eitaa logo
خادمین شهدا هرمزگان(خواهران)
1.3هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
599 ویدیو
20 فایل
این کانال به واحد خواهران کمیته مرکزی خادمین استان هرمزگان اختصاص دارد و اخبار و اطلاعات مربوط به خادمی در این کانال بار گزاری می شود... . @Khahar_khadem_hrm
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🔸 _ هدفت از فعالیت در چیه؟ + ! . _ چـرا هدفت خوشگذرونی و به گذاشتن زندگیت نیسـت!؟ + در وصفِ ویژگی های مومنان (صفحه ی اول سوره ی مومنون) اومده کـه «وَالَذینَ هُمْ عَنِ الغْوِ مُعْرضونْ» یعنی مومنان کسانـی هستند کـه از رفتار و گفتار پرهیز می کنند! می خوام سعی کنم به کمک خدا باشم؛ اگـه آدم برای اشتراک گذاشتن روزمرگی ها و خوشگذرونی بیاد یعنی کار بیهوده... . _ خب! اینکـه تو به بقیـه گــزارش بدیـم کـه کجاها رفتیـم و الان در چـه حالی هستیـم هـم جـزو کارِ فرهنگـیِ؟ + نه! . _ خودمون رو بذاریم و پایینش یه بنویسیـم کار فرهنگیِ؟! + نه! . _ گذاشتن کـه درست کردیم! عکس خواهرزاده و برادرزاده عکس ویرایش شده ی صورت و دست و پا و ... کار فرهنگیِ؟؟ +نه! . _صمیمانه صحبت کردن و با دوستان تو فضای عمومیه اینستا! دخترونه صحبت کردن تو پست ها و کامنت ها، کامنت بازی با نامحرم و و و ... جز کار فرهنگیِ؟! + نه! . . 🔻 واقعا داریم کار انجام می دیــم...؟! ⛔️ ! . 🕊کمیته خادمین شهدا هرمزگان🕊 @khademineshohadahormozgan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ✍🏼 دیگر دلم تاب نمی آورد دوریت را.. بگو به کجا روم و از که جویم نشانی از تو را... بگو به کجا روم و از که جویم نشانی از تو را... 🔹 هر سال به امید زیارت خاک تو، بار سفر مهیا میکردم، امسال را بگو مهمان که باشم... شلمچه بگو آیا بار دیگرغروبت را میبینیم؛ زیر آسمانت خواندن نماز با قطرات باران قسمت مان می شود... باران بی امان چشمهایمان چه؛ نصیب مان می شود... آنجا که حاج حسین یکتا می گفت شهدا ما را به دوش گرفته اند و به اینجا آورده اند چه... دوباره به دوش می گیرند و به اینجا دعوت می کنند... امسال همه جامانده ایم و چه غمی بزرگتر از جاماندن! دلتنگم برای پرچم های سرزمینت که باد آنها را به سمت کربلا به پرواز در می آورد و سلامی که ما به دست باد می دادیم تا به اربابمان برسد... 🔸 شلمچه همه دلتنگی هایم را در بقچه ایی در بسته، گوشه دلم گذاشته بودم که به محض دیدنت بگشایم، حال بگو چه کنم ... گریه هایم را برای حاج قاسم کجا ببرم، این بغضم را تا کی سربسته نگه دارم... چگونه سالَم را نو کنم... راستی ما را چه شد که شهدا عذرمان را امسال خواستند... 🔻 میراث شهیدان به هوش باشیم که شهدا، چشم بیدار تاریخند و هر لحظه، در شهود زوایاى عمل ما. ❇️ یادمان باشد، ما میراث دار حریم مردانى هستیم که رایحه معاد را در کالبد جهان ما دمیده ‏اند؛ شهدایى که مصداق بارز حضورند و تجلّى آشکار هدایت، فراخوان شهادت یادمان باشد راه دراز است و مقصد بلند! یادمان باشد این جاده را چراغ خون شهدا روشن نگاه داشته تا ما به سلامت بگذریم! یادمان باشد که شهدا، تاوان فراموشى خاک را به قیمت نفس‏های شان پرداختند؛ تا امروز من و تو، بر هم نهیب زنیم که دارد دیر می‌شود. باید برخاست و صداى همیشه جارى شهیدان را دریافت که از مصدر عاشورا، ما را به حضورى پر رونق فرا می‌خوانند. . 🕊کمیته خادمین شهدا هرمزگان🕊 @khademineshohadahormozgan
. بسم رب الشهدا 🔻 ... قرار بر ماندن بود، ماندن در شلوغی و هیاهوی دنیا، در آشوب ها و آشفته بازار ِ دنیا... اما نه! گویا برنده شد در جدالِ با دنیا! 🔸 کار خودتان بود، مسیرش طوری تنظیم شده بود که کنده شود از شلوغی ها و در مأویِ‌ شما ،آرام و قرار بگیرد، اما... بیچاره دل، تازه آغاز بی‌قراری بود ... 🔹 آوردمش و رساندم به مقصدتان ، به راستی عجب میزبانی بودید... دل شد میزبانِ میزبانِ زائرین‌تان ! همان دلی که تا دیروز مردد مانده بود بین ماندن و رفتن و کوله‌بار بستن ، اما شما خوب بلد بودید به راهش بیاورید. ❇️ اینچنین شروع شد خادمیِ دل برای شهدا؛ بیچاره دل آمده بود که آرام بگیرد و روانه‌ی دیارش شود، اما نمی دانست که جاذبه‌ی شما هر کجای کرهٔ خاکی که باشد ، او را به افق شهدا تنظیم خواهند کرد... 🔺 بدتر از آن زمانی شد که مجبور بود به دور از شما و هوایتان، که نه ، بکشد... خداراشکر که صندوقچه ای از خاطراتتان با خود به همراه داشت که با یادتان آباد شود... 🔅 سرگرم خاطره بازی بود که رسید به آخرین ورق ته صندوقچه؛ زیر نم نم باران در سکوت شب، کنار شهدای خوش‌نام شرق کارون با خودش نجوا کرده بود؛ منو دوری از خدا نکند اما دور شدیم، جا ماندیم، ما ماندیم و حسرت... . 🕊کمیته خادمین شهدا هرمزگان🕊 @khademineshohadahormozgan
. کند ♻️ در کنار صدای مرغ های دریایی و امواج پرتلاطم دریا که با هر بار حرکت به صخره می خورد و می شکند؛قدم بر می دارم.به حرفهای دوستی فکر می کنم که می گفت:"برای رفع اضطراب و استرس نوشیدن یکی دو فنجان چای سبز کافیست، آرامت می کند."یادم رفت از او بپرسم برای رفع دل تنگی آن هم از نوع مزمن یک ساله چه تجویز می کنی؟ داروی ضد دل تنگی در کدام داروخانه پیدا می شود، آن هم وقتی که بی قراری علامتش باشد. دست هایم را در جیب می کنم و در کنار ساحل راه می روم. 🔅 این روزها به خیلی چیزها حساس شده ام؛ به اسامی، به تکه کلام ها و هرچیز که من را مثل سنجاق به خرمشهر وصل می کند مثلا همین واژه ی سه راهی ، من را تا سه راهی کوشک می برد درست کنار یادمان خمسه سادات! دستم را که روی درش می گذارم نگاه پنج جوان سید در پیش چشمم جان می گیرد که همگی اربا اربا شده اند و از بین آنها سید صاحب که تنها پایی هدیه به خانواده اش می شود. 🔸 پاهایم را روی شن های نرم ساحل می گذارم ،رد انگشتانم به خوبی روی شن ها جا می ماند اما... اما رد کفش هایت هیچ وقت روی خاک فکه نمی ماند. خاصیت عجیبی دارد آن خاک! دلت میان دشت فکه می گیرد ؛برای همه ی بچه هایی که با کوله بار سنگین در تاریکی شب از میان تله های خورشیدی و انفجاری رد می شدند تا تو خوابت آرام بماند. 🔹 دل تنگ سید اهل قلم می شوم.حس می کنم هنوز هم پشت دوربین به من و تو می نگرد و باصدایی آرام روایت فتح را تقریر می کند. کانال کمیل و حنظله که داستان خودش را دارد.مظلومیت بهترین بندگان خدا در برابر دشمن تا دندان مسلح! خطوط یادداشت یکی از شهدای کانال کمیل معادلات ذهنیت را برهم می زند:" امروز روز پنجم محاصره هستیم.آب و غذا جیره بندی کرده ایم. شهدا در انتهای کانال کنارهم قرار دارند. دیگر شهدا تشنه نیستند!" اما من تشنه هستم؛ تشنه ی همان یک مشت خاک تا آرام شوم. 🔅 نسیم ملایمی از روی آب دریا بر می خیزد آنقدر که حس می کنم در فضای دهلاویه ام و نسیم از لابه لای شاخ و برگ های درختان عبور می کند و به جان خسته زائران طراوات می بخشد.نگاه پر از آرامش دکتر چمران را دوست دارم ؛ با او می توانم مرزهای جغرافیایی را درنوردم و به ساحل بیروت برسم در کنار رزمندگان لبنانی. نگاهی به پشت سر می اندازم؛مسیر طولانی آمده ام.کنار تخته سنگی می نشینم و به غروب خورشید نگاه می کنم .در ذهنم طلائیه نقش می بندد وقتی خورشید آخرین نورش را روی گنبد زرد رنگ حسینیه می تاباند و من از سه راهی شهادت به آن نگاه می کنم.صدای اکبر زجاجی، مرتضی یاغچیان،سید حسین خرازی همین نزدیکی ها می آید.مدام بین نیروها در رفت و آمدند.انگار حاج آقا میثمی کمی دورتر برای من سخنرانی می کند:"هرکی تو طلائیه ایستاد اگه کربلا هم بود می ایستاد... ." 🔻 به خودم تلنگر می زنم اگر من هم بودم می ایستادم؟ لرزی به جانم افتاد شاید از سردی صخره است و شاید... شاید از ایمان ضعیفم! نفس بلندی می کشم ؛ به نظرم شلمچه نقطه اوج سفر است.خودت هستی و یک دنیا حرف نگفته با شهدا ! یک جور هایی با خودت دودوتا چهار تا می کنی تا ببینی کجای این دایره ایستاده ای. نام شلمچه با کربلای ۵ گره خورده ودل من با شهدای گردان ۴۲۲ آن، با عبدالرضا مجیدی،محمد احترامی، عبدالرضا مریدی، محمد دژله و... . 🔺 بغض نشسته در گلویم را فرو می برم . باید برای دل گرفته ام مرهمی پیدا کنم . از زیبایی های ساحل دست می کشم،به سمت خیابان می روم.قدم هایم را تندتر می کنم؛ هوا روبه تاریکی می رود و صدای اذان از ماذنه های شهر بلند شده است.نفس نفس زنان عرض خیابان را رد می کنم ، وارد حیاط مسجد جامع می شوم و لبخندی از سر رضایت روی لب می نشانم، دستی روی سینه می گذارم وادای احترام می کنم به این هشت شهید خوشنام آسمانی و گمنام زمینی! و کلام زیبای امام را زیر لب زمزمه می کنم:" همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود." . 🕊کمیته خادمین شهدا هرمزگان🕊 @khademineshohadahormozgan
. 🔸 اگر در راه رنج را تحمل نكنيد! مجبورخواهيد شد در راه ؛ را تحمل كنيد... 🌷 🌷 . 🕊کمیته خادمین شهدا هرمزگان🕊 @khademineshohadahormozgan
6.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ⚜ شرط شهید شدن؛ شهید بودن است... . 🕊کمیته خادمین شهدا هرمزگان🕊 @khademineshohadahormozgan
. 🔻 الان ما با پدیده ای مواجه هستیم که در طیف وسیعی از خانم ها و دختران چادریِ مذهبی!! وجود داره، وجود نداره! . بعد جالبه که به چادرشون هم افتخار میکنن! عه!؟ چادر شد عامل فروشی؟! عامل کلاس گذاشتن برای بی حجابا؟ . الله اکبر... دخترای مذهبی حواستون باشه با چادر دورتون نزنن!! الان تو پره از کسانی که دور خوردن... . تو همین ؛ آنقدر از تعریف می کنه منم به حالش غبطه میخورم! دختر بی حجابا که هیچ! بعد رفتارو که نگاه میکنی خالی از ... الان جدیدا عکس های خوشگل؛ بیشتر از عکس های خوشگل میخورن! . هیئتی و غیر هیئتی لایکش میکنن!! والا بخدا دو متر چادر و یه متر روسری نیست! درد تلویزیون ما یا ی اونا نیست! . گم و گور نشه زیر دست و پا حیا که رفت دیگه هیچی برامون باقی نمی‌مونه... یه ی شکننده ی آسیب پذیرِ بی اعتقاد! . دختر خانم مذهبی؛ حواست باشه نخوری! تو راه و اشتباه میری؛ یه جماعت هم دنبال تو راه رو اشتباه میان! . - به‌ به چه حجابی... - چقد برازنده... - چقد زیبا... . دختر مذهبی! باشه دورت نزنن... 📝 حجت الاسلام افشار . ❇️ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل... . 🕊کمیته خادمین شهدا هرمزگان🕊 @khademineshohadahormozgan
. 🍃🌸 تنها به خون و تیر و ترکش نیست؛ آن روز که خدا را نیز؛ با همه‌ چیز و در همه‌ جا! دیدیم و نشان دادیم! شده‌ایم... . 🕊کمیته خادمین شهدا هرمزگان🕊 @khademineshohadahormozgan
. ❣ پا به پای شهدا 🔻همسر داری . 🔰 آرامش . 🔸 همیشه با با متانت و سعه‌ی صدر برخورد می‌کرد و همین باعث شده بود، همیشه مهمان خانه‌شان باشد. . شوهرش کم حوصله بود و خیلی زود از کوره در می‌رفت، اما او نمی‌گذاشت تند شود. زود سر و ته قضیه را جمع می‌کرد و دوباره آرامش را به خانه بر می‌گرداند. . فاطمه با همین رفتارش توانسته بود را مدیریت کند... . 🕊کمیته خادمین شهدا هرمزگان🕊 @khademineshohadahorozgan
. 🔸 فقط برای خدا... . 🕊کمیته خادمین شهدا هرمزگان🕊 @khademineshohadahormozgan