eitaa logo
خالدین
116 دنبال‌کننده
210 عکس
111 ویدیو
2 فایل
🔸«گروه خالدین»🔸 آدرس سایت و آپارات: 🌐https://khaledin.com https://www.aparat.com/khaledin_com ارتباط با پشتیبان : @tahoor110
مشاهده در ایتا
دانلود
پروپاگاندای ضد ایرانی از ساعات آینده شروع به نشر و درج شایعات بوسیله اذناب خود در داخل و ارتجاع منطقه خواهد کرد. از ادعای اطلاع قبلی ایران به اسرائیل تا انتشار تصاویر فرار سرداران و فرماندهان و مسئولین از ایران ...
لبیک یا خامنه ای ... بزرگ ترین سیلی تاریخ بر دهان اصلی ترین دشمنان خدا ، فقط از دستان مردی چون او ساخته است . براستی که او نائب بر حق امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است لبیک یا خامنه ای لبیک یا حسین است 🔸 @khaledin_com 🔸 .╰━━━━🌹🌹━━━━╯.
⭕️تاریخچه رویارویی یهود با اسلام⭕️ قسمت هشتم (جنگ بدر) نقش یهود: بعضی، طمع برخی مسلمین در سپاه اسلام را مسبب و مشوق اسیر­گیری دانسته­اند. دراین خصوص نقل شده بعضی از انصار نزد پیامبر آمدند و از حضرت خواستند که از کشتن اسیران صرف نظر کرده و در عوضِ گرفتن فدیه، آنها را آزاد نماید و بر خواسته خویش پای فشردند. پیامبر در پاسخ آنها فرمودند: اگر چه چنین کنیم، سال دیگربه تعدادشان کشته می­دهیم. آنها گفتند: باکی نیست، امسال از آنها فدیه می­گیریم و سود دنیا می­بریم و در سال آینده شهید می­شویم و به بهشت می­رویم (القمی، ج1، 126و270). تمرد از امر پیامبر آن هم از سوی سلحشوران بدری بسیار بعید به نظر می­رسد. پس باید به دنبال دلیلی ظریف­تر بگردیم. جریانی که دائماً در مدینه از سوی یهود پیگیری می­شد این بود که نبی اکرم (ص) پیروزی­های زودرس نداشته باشد. اگر مشرکان در بدر نابود می­شدند، یهود به سرعت سقوط می­کرد و منافقان نیز نمی­توانستند آنان را یاری کنند. نفاق داخل مدینه نیاز به زمان داشت پس نهضت اسلامی باید به تاخیر بیافتد. بنابراین می­بایست در میان یهود و نفاق داخل مدینه به دنبال عوامل این نافرمانی گشت، چرا که تنها آنها از این امر سود می­بردند. این مسلم است که یهود نمی­توانست در این خصوص، فعالیت مستقیم داشته باشد پس چه کسانی عامل مستقیم ایجاد جو اسیرگیری در بین مسلمین بوده­اند؟ از آنجا که گزارشات تاریخی، دراین زمینه چندان گویا نیست، برای پاسخ به این سؤال باید در امور پیرامونی نبرد بدر دقت نمود. در اینجا رد پای این جریان را در داستانی از طبری که ابن ابی الحدید هم آن را آورده، پی می­گیریم. او پس از اینکه درخواست قریش از ابوبکر و عمر را برای پادرمیانی در خصوص اسرا نقل می­کند، در ادامه می­افزاید: پس از جنگ، بین ابابکر و عمر در کشتن یا زنده نگه داشتن آنان، اختلاف شد...(در انتهای حدیث آمده است) و حضرت آیه 118 سوره مائده را خواندند (ابن ابی الحدید،14،173). ابن ابی الحدید بعد از نقل این داستان می­گوید: آیه 118 سوره مائده که پیامبر خواندند، در آخر عمر پیامبر نازل شده است در حالی که جنگ بدر در سال دوم هجرت بوده است پس چگونه می­توان پذیرفت که پیامبر به این آیه استدلال کرده باشد؟! سپس وی در متن و درستی این حدیث تردید می­کند (ابن ابی الحدید، ج14، 173). در هیچ منبع تاریخی نیامده که رسول الله(ص) در خصوص فرجام اسرا، اصحاب را به شور دعوت کرده و نظر آنها را طلب کرده باشد و اساساً جای این سؤال است که چرا تنها این دو تن، نزد پیامبر در این مورد سخن گفته­اند؟ چرا در این داستان از افراد دیگری چون علی(ع) و مقداد ذکری به میان نیامده است؟ اگر صرفاً مسئله اظهار رای مطرح بود، چرا تا این حد از سوی این دو تن برای به کرسی نشاندن نظرشان اصرار شد؟ آیا نمی­دانستند این نحوه اظهار رای، که اولی شفاعت اسرا کند و بیرون رود و دومی داخل شده و حکم به اعدام آنها دهد و تا چند نوبت این عمل تکرار شود موجب گستاخی عوام شده، جو تشنج پدید خواهد آمد و در نهایت پیامبر نخواهد توانست نظرش را در خصوص اسرا اعمال کند؟ به هر حال در نتیجه این واقعه، دشمنان خونی اسلام نجات یافته و مجال پیدا کردند که جنگ خونین احد را در سال بعد به راه اندازند. حال آیا از مجموع این امور نمی­توان حدس زد که جریان اسیرگیری هم برنامه­ای حساب شده بوده است؟ 🔸 @khaledin_com 🔸 .╰━━━━🌹🌹━━━━╯.
اللّهم اجعل عواقبَ امورنا خیراََ و لا تُسلِّط علینا مَن لا یَرحمنا و لا تَجعل الدُّنیا اکبرَ همِّنا و لا تَجعل مُصیبتنا فی دیننا برحمتک یا اَرحم الرّاحمین 🔸 @khaledin_com 🔸 .╰━━━━🌹🌹━━━━╯.
⭕️تاریخچه رویارویی یهود با اسلام⭕️ قسمت نهم 2)جنگ احد: دومین عملیات پیامبر با مشرکان، نبرد احد می­باشد. سران یهود به مکه آمدند و با ابوسفیان گفتگو نموده او را تحریک کردند و قول دادند که در صورت عملیات دوباره، هماهنگ با آنها وارد جنگ خواهند شد. در سال بعد ابوسفیان سه هزار نفر نیرو برای رزم گردآورده، به همراه سه هزار نفر نیروی تدارکاتی و تعدادی زن، سپاه شرک را دوباره به راه انداخت. خبر این سپاه به پیامبر رسید و ایشان به مشورت با یاران پرداختند. نخست خود پیامبر(ص) پیشنهاد دادند که داخل مدینه بجنگیم و جنگ را به جنگ شهری تبدیل کنیم چرا که مشرکان پرشمار و تجهیزات نظامی­شان بیشتر است و در میدان­های باز می­توانند ما را دور بزنند و محاصره کنند؛ اما اگر در شهر بجنگیم چون محل عملیات را می­شناسیم، سازمان دشمن، وقتی وارد کوچه­های مدینه شد، به هم خورده و تضعیف می­گردد. از طرفی همه مردم شهر درگیر جنگ شده و ما می­توانیم از همه قوا بهره بگیریم ( ابن­ابی­الحدید، ج14، 223). ولی برخی از اصحاب نظر ایشان را نپذیرفتند و جنگ در شهر را ننگین دانستند (القمی، ج1، 111). اصحاب در برابر رأی مستحکم پیامبر که با اصول نظامی سازگار بود می­بایست دلیل منطقی بیاورند. اما چنانکه در تاریخ نقل است، دلایل مخالفان نظر پیامبر متعصبانه و بی­منطق بوده است. سستی این دلایل نشان می­دهد که جریانی رخ داده تا واقعیتی را که در اینجا رخ داده، بپوشانند و آن چیزی نیست جز تحمیل خروج از شهر بر پیامبر. اگر این جنگ در شهر اتفاق می­افتاد، قطعاً این نبرد به سود پیامبر تمام می­شد و ضربه­ای که مشرکان می­بایست در بدر می­خوردند و از آن رَستند، در اینجا کامل می­شد و سقوط شرک جلو می­افتاد. آورده­اند ابوسفیان هنگامی که به سوی مدینه می­آمد، متوجه جاسوسان پیامبر(ص) شد و از اینکه مسلمین با شنیدن خبر حمله پر تعداد مشرکین در شهر بمانند ابراز نگرانی کرد (الواقدی، ج1، 205). ولی علی­رغم این مطلب او به مسیر خود ادامه داد. آیا این مطلب نشانه این نیست که او از پیش از جنگ، از خروج سپاه مطمئن بوده است؟ به عبارت دیگر این امر که او از قبل می­داند که برخی پیامبر را مجبور به خروج از شهر می­کنند، حکایت از ارتباط او با برخی از مسلمین ندارد؟ در جریان مشاوره، دودستگی و اختلافی در بین مردم رخ داد. امثال عبدالله بن ابی بن سلول و یارانش بر ماندن در شهر اصرار داشته(الواقدی، ج1، 219) و طرفدار نظر پیامبر بودند و عده­ای هم مخالف این نظر بودند. در پایان حضرت پذیرفتند که از شهر خارج شوند. ایشان پس از اقامه نماز، به منزل رفتند تا لباس و زره بر تن کنند و سلاح بردارند و همراه آنان دو نفر نیز داخل شدند (ابن­ابی­الحدید، ج14، 225). در این لحظه مردم از کرده خود پشیمان شدند که چرا رسول­الله را به خروج از شهر مجبور کردند. هنگامی که حضرت از منزل خارج شدند، مخالفان جنگ شهری نزدشان آمدند و پشیمانی خود را ابراز کردند اما حضرت نپذیرفتند و فرمودند: من شما را به این امر دعوت کردم و شما آن را نپذیرفتید، برای یک پیامبر شایسته نیست پس از پوشیدن زره آن را درآورد تا زمانی که با دشمن نبرد کند (الواقدی، ج1، 214). در اینجا جای این پرسش است که چرا مردم نخست نظر به خروج دادند و سپس پشیمان شدند؟ آیا پاسخ این پرسش با دو نفری که همراه پیامبر(ص) به هنگام پوشیدن زره داخل خانه شدند، ارتباط نداشته است؟ هنگامی که این­دو در بین مردم بودند، نظر مردم خروج از شهر بود اما هنگامی که اینها ساعتی از میان مردم خارج شدند، به یک­باره نظر مردم دگرگون شد! پس هسته مرکزی مخالفت مردم با نظر نخست پیامبر، همین دو تن هستند چون تا از مردم دور شدند، مردم بر آن شدند تا نظر پیامبر را اجرا کنند. 🔸 @khaledin_com 🔸 .╰━━━━🌹🌹━━━━╯.
⭕️تاریخچه رویارویی یهود با اسلام⭕️ قسمت دهم این نکته قابل تأمل است که چرا پیامبر(ص) که موافق جنگ شهری است، در این شرایط که مخالفان دست از مخالفت برداشته­اند، از تصمیم به خروج، برنگشتند؟ حضرت می­دانستند که تغییر رای مردم به دلیل دوری آن­دو است و با ورود ایشان و جوسازی مجدد، احتمال تغییر دوباره رای مردم می­رود و ساعتی دیگر نظرشان تغییر یافته و رایی دیگر خواهند داد. در واقع نظریه خروج، از ناحیه مردم نبود بلکه به آنان القاء شده بود. درست همانند سال پیش که تفکر اسیرگیری در میانشان القاء شد. شایعه کشته شدن پیامبر: در شرایط بحرانی نبرد، ناگهان فریاد برخاست که پیامبر کشته شد. مسلمانانی که در این گیرودار اندک مقاومتی داشتند، با شنیدن این خبر پا به فرار گذاشتند و همه نیروی شرک آزاد شد. این شایعه را حتی دشمن هم باور کرده بود. امر به قدری مشتبه شده بود که ابوسفیان نیز نمی­دانست که پیامبر زنده است یا نه (ابن­ابی­الحدید، ج14، 244). مطابق متون تاریخی، در چند نقطه شیطان فریاد زد: 1- در شب پیمان عقبه در منا که پیامبر(ص) با اهل مدینه قرارداد می­بست، شیطان فریاد زد: ای گروه قریش و عرب! این محمد است که می­خواهد با اهالی یثرب برای جنگ با شما قرارداد ببندد که مشرکان بیدار شدند و به آنجا حمله کردند. 2- در جلسه­ای که قصد داشتند پیامبر را بکشند، شیطان در قالب پیرمردی از اهل نجد آمد و پیشنهاد داد که از تمام قبایل جمع شوند تا امکان خونخواهی نباشد (القمی،1،273). 3- در جنگ احد از عمر نقل شده است که شیطان فریاد زد (ابن­ابی­الحدید، ج15، 27). درباره ناله شیطان باید با دیده تردید نگریست. این مطلبی است که تنها مورّخین به آن پرداخته­اند و روایتی در این باره نقل نشده است. از طرفی روشن نیست که در نقل­های تاریخی آیا واقعا منظور از شیطان، ابلیس بوده و او این کارها را انجام داده یا اینکه باید به دنبال شیاطینی از جنس انسان باشیم. در واقع هرجا در تاریخ کاری این­گونه به شیطان نسبت داده می­شود، باید علامت سؤالی روی آن گذاشت وآن را از پوشیده­گویی مورّخین برشمرد. آیا اساساً از نظر کلامی و فلسفی شیطان حق دارد این­چنین ظاهر شده و در راه حق انحراف ایجاد کند؟ کسی که در احد فریاد قتل پیامبر را سر داد، قطعاً از جنس جن نمی­تواند باشد به این مطلب هم اطمینان داریم که از مشرکین نبوده است چرا که اگر این خبر از سوی مشرکان بود، ابوسفیان در درستی یا نادرستی آن مردد نمی­شد که بیاید و در بحبوحه جنگ از حضرت علی(ع) که در حال شمشیر زدن است سؤال کند که آیا محمد(ص) زنده است یا خیر. بنابراین، این سخن را باید نفوذی­هایی از درون مسلمین گفته باشندکه می­خواستند این عملیات به ضرر پیامبر(ص) تمام شود. 🔸 @khaledin_com 🔸 .╰━━━━🌹🌹━━━━╯.
⭕️تاریخچه رویارویی یهود با اسلام⭕️ قسمت یازدهم نبردهای مستقیم یهود با اسلام آن گونه که در بیشتر کتب تاریخ موجود، در تشریح عملیات بدر و اُحد سرمایه‌گذاری و ریشه­یابی شده، در عملیات پیامبر(ص) با یهودیان کار پژوهشی صورت نگرفته است. در تاریخ‌نگاری معمول، عملیات پیامبر(ص) با یهود همیشه دست دوم است. در حالی که تمام نیروی مشرکان تنها در دو عملیات بدر و احد پایان می‌پذیرد، اما یهود تا پایان عمر پیامبر(ص) دست از مبارزه نمی‌کشد. عملیات‌های یهود از پیچیدگی خاصی برخوردار است. از پیش از توّلد پیامبر(ص) تا زمان رحلت ایشان که حضرت سپاه اسامه را برای نبرد موته آماده کرده بودند، بارها یهود و پیامبر(ص) رویارویی‌هایی داشته‌اند، ولی تاریخ‌نگاران به این سلسله عملیات توجه لازم را نکرده و آن را پیاپی بررسی نکرده‌اند. یکی از کیدهای آنان در عملیات‌ها این بود که ضربات خود را به دین خاتم می‌زدند و سپس به‌گونه‌ای آن‌ را بیان می‌‌کردند که گویی آنهایند که مظلومانه مورد هجوم قرار گرفته‌اند. برای اثبات این مطلب کافی است زمان حساس عملیات‌های بنی‌‌قینقاع و بنی‌‌نضیر و بنی‌قریظه و نوع عمل آنها را مورد دقت قرار دهیم. این مطلب خود به تنهایی نشانگر آن است که در طراحی عملیات، یهود با زیرکی بسیاری عمل می‌کرد، درحالی که در عملکرد مشرکان نوعی روحیه عجولانه هویداست. 1) بنی‌قینقاع، نخستین شورش یهود: پس از بازگشت پیامبر از بدر، یهود شورش کرده، عهد خود را شکستند. اعلام جنگ یهودیان با مسلمانان، برای اهالی مدینه سخت‌ گران بود؛ چون بنی‌قینقاع با گرو‌ه‌هایی از مدینه هم‌پیمان بودند. حضرت تصمیم گرفت پاسخ این خیانت را با قدرت بدهد. مسلمانان پانزده روز آنان را در میان دژهایشان محاصره کردند و بنی‌قینقاع ناچار به تسلیم شدند. رسول خدا(ص) دستور بازداشت همه را صادر کرد و قصد مجازات جدی آنان را داشت و به گفته مورخان تصمیم کشتن همه آنان را داشت (الطبری، ج1، 173). اما یهودیان و هم‌پیمانانشان وارد میدان شدند و آن­قدر وساطت کردند که حضرت دست از خونشان شست و راضی به کوچاندن آنان شد (الواقدی، ج1، 180). 2) بنی‌نضیر، جنگ طمع‌کارانه یهود: پس از نبرد اُحد و بازگشت سپاهیان اسلام به مدینه، بنی­نضیر پیمان خود را با پیامبر شکسته، اعلان جنگ کردند. شرایط این نبرد بسیار بحرانی بود و روحیه مردم چندان مناسب دفاع نبود. نکته مهم در این رویارویی، نقش هم‌پیمانان یهود در مدینه است که با وعده یاری یهود، آنان را به اعلان جنگ تشویق می‌کنند (الواقدی، ج1، 186). رسول‌الله فرمان حرکت داد. سپاه اسلام به سوی قلعه بنی‌نضیر حرکت کرد. یهودیان با دیدن رسول خدا(ص) و اصحابش، بالای قلعه‌ها رفته، شروع به پرتاب سنگ و تیر کردند. سپاه پیامبر قلعه را محاصره کرد و این محاصره به طول انجامید. یکی از دلایل این محاصره آن بود که ارتباط یهود با منافقان مدینه که قول همکاری داده بودند، قطع شد. در طول روزهای محاصره، عملیات­های نظامی بین دو طرف صورت می‌گرفت. تا اینکه یهود تن به تسلیم داد و مسلمانان پیروز شدند و پیامبر(ص) حکم به کوچ اجباری آنان داد. منافقین مدینه، هنگام کوچ بنی‌نضیر، با ناراحتی آنان را بدرقه کردند. زید بن رفاعه، دوست عبدالله بن اُبی می‌گفت: از نبود بنی‌نضیر در مدینه وحشت می‌کنم، ولی آنان به سوی عزت و ثروت می‌روند و به سوی قلعه‌هایی بلند که مانند اینجا نخواهد بود (الواقدی، ج1، 375). به اتفاق مفسران و مورخان، آیات دوم تا پانزدهم سوره حشر درباره رویداد بنی‌نضیر نازل شده است. 🔸 @khaledin_com 🔸 .╰━━━━🌹🌹━━━━╯.
🌹🌹🌹 دوست دارم بیشتر زنده بمانم تا بیشتر خدمت کنم 🌹🌹🌹 مدتی قبل در عالم رویا سراغ خیمه امام حسین (ع) را گرفتم. نزدیک خیمه شدم و از فردی که از خیمه آقا محافظت می کرد اجازه ورود خواستم آن شخص گفت: آقا هیچ کس را به حضور نمی پذیرند، ناراحت شدم و دوباره گفتم: فقط یک سئوال از ایشان دارم. او گفت: هر سئوالى داری آن را مکتوب بنویس تا از آقا برایتان جواب بگیرم.... من در برگه ای خطاب به امام حسین (ع) نوشتم: آیا من شهید می شوم؟... آقا در جواب نوشتند: بله شما حتماًً شهید می شوید... حال که مطمئن شدم به شهادت می رسم؛ دوست دارم بیشتر زنده بمانم تا در جنگ خدمت بیشتری کنم. 🔸 @khaledin_com 🔸 .╰━━━━🌹🌹━━━━╯.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوم اردیبهشت ، سالروز تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مبارک 🔸 @khaledin_com 🔸 .╰━━━━🌹🌹━━━━╯.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عادت به سکون بلای بزرگ پیروان حق است ... وصیت نامه شهید مدافع حرم ، عباس دانشگر 🔸 @khaledin_com 🔸 .╰━━━━🌹🌹━━━━╯.