eitaa logo
"پشت‌خاکریزهای‌عشق"🇱🇧🇵🇸
1.1هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
4.1هزار ویدیو
106 فایل
🥀شهـید حـسـن بــاقــری : خاکریز بهانه است ما با هم رفیق شده ایم تا همدیگر را بسازیم. کپی؟!با یک صلوات برای مولامون امام زمان کاملا حلال:) به جز روزمرگی! https://harfeto.timefriend.net/17283015678050 سوالی دارید پاسخگو هستم
مشاهده در ایتا
دانلود
˼مَرا‌بھِ‌گوشھِ‌ۍ‌آغ‌ـوش‌خویٖش‌دَعوت‌کُن🖇 ..؛ ‌مَگر‌بھِ‌جُز‌'‌طُ'‌‌کسۍ‌گوشھِ‌ۍ‌دِلم‌دارم‌حُ‌ـسیـٖن🌱❤️‍🩹 . . !˹ ️
نبودنت 😔 درد است و درد را از هر طرف بنویسی درد است🤲🏻                             ❤️یا صاحب الزمان ❤️
شـ‌دیداً‌احتیاج‌دارم آقاۍ‌امـام‌حسیݩ‌ازم‌بپرسـہ: -ڪیف‌حالڪ؟! منم‌بگم: +هل‌یمکنڪ‌أن‌تعانقني! میشہ‌بغلم‌ڪنی:) )♥️
4_5915486434197770262.mp3
19.35M
5:14 . دقیقا همونجا که حسین ستوده میگه : فرشم بودم فرش ِصحن و سرات بودم .
4_5976298219011839225.mp3
4.88M
دیگه‌از‌گریه‌هام‌معلومه‌حالم‌بده:)💔
آقاي امام‌رضا ؛ یدونه از این بغل‌ها لطفا :)))))))
👱‍♂پسر: سلام 🧕دختر: سلام !! 👱‍♂پسر : خوبین؟ 🧕دختر : ممنون!! 👱‍♂پسر: اجازه آشنایی میدید؟ 🧕دختر : خیر 👱‍♂پسر : چرا؟ 🧕دختر : چون گوشی تحت کنترل هست 👱‍♂پسر : کنترل کی؟ 🧕دختر : خدا 💎 أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ آیا او ندانست که خدا می‌بیند؟ سوره علق آیه ۱۴
۵ نفر لف داشتیم امروز چرا:)🥲💔
عه چلاااا🥺🥺💔
اخه دلتون میاد
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿 🌿🌸🌿 🌸 سیامک شلاق را بالا میبرد و دوباره محکم میکوبد... سوزشش به استخوانم میرسد سیامک شلاق را هر بار محکم تر از قبل بر تن نحیف من میزند دستم را جلوی صورتم گذاشتم تا به صورتم نخورد و از ترس و درد میلرزم دیگر حتی توان جیغ زدن را هم ندارم و فقط هق هق میکنم صدای خنده سیاوش آزارم میدهد و انگار خنده او باعث میشود سیامک محکم تر بزند یک لحظه چشم باز میکنم و به آراد نگاه میکنم تمام رگ های گردنش متورم شده نمیدانم توی چشمانم چه میبیند که پلک هایش را لحظه ایی روی هم میگذارد نگاه من هم به او است که یکدفعه ضربه ی شلاق سیامک روی صورتم میخورد و من با تمام توان جیغ میکشم دستم را جلوی صورتم میگذارم و بلند ناله میکنم سیاوش بلند میخندد و سیامک شلاق را بالا میبرد که یکدفعه آراد بلند داد میزند: پلیس! صدای آژیر پلیس میاد.... کپی پیگرد قانونی و الهی دارد.... کپی حتی پیوی حرام🚫 نویسنده : ریحانه خورشیدی 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
۳۰۰ تایشون کنید🌝
در ماشین را باز میکند و سوار میشود انقدر محکم میکوبدش که از ترس میپرم و لحظه ایی قلبم می ایستد از آینه جلو نگاهم میکند و بدون هیچ حرفی ماشین را روشن میکند و راه می افتد عصبانیت از تک تک حرکاتش هویدا است دستش را روی فرمان مشت کرده و رگ گردن و پیشانی اش متورم شده میخواهم دهان باز کنم تا چیزی بگویم که یکدفعه با فریاد میگوید...🤭👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/4029153799Cb448a6bc77
میگه:حتی‌اگرمیدونی‌کربلات جورنمیشه‌بازم‌"تمامِ‌تلاشتوبکن🤍 یدفعه‌دیدی‌وسط‌اینهمه‌تلاش دل‌ارباب‌روبردی:)))❤️‍🩹✨