eitaa logo
خط ویژه!
73 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
6.4هزار ویدیو
462 فایل
همه باهم به سوی بهترین ها خبرهای خوش در راه است
مشاهده در ایتا
دانلود
1 (7).JPG
159.1K
به گزارش خبرگزاری بسیج از برخوار، همزمان با دومین روز از هفته بسیج 13 سری جهزیه که 8 سری جهزیه کامل و 5 سری کمک جهزیه می باشد، به همت اجتماعی سپاه ناحیه برخوار و همکاری خیرین با حضور امام جمعه شهر دستگرد، رئیس کمیته امداد شهرستان و خیرین شهرستان در سپاه ناحیه برخوار به افراد نیازمند اهداء گردید. در این مراسم سرهنگ دوم پاسدار سید کمال موسوی جانشین ناحیه برخوار، حجت الاسلام جمال قربانی امام جمعه شهر دستگرد سخنرانی و در پایان جهزیه ها برای افراد نیازمند ارسال گردید.
🍀 ⬅️ پخش زنده ✅ همایش بین المللی"گام دوم انقلاب" 🔹️موضوع: الزامات جوانگرایی و تمدن سازی در گام دوم انقلاب 🎙سخنران: دکتر احمدرضا بسیج - مسئول محترم بسیج اساتید استان چهارمحال و بختیاری 🕰زمان: فردا- دوشنبه ۱۴۰۰/۹/۱ - ساعت ۱۰صبح ⬅️لینک های شرکت در همایش👇👇👇👇 🆔 https://vc.nasraa.ir/rxbbziz3vv2z 🆔 https://rubika.ir/fanoosebameiran ❌ دریافت فایل صوتی و تصویری همایش در پیام رسانهای سروش و ایتا: 🆔 @fanoosebameiran 🆔 sapp.ir/fanoosebameiran 🍀
14.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☘ 🎥 | بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با بسیجیان 🍃🌹🍃 🇮🇷 بَسیج پارهِ تنِ مَردم 🇮🇷 🆔 @nashre1400 🆔 splus.ir/meyar.pb 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb 🍀
☘ 🌀 | استیصال آمریکا در برابر ایران از منظر رسانه ملکه انگلیس 🍃🌹🍃 🔻 کارشناس بی‌بی‌سی فارسی در واکنش به اظهارات وزیر دفاع آمریکا در منامه درباره اینکه «در صورت تمرد ایران، آمریکا به گزینه زور تمایل پیدا می‌کند» گفت: اظهارات وزیر دفاع آمریکا پیش از آنچه تهدیدی علیه جمهوری اسلامی قلمداد شود، یک تضمین از جهت دفاع به کشورهای منطقه است. 🔹 اما آیا واقعاً الان آمریکا چنان اعتباری را دارد که در گذشته اگر وزیر دفاع آمریکا می‌آمد در همسایگی ایران یک سخنرانی می‌کرد به احتمال زیاد شاهد بودیم جمهوری اسلامی یک مقداری نگران می‌شد و یک واکنش‌هایی نشان می‌داد که به این موضوع حساس شده، اما الآن چنین نمی‌بینیم. 🔺 این اظهارنظر بیشتر نوعی از بن‌بست رسیدن آمریکا را نشان می‌دهد. 🆔 splus.ir/meyar.pb 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb 🍀@khadevizhe
*یكی از محافظان مقام معظم رهبری در خاطره‌ای جالب نقل می كنند كه:* افتخارمان این است که در استان تهران، خانوادة دو شهید به بالا نداریم که آقا خانه‌شان نرفته باشد. تقریباً محله و خیابان اصلی در شهر تهران نداریم که ایشان نیامده باشند و بلد نباشند. تک‌تک این محله‌های خود شما را من حداقل می‌دانم ما خانواده شهید سه شهید و دو شهید نداریم که ایشان نیامده باشند. حدود شش، هفت سال بعضی روزهای شیفت کاری‌ام، مسئول تنظیم ملاقات خانوادة معظم شهدا من بودم. به‌همین‌خاطر می‌دانم شرایط و وضعیت چگونه بود. دیدارهای خانواده شهدا، باصفاترین، باحال‌ترین لذتی که آدم می‌خواهد ببرد را دارد. بعضی‌هایش خیلی سوزناک است. یک خانواده شهید می‌روی فقط یک فرزند داشتند كه آن هم شهید شده است. خیلی سخت است برای یک پدر و مادر که یک بچه بزرگ کرده باشند، آن بچه‌شان را هم در راه خدا داده باشند. هرچند آن‌ها با افتخار می‌گویند، ولی ما که می‌نشینیم نگاه می‌کنیم، آن خستگی را احساس می‌کنیم. بعضی از خانواده شهدا با تقدیم چند شهید روحیة عجیبی دارند. به طور مثال خانواده شهید «خرسند»، در نازی‌آباد. خانوادة خرسند چهار تا شهید داده است؛ پدر خانواده، دو فرزند خانواده و داماد خانواده. مادر این شهیدان این‌قدر قدرتمند، باصلابت و بانجابت با آقا صحبت می‌کرد که یکی دو بار آقا گریه کرد. این فقط اختصاص به شهیدان شیعه ندارد. همة آدم‌هایی که در راه خدا در کشور ما از ادیان مختلف کشته شدند. چه شیعه، چه سنی، چه مسیحی و... صبح روز کریسمس یعنی عید پاک ارامنه، آقا فرمودند خانة چند ارمنی و عاشوری اگر برویم خوب است. ما آدرسی از ارامنه نداشتیم. سری به کلیساهای‌شان زدیم که آن‌ها از ما بی‌خبرتر بودند. رفتیم بنیاد شهید، دیدیم خیلی اطلاعات ندارند. کمی اطلاعات خانوادة شهدا را از بنیاد شهید، مقداری از کلیساها و یک سری هم توی محله‌ها پیدا کردیم و با این دیدگاه رفتیم. صبح رفتیم گشتیم توی محلة مجیدیه شمالی، دو سه تا خانواده پیدا کردیم. در خانواده‌ها را زدیم و با آن‌ها صحبت کردیم. توی خانواده مسلمان‌ها ما می‌رویم سلام می‌کنیم و می‌گوییم از هیئت آمدیم از بسیج، پایگاه ابوذر، بالاخره یک چیزی می‌گوییم و کارتی نشان می‌دهیم. بین ارمنی‌ها بگوییم که از بسیج آمدیم که بالاخره فرهنگش... بگوییم از دادستانی آمدیم که باید دربروند. کارت صداوسیما نشان دادیم و گفتیم از صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران هستیم. امشب شب کریسمس که شب پاک شماهاست می‌خواهیم فیلمی از شماها بگیریم و روی آنتن بفرستیم. برای نماز مغرب‌وعشا با یک تیم حفاظتی وارد مجیدیه شدیم. گفتیم اسکورت که حرکت کرد به ما ابلاغ می‌کنند، می‌رویم سر کارمان دیگر. اسکورت هم به هوای این‌که ما توی منطقه هستیم با بی‌سیم زیاد صحبت نکنند که مسیر لو نرود، روی شبکه بالاخره پخش می‌شود دیگر. چیزی نگفتند. یک آن مرکز من را صدا کرد با بی‌سیم گفتم به گوشم. موردمان را گفت که شخصیت سر پل سیدخندان است. سر پل سیدخندان تا مجیدیه کم‌تر از سه چهار دقیقه راه است. من سریع از ماشین پیاده شدم. در خانه را زدم. خانمی از گل بهتر آمد دم در، در را باز کرد. ما با یاالله یاالله خواستیم وارد شویم، دیدیم نمی‌فهمد که. بالاخره وارد شدیم. چون کار باید می‌کردیم. گفتیم نودال و اَمپِکس و چیزایی که شنیده بودیم، کارگردان و این‌ها بروند تو. کارگردان رفت پشت‌بام پست بدهد، اَمپِکس رفت توی زیرزمین پست بدهد، آن رفت توی حیاط پست بدهد. پست بودند دیگر حالا. فیلممان بود. یک ذره که نزدیک شد، بی‌سیم اعلام کرد که ما سر مجیدیه هستیم. من هم با فاصله‌ای که بود به این خانم چون احیا بشود، این‌جوری جلوی آقا نیاید، گفتم: ببخشید! الآن مقام معظم رهبری دارند مشرف می‌شوند منزل شما. گفت: قدم روی چشم، تشریف بیاورد. گفتید کی؟ من اسم حضرت آقا را گفتم. ـ داستان بازرگان و طوطی را شنیده‌اید ـ‌، تا اسم آقا را گفتم افتاد وسط زمین و غش کرد. فکر کردیم چه کنیم داستان را؟ داد بیداد کردیم، دو تا دختر از پله آمدند پایین. یاالله یاالله گفتیم و بهشان گفتیم که مادرتان را فعلاً جمع کنید. مادر را بردند توی آشپزخانه. دخترها گفتند: چه شد؟ گفتم: ببخشید! ما همان صداوسیمای صبح هستیم که آمده بودیم. ولی الآن فهیمدیم که مقام معظم رهبری می‌آیند منزلتان، به مادرتان گفتیم غش کرد. فکری کنید. تا اجازه نگرفت وارد خانه نشد این‌ها شروع کردند مادر خودشان را به حال آوردند. فشارشان افتاده بود، آب قند آوردند. بی‌سیم اعلام کرد که آقا پشت در است. من دویدم در خانه را باز کردم. نگهبانی هم که باید كنار در می‌ایستاد، رفت دم در. کارهای حفاظتی‌مان را انجام دادیم. آقا از ماشین پیاده شد تا وارد خانه بشود. آمد توی در خانه نگاه کرد و گفت: سلام علیکم. گفتم: بفرمایید. گفت شما؟ نه این‌که ما را نمی‌شناخت ..، گفتند، تو چه کاره‌ای یعنی؟ گفتیم: صاحب‌خا
نه غش کرده. گفت: کس دیگری نیست؟ یاد آن افتادیم که دو تا دخترها هم می‌توانند به آقا بگویند بفرمایید. گفتیم آقا شما بفرمایید داخل. گفت: من بدون اذن صاحب‌خانه به داخل نمی‌آیم. معنی و مفهوم حفاظت، خودش را این‌جا از دست نمی‌دهد. مهم‌تر از حفاظت این است. بدون اذن وارد خانه کسی نمی‌شود. رهبر نظام است باشد، ارمنی است باشد، ضدحفاظت‌ترین شکل ممکن این است که مقام معظم رهبری توی خیابان اصلی توی چهارراه، با لباس روحانیت با آن عظمت رهبری خودشان بایستند، همة مردم هم ایشان را ببینند و ایشان بدون اذن وارد خانه کسی نشوند. من دویدم رفتم توی آشپزخانه. به یکی از این دخترها گفتم آقا دم در است بیایید تعارف کنید بیایند داخل. لباس مناسبی تنشان نبود. گفتند: پس ما لباسمان را عوض کنیم. به آقا گفتیم: که رفته‌اند لباس مناسب بپوشند، شما بفرمایید داخل. گفتند: نه می‌ایستم تا بیایند. چند دقیقه‌ای دم در ایستادند. ما هم سعی کردیم بچه‌هایی که قد بلند دارند را بیاوریم، مثل نردبان دور ایشان بچینیم که ایشان پیدا نباشد. راه دیگری نداشتیم. چند دقیقه معطل شدیم. چون دانشجو بودند لباس دانشجویی مناسب داشتند. یكی از دخترها، دوید و آقا را دعوت کرد و آقا رفتند داخل اتاق. این خانم پیش آقا رفت و خوش‌آمد گفت. بعد گفت كه مادرمان توی این اتاق است، الآن خدمت می‌رسیم. رفتند بیرون. آقا من را صدا کرد گفت این‌ها پدر ندارند؟ گفتم: نمی‌دانم. چون صبح نپرسیده بودم. گفت بزرگ‌تر ندارند؟ برادر ندارند؟ رفتیم آن اتاق پشتی. گفتم: ببخشید، پدرتان؟ گفتند، مرده. گفتیم، برادر؟ گفتند، یکی داشتیم شهید شده. گفتیم، بزرگتری، کسی؟ گفتند، عموی ما در خانة بغلی می‌نشیند. فکر کردیم بهترین کار این است که عمو را بیاوریم بیرون. حالا چه کلکی بزنیم عمو را از خانه بیرون بیاوریم؟ با این هیبت و این تیپ و قدوقواره، همه دو متر درازی و لباس‌ها، شکل، تیپ و اسلحه. هرچه هم بخواهی بگویی من کسی نیستم، قیافه‌ات تابلو است. در بغلی را زدیم. یک آقایی آمد دم در سلام کردم. گفتم، ببخشید! امر خیری بود خدمت رسیدیم. این بندة خدا نگاه کرد، یک مسلمان بسیجی، خانة یک ارمنی آمده، چه امر خیری؟ خودش تعجب کرد. رفت لباس پوشید آمد دم در. محترمانه باهاش پیچیدیم توی خانة برادر خودش. داخل خانه که شدیم، نگهبان او را بازرسی کرد. نگاه کرد، پیش خودش گفت، برای امر خیر مگر آدم را بازرسی می‌کنند؟ بعد از بازرسی قضیه را بهش گفتیم. گفتیم: رهبر نظام آمده این‌جا، این‌ها چون بزرگتری نداشتند، خواهش کردیم که شما هم تشریف بیاورید. او را داخل كه بردیم و آقا را که دید، مُرد. یک جنازه را یدک کردیم و بردیم نشاندیم روی صندلی کنار آقا. این‌ها به خودی خود زبانشان با ما فرق می‌کند. سلام علیک هم که می‌خواهند بکنند کلی مکافات دارند. با مکافاتی بالاخره با آقا سلام و احوال‌پرسی کرد و درنهایت یک هم‌دمی را برای آقا مهیا کردیم. حضرت آقا چایی و شیرینی‌شان را خورد رفتیم توی این اتاق بالای سر مادر و با التماس دعا، مادر را هم راه انداختیم. آمدند رفتند بالا، لباس مناسب پوشیدند و آمدند پایین. وقتی وارد اتاق شد، آقا تعارفشان کردند در کنار خودشان، کنار همان عمویی که نشسته بود. بعد هم گفتند: مادر! ما آمده‌ایم که حرف شما را بشنویم؛ چون شما دچار مشکل شده بودید، دوستان عموی بچه‌ها را آوردند. دخترها آمدند نشستند. آقا اولین سؤالشان این بود که شغل دخترها چیست؟ گفتند: دانشجو هستند. آقا خیلی تحسینشان کرد و با این‌ها كلی صحبت کردند، توی این حالت، این دختر سؤال کرد که آقا آب، شربت، چیزی برای خوردن بیاورم؟ این‌ها همه‌اش درس است. من خودم نمی‌دانستم که بگویم بیاورد یا نیاورد؟ آقا می‌خورد یا نمی‌خورد؟ نمی‌دانستم. رفتم کنار آقا، از آقا سؤال کردم، گفتم: آقا این‌ها می‌گویند که خوردنی چیزی بیاوریم؟ چایی چیزی بیاوریم؟ آقا گفتند: ما مهمانشان هستیم. از مهمان می‌پرسند چیزی بیاورند یا نیاورند؟ خُب اگر چیزی بیاورند ما می‌خوریم. بعد خود آقا گفتند: بله دخترم! اگر زحمت بکشید چایی یا آب‌میوه بیاورید، من هم چایی، هم آب‌میوة شما را می‌خورم. این‌ها رفتند چایی، آب‌میوه و شیرینی آوردند. خود میوه را هم آوردند. خُب توی خانة مسلمان‌ها این‌‌طوری است. یک نفر چند تا میوه پوست می‌کند می‌دهد دست آقا، آقا هم دعا می‌کند. همان‌جا به پدر شهید، مادر شهید، پسر شهید و یا همسر شهید آن خوراکی را تقسیم می‌کنیم، همه یک قسمتی از این میوه می‌خورند که آقا به آن دعا کرده. توی ارمنی‌ها هم همین کار را باید می‌کردیم؟ واقعاً نمی‌دانستیم. چایی آوردند، آقا خورد، آب‌میوه آوردند، آقا خورد، شیرینی آوردند، آقا خورد. آقا حدود چهل دقیقه توی خانه ارمنی‌ها نشستند و با این‌ها صحبت کردند. مثل بقیة جاها آقا فرمودند: عکس شهیدتان ...را من نمی‌بینم. عکس شهید عزیزمان را بی
او رید ببینم. توی خانة مسلمان‌ها چهار تا عکس بزرگ شهید وجود دارد که توی هر اتاقی یکی هست. می‌پریم و می‌آوریم. این‌ها رفتند آلبوم عکس‌شان را آوردند. آلبوم عکس هم متأسفانه برای شب عروسی شهید بود. آلبوم را گذاشتند جلوی آقا. صفحة اول یک عکس دوتایی. یادگاری فردین با دوستش گرفته بود آن وسط بود. آقا همین‌جوری نگاه می‌کردند، شروع کردند به صحبت کردن، همین‌جوری صفحه‌ها را ورق می‌زدند تا تمام شود. تمام که شد گفتند: خُب! عکس تکی شهید را ندارید؟ یک عکس تکی از شهید پیدا کردند و آوردند گذاشتند جلوی آقا. آقا شروع کردند از شهید تعریف کردن. گفت: خُب! نحوة اسارت، نحوة شهادت اگر چیزی داشته به من بگویید. ما فهمیدیم نام این شهید بزرگوار، شهید «مانوکیان» است، به اندازة شهیدان «بابایی»، «اردستانی» و «دوران» پرواز عملیاتی جنگی داشته است. هواپیمایش f14، بمب‌افکن رهگیر بوده و بالای صد سُرتی پرواز موفق در بغداد داشته. هواپیمایش را توی دژ آهنی بغداد می‌زنند. شهید، هواپیما را تا آن‌جا که ممکن است، اوج می‌دهد. هواپیما در اوج تا نقطة صفر خودش، که اتمسفر است بالا می‌آید و بقیه‌اش را به‌سمت ایران سرازیر می‌شود. چهار تا موتور هواپیما منهدم می‌شود. هواپیما لاشه‌اش توی خاک ایران می‌افتد، ولی چون دیگر سیستم برقی هواپیما کار نمی‌کرده‌، نتوانسته ایجکت کند و نشد كه چتر برای شهید کار کند. هواپیما به زمین خورد و ایشان به شهادت رسید. ارمنی‌ای بود که حتی حاضر نشد، لاشة هواپیمای جمهوری اسلامی به‌دست عراقی‌ها بیافتد. آن خانواده، این فرزندشان است. این بزرگوار در نیروی هوایی مشهور است. دربارة شهادتش و اخلاقش تعریف کردند. مادر شهید گفت: امروز فهمیدم كه علی(علیه السلام) كیست مادر شهید گفت: آقا! حالا که منزل ما هستید، من می‌توانم جمله‌ای به شما عرض کنم؟ آقا گفت: بفرمایید، من آمدم این‌جا که حرف شما را بشنوم. گفت: ما با شما از نظر فرهنگ دینی فاصله داریم، در روضه‌هایتان شرکت می‌کنیم، ولی خیلی مواقع داخل نمی‌آییم. روز شهادت امام حسین(علیه السلام)، روز عاشورا و تاسوعا به دسته‌های سینه‌زنی امام حسین(علیه السلام) شربت می‌دهیم. می‌آییم توی دسته‌هایتان می‌نشینیم، ظرف یک‌بارمصرف می‌گیریم، که شما مشکل خوردن نداشته باشید، چون ما توی ظرف آن‌ها آب نمی‌خوریم. توی مجالس شما شرکت می‌کنیم و بعضی از حرف‌ها را می‌شنویم. من تا الآن نمی‌فهمیدم بعضی چیزها را. می‌گفتند، در دین شما بانویی ـ که دختر پیامبر عظیم‌الشأن اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) است ـ را بین درودیوار گذاشته‌اند، سینه‌اش را سوراخ کرده‌اند. میخ، مسمار به سینه‌اش خورده. نمی‌فهمیدم یعنی چی. می‌گفتند مسلمان‌ها یک رهبری داشتند به نام علی(علیه السلام). دستش را بستند و در سه دورة 25 ساله، حکومتش را غصب کردند. نمی‌فهیمدم یعنی چی. گفتند، در 25 سالی که حکومتش غصب شده بود، شغلش این بود، آخر شب نان و خرما می‌گذاشت روی کولش می‌رفت خانه یتیم‌هایش. این را هم نمی‌فهمیدم. ولی امروز فهمیدم که علی(علیه السلام) کیست. امروز با ورود شما به منزل‌مان، با این همه گرفتاری‌ای كه دارید، وقت گذاشتید و به خانة منِ غیر دین خودتان تشریف آوردید. اُسقُف ما، کشیش محلة ما به خانة ما نیامده است، شما رهبر مسلمین‌ هستید. من فهمیدم علی(علیه السلام) که خانة یتیم‌هایش می‌رفت چه‌قدر بزرگ است. از ورود آقای خامنه‌ای به منزلشان، به علی(علیه السلام) و 25 سال حکومت غصب شده‌اش و زهرا(سلام الله علیها) پی برد. خُب! این برود مشهد، امام رضا(علیه السلام) شفایش نمی‌دهد؟ بعد از بازگشت حضرت آقا، پاسداران را توبیخ كردند ما چهل دقیقه با این خانواده بودیم. عین چهل دقیقه،‌ به اندازة چند کتاب از این‌ها درس گرفتیم. آقا در خانة ارامنه آب، چایی، شربت، شیرینی و میوه‌شان را خورد. بعضی از دوست‌های ما نخوردند. کاتولیک‌تر از پاپ هم داریم دیگر. رهبر نظام رفته خورده، پاسدار، من نوعی، نخوردم. حزب‌اللهی‌تر از آقا هستم دیگر. با آن‌ها خداحافظی كردیم و به‌سمت دفتر به‌راه افتادیم. وقتی رسیدیم آقا فرمودند: این بچه‌ها را بگویید بیایند. آمدند. گفتند: این چه کاری بود كه شما کردید؟ ما مهمان این خانواده بودیم. وقتی خانه‌شان رفتیم چرا غذایشان را نخوردید؟ این اهانت به این‌ها محسوب می‌شود. نمی‌خواستید داخل نمی‌آمدید. @samenborkhar
5236524116.pdf
496.9K
☘️ 📝سخنواره (۲)| ویژه هفته مبارک بسیج 🍃🌹🍃 📛 ویژه سرشبکه‌ها و ادمین کانالها 🆔 splus.ir/meyar.pb 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔rubika.ir/meyar_pb 🍀
2(7).pdf
484.8K
☘️ 📝سخنواره| بسیج پاره تن مردم و ضامن عزّت و امنیت ملّی 🍃🌹🍃 📛 ویژه سرشبکه‌ها و ادمین کانالها 🆔 splus.ir/meyar.pb 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔rubika.ir/meyar_pb 🍀
01(2).pdf
631.6K
☘️ 📝مجموعه یادداشت| بسیج متضمّن امنیّت ملّی 🍃🌹🍃 ✍️ دکتر قاسم حبیب زاده 🆔 splus.ir/meyar.pb 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔rubika.ir/meyar_pb 🍀
☘️ 🖼 | ویژه هفته مبارک بسیج 🍃🌹🍃 🆔 splus.ir/meyar.pb 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔rubika.ir/meyar_pb 🍀@khadevizhe
☘️ 🖼 (۲) | ویژه هفته مبارک بسیج 🍃🌹🍃 🆔 splus.ir/meyar.pb 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔rubika.ir/meyar_pb 🍀@khadevizhe
نشست سیاسی مجازی با موضوع هفته بسیج کارشناس:میثم نجمی سه شنبه ۲آذر ماه ساعت ۲۰ صوتها راس ساعت ۲۰در همین کانال بارگزاری میشود. آیدی پاسخ به سوالات: @najmodin @khadevizhe
صدا ۰۳۴.m4a
4.37M
صوت شماره ۱ نشست سیاسی مجازی با موضوع هفته بسیج کارشناس:میثم نجمی آیدی پاسخ به سوالات:@najmodin @khadevizhe
صدا ۰۳۵.m4a
4.51M
صوت شماره ۲ نشست سیاسی مجازی با موضوع هفته بسیج کارشناس:میثم نجمی آیدی پاسخ به سوالات:@najmodin @khadevizhe
صدا ۰۳۶.m4a
6.22M
صوت شماره ۳ نشست سیاسی مجازی با موضوع هفته بسیج کارشناس:میثم نجمی آیدی پاسخ به سوالات:@najmodin @khadevizhe
⁉️علت ورود بسیج در عرصه های مختلف نظامی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، سازندگی، علمی و ... چیست؟ 💬رسالت تشکیل بسیج از روز های نخستین دفاع از انقلاب اسلامی در برابر هر نوع تهدید اعم از: سخت، نیمه سخت ، جنگ نرم و کمک به عمق بخشی انقلاب اسلامی و به عنوان بازوانی مستحکم در کنار ارتش و سپاه بوده است. به همین دلیل در هر برهه از تاریخ انقلاب، که کشور با تهدید خاصی روبرو می گردید بسیج نیز با توجه به رسالت خود به عنوان یک نیروی مردمی و به عنوان بازوی کمکی به دستگاه های متولی در آن عرصه کمک می کرد. در دوران دفاع مقدس در عرصه نظامی ،دوران پس از دفاع مقدس در عرصه سازندگی ،دوران جنگ نرم و ناتوی فرهنگی در عرصه فرهنگی و اجتماعی، در فتنه ها و بزنگاه های سیاسی در عرصه بصیرتی و روشنگری، در دوران بیماری کرونا در عرصه بهداشتی و زیستی و.... ✍️روح‌اله تکبیری /گلپایگان .
⁉️دستاورد های بسیج در طی این ۴۲ سال چه بوده است؟ 💬قسمتی از دستاورد های شجره طیبه بسیج در عرصه دفاعی و امنیتی تبدیل ایران به قدرت اول منطقه و کشوری دارای نفوذ با بهره گیری از تفکر دفاع مردم پایه به طوری که امروز مرز های امنیتی ما ۵۰۰ کیلومتر از مرز های جغرافیای ما جلوتر هستند . 🌹🍃در عرصه بین‌الملل: تشکیل جبهه های مردمی مثل: حشدالشعبی در عراق ، بسیج مردمی سوریه ،حزب الله لبنان ،انصار الله یمن ، زینبیون و فاطمیون پاکستان و افغانستان با الگو گیری از بسیج مردمی ایران 🌹🍃در عرصه فرهنگی با ترویج فرهنگ ایثار و شهادت طلبی به مقابله با فرهنگ اومانیستی و فرد محوری غرب رفته امروزه ثمره آن را در مدافعین حرم دهه هفتادی می‌توان به خوبی نگریست. 🌹🍃در عرصه فکری و سیاسی، تفکر انقلابی گری و امید آفرینی به مقابله با تفکر لیبرال دمکراسی مبتنی بر وابستگی و خود تحقیری غرب رفته که امروز علارقم تلاش دشمنان ثمره آن را در پیشرفت های علمی ، جلوگیری از شکیل گیری انقلاب های مخملی و تضعیف جایگاه ولایت و رهبری و جدا شدن دین از سیاست و شکل گیری دولتی با رویکردی انقلابی به خوبی می توان مشاهده کرد. ✍️ روح‌اله تکبیری/ گلپایگان .
206.8K
متاسفانه بعضی از بسیجی ها که خیلی هم توی پایگاهها فعال هستند، اخلاق خوبی ندارند و با منت گذاشتن سر بقیه فعالیت می‌کنند! آیا بهتر نیست به جای ابلاغ این همه طرح و برنامه به پایگاهها که خیلیاشون در اصل یک هدف دارند و فقط اسمشون متفاوته، یک تحول اساسی برای پرورش روحیه اصیل بسیجی در بسیجیان به وجود بیاد؟
167.5K
آیا شورای پایگاههای بسیج و مربی حلقه صالحین وغیره بابت فعالیتی که انجام میدن از فرمانده پایگاه پول دریافت می‌کنند؟ به طور کلی فرمانده پایگاه برای استفاده از بودجه پایگاه می‌تونه سلیقه ای عمل کنه؟!
هفته بسیج.m4a
7.2M
نشست مجازی هفته بسیج برادر دادخواه ایتا و روبیکا @ahlolbasar
202030_278651285.m4a
4M
پایگاه بسیج چطور باید در محل اعتماد سازی کند برادر دادخواه @ahlolbasar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🍃سبک زندگی 💢رفتارهای اشتباه همسرتان را بلافاصله و با تندی و خشونت به ایشان گوشزد نکنید. بعد از اتمام فعالیتهای روزانه می توانید در یک محیط دوستانه نکات لازم را به شوهرتان تذکر دهید💯💯 @akcnevesht
•°🌼°• 🔔 زنگ احڪام 🟠 📚 نماز خواندن به صورت نشسته ❓ سؤال: به خاطر زانو درد نمازم را روی صندلی می‌خوانم ـ البته حمد و سوره را ایستاده می‌خوانم ـ اگر در آینده ایستادن هم ضرر داشته باشد، می‌توانم تمام نماز را نشسته بخوانم؟ ✅ پاسخ: ✍️ به طور کلی انسان تا می تواند باید ایستاده نماز بخواند، هر چند با تکیه کردن بر چیزی باشد و اگر نمی تواند تمام نماز را ایستاده بخواند، هر قدر توان دارد ایستاده و بقیه را نشسته بخواند و اگر اصلا قدرت ایستادن ندارد، یا مشقت زیاد دارد، یا خوف ضرر دارد، می‌تواند نشسته نماز بخواند. ◀️ سایت آیت الله خامنه ای؛ کانال فقه و احکام 🔮کانال مرجع گفتمان @goftemansazan
🎥 💢 موضوع: «ظرفیت‌های تفکر و فرهنگ بسیجی در امیدآفرینی و مقابله با مشکلات کنونی» 👤 سخنران: دکتر قاسم حبیب‌زاده- «معاون محترم سیاسی سازمان بسیج مستضعفین» 🕒 زمان: امشب. چهارشنبه - ۳ آذرماه ۱۴۰۰ ساعت ۱۹ 🔻 شرکت از طریق لینک کانال مجازی 👇👇👇 🌐 rubika.ir/Samen_Razavi
فرمانده‌ای‌ که‌ از زیاد بودن‌ حقوقش شکایت‌ داشت شهید ذبیح اله عالی که سال 62 شهید شد و 10 سال طول کشید که پیکرش به کشور بازگردد، در این نامه و با توجه به شرایط مالی اش، خواسته بود تا بخشی از حقوقش کسر شود.  بسمه تعالی به: كارگزینی سپاه ساری از: پاسدار عملیات ذبیح الله عالی موضوع: كسر نمودن حقوق ماهیانه محترماً به عرض می‌رسانم چون اینجانب دارای چهار هكتار زمین زراعتی آبی و خشكه می‌باشم و دارای درآمد زیاد می‌باشد و همین طور حقوق من زیاد می‌باشد. لذا درخواست می‌نمایم كه در اسرع وقت از حقوق ماهیانه من حدود دو هزار تومان كسر نمائید. خداوند همه ما را خدمتگزار اسلام و امام قرار بدهد. الله_عالی @hagigei