✅ آموزش زبان خارجی در حوزه
امروز، مراجع ما مثل مراجع دوران مرحوم آقاسیّدابوالحسن اصفهانی نیستند که فقط به تدریس فقه و اصول راضی باشند. خاطرهیی را مرحوم آقای تهامی(رضواناللَّهعلیه) میگفتند که همین نکته را ثابت میکند. ایشان میگفتند که جلسهیی با مرحوم آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی برگزار کردیم و در آن جلسه مطرح شد که طلّاب برنامه و نظام پیدا کنند و بعضی از علوم جدیده را بخوانند و زبان خارجی یاد بگیرند. ایشان هم اجمالاً موافقت کردند و بناشد طرحی فراهم بکنیم. جلسهی دوم که خدمت ایشان رفتیم، در اتاق بیرونی بهانتظار نشستیم. ایشان از اتاق شخصی خود تشریف آوردند و در چارچوبِ در ظاهر شدند. ما بلند شدیم و احترام کردیم. ایشان در حالی که قبای دگمه نبسته بر تن داشتند، گفتند که من نمیخواهم بیایم بنشینم؛ فقط خواستم نکتهیی را به آقایان بگویم و آن این است که این پول و شهریهیی که من به طلّاب میدهم، ملک شخصی من است. به این صورت که آن را قرض میکنم، بعد که وجوهات آمد، قرض خودم را ادا میکنم. بنابراین، شهریهیی که من میدهم، ملک من است و من راضی نیستم که کسی این سهم امام و شهریه را مصرف کند؛ در حالی که غیر از فقه و اصول چیز دیگری را در حوزه بخواند. ایشان، این مطلب را گفتند و در را بستند و رفتند. آقای تهامی میگفتند: ما همینطور متحیر ماندیم چه کنیم. ما آمده بودیم با ایشان ترتیبات دروس جنبی و کلام و تفسیر و اخلاق و #زبان_انگلیسی و امثال اینها را بدهیم و ایشان هم همینطور سَرِپا جوابمان را دادند و تشریف بردند! ۱۳۶۸/۰۹/۰۷
@Khamenei_Hawzah
✅ اعظم معاصی: اختلاف علما
برای چی شما نزاع با هم دارید؟ آخر چهتان است؟ چه دشمنیای با هم دارید شما؟ هر کدام از یک بلدی هستید، همهتان هم اهل علم هستید، و همهتان هم انشاءاللّه خوب هستید، چرا باید اینطور باشد که بگویند که آقایان اگر چنانچه یک صحبتی نشود، اگر چنانچه یک موعظهای نشود، ممکن است یک انفجاری حاصل بشود! ممکن است که به جان هم بیفتند! آخر چرا؟ سر چی شما دعوا دارید؟ شما خیال میکنید دعوای شما دعوای بین دو نفر پهلوان است؟ دعوای شما پیش خدا اعظمِ از همۀ معاصی است؛ ... برای اینکه یک جامعه را شما به گند میزنید.
بیانات امام خمینی در نجف ، مسجد شیخ انصاری ۱۳۴۶/۰۶/۰۱
@Khamenei_Hawzah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببينيد| ماجرای جذب #جوانان به شیوههای اشتباه در کلیسا
⛔️ اگر بناست اینجور جذب شوند خب بروند همان کاباره
@Khamenei_Hawzah
🔷 چرا این كرسیهای آزاداندیشی در قم تشكیل نمیشود؟
🔷 مرحوم #صاحب_حدائق با مرحوم وحید بهبهانی، نقطهی مقابل؛ هر دو در كربلا زندگی میكردند؛ معاصر، مباحثه هم میكردند باهم. یك شب در حرم مطهر سیّدالشّهدا (سلاماللهعلیه) اینها سر یك مسئلهای شروع كردند بحث كردن، تا اذان صبح این دو نفر روحانی ایستاده- حالا #وحید_بهبهانی آنوقت نسبتاً جوان بوده، اما صاحب حدائق پیرمردی هم بوده- بحث كردند! مباحثه هم میكردند باهم، منازعه هم میكردند، اما هر دو هم بودند، هر دو هم درس میگفتند. من شنیدم كه شاگردان وحید- كه وحید تعصب شدیدی علیه اخباریها داشت- مثل #صاحب_ریاض و بعضی دیگر از شاگردان وحید، میرفتند درس صاحب حدائق هم شركت میكردند! اینجوری بوده؛ ما تحمل را در حوزه باید بالا ببریم. خوب، یكی مشرب فلسفی دارد، یكی مشرب عرفانی دارد، یكی مشرب فقاهتی دارد، ممكن است همدیگر را هم قبول نداشته باشند.
🔷 من چند ماه پیش از این، در مشهد گفتم كه مرحوم #آشیخ_مجتبی_قزوینی (رضوان اللَّه تعالی علیه) مشرب ضدیت با #فلسفه ی حكمت متعالیه، مشرب ملّاصدرا، داشت- ایشان شدید، در این جهت خیلی غلیظ بود- #امام (رضوان اللَّه علیه) چكیده و زبدهی مكتب ملّا صدراست؛ نه فقط در زمینهی فلسفیاش، در زمینهی عرفانی هم همینجور است. خوب، مرحوم آشیخ مجتبی نه فقط امام را قبول داشت، از امام ترویج میكرد تا وقتی زنده بود. ترویج هم از امام كرد؛ ایشان بلند شد از مشهد آمد قم، دیدن امام. مرحوم آمیرزا جواد آقای #تهرانی در مشهد جزو برگزیدگان و زبدگان همان مكتب بود، اما ایشان جبهه رفت. با تفسیر حمد امام كه در تلویزیون پخش میشد، مخالف بودند؛ به خود من گفتند؛ هم ایشان، هم مرحوم آقای #مروارید، اما حمایت میكردند. از لحاظ مشرب و ممشا مخالف، اما از لحاظ تعامل سیاسی، اجتماعی، رفاقتی، باهم مأنوس؛ همدیگر را تحمل میكردند. در قم باید اینجوری باشد.۱۳۸۶/۰۹/۰۸
@Khamenei_Hawzah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 #ويژه
📹 ببينيد| توصیه به تهذیب
💟 اگر #تهذیب در کار نباشد علم توحید هم به درد نمی خورد
‼️ شما میدانید كه مرحوم شیخ فضل الله نوری را كی محاكمه كرد؟ یک معمم زنجانی ؛ يك ملای زنجانی محاكمه كرد و حكم قتل را او صادر كرد.
@Khamenei_Hawzah
من یک وقت این [تلاش طلاب جوان] را به زنبور عسل تشبیه کردم؛ «و اوحی ربّک الی النّحل ان اتّخذی من الجبال بیوتا و من الشّجر و ممّا یعرشون». زنبور عسل در بین گلها میگردد و عسل شیرین را که «فیه شفاء للنّاس» است، برای انسانها فراهم میکند. البته نیش هم دارد و در جای خودش از آن هم استفاده میکند. به شرطی که آن نیش زدن بجا باشد، عیبی هم ندارد. بدون نیش هم مثل اینکه خیلی مفید نیست؛ در جاهایی هم باید از آن نیش استفاده بشود؛ اما کار اصلیش آن نیست؛ کار اصلیش این است که عسل را فراهم کند. تا وقتی که اینطور است، برکات الهی همراه است.۱۳۷۰/۰۸/۲۰
@Khamenei_Hawzah
🏓 جاذبهی برای جوان برخلاف آنچه بعضی تصوّر میکنند، گذاشتن میز پینگپنگ نیست. بعضی خیال میکنند برای اینکه جوانها را جذب کنیم به مسجد، وسایل سرگرمی فراهم بکنیم.
🔅 راه جذب جوانها تصرّف دل جوان است. دل جوان یک قیامتی است، اوضاعی است. گرایش جوان به معنویّت یکی از آن رازهای بزرگ الهی است. یک حرف معنوی را برای امثال بنده که بگویند، خب گوش میکنم، حدّاکثر اندکی تأثّر پیدا میکنم، [امّا] همان حرف را به یک جوان بزنند، منقلب میشود، از این رو به آن رو میشود. ۱۳۹۵/۰۵/۳۱
عکس: مسجد کرامت مشهد، سال ۱۳۵۵
@Khamenei_Hawzah
✅ مردم برای ما حساب خاصی باز میکنند
🔹 روحانیت دارای قداست است. مردم به من و شما که نگاه میکنند، به خاطر لباسمان، شأنمان و شغلمان، حساب خاصی برای ما باز میکنند و یک تقدسی قائلند. بعضی از گناهانی که خودشان میکنند، خیال میکنند ماها نمیکنیم؛ بعضی از کارهای خیری که خودشان انجام نمیدهند، خیال میکنند ما انجام میدهیم؛ خیال میکنند ماها دائم در حال ذکر الهی و توجه به پروردگار - که غالباً از آن غفلت میشود - هستیم؛ یک چنین تصوراتی دربارهی ما دارند. البته این تصورات را نباید تقویت کرد.
🔹 امام سجاد (سلاماللَّه علیه) در یکی از ادعیهی صحیفهی ثانیهی سجادیه از خدای متعال شش چیز میخواهد، که یکیاش این است: «و لبّاً راجحاً»؛ باطنم از ظاهرم بهتر باشد. ماها در این زمینه گرفتاریم. باید باطنمان از ظاهرمان بهتر باشد. این قداست را چگونه حفظ کنیم؟ حفظ قداست با سلامت مالی، سلامت اخلاقی و حفظ زیّ طلبگی است. نمیگوییم عبای پاره به دوشمان بیندازیم؛ معنای زیّ طلبگی این نیست. معنایش این است که در دنیاطلبی مثل دنیاطلبان عمل نکنیم؛ هر چه هوس کردیم، بخواهیم.
🔹 من قبلها روایتی دیدم که هر کس هر چه دلش خواست بپوشد، هر چه دلش خواست بخورد و هر مرکوبی که دلش خواست سوار شود، این شخص پیش خدای متعال ملعون است. این شأن پولدارها و پولپرستهاست. ما هم فلان چیز را هوس میکنیم، اما حالا پول نداریم، بهمجردی که پول گیرمان آمد، فوراً میرویم آن را تهیه میکنیم؛ منتظریم که از این صد جزء اشرافیگری، وقتی این یک جزئش فراهم شد، نود و نه جزء دیگر را هم در فرصتهای دیگر همینطور بتدریج فراهم کنیم. این شأن طلبگی نیست. شأن طلبگی این است که انسان یک زیّ متوسطی همراه با قناعت، سلامت مالی و سادگی به طور نسبی برای خودش نگه دارد. سلامت اخلاقی، خیلی مهم است. آن وقت قداست حفظ خواهد شد. ۱۳۸۵/۰۸/۱۷
@Khamenei_Hawzah
#طرح
▫️شهیدمظلوم حجت الاسلام مصطفی قاسمی▫
در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بودهاند که بر تارک جبینشان خون و شهادت نقش بسته است. (صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۲۷۵)
استودیو سه در چهار
@Khamenei_Hawzah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببينيد| توصیه به طلاب برای بهرهگیری از تعطیلات تابستانی طلاب
💟 در این تعطیلی درس، کار فقهی نباید تعطیل شود
@Khamenei_Hawzah
💠 خاطره رهبری از نماز شب شهیدمطهری
مرحوم مطهّری یک مرد اهل عبادت و اهل تسویه و تزکیه اخلاق و روح بود.
من فراموش نمیکنم ایشان وقتی به مشهد میآمد خیلی از اوقات به منزل ما وارد میشد، گاهی ورودشان در منزل خویشاوندان همسرشان بود. هر شبی که ما با مرحوم #مطهری بودیم، این مرد نیمه شب تهجّدِ با آه و ناله داشت. یعنی نماز شب میخواند و گریه میکرد، به طوری که صدای گریه و مناجات او افراد را از خواب بیدار میکرد. یک شب ایشان منزل ما بودند. نیمه شب از صدای گریه ایشان خانواده ما از خواب پریده بودند. البته اول ملتفت نشده بودند صدای کیست، اما بعد فهمیدند که صدای آقای مطهری است.
@Khamenei_Hawzah
️شصت سال بعد از تشکیل حوزهی علمیه به وسیلهی آیةالله حائری، بزرگترین ثمرهای که ممکن است بر وجود همهی حوزههای علمیه و علمای دین مترتب شود یعنی تشکیل نظام اسلامی، مترتب شد. هیچ حوزهی علمیهای در تاریخ تشیع و غیر تشیع، هرگز چنین برکتی را به جهان اسلام نداده بود که حوزهی علمیهی قم داد! ۱۳۶۹/۱۰/۱۹
@Khamenei_Hawzah
🔅 پدرم گوشهگیری را دوست داشت اما من نه
[پدرم] گوشهگیری را دوست داشت، ولی من این خصلت ایشان را خوش نمیداشتم؛ لذا عکس آن را فراگرفتم. ایشان وقتی وارد مسجد میشد، سر را به زیر میانداخت، نگاه خود را به زمین میدوخت، و بیآنکه با احدی از نمازگزاران حرفی بزند، مستقیماً به سوی محراب میرفت. در آنجا عینک خود را برمیداشت؛ بنا بر سنت، دنباله عمامه را به زیر چانه میانداخت و نماز جماعت را امامت میکرد؛ آنگاه به همانگونه که وارد شده بود، بیرون میرفت.
در مجالس، خاموش مینشست؛ مگر اینکه از او چیزی بپرسند. جز با علمایی که از دوستان خاصش بودند سخن نمیگفت. به هیچ گفتوگویی هم جز بحث علمی وارد نمیشد. نتیجه این گوشهگیری تنگدستی شدید بود.
کتاب خون دلی که لعل شد، ص ۵
@Khamenei_Hawzah
📒 روایتی از برخورد میرزا جواد آقای تبریزی با ملاحسینقلی همدانی
🗓 به مناسبت سالروز رحلت ملاحسینقلی همدانی
🔹 شنیدم مرحوم حاج میرزا جواد آقای تبریزی معروف - که از بزرگان اولیا و عرفا و مردان صاحبدلِ زمان خودش بوده است - اوایلی که برای تحصیل وارد نجف شد، با اینکه طلبه بود، ولی به شیوهی اعیان و اشراف حرکت میکرد. نوکری دنبال سرش بود و پوستینی قیمتی روی دوشش میانداخت و لباسهای فاخری میپوشید؛ چون از خانوادهی اعیان و اشراف بود و پدرش در تبریز ملکالتجار بوده یا از خانوادهی ملکالتجار بودند. ایشان، طلبه و اهل فضل و اهل معنا بود و بعد از آنکه توفیق شامل حال این جوان صالح و مؤمن شد، به درِ خانهی عارف معروف آن روزگار، استاد علم اخلاق و معرفت و توحید، مرحوم آخوند ملاحسینقلی همدانی - که در زمان خودش در نجف، مرجع و ملجأ و قبلهی اهل معنا و اهل دل بوده است و حتّی بزرگان میرفتند در محضر ایشان مینشستند و استفاده میکردند - راهنمایی شد.
🔹 روز اولی که مرحوم حاج میرزا جوادآقا، با آن هیأتِ یک طلبهی اعیان و اشراف متعین، به درس آخوند ملاحسینقلی همدانی میرود، وقتیکه میخواهد وارد مجلس درس بشود، آخوند ملاحسینقلی همدانی، از آنجا صدا میزند که همانجا - یعنی همان دمِ در، روی کفشها - بنشین. حاج میرزا جواد آقا هم همانجا مینشیند. البته به او برمیخورد و احساس اهانت میکند؛ اما خودِ این و تحمل این تربیت و ریاضت الهی، او را پیش میبرد. جلسات درس را ادامه میدهد. استاد را - آنچنانکه حق آن استاد بوده - گرامی میدارد و به مجلس درس او میرود. یک روز در مجلس درس، او که در اواخر مجلس هم نشسته بود، بعد که درس تمام میشود، مرحوم آخوند ملاحسینقلی همدانی، به حاج میرزا جوادآقا رو میکند و میگوید: برو این قلیان را برای من چاق کن و بیاور! بلند میشود، قلیان را بیرون میبرد؛ اما چهطور چنین کاری بکند؟! اعیان، اعیانزاده، جلوی جمعیت، با آن لباسهای فاخر! ببینید، انسانهای صالح و بزرگ را اینطور تربیت میکردند. قلیان را میبرد، به نوکرش که بیرون در ایستاده بود، میدهد و میگوید: این قلیان را چاق کن و بیاور. او میرود قلیان را درست میکند و میآورد به میرزا جوادآقا میدهد و ایشان قلیان را وارد مجلس میکند. البته این هم که قلیان را بهدست بگیرد و داخل مجلس بیاورد، کار مهم و سنگینی بوده است؛ اما مرحوم آخوند ملاحسینقلی میگوید که خواستم خودت قلیان را درست کنی، نه اینکه بدهی نوکرت درست کند. ۱۳۶۹/۰۱/۳۰
@Khamenei_Hawzah
📢 اهمیت تبلیغ رو در رو
#تبلیغ به این شکلی که در میان ما معمول است، امر خیلی بدیعی است. حقیقتاً هیچکدام از روشهای تبلیغی، هنری، وسایل ارتباط جمعی و رسانهها، جای این تبلیغ را نمیگیرد. نمیخواهم عرض کنم که این تبلیغ مغنی از آنهاست؛ لیکن آنها هم مغنی از این تبلیغ و از این سبک و این روش نیست.
اینکه انسانی روبهرو با مؤمنین در اجتماعات هرروزه یا هرشبه پیاپی بنشیند و برای آنها با روشهایی که باید مورد توجّه قرار گیرد به بیان معارف الهی را بپردازد، نصیحت کند، اخلاق فاضله را برای آنها بشکافد، صراط مستقیم را در مقابلشان قرار دهد و آن را برایشان تبیین کند و میان گوینده و مخاطب، نفسها و نگاهها و دلها بر هم گره بخورد، این چیز بسیار بااهمیتی است. ۱۳۷۶/۱۰/۰۳
به تدریج نکات تبلیغی در بیانات رهبری در کانال رهبر حوزهها انعکاس خواهد یافت.
@Khamenei_Hawzah
1⃣ شناخت نیاز مخاطب
عزیزان من! از جمله چیزهایی که در تبلیغ بسیار مهمّ است، این است که شما پاسخ استفهامهای مخاطبان خود را بدهید. اگر جوانی جلوِ ما نشسته است و ده، بیست سؤال در ذهن اوست، ما هم یک سخنرانی یکساعته برای او میکنیم، در حالی که هیچیک از سؤالات او جواب داده نشده است، آیا به نظر شما این سخنرانی موفّق است؟ البته که نه. ما باید سؤالهای ذهن او را که احیاناً بر زبان نمیآورد، یا نمیتواند به زبان بیاورد، یا خودش متوجّه نیست که این سؤالها را باید به زبان آورد، یا موقعیت مقتضی نیست، پاسخ دهیم. چطور میشود پاسخ داد؟ وقتی که استفهامهای او کشف شود و ما بدانیم در ذهن او چیست. ۱۳۷۶/۱۰/۰۳
#تبلیغ
@Khamenei_Hawzah
2️⃣ تبلیغ؛ وظیفه اصلی روحانیون
بر همه معلوم گردیده است که «تبلیغ» وظیفه اصلی روحانیون و علمای دین است. درس خواندن ما، فکر کردن ما، تحقیق کردن ما، یافتن نگینها و دُرهای ناب معارف اسلامی از گنجینه متون الهی، همه این کارهای ارزندهای که وظیفه یکایک ماست، مقدّمه تبلیغ دین خدا و تبلیغ حقّ است. ۱۳۷۷/۹/۲۳
#تبلیغ
@Khamenei_Hawzah
3️⃣ اعتدال را رعایت کنید.
🔹 #اعتدال، یعنی در هیچ جهت دچار #افراط نشوید. بعضی در منبرها دچار افراط میشوند؛ حالا یا در طرف جهات اخلاقی، یا در طرف جهات سیاسی؛ فرق نمیکند. علی اىّ حال، افراط مذموم است؛ مستحسن نیست. البته مردم به اخلاقیات خیلی احتیاج دارند. ما احتیاج به یک انقلاب اخلاقی داریم؛ برای اینکه در خودمان و در آحاد مردممان، صفات رذیله را ریشهکن کنیم و #اخلاق مُسلم حقیقی را با همان خصوصیاتی که در روایات و آیات کریمهی قرآن هست، در مردم رشد بدهیم. اخلاق، خیلی لازم است؛ اما اینطور نباشد که ما وقتی اخلاق میگوییم، یا برای مردم حدیث میخوانیم، بکلی از مسایل روز، مسایل انقلاب، مسایل جهان، مسایل زندگی و تاریخچهی این یازده سالِ پُر از حادثه بر کنار باشیم. همانطور که عرض کردم، بعضی که منبر میروند، وقتی انسان پای منبرشان مینشیند، گویی در این کشور انقلابی رخ نداده، گویی رهبری مثل امام راحل (رضواناللَّهعلیه) ظهور نکرده، گویی این جنگ اتفاق نیفتاده است! اینطور حرف میزنند و بکلی از اوضاع برکنارند! این، از آن طرف افراط است.
🔹 در جهت #سیاسی هم افراط خطاست. بعضی در منبر و سخنرانی خود، همهی مطلب را - من البدو الی الختم - مصروف به امور سیاسی میکنند و یک کلمه اخلاق و نصیحت و تهذیب و احکام، در گفتارشان نیست! حتّی مثلاً میبینید که آقا در فلان ده منبر رفته و دربارهی انقلاب نیکاراگوئه بحث میکند و اینکه چهطور شد ساندنیستها در نیکاراگوئه شکست خوردند! یا مثلاً دربارهی علل پیدایش کشور نامیبیا و اینکه سابقهاش چه بوده است، بحث میکند! حالا این بحثها چه اهمیتی دارد، او دیگر فکر نمیکند و توجه ندارد که این مباحث، در رادیو، تلویزیون و روزنامهها مطرح میشود و همه آن را میگویند. این هم از این طرف افراط است. افراط، از هیچ طرف مناسب نیست.
🔹در ماه رمضان، منبر را بین احکام دینی - همین احکام عملی، فردی و جمعی - نصایح و اخلاقیات متخذه از آیات کریمهی قرآن و احادیث شریفه و تکیهی روی اینها و استفادهی صحیح از آنها، و نیز بیان مسایل روز و تکالیف مردم در جنب انقلاب و کشور و شناساندن دوست و دشمن تقسیم کنید. پس، اعتدال و عدم افراط هم، یکی از آن شرایط است. ۱۳۶۹/۰۱/۰۴
#تبلیغ
@Khamenei_Hawzah
4⃣ رعایت اقتضای حال
چیز دیگری که باید رعایت کنید، اقتضای حال است.
گاهی مطلبی صحیح است، اما گفتن آن در بعضی از تریبونها مستحسن نیست و باور مستمع را جلب نخواهد کرد. ما حرفِ گفتنی خیلی داریم. بعضی از نقلهای ضعیف، بعضی از روایات یا حکایات ضعیف و بعضی از استنتاجهای ضعیف را مطرح نکنید. هرجا منبر میروید، منبر باید قوی باشد؛ ولو در سطح پایین.
من همیشه مثال میزنم، میگویم: کتابی که برای کلاس اول یا دوم دبستان در باب یک مسألهی ریاضی مینویسند، همان مطلبی را میگوید که کتابی در باب ریاضیاتِ استدلالىِ درجاتِ بالای این علم بیان میکند؛ مطلبش یکی است. ۱۳۶۹/۰۱/۰۴
#تبلیغ
@Khamenei_Hawzah
🔶 اشکالی که حوزهی ما، دیروز آن را نداشت و امروز دارد، این است که حوزهی دیروز از دنیای زمان خود عقبتر نبود؛ بلکه جلوتر هم بود...
🔸 در زمان «شیخ طوسی»، اگر دشمنِ مکتبِ اهل بیت میگفت : «أن لا مصنَّفَ لکم»؛ شما کتاب و تصنیف ندارید، «شیخ طوسی» خودش به تنهایی وارد میدان میشد و بزرگترین کتاب رجالی را تلخیص میکرد و اختصاصاً یک کتاب و فهرست رجالی دیگر مینوشت. یعنی بدون معطّلی، رجال «کشّی» را تلخیص کرد، رجال خود را نوشت و فهرست «شیخ» را هم نگاشت!
🔸 هنوز پاسخ در خانهی اشکالکننده بود که میگفت فقه ندارید؛ ناگهان یک کتاب عظیم پرفرع پر تحقیق - به حسب سطح تحقیق آن روز - مبسوط از آب در میآمد. اگر «محمدبن زکریای رازی»، چهار کلمهی الحادی بر زبانش جاری میشد، فوراً «سید مرتضای رازی» در ردّ او کتاب مینوشت و نمیگذاشت حرف او بیجواب بماند...
🔸 اما امروز، این گونه نیست. امروز، حوزهی علمیه از زمان خودش خیلی عقب است. حساب یک ذرّه و دو ذرّه نیست. مثل این است که دو نفر سوار بر اسب، در وادی ای همراه یکدیگر بروند و یکی اسبش از دیگری تندروتر باشد و آنکه اسبش کندروتر است، بعداً به اتومبیل دست پیدا کند. طبیعی است آنکه اسبش تندروتر است، به گرد او هم نمیرسد. الان وضعیت این گونه است. در حال حاضر، امواج فقه و فلسفه و کلام و حقوق، دنیا را فرا گرفته است. ما وقتی به خودمان برگردیم، خیلی فاصله داریم. ۱۳۷۴/۰۹/۱۳
@Khamenei_Hawzah