eitaa logo
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
2.4هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
6.1هزار ویدیو
150 فایل
ارتباط با ادمین @Yassekaboood هیئت خواهران خادم الزهرا سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی همدان بلاخره خون شهید محمد حسین عزیز می‌جوشد و حاج قاسم هست #حدادیان #گلستان هفتم #شهید جمهور #تنها هیات مذهبی به نام #حاج قاسم در کشور @khaharankhademozahra
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹قسمت_صد و نوزدهم خدای من! تازه فهمیدم که اینها دکترها هستند که جارو به دستشان داده اند... نگهبان بلا فاصله گفت:لِبسی النظارات وابسرعه عبری.(عینکت را بزن و زود دور شو) عینکم بیشتر از آنکه چشم هایم را بپوشاند پیشانی ام را پوشانده بود.سوار آسانسور شده ودر طبقه ی پایین تر از آن بیرون رفتیم.وارد اتاقی شدیم که به نظر درمانگاه می رسید.گوشه ای ایستادم, گاهی سرم را به عقب می کشیدم تا بتوانم چیزی ببینم و موقعیت اطراف را درک کنم.سرفه های مسلول وپر درد تنها زبان اظهار وجودم بود.چرک وخونی را که از ریه به حلقم می آمد,با زجر ورنج به معده می فرستادم .صدای خس خس نفس های چند نفر دیگر را می شنیدم.از زیر عینک وبا چرخش زیاد گردن فقط چند زندانی را از زانو به پایین دیدم که با کفش های مندرس وپیژامه های نازک با فاصله از هم ایستاده بودند.صدای سرفه هایم هر چند لحظه یکبار سکوت را در هم می ریخت.گردنم را به عقب می کشیدم تا از زیر آن عینک لعنتی چیزی ببینم.سرگرم تقلا برای دیدن وفهمیدن بودم که مشت محکمی از پشت سر چانه ام را به سینه ام کوباند.صدای به هم خوردن دندان ها وفکم در گوشم پیچید.یادم افتاد که ((من یک ژنرال زن ایرانی مسلمان هستم پس باید مثل لقبم بزرگ باشم))!سرفه کنان عینک را از چشمانم برداشتم.دو نفر با همان هیبت وقیافه وسن وسالی که در راهرو دیده بودم در لباس زندانیان با عینک کوری آن طرف ایستاده بودند.اندام تکیده واستخوانی شان در آن لباس ها ,هیبت شان را بسیار رقت بار کرده بود.در ضلع دیگر اتاق,تخت بیمار ومیز کوچکی که مقداری گاز وپنبه وبتادین وچند ظرف خالی دارو روی آن چیده شده بود قرار داشت.آنها عینک بر چشم داشتند اما من بدون عینک به تماشای آنها ایستاده بودم.کلامی بین ما رد وبدل نمی شد.گاهی صداهایشان را صاف می کردند ومن در جواب آنها از ته دل سرفه ای می زدم.اطرافم را کنترل می کردم که در فرصتی مناسب خودم را معرفی کنم اما سر وکله ی نگهبان. پیدا شد وآن دو نفر را به جای دیگری برد ومن با میزی که روی آن پنبه وگاز بود تنها شدم.پنبه وگازها به من چشمک می زدند ومرا وسوسه می کردند که مقداری از آنها را در جیبم بگذارم.همه ی حواسم به آن میز بود.به دنبال یک فرصت طلایی بودم وبه هیچ چیز دیگر فکر نمی کردم.مدت زیادی بود که در محرومیت لوازم بهداشتی به سر می بردیم.از خودم پرسیدم این سرقت به چه قیمتی تمام خواهد شد؟مردد بودم.دست هایم را از جیبم در آوردم وبه حالت خبر دار ایستادم.دائما سر می چرخاندم وچشم می گرداندم;هیچ کس وهیچ چیزی که جنبنده باشد نظرم را جلب نکرد.با خودم درگیر شده بودم: -نه این اسمش دزدی نیست,این به زور گرفتن ذره ای از حق خودمان است. -اگر در حین انجام این کار دیده شوم,آن وقت چه خواهد شد؟ -اما اگر دیده نشوم ما صاحب چند رول پنبه وگاز خواهیم شدکه می توانیم با آن خیلی کارها بکنیم .فکر داشتن چند تکه پنبه وگاز باعث شده بود ضعفم را فراموش کنم.اگر چه سرفه امانم را بریده بود,دل را به دریا زدم با سرعت به سمت میز رفتم.مقداری پنبه را در یک جیبم چپاندم وسر جایم برگشتم.کسی نبود ومن هنوز فرصت داشتم. با دست دیگرم چند رول گاز در آن یکی جیبم چپاندم وخودم را کنار کشیدم اما با حرکت خودم به سمت میز وبرداشتن رول گاز تازه متوجه آینه ای شدم که روبه روی من قرار داشت واحتمالا برای کنترل زندانی در مواقع خلوت وتنهایی گذاشته شده بود اما در آن لحظه محموله ی گاز وپنبه آنقدر برایم ارزشمند شده بود که به چیز دیگری فکر نکردم.خدارا شکر به خیر گذشت وکسی مچم را نگرفت اما خودم با یک مچ مچ دیگرم را سفت گرفته بودم. بدون اینکه دکتری مرا دیده باشد,همان کپسول همیشگی را دادند ومجبورم کردند آن را بدون آب قورت بدهم.آن کپسول از همان هایی بود که دوماه متوالی خورده بودم وهیچ خاصیتی از آنها ندیده بودم. به سمت سلول خودمان روان شدم. صدای سرفه های خشکم خبر نزدیک شدنم را به خواهرانم وهمه ی همسایه ها می داد.تقریبا دو ساعت بود از سلول خارج شده بودم وهمه نگران ومشوش بودند.وقتی وارد سلول شدم مثل موش کور شده بودم.داخل سلول آنقدر تاریک بود که باید دقایقی می گذشت تا یکدیگر را پیدا می کردیم.با دیدنم دورم حلقه زدند وسؤال پیچم کردند: -بيمارستان بيرون ازاينجا بود،خيلي از اينجا دور بود؟ -ازريه هات عكس گرفتن؟ -دارو چي دادن؟ -كسي روهم ديدي؟ پایان قسمت صد و نوزده ام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سالگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی 🌹🌹🌹🌹 ۱۳ دی ماه ۱۳۹۹ هیئت خواهران خادم الزهرا سلام الله علیها سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی @khaharankhademozahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به ما گفته بودن دنیای فردا دنیای موشک نیست! ولی سردار ما را با موشک زدند ...💔 کی رسد انتقام سخت؟
بهش گفتن‌آقا ابراهیـم... چرا جبهه رو ول نمیکنی بیای دیدار امام خمینی؟ - گفت ما رهبری رو برای اطاعت میخوایم نه برای تماشا! "شهید ابراهیم هادی"
متن دعای هفتم صحیفه سجادیه: یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ، وَ یَا مَنْ یَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ. ذَلَّتْ لِقُدْرَتِکَ الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِکَ الْأَسْبَابُ، وَ جَرَى بِقُدرَتِکَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِکَ الْأَشْیَاءُ. فَهِیَ بِمَشِیَّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِکَ دُونَ نَهْیِکَ مُنْزَجِرَةٌ. أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ، لَا یَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا یَنْکَشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کَشَفْتَ وَ قَدْ نَزَلَ بِی یَا رَبِّ مَا قَدْ تَکَأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بِی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ. وَ بِقُدْرَتِکَ أَوْرَدْتَهُ عَلَیَّ وَ بِسُلْطَانِکَ وَجَّهْتَهُ إِلَیَّ. فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُیَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ. فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِی یَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِکَ، وَ اکْسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِکَ، وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکَوْتُ، وَ أَذِقْنِی حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِکَ مَخْرَجاً وَحِیّاً. وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالِاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِکَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِکَ. فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِی یَا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَیَّ هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى کَشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بِی ذَلِکَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْکَ، یَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ
1_731961727.mp3
13.53M
"س" 10 ✨بزرگترین آموزه‌ی حضرت زهرا "س"، برای شیعیان این بود؛ اگر درخطر افتاد، و تو میان ولایت و حتی "یک صورت مقدس" "مخیّر شدی؛ باید دفاع از ولایت را برگزینی! ✦ دفاعی که، نه جنسیّت، نه بیماری، نه سن و سال و ... هــرگز مانع آن نیست! http://b2n.ir/616663 🎤 @ostad_shojae
✍ پیش‌بینی حاج قاسم از نحوه شهادتش 🔺دستخط نامه سردار سلیمانی به دخترش: آه وقتی بوسه‌ی انفجار همه وجود مرا در خود محو می‌کند، دود می‌کند و می‌سوزاند. 🔺چقدر این منظره را دوست دارم. خدایا ۳۰ سال برای این لحظه مبارزه کرده‌ام، با همه رقبای عشق درافتاده‌ام و ده‌ها زخم برداشته‌ام...
💐بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 💐 اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ، لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ؛ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ، لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ؛ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ، ضَلَلْتُ عَنْ دينى. خدایا خود را به من بشناسان، زیرا اگر خود را به من نشناسانی فرستاده‌ات را نشناخته‌ام، خدایا فرستاده‌ات را به من بشناسان، زیرا اگر فرستاده‌ات را به من نشناسانی حجّتت را نشناخته‌ام، خدایا حجّتت را به من بشناسان، زیرا اگر حجّتت را به من نشناسانی، از دین خود گمراه می‌شوم.
اول صبح بگویید حُسین جان رخصٺ تا ڪہ رزق از ڪرمِ سفره ے ارباب رسد.. السلامُ علَى الحُسَینِ و عَلى عَلىِّ بْنِ الْحسَیْن ِوَ عَلى اَوْلادِ الحسَیْنِ و عَلى أصْحابِ الحُسَیْن
💠🔹امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام⇩ 《اِعتَبِر بِما مَضى مِنَ الدُّنيا لِما بَقِیَ مِنها فَإِنَّ بَعضَها يُشبِهُ بَعضا》 ↫◄ از گذشته‌های دنیا برای باقیمانده آن عبرت آموز زیرا پاره‌های دنیا شبیه یکدیگرند. 📗نهج البلاغه، از نامه ۶۹
⇝✿•📖•❀°✵﷽✵°❀•📖•✿⇜ ۱۲۹ ❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋ ✨وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ {۱۸} اوست كه بر بندگان خود قاهر و مسلط است و اوست حكيم آگاه(۱۸) ❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋ ⬅️ كلمه «قهر» به آن نوع غلبه‌اى گفته مى‌شود كه مقهور، ذليل قاهر باشد در آیه ۱۴ ولايت و رزّاقیت خدا مطرح بود «وَلِيًّا ... وَ هُوَ يُطْعِمُ‌» در آیه ۱۵ قهر و قيامت الهى «إِنِّی أَخافُ‌ ... عَذابَ‌» در آیه ۱۶ نجات و رحمت خدايى «فَقَدْ رَحِمَهُ‌» در آیه ۱۷ حل مشكلات و رسيدن به خيرات «فَلا كاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ» و در اين آیه قدرت مطلقه خدا مطرح است «وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ» ◽️⇦ نکتـــه‌ها ↯ ⓵ از ديگران هراسى نداشته باشيم كه قدرت خدا فوق همه قدرت‌هاست «وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ» ⓶ قدرت و قهاریت خدا همراه با حكمت و علم اوست «الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ» ⓷ نفع و ضرر رساندن خداوند بر اساس حكمت و آگاهى اوست «يَمْسَسْکَ اللهُ بِضُرٍّ ... يَمْسَسْکَ بِخَيْرٍ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ» 📗 تفسیر نور °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اَشہدُاَنَّ‌عَلیـاًوَلےالله ﴿حیدریم﴾: ذڪرروزدوشـنبہ: 🌻یاقـاضی الحاجـات🌻 اۍبرآورنده ۍحاجت هـا •﴿۱۰۰مرتبه﴾• [ ذڪرروز دوشنبہ بہ اسم امام حسن وامام‌ حسین﴿ع﴾اسـت روایت شـده دراین روز زیارت آن دو بزرگوار خوانده شـود کہ خواندن آن موجـب ڪثرت مـال مۍشــــود.] 💠زیارت امام حــــسن﴿ع﴾ السّلامُ عَلَیڪ یابنَ رَسـولِ رَبِّ العالَمین،السَّلامُ عَلَیڪ یابنَ اَمیرالمومِنین،السَّلامُ عَلَیڪ یابنَ فاطِمَةَ الزَّهرآءِ،السَّلامُ عَلَیڪ یاحَبیبَ اللهِ،السَّلامُ عَلَیڪ یاصـَفوةَ اللهِ،السَّلامُ عَلَیڪ یااَمینَ اللهِ،السَّلامُ عَلَیڪ یاحُجَةُ اللهِ،السَّلامُ عَلَیڪ یانوراللهِ،السّلامُ عَلَیڪ یاصِراطَ اللهِ،السَّلامُ عَلَیڪ یابیانَ حُکمِ اللهِ،السَّلامُ عَلَیڪ یاناصِرَدِینِ اللهِ،السَّلامُ عَلَیڪ اَیُّهاالسَّیِدُالزَّکِیُّ،السَّلامُ عَلَیڪ اَیُّها البرُّاالوَفِیُّ،السَّلامُ عَلَیڪ اَیُّهاالقائِمُ الاَمینَ،السَّلامُ عَلَیڪ اَیُّهاالعالِمُ بِالتَّاویل،السَّلامُ عَلَیڪ اَیُّهاالهادی المَهدی،السَّلامُ علَیڪ ایُّهاالطاهرُالزکی،السَّلامُ عَلَیڪ ایُّهاالتَّقِیُّ النَّقی،السَّلامُ عَلَیڪ اَیُّهاالحَقُّ الحَقیقَ،السَّلامُ عَلَیڪ ایُّهاالشَهیدُالصِدّیق،السَّلامُ عَلَیڪ یاابامُحَمَّدِِالحَسَنَ ابنَ عَلیِِ وَرَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُه. 💠زیارت امام حسیـن﴿ع﴾ السَّلامُ عَلَیڪ یابن رَسول اللهِ،السَّلامُ عَلَیڪ یابنَ امیرالمومنین،السَّلامُ عَلیڪ یابنَ سَیِّدَةِ نِسـاءِ العالَمین،اَشهَدُاَنَّڪَ اَقَمتَ الصَّلوةَ وَاتَیتَ الزَکوةَ وَاَمَرتَ بالمَعروفِ وَنَهیتَ عَنِ المُنکَر،وَعَبَدتَ اللهَ مُخلِصاََ،وَجاهَدتَ فی اللهِ حَقَّ جِهادِهِ حَتّ اَتَیک الیَقینُ،فَعَلیک السَّلامُ مِنِّی ما بَقیتُ وَبَقِیَ الَّیلُ وَالنَّهار،وَعلی الِ بَیتِکَ الطیِّبینَ الطّاهِرین،اَنایامَولایَ مَولاََ لَڪَ وَ لِالِ بَیتِک،سِلمُ لِمَن سالَمَکُم وَحَربُ لِمَن حاربَکُم مومِنُ بِسِرِّکُم وَجَهرَکُم وَ ظاهِرِکُم وَباطِنَکُم،لَعَنَ اللهُ اَعدائِکُم مِنَ الَاوَلینَ وَالاخِرین،وَاَنااَبرءُ اِلَی اللهِ تَعالی مِنهُم،یامَولایَ یاابامُحَمَّدِِ یامَولایَ یااَباعَبداللهِ،هذایَومُ الاِثنَینِ،وَهوَ مَعَکُماوَباسمِکُما،وَاَنافیهِ ضَیفُکُمافَاَضفانی وَاَحسِناضِیافَتی فَنِعمَ مَنِ استُضیفُ بِهِ اَنتُما،وَاَنافِیهِ مِن جِوارِکُما،فَاَجیرانی فَاِنَّکُمامامُورانِ بالضِّیافَةِ وَ الاِجارَةِ،فَصَلَّی اللهُ عَلَیڪما والِکُما الطلبین. [جــوانـان‌نسل‌ظهوریم اگربرخیزیم✊]
_حࢪف‌ࢪفٺن‌نزن‌علی میمیࢪہ _یڪمے‌حࢪف‌بزن‌علی نمیره 💔💔😭😭💔💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راه عاقبت بخیری . درخواست حجت‌الاسلام حسینی قمی از انتشار این کلیپ به کل دنیا و شریک شدن در ثواب آن ➡️
📌 ✨ رهبر انقلاب اسلامی: 🌹 مراد از همکاری زن و شوهر، همکاریِ روحی است. اینکه زن ضرورت‌های مرد را درک کند، فشار اخلاقی روی او وارد نیاورد. 🔸 کاری نکند که او در امر زندگی مستأصل شود و خدای نکرده به راههای نادرست متوسّل بشود. 🌼 او را به ایستادگی و مقاومت در میدانهای زندگی تشویق کند و تحریص نماید. 🚫 اگر چنانچه کار او مستلزم این است که یک مقداری به وضع خانوادگی مثلاً رسیدگی کافی نداشته باشد، این را به رُخ او نکشد، اینها مهم است. 🌸 از طرف مرد هم وظیفه است که ضرورتهای زن را درک کند، احساسات او را بفهمد و نسبت به حال او غافل نباشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی مجری بی بی سی اجازه ندارد از لفظ "ترور" برای سردار ایران استفاده کند! در حالیکه ترور سردار قاسم سلیمانی توسط ایالات متحده یک اقدام تروریستی آشکار بود اما رسانه های فارسی زبان آمریکایی_سعودی در اقدامی هماهنگ مأموریت دارند تا از لفظ "ترور" برای این اقدام تروریستی استفاده نکنند! به همین دلیل زمانیکه مجری برنامه به اشتباه از لفظ "ترور" استفاده می کند دستپاچه می شود و آن را با لفظ "کشته شدن" جایگزین می کند!! پ؛ن؛وقتی در ایران سرطان اصلاحات تیتر میزنه میراث قاسم سلیمانی! چه انتظار از اون ور آب داریم؟!
حاج حسین یکتا: ‏اگه قاطی بشی رفیق بشی دوست بشی با ‎ خودمونی بشی بی ریشه پیشه بشی پشت رودخونه چه کنم چه کنم زندگی رشته‌ی دلت دست آقا باشه آقا خودش عبورت میده
تو برنامه‌ی وقتی با خانواده (یکی از محافظین حاج قاسم) مصاحبه کردند پدرشون گفتند: نوبت وحید نبوده که با حاج قاسم بره، همکارش بهش پیام داد که میشه به جای من این ماموریتو بری..؟ و به همین راحتی یکی شهید شد و یکی حسرت به دل.. چی میکشه الان اون طرف.. حتی تصورشم دیوونه میکنه آدمو.. دم در بهشت بود.. دقیقا ورودی بهشت.. ولی نشد که بشه..! پ.ن: ماها چقدر ازین فرصتا داریم که از دست میدیم.. :))
🚨 ان شاءالله نماز شب اول قبر برای علامه مصباح یزدی (ره) فراموش نشود! 🔰 محمد تقی فرزند محمد باقر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏🔴 آیا واقعا از رهبری اطاعت کردیم؟ ✅ ما معتقدیم ‎ در این عصر، مثل حضرت مسلم است، نسبت به سیدالشهداء ✅ این موقعیتی که امروز در آن هستیم بسیار ممتاز است. ✅ امروز هم میشود ثواب ‎ را کسب کرد! 🔺 آیت الله مصباح یزدی(رحمة الله علیه)
بسم الله الرحمن الرحیم قسمت_صد و بیستم وقتي فهميدند چند طبقه پايين تر،بدون ملاقات بادكتر بايك كپسول هميشگي كار تشخيص ودرمانم تمام شده همه خنديدند،اما خنده دارتر وقتي بود كه جيب هايم را خالي كردم.از تعجب شاخ درآورده بودند.نمي دانستيم از آن ها چگونه وبراي چه منظوري استفاده كنيم.هركدام پيشنهادي مي داد:يك رول ازگاز را با بخشي ازموهاي ريخته مان تركيب كنيم ودوباره يك طناب ببافيم. -واجب تراز همه استفاده ي بهداشتي آن است. -اگر سنجاقم بود براي تعمير لباس هايمان خوب بود. -براي روزي كه قرار شد يكديگر را خفه كنيم،به دردمان مي خورد! به هرترتيب دورول نگه داشتيم وبقيه را... آن شب"دكتر راحتي"آمد وبه همراه كپسول هميشگي دوتا كپسول ويك اسپري داد وگفت:اخذي نفسين.(دوپف بزن) اما سريع آن را پس گرفت.به برونشيت مزمن مبتلا شده بودم.تنگي نفس ودرد سينه وسرفه هاي خشك مثل سنجاق سينه به من چسبيده بود وبي قرارم مي كرد.گاهي از فرط دستپاچگي به در وديوار مي كوبيدم،شايد ذره اي هواي بيشتر وتازه تر از درزي يا دريچه اي به آن صندوقچه وارد شود.نفس مي خواستم اما درمقابل اين ضربه ها كه بي اختيار ازدرد به ديوار همسايه مي كوبيدم،سكوت تنها پاسخ زنداني عصباني سلول مجاور بود كه حتي حوصله ي كوبيدن به ديوار را نداشت.انگار خودش هم شبيه ديوار شده بود. گويا از زندانيان بسيار قديمي آن جا بود وبه همه ي قوانين زندان عادت كرده وتسليم شده بود.وقتي براي رفتن به درمانگاه مرا بدون عينك ازسلول بيرون آوردند،نيمرخ همسايه ي عراقي ميانسالمان را ديدم كه كف دو دستش رابه هم چسبانده وجلو آورده بود تاآن را ببندند وسرش را آماده نگه داشته بود تاعينك كوري را به چشمش بزنند.باخودم گفتم:وقتي لباس زندان را پذيرفتي ودست هايت را براي بسته شدن تقديم كردي،زندان وتسليم را پذيرفته اي وديوار براي هميشه بخشي از دارايي وزندگي تو مي شود وديگر هيچ حادثه واتفاقي را خارج ازاين سلول ها رصد نمي كني.ديگر توربطي به رخداد هاي بيرون نداري ورخداد هاي بيرون هم به تو ارتباطي ندارند.آنوقت است كه ضربه هاي ديوار تورا عصباني مي كند ومثل ديوار بي صدا وساكت مي شوي وفردا وآزادي برايت بي معني مي شود.اين شيوه ي زندگي درباره ي ما مصداق نداشت.نمي خواستيم مثل او باشيم.مادر عين اسارت آزاده بوديم،ما فرزند باورهاي بزرگ بوديم.به دنيا آمده بوديم تا انقلاب كنيم.بجنگيم وبراي آزادي اسير شويم.سهم ما ديوار وزندان نبود.هنوز مي گفتم ما فردا آزاد مي شويم،حتي وقتي نفس هايم به سختي بالا مي آمد،اميد به فردا داشتم. پایان قسمت صد و بیستم
🏴 تصویری از مراحل آماده‌سازی مزار آیت‌الله مصباح در کنار مزار آیت‌الله بهجت 🔶ظهر امروز پیکر پاک آیت الله مصباح یزدی ،عمار انقلاب ،یار صدیق رهبر عزیزمان در کنار مزار مطهر آیت الله بهجت به خاک سپرده شد. دوستداران و ارادتمندان ایشان، نماز شب اول قبر فراموش نشود .