تصویری از عراقچی با یکی از مجریان تلویزیون عراق Hadil Eleyann Join → 🍃🍂 @khandevaneeee

تصویری تازه منتشر شده از بازیگر نقش یانگوم 🔻لی یونگ ئه بازیگر ۵۳ سالۀ کره‌ای است که به خاطر بازی در نقش «یانگوم» در سریال تاریخی جواهری در قصر شناخته می‌شود.😊 🍃🍂 @khandevaneeee

فردا لغت مورد علاقه‌ى آدمای معمولیه، از امروز شروع کن..❤️☺️ 🍃🍂 @khandevaneeee

به نظرم شنبه دیگه تکراری شده، بیاید این دفعه از یکشنبه همه‌ی تصمیمای مهم زندگیمونو بگیریم و هیچ کاری نکنیم.. 😁 🍃🍂 @khandevaneeee

نوشته بود: "فکر کنم این سنجاب اولین بارشه داره نوازش و محبت رو تجربه میکنه" حقیقتا این عشق چیه که همه موجودات عالم مخلصشن!😍☺️ 🍃🍂 @khandevaneeee

تفاوت عذرخواهی آقا و خانم😁 🤣 🍃🍂 @khandevaneeee

کوچکترین بازیگر برنده اسکار در جهان😍 🍃🍂 @khandevaneeee

تنهایی که ترس نداره... اصلا میرم تو باغچه یه دور بزنم ترسم بریزه. باغچه: 🍃🍂 @khandevaneeee

🍃🍂 @khandevaneeee

🌽😍 بسم الله الرحمن الرحیم 😍🌽

پل سنگی قائن خراسان جنوبی😍 📸 Abolfazl mousavi 🍃🍂 @khandevaneeee

عجب روحیه‌ای دارن مردم لبنان، اونم کادر درمان ☺️ کادر بیمارستان شیخ راغب حرب لبنان🌱 ✊با این روحیه مردم و کادر درمانی، مجروحان هم روحیه می‌گیرند... 🍃🍂 @khandevaneeee

‏نفر دوم‌ دنیا تو همستر که ایرانی هم هست، بعد ۷ ماه سرویس کردن خودش و اطرافیانش، ۱۰۰ میلیون کاسب شد. ۳ ماه تاکسی اینترنتی کار می‌کرد بیشتر درمیاورد. اینه عاقبت عشق به مفت‌خوری.😐 🍃🍂 @khandevaneeee

یه بار دوستم به من گفت دلم درد میکنه من گفتم عادیه اصلا دکتر نرو خوب میشه، دو روز بعدش رفت اپاندیسشو عمل کرد ولی هنوزم سوالای پزشکیشو از من میپرسه. من واقعا خراب این رفاقتم😭😁 🍃🍂 @khandevaneeee

حمایت عشق از من😁 🍃🍂 @khandevaneeee

نیم لیتر پیف پافو رو سوسکه خالی کردم خودم سرم گیج رفت این هیچیش نشد.. کثافت مگه دارم تافت به موهات میزنم؟ بمیر دیگه.. 😁 🍃🍂 @khandevaneeee

🌼سـلام بر خدای مهر افرین 🍁سـلام بر نگاه هایے کہ 🌼صداقت زینتشان است 🍁ســــــلام بـــــر 🌼مهر و تواضع آدمے 🍁کہ بالاترین  سرمایہ اوست. 🌼الهی دراین آخر هفته پاییزی 🍁سلامتی.خیر.برکت.رفیق 🌼همیشگی زندگیتون باشه 🍁ســـــــلام 🌼صبح آخر هفته تون بخیر 🍁امروزتون سرشار از مهر خدا 🍃🍂 @khandevaneeee

وقتی بچه ها آتیش می‌سوزونند😁 🍃🍂 @khandevaneeee

بیگودی های خواهر کاتبی!😐 حدودا ۱۸-۱۹ ساله بودم که حاج آقای مسجدِ محل یه شب خانوما رو جمع کرد و گفت: رزمنده ها لباس ندارن و خلاصه یه سری کارای تدارکاتی رو خواست که ما انجام بدیم! من و چند تا از خواهرا که پزشکی می خوندیم، پیشنهاد دادیم برای جبران نیروی پرستاری بریم بیمارستانای صحرایی🏩 ما چمدونو بستیم و راهی 🚌 جنوب شدیم من تصور درستی از واقیعت جنگ 💣 نداشتم، کسی هم برای من توضیح نداده بود و این باعث شد که یه ساک دخترونه 🛍 ببندم شبیه مسافرت های دیگه و عضو جدانشدنی از خودم رو بذارم تو ساک؛ یعنی بیگودی هام 😶 و چند دست لباس و کرِم دست و کلی وسایل دیگه ... غافل از اینکه جنگ، خشن تر از اینه که به من فرصت بده موهامو تو بیگودی بپیچم 🤭 یا دستمو کرم بزنم... به منطقه جنگی و نزدیک بیمارستان رسیدیم... نمیدونم چطور شد که ساک من و بقیهٔ خواهرا از بالای ماشین افتاد و باز شد و به دلیل باد شدیدی 🌪 که تو منطقه بود، محتویاتش خارج شد و لباسا و بیگودی های من پخش شد تو منطقه 😰 ما مبهوت به لباسامون که با باد 🌬 این ور و اون ور میرفتن نگاه می کردیم؛ برادرا افتادن دنبال لباسا 😱 و ما هم این وسط خجالت زده 😥 برادرا بعد از جمع کردن یه کپه لباس اومدن به سمت ما، دلمون می خواست انکار کنیم😣 اما اونجا جنس مونثی نبود جز ما سه نفر که تو اون بیابون وایساده بودیم 😑 بیگودی هام دست یه برادر دیگه بود و خانما اشاره کردن که اینا بیگودی های خواهر کاتبیه 😂 از اون لحظه که بیگودی ها رو گرفتم، تصمیم گرفتم اونا رو منهدم کنم...❌😤 شب تو کیسه انداختم و پرت کردم پشت بیمارستان صبح یکی از برادرا اومد سمتم با کیسه بیگودی گفت در حال کشیک بودن که این بستهء مشکوک رو پیدا کردن یه کسایی گفتن بیگودی های خواهر کاتبیه 😮 شب که همه خوابیدن، تصمیم گرفتم چال کنم 🕳 پشت بیمارستان صحرایی چند روز بعد یکی از برادرا گفت: ما پشت بیمارستان خواستیم سنگر بسازیم زمین رو کندیم، اینا اومده بالا گفتن اینا بیگودی های خواهر کاتبیه 😐 و من هر جور این بیگودی های لعنتی رو سر به نیست میکردم، دوباره چند روز بعد دست یکی از برادرا می دیدم که داره میاد سمتم🏃‍♂️ خواهر کاتبی🗣 خواهر کاتبی🗣 بیگودی هاتون… 😂😂 🍃🍂 @khandevaneeee

یک عدد عشق😍 🍃🍂 @khandevaneeee