eitaa logo
خاکریز خاطرات شهیدان
6.6هزار دنبال‌کننده
830 عکس
308 ویدیو
13 فایل
✅️ان‌شاءالله هر روز خاطراتی از شهدا [بصورت عکس‌نوشته‌های گرافیکی و...] تقدیمتون میشه 💢هرگونه استفاده #غیرتجاری از عکس‌نوشته‌ها به نیت ترویج فرهنگ شهدا،موجب خشنودی و رضایت ماست ♻️با تبلیغ کانال؛در ثواب نشر فرهنگ شهدا شریک شوید ا🆔️پشتیبان: @gomnam65i
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 ۳ 🔸تربیت به سبکِ آقامصطفی چمران |ماهی یکبار بچه‌های مدرسۀ جبل عامل رو جمع می‌کرد ، می‌رفتند و زباله‌های شهر رو جمع‌‌آوری می‌کردند. می‌گفت: با اینکار هم شهر تمیز میشه و هم غرور بچه‌ها می‌ریزه... 👤خاطره‌ای از سردار شهید دکتر مصطفی چمران 📚 منبع: یادگاران۱«کتاب شهید چمران» صفحه ۲۲ 🔰دانلود کنید: دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ______________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
💢 ۱۸ 🔸روش جالبِ شهید میثمی در امر به معروف کردن... |عبدالله باز هم انگشترش رو بخشیده بود. ازش پرسیدم: این یکی رو به کی دادی؟ گفت: یه بنده خدا انگشترِ طلا دستش بود، و نمی‌دونست طلا برای مرد حرامه. وقتی انگشترِ طلا رو از دستش در آورد، انگشترِ خودم رو بهش دادم... 👤خاطره‌ای از روحانی شهید عبدالله میثمی 📚 منبع: یادگاران۵ «کتاب شهیدمیثمی» صفحه ۷۵ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_irواژه‌یاب:
. 💢 ۱۹ 🔸بی‌تفاوت نبودن را از این نوجوان شهید بیاموزیم... |بچه که بود، با داداشش رفت خونه همسایه. اونجا رادیو روشن بود و صدای ترانه‌اش بلند... محمودرضا رفت تا رادیو رو خاموش کنه، اما قدش نرسید. با همون شیرین‌زبونی کودکانه به همسایه گفت: فاطمه خانوم! می‌خوای خدا شما رو جهنمی کنه؟ همسایه پرسید: چرا جهنمی کنه؟ محمودرضا گفت: چون ترانه رو خاموش نمی کنید... 👤خاطره‌ای از کودکی شهید محمودرضا وطن‌خواه 📚 منبع: کتاب سیره دریادلان۲ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_irواژه‌یاب:
💢 ۲۱ 🔸وظیفه‌ی ما فقط جبهه رفتن نیست... |تویِ ساختمانِ سپاه چند برادرِ پاسدار دیدم. حاج‌علی هم داشت براشون حرف می‌زد. می‌گفت: بچه‌ها! وظیفه‌ی ما فقط جبهه‌رفتن نیست، وظیفه‌ی اصلیِ ما امر به معروف و نهی از منکر کردنه. وقتی میایم مرخصی نباید بنشینیم تویِ خونه و وضعِ شهر اینجوری باشه؛ بیاید بریم توی شهر و امر به معروف کنیم... از اون روز به بعد بچه‌ها وقتی می‌یومدند مرخصی، توی سطحِ شهر امر به معروف و نهی از منکر می‌کردند... 👤خاطره‌ای از زندگی سردار شهید علی قوچانی 📚منبع: کتاب سیره‌ی دریادلان ۲ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی __________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_irواژه‌یاب:
💢 ۲۴ 🔸عیدی‌هامو می‌خوام بدم به یه فقیر... |روزِ اولِ عید نوروز غلامحسین هزارتومان عیدی جمع کرد. قرار بود من و خواهرم هر کدوم برای خودمون چیزی بخریم. برا همین به غلامحسین گفتیم: تو با عیدی‌ات چی می‌خواهی بگیری؟ گفت: من هیچ چیز برا خودم نمی‌خوام بگیرم، پولِ عیدی‌ام رو می‌خوام بدم به یه فقیر، تا برا بچه‌هاش کفش و لباس نو بخره، و از بچه‌هاش خجالت نکشه... این حرفِ غلامحسین چنان من رو لرزاند، که پول‌های خودم رو هم بهش دادم، تا به فقرا کمک کنه... 👤خاطره‌ای از زندگی شهید غلامحسین تیمورزاده‌ حصاری 📚منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران استان‌های خراسان 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب: