🌸 حضرت محمد(ص):
رجب را «ماه ريزانِ خدا»
ناميدند؛ چون دراين ماه
رحمت بر امّت من
به شدّت فرو مى بارد.
🌸 #حلول_ماه_رجب_مبارک
رحمت بی پایان الهی نصیب تون🙏
#ولادت_امام_محمد_باقر(ع) برشما مبارک باد.
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_نــود_و_نہـم
✍مسافرِ خاکی معجزه زده که زائر میخرید و عددی نمیفروخت..
قبل از حرکت به پروین و فاطمه خانم متذکر شدیم که حسام تا رسیدن به مرز، نباید از سفرمان باخبر شود که اگر بداند نگرانی محضِ حالِ بیمارم، خرابش میکند و کلافه..
و در این بین فقط مادر بود که لبخند زنان، ساکِ بسته شده ی سفرم را نظاره گر میکرد و حظ میبرد..
مانتویِ بلند وگشادِ مشکی رنگ، تنِ نحیفم را بیشتر از پیش لاغر نشان میداد و پروین با تماشایم غر میزد که تا میتوانی غذا نخور.. و من ناتوان از بیانِ کلماتِ فارسی با مادرانه هایش عشق میکردم.
فاطمه خانم به بدرقه مان آمد و گرم به آغوشم کشید. به چشمانم خیره شد و اشک ریخت تا برایش دعا کنم و دعوت نامه ی امضا شده اش را از ارباب بگیرم.
اربابی که ندیده عاشقش شده بودم و جان میدادم برایِ طعمِ هوایِ نچشیده اش..
وقتی به مرز رسیدیم برادرم با حسام تماس گرفت و او را در جریانِ سفرم قرار داد.
نمیدانم فریادش چقدر بلند بود که دانیال گوشی از خود دور کرد و برایم سری از تاسف تکان داد..
باید میرنجیدم… حسام زیادی خودخواه نبود؟
خود عشقبازی میکرد و نوبت به دلِ من که میرسید خط و نشان میکشید؟
جملاتِ تکه تکه و پر توضیحِ دانیال، از بازخواستش خبر میداد و مخالفت شدید
دانیال گوشی به سمتم گرفت تا شانه خالی کند و توپ را به زمین من بیاندازد.
اما من قصد هم صحبتی و توبیخ شدن را نداشتم، هر چند که دلم پر می کشید برایِ یک ثانیه شنیدن.
سری به نشانه ی مخالفات تکان دادم و در مقابلِ چشمانِ پر حیرتِ برادر، راهِ رفتن پیش گرفتم.
ده دقیقه ایی گذشت و دانیال به سراغم آمدسارا بگم خدا چکارت کنه..
یه سره سرم داد زد که چرا آوردمت کلی هم خط و نشون کشید که اگه یه مو از سرت کم بشه تحویل داعشم میده..
از نگرانی هایی مردانه ی حسام خنده بر لبانم نشست.
دانیال چشم تنگ کرد و مقابلم ایستاد میشه بگی چرا باهاش حرف نزدی؟
مخمو تیلیت کرد که گوشی را بدم بهت
دسته گل رو تو به آب دادی و منو تا اینجا کشوندی، حالا جوابشو نمیدی و همه رو میندازی گردن من؟
شالِ مشکیم را مرتب کردم تا رسیدن به کربلا باید تحمل کنی..
طلبکارو پر سوال پرسید چی؟ یعنی چی؟
ابرویی بالا انداختم یعنی تا خودِ کربلا، هیچ تماسی رو از طرفِ حسام پاسخ گو نمیبااااشم..
واضح بود جنابِ آقایِ برادر؟
نباید فرصتِ گله و ناراحتی را به امیر مهدی میدادم.
من به عشق علی و دو فرزندش حسین و عباس پا به این سفر گذاشته بودم.
پس باید تا رسیدن به مقصد دورِ عشقِ حسام را خط میکشیدم..
وا رفته زیر لب زمزمه کرد بیا و خوبی کن.. کارم دراومده پس..
کی میتونی از پس زبونِ اون دیوونه ی بی کله بربیاد.. کبابم میکنه…
انگشتم را به سمتش نشانه رفتم هووووی.. در مورد شوهرم، مودب باشااا..
از سر حرص صورتی جمع کرد و “نامردی” حواله ام..
بازرسی تمام شد و ما وارد مرز عراق شدیم..
سوار بر اتوبوس به سمت نجف ..
کاخِ پادشاهیِ علی..
اینجا عطرِ خاکش کمی فرق نداشت؟
⏪ #ادامہ_دارد...
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
سلام دوستانِ کتابخونِ همیشه آماده در صحنه😀❤️😉📚📗📕
🎤🎊توجه توجه
قراره یه #نمایشگاه_کتاب به مناسبت سال نو در موسسه مشاوره بصیر برگزار کنیم.
ایندفعه با کتابهای #جدید و با #تخفیف زیاد (👈از ۲۰تا ۴۰درصد👉)
منتطرتون هستیم خانم گلا🖐🙋📚
زمان از یکشنبه(۱۹اسفند) تا چهار شنبه از ساعت 5 تا 7/30
مکانِ برگزاری نمایشگاه : خیابان بابا افضل / کوچه روبروی داروخانه دکتر یوسفی و اورژانس / اولین کوچه سمت راست / موسسه بصیر
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
خانه آرام من(موسسه بصیر)
#همسرانه https://eitaa.com/khaneAram_Basir
#همسرانه
#خانمای_متاهل👇
✅اگر آنگونه که با تلفن همراهتان برخورد میکنید با همسرتان برخورد میکردید ، اکنون خوشبخترین فردِ دنیا بودید.
اگر هر روز شارژش میکردید
باهاش در روز از همه بیشتر صحبت میکردید
پایِ صحبتهایش می نشستید،
پیغامهایش را دریافت میکردید
پول خرجش میکردید
دورش یک محافظ محکم میکشیدید
در نبودش احساسِ کمبود میکردید
حاضر نبودید کسی نزدیکش شود
حتی ، مطالبِ خصوصیتان را به حافظه اش میسپردید ، همیشه و همهجا همراهتان بود
حتی در اوج تنهایی
✅ الانم که گوشی ها لمسی شده...
اگر همونقدر که گوشی رو لمس میکنید همسرتون رو نوازش بکنید ، کلی خوشبخت می شوید و همیشه ، بجای این همراه ، همسرتون همراهِ اولتان بود...
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
#تربیت_جنسی
#پرسش
من شنیدم،هرچه کودک از همان کودکی،در معرض دیدن فیلمها و یا اشخاصی باشد که نیمه عریان و یا عریان باشند،کودک عادت میکند و نسبت به مسائل جنسی در بزرگسالی حساس نخواهد بود و مشکل نخواهد داشت چون به سیرایی می رسد.درسته؟؟؟؟؟
#پاسخ
1.شهوت جنسی، همانند شهوت خوردن و خوابیدن نیست چراکه انسانها با خوردن و خوابیدن زیاد،به جایی می رسند که از خوابیدن و خوردن زیاد حالشان بد میشود.
ولی شهوت جنسی،به گونه ای است که هرچه در معرض آن قرار بگیرند،حریص تر شده و مبتلا به امراض جسمی و روانی متعدد میشوند.
2.کودک،اگر از همان خردسالگی در معرض فیلمها و یا صحنه های جنسی مکرر قرار گیرد، دچار بیداری جنسی میشود، که در دوران نوجوانی، به آسیبهای جنسی مبتلا شده و عواقب غیر قابل جبران در پی خواهد داشت.
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
خانه آرام من(موسسه بصیر)
#برفدانه https://eitaa.com/khaneAram_Basir
❄دانه های برفی با فرشتگان چه نسبتی دارند!
چه زیباست که تصور کنی هر دانه برفی به همراه فرشته الهی همراهی میشود تا خودش را به زمین امن الهی برساند...
❄❄❄❄❄❄❄
و چه زیباست آغوش برف در دل زمین،چراکه آنقدر این آغوش گرم است که با خود جوانه ای کوچک را از دل زمین به تکاپو انداخته و خود را به زیبایی زمین می رساند...
❄❄❄❄❄
هر دانه برف با دانه های دیگر برفی متفاوت است و چه زیباست خلقت خداوند که حتی دانه برفی را تکرار نمی آفریند و این زیبایی از آن خدای احد است.
❄❄❄❄❄❄❄
امام سجاد علیه السلام در یکی از دعاهای خویش به فرشتگانی درود میفرستند که دانههای برف و تگرگ را همراهی میکنند.(صحیفه سجادیه، دعای سوم)
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃
#نوجوان
نوجوان بایستی بیاموزد که از مشکلات گریزان نباشد
بلکه برای حل مشکلاتش به دنبال کشف راه حل باشد
و این زمانی است که اجازه خطا کردن را به او بدهیم تا از خطا کردن احساس گناه نکند و بتواند فرصت یافتن راه حل را بیابد.
مثلا؛ وقتی در جمع حرفی که نباید را می زند
به جای تنبیه لفظی اجازه دهید خودش از واکنش اطرافیان بفهمد اشتباه کرده است و در پی حل این مشکل خود برآید.
احساس کردن و فکر کردن به جای نوجوان هیچگاه مشکلات رفتاری او را حل نمی کند.
و همواره او را درحال واکنش نشان دادن به بازخوردهای شما قرار می دهد
یا به واکنش هایتان لجبازی می کند.
یا وابسته به شما برای تشخیص مصلحت خود بار می آید.
🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃
https://eitaa.com/khaneAram_Basir