eitaa logo
•چفیه خاکی ها•🇵🇸
192 دنبال‌کننده
635 عکس
163 ویدیو
3 فایل
چفیه هایشان خاکی شد تا چادرمان خاکی نشود...! پشت صحنه: @poshtsahnehkhakibash کپی:فقط مطالبی که منبع ندارند! کبوتر نامه رسونمون: https://daigo.ir/secret/62119399
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام مطالب کانالتون خیلی قشنگه میتونم برای کانال بسیج محله مون استفاده کنم؟ ببخشید منظورتون رو از مطالبی که منبع نداره متوجه نشدم _ سلام این از لطف شماست ممنونم بعضی از بحثها و...ذکر شده که از کجا کپی شدن اونهارو با ذکر منبع کپی کنید ولی کپی از پیام هایی که منبع ندارند حلاله
دکتر کاتوزیان چه زیبا گفت : یادمان باشد با شکستنِ پایِ دیگران، ما بهتر راه نخواهیم رفت . یادمان باشد، با شکستنِ دلِ دیگران، ما خوشبخت‌تر نمی‌شویم . کاش بدانیم اگر دلیلِ اشک کسی شویم، دیگر با او طرف نیستیم، با خدایِ او طرف هستیم.🤍
هدایت شده از  منـجــی🌱
°° گفت فردا صبح توبه میکنم… شب خوابید صبح دیگه بیدار نشد... قبل از اینکه دیر بشه توبه کن رفیق🌱 ___________منجی https://eitaa.com/monje_mouod
• بسم الله الرحمن الرحیم •
نام و نام خانوادگی: شهید مصطفی صدر زاده نام جهادی : تاریخ تولد: ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ محل تولد: خوزستان، شوشتر تاریخ شهادت: ۱ آبان ۱۳۹۴ محل شهادت: حلب سوریه وضعیت تأهل: متأهل تعداد فرزندان: دو فرزند
یکی از خصوصیت‌های بارز شهید صدرزاده تاکید بر نماز اول وقت بود، همیشه اذان نماز صبح مقر را سید ابراهیم می‏‌گفت.ما به دلیل اینکه بحث تبلیغ را انجام می‏‌دادیم و مستمر به نقاط مختلف سفر می‏‌کردیم نمی‏‌توانستیم روزه بگیریم اما او روزه می‏‌گرفت و برای سحری بیدار می‏ شد. یک روز نماز صبح را با صدای سید بیدار شدم، توی مقر قدم می‏زد و لابه لای هر بند از اذانش فریاد می‏زد و می‌‏گفت:برادرها وقت نماز شده برپا،دلاورا بلند شوید وقت نماز است.ما هم از آن به بعد سر به سرش می‏‌گذاشتیم و با اینکه صدای خوبی هم نداشت (با خنده) می‏‌گفتیم بعد از این با صدای خوش خودت اذان بگو!
همیشه به بحث معنویات عنایت داشت خصوصا روضه، کاری به مستمعین متنوع نداشت خودش تنهایی برای خودش می‏‏‌خواند اغلب اوقات که در ماشین هم مسیر می‏‌شدیم می‏‌گفت شیخ یک روضه و یا مدح مولا را برایم بخوان. اولین بار که دیدم فهمیدم بچه تهران است.. همیشه تلاش می‏‌کرد تا نشاط و شادابی در بین نیروهای مقر پخش شود و نیروهایش روحیه بگیرند، بالاخره فضای جنگ و شرایط خاص آن، گاهی روحیه رزمندگان را دچار تحلیل می‌‏کند.
هر کاری می‏‌کرد خدا را در نظر می‏‌گرفت اصلا همه جوره با خدا معامله کرده بود و در اکثر کارهایی که قصد انجام داشت استخاره می‏زد حتی کاری که در ظاهر به نفعش هم بود اگر استخاره بد می‏ آمد انجام نمی‏‌داد.
بردن گوشی و دوربین تو حرم حضرت زینب سلام الله علیها مطلقا ممنوعه ولی حرم حضرت رقیه سلام الله علیها مانعی نداره... گاها رو شیطنت و همچنین گرفتن عکس از رفقا،گوشی رو میبردم داخل...بعد که بچه ها گوشی رو میدیدن تعجب میکردن چطوری از بازرسیها رد شده... عکسهایی که کنار ضریح بی بی زینب از سید هست،اکثرش رو پنهونی ازش میگرفتم الا چندتا که بهش میگفتم و به سمت گوشی نگاه میکرد... موقع خروج از حرم، بهش گفتم سید ویوش عالیه بیا یکی باهم بگیریم... خلاصه یه زائر عرب زبون رو پیدا کردم و بهش گفتم در حال خروج از حرم ازمون عکس بگیره...اونم حواسش نبود که ممنوعه و خادمین حرم گوشی رو میگیرند... اونم ناشی و برا گرفتن یه عکس کلی لفت و لعاب داد کلی ژست گرفت انگار میخواد با یه دوربین حرفه ای از یه صحنه ی شکار عکس بگیره
سال ۹۲ راهی سوریه شد و با داشتن چندین مجروحیت، دست از امر به معروف و نهی از منکر برنداشت و مقاومت در برابر ظلم را سرلوحه کار خود قرار داد. صدرزاده در میدان رزم به «شیر بیشه فاطمیون» معروف بود. سیدمصطفی صدرزاده روز قبل از شهادت به دوستانش گفته بود که با یک گلوله شهید می‌شود و عاقبت در اول آبان سال ۹۴ در عملیات محرم در روز تاسوعا در مبارزه با تروریست‌های تکفیری در حومه حلب به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار به خاک سپرده شد.
مادر شهید صدرزاده در دیداری که با رهبر معظم انقلاب اسلامی داشتند از نذر حضرت عباس(ع) روایت کرد و گفت: مصطفی تقریبا ۳ سالش بود که در روز تاسوعا در روضه نشسته بودم که مصطفی جلو در با موتور تصادف کرد و گفتند که از دنیا رفته است. من همینطور که جلوی کتیبه های حضرت عباس(ع) نشسته بودم، گفتم یا حضرت ابوالفضل فرزندم را نذرتان کردم، نگهش دارید تا سرباز شما باشد. مصطفی در آن حادثه که قبل از اذان ظهر روز تاسوعا پیش آمده بود، زنده ماند و سالها بعد در روز تاسوعای سال ۹۴ دقایقی قبل از اذان ظهر به شهادت رسید.