#یا_اُمُّ_ٱلْعباسْ🥀
جاے زهرا ، بعد زهرا ، مثل زهرا مادرے
هر چہ مادر هست ، قربان چنین نامادرے
#وفات_حضرت_ام_البنین (س)🥀
#تسلیٺ_باد🥀
༻ ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
⚘: @khademshohda_zn
🌷 شهید کر ولالی که مردم مسخره اش میکردند
رفقا گفتند: چی می گی بابا ؟!
مثل همیشه ،زیاد محلش نذاشتند.عبدالمطلب اما اصرار داشت که منظورش را به بچه ها بفهماند اما چون فهمیدن اشاره ها و سر و صداهای عبدالمطلب سخت بود ، بچه ها زیادجدی نگرفتندآخرش دیدنمی فهمند،بغل دست قبرِ غلامرضا، روی خاک با انگشتش یه دونه چارچوب قبر کشید و رویش نوشت : شهید عبدالمطلب اکبری بعد به ما نگاه کرد گفت و با همان زبان گنگش گفت : نگاه کنید!
رفقا خندیدند، گفتند آره بابا ! نگهش داشتن واسه تو و... از این دست شوخی ها. واقعا کسی جدی اش نگرفت. می گویند ، عبدالمطلب که دید همه دارند می خندند، مثل همیشه ساکت شد و رفت توی لاک خودش. سرش را انداخت پائین . نگاهی به نوشته های خاکی اش انداخت و با دست پاکشان کرد.
می گویند، عبدالمطلب ، فردای همان روز رفت به جبهه. حدود 10روز بعد هم جنازه اش برگشت. رفقا ، هیچ کدام در حال و هوایی نبودند که 10روز قبل را به خاطر بیاورند ، اما بعد از پایان مراسم خاکسپاری ، یواش یواش یادشان آمد. عبدالمطلب را درست همان جایی دفن کرده بودند که 10 روز پیش با انگشت نشان داده بود.
در وصیت نامه اش نوشته بود:
یک عمر هرچی گفتم به من میخندیدند، یک عمر هرچی میخواستم به مردم محبت کنم فکر کردند من آدم نیستم و مسخرهام کردند، یک عمر هرچی جدی گفتم شوخی گرفتند، یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم ، خیلی تنها بودم.
اما مردم! حالا که ما رفتیم بدونید، هرروز با آقام حرف میزدم و آقا بهم گفت: تو شهید میشی. جای قبرم رو هم بهم نشون داد.این را هم گفتم اما باور نکردید!
" شادی روح شهدا صلوات "
🇮🇷: @khademshohda_zn
دیدار با مادر شهیدان( مهدی ملکی و شهید سلامت امین اله عروجی) در مورخه ای ۹۹/۱۱/۸ با خادمین شهدای شهرستان ماهنشان
کمیته خادمین شهدای استان زنجان
#شهرستان_ماهنشان
۹ بهمن ماه سالروز
شهادت مغز متفکر
سالهای نخستین جنگ
🌷شهید حسن باقری🌷
و فرمانده وقت قرار گاه کربلا
🌷شهید مجید بقائی🌷
در عملیات والفجر مقدماتی
در منطقه فکه
گرامی باد.
#الله_اڪبر
طنزهای جبهه ....
قرار نبود تو شهید بشی!...😅😅😅😅
کرمانشاه بودیم. طلبههاي جوان آمده بودند براي بازدید از جبهه. 30-20 نفري بودند. شب که خوابیده بودیم، دو ـ سه نفر بیدارم کردند و شروع کردند به پرسیدن سوالهای مسخره و الکی. مثلا میگفتند: «آبی چه رنگیه؟»
عصبی شده بودم. گفتند: «بابا بی خیال، تو که بیدار شدی، حرص نخور بیا بریم یکی دیگه رو بیدار کنیم»
دیدم بد هم نميگويند! خلاصه همینطوری سی نفر را بیدار کردیم! حالا نصفه شبی جماعتی بیدار شده ایم و همه مان دنبال شلوغ کاری هستیم. قرار شد یک نفر خودش را به مردن بزند و بقیه در محوطه قرارگاه تشییعش کنند!
فوري پارچه سفیدی انداختیم روی محمدرضا و قول گرفتیم که تحت هر شرایطی خودش را نگه دارد.
گذاشتیمش روی دوش بچهها و راه افتادیم. گریه و زاری. یکی میگفت: «ممد رضا! نامرد! چرا تنها رفتی؟»
یکی میگفت: «تو قرار نبود شهید بشی»
دیگری داد میزد: «شهیده دیگه چی میگی؟ مگه تو جبهه نمرده؟»
یکی عربده میکشید. یکی غش میکرد!
در مسیر، بقیه بچهها هم اضافه میشدند و چون از قضیه با خبر نبودند واقعا گریه و شیون راه میانداختند! گفتیم برویم سمت اتاق طلبه ها! جنازه را بردیم داخل اتاق.
این بندگان خدا كه فكر ميكردند قضيه جديه، رفتند وضو گرفتند و نشستند به قرآن خواندن بالای سر میت!!!
در همین بین من به یکی از بچهها گفتم: «برو خودت را روی محمدرضا بینداز و یک نیشگون محکم بگیر.»
رفت گریه کنان پرید روی محمدرضا و گفت: «محمدرضا! این قرارمون نبود! منم میخوام باهات بیام!»
بعد نیشگونی گرفت که محمدرضا از جا پرید و چنان جیغی کشید که هفت هشت نفر از این طلبهها از حال رفتند!
ما هم قاه قاه میخندیدیم. خلاصه آن شب با اینکه تنبیه سختی شدیم ولی حسابی خندیدیم.
حاج حسین یکتا: ما «كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ» هستیم! با این حال ملائک بدر و خیبر به کمکمون میان. با این حال حضرت آقا میفرمایند شما بدریونِ بدر کبرایین. اصحاب جبهه فرهنگی! بدریون بدر کبرایین. حضرت آقا به این بالا دکلیها، رصد کنها، اخبار درست رسونها، جبهه رو درست ببینها تعلق [خاطر] پیدا کرده و میگه من دلبسته یاران خراسانی خویشم.
ــــــــــــــــــ
💬 ...قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلَاقُو اللَّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ
🔸 ...[ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ] ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻗﺪﺭﺕ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺟﺎﻟﻮﺕ ﻭ ﺳﭙﺎﻫﻴﺎﻧﺶ ﻧﻴﺴﺖ. ﻭلی ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻳﻘﻴﻦ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﻳﺪﺍﺭﻛﻨﻨﺪﻩ ﺧﺪﺍﻳﻨﺪ، ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﭼﻪ ﺑﺴﺎ ﮔﺮﻭﻩ ﺍﻧﺪﻛﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺗﻮﻓﻴﻖ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﮔﺮﻭﻩ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﭘﻴﺮﻭﺯ ﺷﺪﻧﺪ، ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺷﻜﻴﺒﺎﻳﺎﻥ ﺍﺳﺖ. (سوره بقره آیه ٢٤٩)
مسابقه کتابخوانی
🔹برگزاری مسابقه کتابخوانی کتاب "مبانی قرانی بیانیه گام دوم انقلاب"
🔹به ده نفر از عزیزان جوایز ارزنده ای اهداء می گردد
🔮نحوه دریافت کتاب:
مراجعه به کانال
@nehzat_zanjan
در پیامرسان ایتا
♦️جهت شرکت در مسابقه به وبسیات
http://pixup.irsaad.ir
مراجعه فرمایید
🇮🇷اداره تبلیغات اسلامی شهرستان زنجان
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
https://eitaa.com/joinchat/2685206579Cfeb68907be
تهیه و آماده سازی ۷۵ بسته مواد غذایی
جهت توزیع میان خانواده های نیازمند
توسط واحد خواهران کمیته خادمین شهدای استان زنجان
#خواهران
#زنجان
#خادم_مثل_قاسم
@khademshohda_zn
📸🚨 اولین حضور #رسمی رهبرانقلاب پس از #کرونا خارج از دفتر
💠 تصاویری از حضور رهبرانقلاب در اولین ساعات صبح امروز ، در مرقد مطهر #امام_راحل و گلزار شهدای بهشت زهرا(س) به مناسبت فرا رسیدن #ایام_الله دهه فجر #عید_انقلاب
🇮🇷: @khademshohda_zn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | مادرانه
🎙 روایت #حاج_حسین_یکتا از شهدای گمنام و عنایت ویژه حضرت فاطمه زهرا -سلام الله علیها- به آنها
1_713322260.pdf
17.85M
🔖 #کتاب_صعود_چهل_ساله
برای شرکت در تریبون آزادِ گام دومی ها میتونین از کتاب صعود چهل ساله ، که دستاوردهای انقلاب اسلامی ایرانِ، کمک بگیرید 👌🇮🇷
#میدان_مسابقه 🏆
#گام_دوم
30.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کتاب_صعود_چهل_ساله
استاد رحیم پور ازغدی: اگر میفهمیدید ملق میزدید!
دکتر زیبا کلام: من فعلا حرفی ندارم
حضرت آقا: قلبم رو شاد کردید
﷽
اَللّهُمَ عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرَج
.
برکتزندگیازگفتنیکیازهرا(س)ست
بیمهیعمرشــدممادرساداتسلام
.
#ولادت_حضرت_فاطمه سلاماللهعلیها
مبارک🎊🎉
#شهید
خدایا‼️
اگر بگویی لیاقت
#شهادت ندارۍ
خواهم گفت:
لیاقت ڪُدامیڪ از
#الطاف تو را داشتهام...
#شهید_حجتالله_رحیمی
#خادم_الشهدا