eitaa logo
خانه آرام من(موسسه بصیر)
326 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
270 ویدیو
18 فایل
کانالی ویژه بانوان عزیز آموزش مهارت های همسرداری تربیت فرزند (کودک و نوجوان) هنری سرگرمی ایده های زناشویی و... راه ارتباط با ادمین کانال https://eitaa.com/banoo_basir
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃💕🍃💕🍃💕🍃 زندگی دادگاه نیست تا در آن به دنبال احقاق حق خود باشیم #زندگی، زندگی است باید گذشت کرد تا بتوان از آن لذت برد گذشت، رمز پیروزی در زندگی است ... #صبح_پاییزیتون_بخیر_و_شادی 🍃💕🍃💕🍃💕🍃
🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂 چنانچه با افراد موفق معاشرت کنید، طولی نخواهد کشید که شما نیز به موفقیت دست خواهید یافت. ذوق و شوق آنها به شما نیز سرایت خواهد کرد و شما نیز صاحب یک چهار چوب ذهنی همانند چهار چوب ذهنی آنها خواهید شد. چنانچه در یک محیط سرشار از موفقیت و کامیابی باقی بمانید،طولی نخواهد کشید که تصویری از موفقیت و کامیابی درون ذهن تان نقش خواهد بست. 🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼
🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿 نوزادی سه ماهه دارم که برای اینکه از حال و هوای ناراحتی بیام بیرون، رمان میخونم و در مواردی از کتاب،مسائل مهیج جنسی گفته شده،آیا هنگام شیر دادن به کودک،خواندن این رمانها اشکال دارد؟؟ 1.برای رهایی از افسردگی بعد از زایمان راههای مقابله با خلق منفی را بیاموزید و به کار ببرید. 2.به سلامت جسمی خودتان توجه ویژه داشته باشید. 3.خواندن چنین رمانهایی در شما،روابط سرد عاطفی _جنسی با همسرتان ایجاد میکند. 🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 هرگاه وارد مشاجره و اعمال فشار با شدید، بدانید که بازنده اصلی شما خواهید بود. 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 موسسه فرهنگی مشاوره ای بصیر کاشان برگزارمی کند. کارگاه آموزشی ✨شناخت دوران نوجوانی✨ و ✨ کلیدهای طلایی برخورد با مشکلات نوجوانان✨ 🔷مدیریت رفتارهای نوجوان 🔷چالش های مسائل جنسی درنوجوانی 🔷مهارت ارتباط وگفتگو بانوجوان مادران 🔶زمان شنبه ها ۴ بعداز ظهر به ۱۰جلسه جهت ثبت نام تماس بگیرید ۵۵۴۶۷۷۴۲ ۵۵۴۵۱۲۷۳ ۰۹۱۳۰۱۰۱۸۸۰ 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
ای بانوی شکوفه و لبخند! ای گنجینه دانش و معرفت! می روی و زمین در سوز سرمایی شگفت فرو می رود. وفات فاطمه معصومه (س) تسلیت باد
خانه آرام من(موسسه بصیر)
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_بیســت_و_یـکـم ✍ نمیتوانستم باور کنم یعنی اصلا نمیخوا
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 ✍حالا دیگر جز عربده های پر تملقِ پدرِ رجوی زده ام در مستی، دیگر صدایی به گوش نمیرسید حتی دلسوزی های مادرانه ی، تنها مسلمان ترسویِ خانه مان زنی که هیچ وقت برایم مهم نبود اما انگار ناخودآگاهم، عادت کرده بود به نگرانی هایِ ایرانی منشانه اش روزها میگذشت و مادر بی صداتر از هروقت دیگر، خانه گردی میکرد. از اتاقش به آشپزخانه، از آشپزخانه به اتاقش بدون حتی آوایی که جنسِ صدایش را به یادم آورد با چادری سفید بر سر و تسبیحی در دست و سوالی که حالم را بهم میزد او هنوز هم رویِ خدایش حساب میکرد؟حالا دیگر معنای مرده ی متحرک را به عینه میدیدم زنی که  نه حرف میزد نه گریه میکرد نه میخندید و نه حتی زندگی فقط بود، با صورتی بی رنگ و بی حس و منی که در اوج انکار، نگرانش بودم من دانیال را می پرستیدم، اما به مادر عادت کرده بودم عادتی که اسمش را هر چه می گذاشتم جز دوست داشتن آن روزها اسلام مانند موریانه، دیوارهای کاه گلی اطرافم را بلعیده بود و حالا من بودم و زمستانی سوزناک که استخوان خورد میکرد و من تمام لحظه هایم را به مرورِعکسهای آن دوست مسلمانِ دانیال در ذهنم میگذراندم تا انتقامِ خانه خرابی ام را از نفس به نفسش بگیرم اما دانیال را دیگر بی تقصیر نمیدانستم اگر او نمیخواستم زندگیم مان حداقل، همان جهنمِ دلنشینِ سابق بود با همان مادرانه های، زنِ ایرانیِ خانه مان حالا دیگر قاعده ی تمام شده ی زندگیم را میدانستم. دانیالی که نبود.. و دوست مسلمانی که چهل دزد بغداد را شرمنده کرد و در این بین نگرانی ها و مهربانی های عثمان، پوزخند بر لبم می نشاند. مدتی گذشت با مستی های بی خبرانه پدر سکوتِ آزار دهنده مادر قهوه ها وملاقاتهای عثمان عثمانی که وقتی از شرایط و حالات مادر برایش گفتم با چشمانی نگران خواست تا برای معالجه نزد پزشک ببرمش و من خندیدم عثمانی که وقتی با دردهای گاه و بی گاه معده ام مواجهه میشد، با نگرانی، عصبی میشد که چرا بی اهمیت از کنارِ خودم میگذرم و من میخندیدم عثمانی که یک مسلمان بود و عاشقِ چای و من متنفر از هر دو.. و او این را خوب میدانست. 🍂🌷🍂🌷🍂 ✍آن شب بعد از خیابانگردی های اجباری با عثمان، به خانه برگشتم همان سکوت و همان تاریکی. برای خوردن لیوانی آّب به آشپزخانه رفتم که صدای باز و سپس کوبیده شدنِ در خانه بلندشد پدر بود مثله همیشه مست و دیوانه خواستم به اتاقم بروم که صدایش بلند شد، کشدار و تهوع آورسااارا صبر کن ایستادم نگاهش کردم این مرد، اسمم را به خاطر داشت؟ تلو تلو خوران دور خودش میچرخید:دختر چقدر خوشگل شدی کی انقدر بزرگ شدی؟ دست به سینه، تکیه زده به دیوار نگاهش کردم این مرده چهار شانه و خالی شده از فرطه مصرف الکل، هیچ وقت برایم پدری نکرد پس حق داشت که بزرگ شدنم را نبیند جرعه ایی دیگر از شیشه اش نوشید:چقدر شبیه اون مادر عفریته ای اما نه.نیستی تو مثه من سازمانو دوس داری نه؟مثه من عاشق مریم و رجوی هستی تمام عمرش را مدام در صورت خودش تف انداخت سازمان قاتلی که برادر و آسایش و زندگی و زنو بچه اش را یکجا از او گرفت دانیال چقدر شبیه این مرد بود، قد بلند و هیکلی، او هم ما را به گروه و خدایِ قصابش فروخت تعادل نداشت:سارا امروز با چندتا از بچه های سازمان حرف زدم میخوام هدیه ات کنم به رجوی بزرگ دختر به این زیبایی، هدیه خوبی میتونه باشه اونقدر خوب که شاید رجوی یه گوشه چشمی بهم بندازه تهوع سراغم را گرفت انگار شراکت در ناموس از اصول مردانِ این خانه بود حالا حرفهای صوفی را بهتر باور میکردم پدری که چوب حراج به زیبایی های دخترش بزند، باید پسری مثله دانیال داشته باشد جملات صوفی در گوشم تکرار شد. جملاتی که از نقشه های دانیال برای رستگاریم در جهاد نکاح میگفت انگار پدر قصدِ پیش دستی کردن را داشت مست وگیج به سمتم می آمد و کریه میخندید بی حرکت و سرد نگاهش کردم چرا دختران مردی به نام پدر را دوست دارند؟ چه فرقی بود میان این مرد و عابرانِ تا خرخره خورده ی کنارِ رودخانه؟ هر چه نزدیکتر میشد، گامی به عقب برنمیداشتم. ترسی نمانده بود تا خرج آن لحظات کنم سر تکان دادم و به سمت اتاقم رفتم که دستم را از پشت کشید:کجا میری دختر صبر کن بذار دو کلمه اختلاط کنیم باید واست از سازمان و وظایفت در مقابل رجوی بگم اون تمام زندگیشو صرفِ رستگاری خلق کرده خلقِ بی عاطفه خلقِ قدرنشناس اما من مثه بقیه نیستم تو رو پاره تنمو بهش هدیه میدم... ⏪ ...
امام صادق عليه السلام: سه چيز، نشانگر درستىِ انديشه است: خوشْ برخوردى، خوبْ گوش دادن [به سخن]، و خوبْ پاسخ دادن ثَلاثَةٌ يُستَدَلُّ بِها عَلى إصابَةِ الرَّأيِ: حُسنُ اللِّقاءِ، وحُسنُ الاِستِماعِ، وحُسنُ الجَوابِ تحف العقول صفحه 323
موانع نمی‌توانند شما را متوقف کنند مشکلات نمی‌توانند جلوی شما را بگیرند از همه مهم تر دیگران نمی‌توانند مانع شما شوند تنها و تنها "خودتان" می‌توانید خودتان را متوقف کنید. #صبح_زیباتون_بخیر
🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 🚩 👼هیچ نوزادی مدیر‌عامل متولد نمی‌شود! 📚هیچ کتابی از صفحه ۲۶۷ آغاز نمی‌شود! 🌴هیچ دانه‌ای به صورت درخت ۴۰ ساله رشد نمی‌کند! 👨‍💻هیچ کارمندی یک شبه بازنشست نمی‌شود! 👮‍♀هیچ سربازی را نمی‌شناسم که روز بعد سرهنگ شده باشد! برای تحقق یک خواسته نیاز به است صبر داشته باش، به کار کردن روی خودت ادامه بده نتیجه به در یکی از روزها همراه با خورشید طلوع خواهد کرد. 🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
#همسرانه
خانه آرام من(موسسه بصیر)
#همسرانه
💞💍⭐️ 💍⭐️ ⭐️ ❣یکی از بزرگترین مشکلات زوجین، نداشتن مهارتِ ارتباطی و کلامی هست. ❌متاسفانه اکثر زن و شوهرها بلد نیستند چجوری با هم حرف بزنند. ⭕️مثلاً شما می‌تونید بجاي اينكه به همسرتون بگید: «من مخالفم...!» ✅ بگید: «ممكنه حرف شما درست باشه، اما من نظر ديگه‌ای دارم...» 💖اين طرز صحبت، بيشتر روی همسر شما تاثير میذاره و اونو ترغیب می‌کنه به نظر شما توجه بیشتری کنه. 💖🍀💖🍀💖🍀💖🍀💖🍀💖 🔑شما می تونید اطلاعات بیشتر تو این زمینه رو از کلاس های همسرداری موسسه بصیر بدست بیارین☺ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿 https://eitaa.com/khaneAram_Basir