📸 دیوارنگاره «پاسدار اقتدار ایرانیم» در میدان جهاد
🔹خانه طراحان انقلاب اسلامی بامداد امروز در پاسخ به اقدام بزدلانه اتحادیه اروپا و تروریست خواندن سپاه، از جدیدترین دیوارنگاره میدان جهاد تهران رونمایی کرد.
#سپاه
🇮🇷
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📙رمان امنیتی #شهریور 🌾 ✍️به قلم: #فاطمه_شکیبا قسمت ۱۰ چه میخواستم
🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰
📙رمان امنیتی #شهریور 🌾
✍️به قلم: #فاطمه_شکیبا
قسمت ۱۱
بدون این که منتظر جوابش شوم، پوشه چندتا از سیاهقلمها را مقابلش میگذارم. همهاش منظره است؛ از بعبدا، از خانه پدر و مادر ناتنی و مسیحیام، و حتی از مکانهای دیدنی ایران. آوید یکییکی نقاشیها را میبیند و خوشبختانه بوی خون را حس نمیکند.
برمیگردد به سمت افرا که تازه وارد اتاق شده و میگوید: بیا ببین اینا رو... خیلی قشنگن. آریل خودش اینا رو کشیده.
افرا میایستد بالای سرمان. نگاهی نه چندان با دقت به نقاشیها میاندازد، سرش را تکان میدهد و آه میکشد: خوش به حالت. من تقریباً هیچ کاری بجز درس خوندن بلد نیستم.
-چرا؟
شانه بالا میاندازد و میرود به سمت میز تحریرش: چون تمام زندگیم فقط درس خوندم.
و سرش را فرو میکند توی انبوه کتابها؛ یعنی که دیگر با من حرف نزنید و فضولی موقوف.
آوید یکی از سیاهقلمهای میدان نقش جهان را به صورتش نزدیک میکند تا بهتر ببیندش؛ و میپرسد: قبلا ایران اومدی؟
-آره، یکی دوبار. اومدم شهرهای تاریخی ایران رو دیدم. بعد هم عاشق اصفهان شدم و تصمیم گرفتم همینجا درس بخونم.
دروغ گفتم. من بیشتر از اینها در ایران زندگی کردهام؛ شش ماه، در تهران و در یک مرکز نگهداری از کودکان بیسرپرست. جایی که هم بهشت بود، هم جهنم. بهشت بود؛ چون آب و غذا و اسباببازی داشت، تمیز بود و لازم نبود صدای غرش پیدرپی جت جنگی و خمپاره را تحمل کنم؛ و جهنم بود چون مادر را نداشتم و در کابوس گذشته دست و پا میزدم.
کلمهها تا مدتها در زبانم نمیچرخیدند و پاسخ من به هرچیزی سکوت بود. گفتاردرمانی میکردم و یک روانشناس هم تمام تلاشش را میکرد تا زخمهای به جا مانده بر روح و روانم را درمان کند؛ چیزی که بعداً فهمیدم به آن میگویند پیتیاسدی. اختلال اضطرابی پس از سانحه. البته کلمه سانحه برای توصیف چیزهایی که یک کودک پنج ساله در سوریه تجربه کرده، واقعا کملطفی ست.
من در یک نبرد نابرابر برای زندگی چشم باز کردم. تقریبا هر روزم فاجعه بود: خون، جنازه، بیماری، زخم، گرسنگی، غذا و آب آلوده، درگیری، انفجار، اسلحه، خشم، ترس، مرگ و مرگ و مرگ.
نقاشی نقش جهان را میگذارد زیر بقیه نقاشیها و میرود سراغ بعدی؛ یک پرتره ناقص از یک مرد. بدون چشم و ابرو و بینی؛ فقط با ریش و کلاه نقابدار؛ و پیراهن نظامی. میگوید: این کیه؟ چرا صورت نداره؟
کیش و مات میشوم. توضیح اگر ندهم، بیشتر کنجکاو میشود و توضیح دادن هم خودم را زجر میدهد. دلم میخواهد نقاشی را از دستش بقاپم، یک لگد بزنم به شکمش و فرار کنم؛ ولی نمیشود. دستانم یخ کردهاند. منمن کنان میگویم: این... یه... یه سربازه...
آوید لبانش را فشار میدهد روی هم و تصویر سرباز را میگذارد زیر بقیه نقاشیها: جالب بود. من که سر درنمیارم ولی فکر کنم یه سبک خاص باشه.
#ادامه_دارد ...
⛔️کپی بدون هماهنگی و ذکر منبع، مورد رضایت نویسنده نمیباشد⛔️
#فاطمه_شکیبا
#مه_شکن ✨
🌐https://eitaa.com/istadegi
1_3008524293.pdf
60.5K
جدول اعمال مشترک ماه رجب
ادعیه و اذکار
🌺🌺دعای بعد از هر نماز در ماه مبارک رجب 🌺🌺
بعد از هر نمازى بگويد:«يا من ارجوه لكلّ خير و آمن سخطه عند كلّ شرّ، يا من يعطى الكثير بالقليل يا من يعطي من سئله يا من يعطي من لم يسئله و من لم يعرفه تحنّنا منه و رحمة أعطني بمسألتي إيّاك جميع خير الدّنيا و جميع خير الآخرة و اصرف عنّي بمسألتي إيّاك جميع شرّ الدنيا و شرّ الآخرة فإنّه غير منقوص ما أعطيت و زدني من فضلك يا كريم»سپس با دست چپ محاسن خود را گرفته و انگشت سبابه دست راست خود را حركت داده و گريه كند و بگويد:«يا ذا الجلال و الإكرام يا ذا النّعماء و الجود يا ذا المنّ و الطّول حرّم شيبتي على النّار»
#امام_محمدباقر
در تاریخ امامان شیعه پیوندی خجسته اتّفاق افتاد که ثمرات بسیار پُر برکت و بی نظیری داشت. بانوئی در اوج کمال و عفّت از فرزندان امام مجتبی علیه السّلام با پسر عمّ خود، حجّت و امام چهارم، فرزند سیّد و سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین علیهالسلام، ازدواج کرد و چنین مقدّر شد تا امامان از نسل حضرت زین العابدین علیه السّلام، هم سیّد حسینی باشند و هم حسنی. امام باقر علیه السّلام اوّلین امامی هستند که از سوی پدر منسوب به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السّلام و از جانب مادر فرزند حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام است، بهمین دلیل به او لقب هاشمیٌ بین هاشمیَین، علویٌ بین علویَین و فاطمیٌ بین فاطمیَین دادهاند.
🔻 مادر امام محمد باقر، فاطمه بنت الحسن است که بانویی والامقام است که روایات مختلفی در شأن و منزلت او گفته شده، او بهمراه عموی خود سیدالشهداء در کربلا حضور داشت و به اسارت درآمد.
مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸اسعد الله ایامکم سعیداً🌸
🌹حلول ماه رجب و میلاد با سعادت امام باقر علیه السلام بر شما مبارک🌹
#رجب
🤲 در ماه رجب، دعا مستجاب است!
در ماه رجب، دعا مستجاب است، خصوصاً بر عليه ظالمان، و برای همین در زمان جاهلیت، مردم نفرین بر علیه کسانی که به آنها ظلم کرده بودند را تا ماه رجب به تاخیر می انداختند ، چون اعتقاد داشتند که دعای آنها از درگاه پروردگار رد نمیشود.
✨🍃 اگر کسی به اهل جاهلیت بدی می کرد، میگفتند: دعا کن ماه رجب نیاید! اینقدر به ماه رجب معتقد بودند ! پس شما هم باید خودتان را برای ماه رجب مهیا کنید.
📕ز ملک تا ملکوت ج ۱ ص ۴۵
✨🍃 آیت الله استاد حق شناس (ره)
#ماه_رجب
#درس_اخلاق
═══✼🍃💖🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توصیههای عملی رهبرانقلاب برای ماه رجب
❤️ #مقام_معظم_رهبری (حفظه الله)❤️
#ماه_رجب
═══✼🍃💖🍃✼══
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
#فرزندآوری
🔴(فقر، خجالت، ترس از ناقص الخلقه بودن، ترس از سندروم داون، ترس از حرف مردم، بارداری ناخواسته و...) از جمله ی دلایل کشته کشدن روزانه ی بیش از ۱۰۰۰ انسان در کشور است
به اسم سقط جنین 🥺
❌هیچکدام از دلایل بالا مجوز سقط جنین(=قتل جنین) نیست!
#نه_به_سقط_جنین
#بحران_جمعیت
#سقط_جنین
#فرزند_بیشتر
#جمعیت
┄━━━•●❥-💞❀💞-❥●•━━━┄
1_2991624480.mp3
12.46M
🌙مجموعه ویژه #ماه_رجب ۳
#آیت_الله_ممدوحی
#استاد_شجاعی
• این همه سفارش به استفاده از #ماه_رجب برای چیست؟
• آیا اگر کسی نتواند از ماه رجب بهرهبرداری کند، خسارتی هم متوجهش میگردد یا صرفاً استفاده از رجب، فقط یک امر مستحبی است؟
@Ostad_Shojae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏝اول #ماه_رجب میلاد با سر سعادت حضرت باقرالعلوم علیه السلام مبارک🏝
▫️حدیث زیبا و گرانسنگ امام محمد باقر علیه السلام
🎥حجة الاسلام معاونیان
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📙رمان امنیتی #شهریور 🌾 ✍️به قلم: #فاطمه_شکیبا قسمت ۱۱ بدون این که م
🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰
📙رمان امنیتی #شهریور 🌾
✍️به قلم: #فاطمه_شکیبا
قسمت ۱۲
عمیقا ممنونش هستم که مثل بازجوها، سعی نمیکند حرف از زیر زبانم بکشد؛ اما انگار امروز شانس به من پشت کرده. نقاشی بعدی هم یک پرترهی ریشوی بیصورت است مثل قبلی؛ ولی بدون کلاه نقابدار و لباس نظامی. اینبار در کت و شلوار. آوید ابرو بالا میدهد: انگار واقعا یه سبکه! نه؟
خوشحال از این که خودش دارد برای توجیه به من کمک میکند، سرم را تکان میدهم: آره... آره...
پرتره را میگذارد زیر نقاشیها و بعدی، یک تصویر قدی ست از همان آدمِ ریشوی بدون صورت. تف به این شانسِ گندِ من.
آوید میزند زیر خنده: حالا واقعا یه سبک خاصه، یا کسی که عاشقشی این شکلیه شیطون؟ نکنه بابا لنگ درازی، چیزیه؟
-چیزه... ام... این...
-آوید کجایی پس؟ بیا بریم دیگه!
صدای دختر، باعث میشود هردومان برگردیم به سمت در اتاق. یکی از رفیقهای الکیخوش آوید ایستاده جلوی در: چکار میکنی اینجا؟ همه منتظرتن!
قدم برمیدارد به سمت جلو و گردن میکشد تا ببیند چرا سر من و آوید توی هم است. از شانس من افتضاحتر در دنیا نبود؟ حالا این فضول خانم هم برایش سوال میشود که این تصویر کیست و باید برای دونفر توضیح بدهم همه چیز را و بعد در کل خوابگاه میپیچد و...
آوید نقاشیها را میگذارد روی پایم و یکضرب از جا بلند میشود: بریم. همه بچهها رو جمع کردی؟
دست دوستش را میگیرد و میکشد دنبال خودش و من از خدا خواسته، سریع نقاشیها را میچپانم داخل پوشه. انگار ذهنم را خوانده. در آستانه در، برمیگردد و میگوید: راستی بچهها، ما آخر هفتهها دور هم فیلم میبینیم. اگه خواستین شمام بیاین.
افرا بدون این که سرش را از روی جزوهاش بلند کند میگوید: نه ممنون.
ولی من نظرم متفاوت است و همیشه بین فیلم دیدن و هر کار دیگری، فیلم را انتخاب میکنم. پوشه را جا میدهم میان وسایلم و از جا بلند میشوم: وایسا منم بیام.
خودم را میچسبانم به آوید تا محیط غریبه جمع، کمتر روی سرم سنگینی کند. تا قبل از شروع فیلم، همه در سر و کله هم میزنند جز من که با وجود میل شدید برای شرکت در شوخیها، جمع شدهام در خودم. فقط نگاهشان میکنم و سعی دارم از اصطلاحات عامیانهشان سر دربیاورم و به زور بخندم.
با آغاز فیلم، آهِ بیصدایی از نهادم بلند میشود. خل و چلها یک فیلم جنگی انتخاب کردهاند، دقیقا درباره جنگ سوریه. الان است که بالا بیاورم دل و رودهام را.
دوست دارم از جا بلند شوم و داد بزنم: از شماهایی که در آرامش و امنیت ایران بزرگ شدهاید و ناامنی برایتان مثل افسانه است، از شماهایی که بلدید در آرامش لم بدهید پای فیلمِ بدبختیهای من و تخمه بشکنید و چیپس بخورید و آخرش هم کمی آبغوره بگیرید، متنفرم...
نگاه کردن به فیلم اعصابم را میریزد به هم؛ پس نگاهش نمیکنم. اگر باعث جلب توجه نمیشد، از اتاق میرفتم بیرون، ولی حالا فقط همراهم را درمیآورم و اخبار را مرور میکنم تا کلا حواسم برود جای دیگر.
#ادامه_دارد ...
⛔️کپی بدون هماهنگی و ذکر منبع، مورد رضایت نویسنده نمیباشد⛔️
#فاطمه_شکیبا
#مه_شکن ✨
🌐https://eitaa.com/istadegi
.🎥 #گزارش_تصویری
.🕊️🌿
در دامن خورشید، عیان قرص قمر شد
فخر دو جهان سید سجاد (ع) پدر شد
امشب صدف بحر ولایت گهری زاد
یا دخت حسن فاطمه، زیبا پسری زاد
در خانه خورشید ولایت قمری زاد
یا بار دگر آمنه پیغامبری زاد
.
«مراسم ولادت باقر العلوم علیه السلام »
.
.
هیئت خواهران خادم الزهرا سلام الله علیها،استان همدان