودم. از پنجره خانه کوچکمان می دیدم که آواره ها از جنوب به روستای ما آمده بودند و روز رفتن آنها را هم خوب یادم مانده است. با شادی می رفتند. هلهله می کردند. مادرم می گفت پیروز شده ایم. حالا باورم نمی شود که خود من هم جزء همان ها هستم. ریحانه تشنه بود. این بار چندمي بود که آب می خواست و من تازه یادم افتاده بود آب با خودمان نیاورده ایم. از خانه که بیرون زدیم فقط جانمان را برداشتیم و حالا یکی یکی به یاد چیزهایی می افتادم که باید بر می داشتیم. شیر خشک. پوشک بچه. از همه مهمتر آب. برای نماز کنار مسجد اهل سنت نگه داشتیم. یکی از خواهرهایم هنوز روزه بود. و لب هایش خشک شده بود. مردم با اينكه همه در يك شرايط بودند اما به هم كمك مي كردند. نمي دانم چه کسی آب به ما داد. اما خیالم راحت شد که تا جبیل مشکل آب برای بچه ها نداریم. چند لقمه ای که برداشته بودم فقط سهم بچه ها شد. خودمان گرسنه ماندیم. به ساعتم نگاه کردم. باید ساعت ها قبل به جبیل می رسیدیم و حالا به وسط راه هم نرسیده بودیم
ادامه دارد ....
راوي: زني از جنوب لبنان
#زنانههایيازجنگ
به قلم رقیه کریمی
https://t.me/jshmhh13399https://eitaa.com/shahidhadadian74
https://eitaa.com/jashh2