eitaa logo
خاڪریزشهـدا
901 دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
31 فایل
"مقام معظم رهبری" 💠دشمنان بدانند کہ به توفیق الهے نمیگذاریم،و این ملت هم نمےگذارد کہ نام"شهید"و"شهادت"در این ڪشور فراموش شود. هدیه ورود بہ کانال=14صلوات نذر ظهور آقا(عج)😍 انتقادات و پیشنهادات👇 @montazer72
مشاهده در ایتا
دانلود
خاڪریزشهـدا
نام: مهدی نام خانوادگی:عزیزی تولد:اول مهرماه ۱۳۶۱ سن شهادت:۳۱سالگی زمان شهادت:۱۱مرداد ماه سال۱۳۹
شهيدم كن زماني كه مهدي تازه زبان باز كرده بود از اولين كلمه هايي كه گفت اين بود: شهيدم كن... . خيلي برايم عجيب بود. بزرگ تر كه شد، مي گفت مامان، اين دنيا با همه قشنگي هايش تمام مي شود. بستگي به ما دارد كه چطور انتخاب كنيم. مامان شهدا زنده اند. سر نمازهايش به مدت طولاني دستش بالا بود و گردنش كج! من هم به خدا مي گفتم: خدايا! من كه نمي دانم چه مي خواهد هر چي مي خواهد به او بده. مي دانستم دنبال شهادت بود. هيچ گاه هم زير بار ازدواج نرفت. مهدي همه زندگي ام بود. شب هاي جمعه مي رفت بهشت زهرا. صبح هاي جمعه دعاي ندبه اش در بهشت زهرا ترك نمي شد. مي گفتم خسته ميشي بخواب. مي گفت مامان آدم با شهدا صفا مي كند. به ما هم مي گفت هر چه مي خواهيد از شهدا بگيريد. من مريض بودم، دستانش را بالا مي گرفت و مي گفت: خدايا شفاي مامان را بده! من جبران مي كنم. آخر هم جبران كرد. هميشه كه از در خانه داخل مي آمد صدا مي زد سلام سردار.... سلام مولا! http://eitaa.com/khaterat_shohada
🌱 امام علی‌علیه السلام اولین کسی است که وارد بهشت می‌شود. حضرت فرمود: رسول خداصلی الله علیه وآله به من فرمود: تو اولین داخل شونده بهشت هستی. گفتم: یعنی قبل از شما وارد بهشت می‌شوم؟ 👈فرمود: آری؛ چون تو پرچمدار و صاحب لوای من هستی. تو هم در دنیا و هم در آخرت پرچمدار من هستی، و پرچمدار نیز جلوتر حرکت می‌کند. من آن روزی را می‌بینم که تو وارد بهشت شده‌ای و لوای حمد نیز، در دست توست و همه در زیر آن هستند. 📚بحارالانوار، ج 39، ص 217 http://eitaa.com/khaterat_shohada
💠امام علی (ع) : هرگاه كسی به نماز می ايستد، شيطان حسودانه به او می نگرد ، زيرا كه می بيند رحمتِ خداوند او را فرا گرفته است. 📚 بحارالانوار ج۸۲ ص ۲۰۷ http://eitaa.com/khaterat_shohada 🌹🕊 🌹🕊🕊
پای درس عاشقےشهید : واقعی یعنی ڪه رفتارت، نگاهت،حتی نفس زدنت هم سرشار باشد از سیره ی اهل بیت آنقدرڪه تو را از خودشان بدانند همچون شهید هادی؛ سلمان گونه باشیم... http://eitaa.com/khaterat_shohada 🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨
پیامبر اکرم(ص): زنان خود را با پوشش اندام و جسم، از دیدار نامحرمان باز دارید، که زنان هرچه پوشیده‌تر باشند، سعادتمندتر هستند. 📕| #سفینه_البحار ┏━✨⚜️ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
🌷 🔹▫️بعد از شنیدن سید مرتضی خواستم خودم این خبر را به بچه‌ها بدهم، به همین علت ظهر در راه بازگشت از به آنها گفتم:« پدر هست، هست، فقط ما توانائی دیدنش را نداریم و این می‌تواند زیاد مهم نباشد». 🔸▫️انسان حقیقی در فناست كه می‌یابد، و به دیگران نیز حیات می‌بخشد،‌ و چنین مقدر است كه در قید حیات ظاهر جز برای تنی چند از اهل دلـ ناشناس بماند، و غربت او نیز تا واپسین روز مؤید همین معنا بود. 🔹▫️در روز تشییع جنازه از دیدن آن خیل دلسوختگان بر خود لرزیدم. چگونه او در تنهایی خود این همه داشت؟ بسیار گفتند و شنیدیم که او لیاقت داشت. . باب شهادت به روی شایستگان باز است. چگونه باور کنم 🔸▫️این روزگار كه نیست. او همواره در پی بود. از مرگ نمی‌هراسید و باور داشت كه این تن نه جای پروراندن كرم است، پیله‌ای است تا كه آن را بشكافد و آن همه بر گرد طواف كند 🔹▫️تا خود شمع صفت شود و در مدح عشق، ، ندای هل من ناصر ینصرنی، را ندای حق‌طلبی تمام اعصار را لبیك گوید،‌ او را یافت و از همان جا نیز به یاران (ع) پیوست 👈راوی : ┏━✨⚜️ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
الهے چشات پرازغم نشہ آقا🙏🏻 سفره ے حسینیہ ات جمع نشہ آقا🏴 خدا بہت سلامتے بده ڪہ سایَت🌸🍃 از سرڪشور ما ڪم نشه آقا✋🏻 http://eitaa.com/khaterat_shohada
💠✨💠✨💠✨💠 💠 ⚜ رسول خدا (ص) فرمودند: در آن هنگام، چیزی از و چیزی از می آيد پس به جان امتم در می افتد وای بر از آنها و وای بر آنها از جانب خدا نه به کوچکترها ترحم و نه احترام بزرگترها را نگاه می دارند. 💠✨💠 📙 مشارق انور اليقين للبرسی ص ۱۱۱ http://eitaa.com/khaterat_shohada
⚫➰ بیامهدی که دلها بی قراره محرم یک مدینه ناله داره بیامهدی که آمد موسم غم مه اشک ودعا ماه محرم بیامهدی که دل درشوروشین است عزای جدعطشانت حسین است 😔 ⚫➰ @khaterat_shohada
ای دل محرم آمده وقت عزا شده ماه عزای حضرت خون خدا شده ماتم میان چشم همه موج می زند چشمان گریه، چشمه ی شور و شفا شده فرا رسیدن ماه عزای حسینی بر تمامی شیعیان تسلیت باد. http://eitaa.com/khaterat_shohada
هدایت شده از خاڪریزشهـدا
خاڪریزشهـدا
.... 126 ابروهاش رو انداخت بالا. -اینم مسخره بازی جدیدته؟؟ -مممـ...مگه چیکار کردم؟؟😓 -بیا برو تو خونه تا بفهمی چیکار کردی! آب دهنم رو قورت دادم و با ترس نگاهش کردم. -گفتم گمشو تو خونه تا صدام بالا نرفته! در ماشین رو بستم و رفتم تو خونه .مغزم قفل کرده بود و نمیدونستم باید چیکار کنم! مامان که انگار قبل از ما رسیده بود و با خستگی روی مبل ولو شده بود،با دیدنم چشماش گرد شد و سیخ ایستاد! جلوی در ایستادم و زل زدم بهش،که بابا از پشت هلم داد و وارد خونه شدم. مامان اومد جلوتر و سرتا پام رو نگاه کرد. -این چیه ترنم!؟ بابا غرید -این؟؟دسته گل توعه!تحویلش بگیر!تحویل بگیر این تف سر بالا رو! و قبل از اینکه هر حرف دیگه ای زده بشه،سنگینی و داغی دستش رو، روی صورتم حس کردم. این بار اولی بود که از بابا کتک میخوردم! چادر رو از سرم کشید و داد زد😞 -این چیه؟؟این نکبت چیه؟؟این رو سر تو،رو سر بچه ی من چیکار میکنه؟؟ و هلم داد عقب. سعی میکردم اشکام رو کنترل کنم. اینقدر تند این اتفاقات میفتاد که فرصت فکر کردن نداشتم .اومد طرفم و بلندتر داد کشید -لالی یا کری؟؟ پلک محکمی زدم تا مانع فرود اشک هام بشم و نالیدم -بابا مگه چیکار کردم؟؟مگه خلاف کردم؟ -خفه شو!خفه شو ترنم!خفه شو!دختره ی نمک به حروم،اینهمه خرجت کردم که پادوی آخوندا بشی؟؟ از عصبانیت قرمز شده بود، تند تند دور من راه میرفت و داد میزد. بغضم بهم اجازه ی حرف زدن نمیداد! -بی شرف برای چی با آبروی من بازی میکنی؟؟ یه ساله چه مرگت شده تو؟؟ هر روز یه گند جدید میزنی،هر روز یه غلط اضافی میکنی،آخه تو نون آخوندا رو خوردی یا ... با عصبانیت به سمتم حمله‌ور شد و صورتم رو به یه چک دیگه مهمون کرد که باعث شد بیفتم زمین. اونقدر دستش سنگین بود،که احساس گیجی میکردم. مامان جیغی کشید و اومد جلو اما بابا با تهدید،دورش کرد! دوباره از چادرم گرفت و بلندم کرد -مگه با تو نیستم؟؟لکه ی ننگ!!کاش همون روز میمردی از دستت خلاص میشدم... با شنیدن این حرف با ناباوری نگاهش کردم و دیگه نتونستم جلوی بغض تو گلوم رو بگیرم. مثل ابر بهار باریدم... به حال دل شکستم و به حال غرور خورد شدم! -خفه شو... برای چی داری گریه میکنی؟ساکت شو،نمیخوام صدای عرعرتو بشنوم! چرا حرف نمیزنی؟برای چی لچک سرت کردی؟ مامانت آخوند بوده یا بابات؟؟ اشک هام رو کنار زدم و گفتم -چه ربطی به آخوندا داره؟؟ -عههه؟پس زبونم داری!!پس به کی مربوطه؟ "محدثه افشاری"