🔅 امیرالمؤمنین #امام_علی عليه السلام:
✍️ لا هِمَّةَ لِمَهينٍ
🔴 آدم حقير، همّت ندارد.
📚 ميزان الحكمه جلد ۴ صفحه ۳۴۷۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛳️#بازی_سرگرمی_خانگی👆👆
🌸#ویژه_کودکان
♦️مسابقه و بازی هیجانی با نی
🏹اهداف بازی :
تقویت و تمرکز و تنفس
👀دقت توجه و تمرکز
🙌هماهنگی چشم و دست
🙌تقویت حرکت ظریف
🔸چابکی
🔹رقابت
🎨تجزیه ی رنگها
↷【🍂🖤】
فقطاونجاکہ
حضرتِآقـا
فرمودند
مَنشبوروز
بہشہیدسلیمانـۍ
فکرمیکنم :) . . .
#مـنفـدآیِغَمـٺ💔
💕 #امیرالمؤمنین علی علیه السلام :
🛠 أَيْنَ الْمَانِعُ لِلذِّمَارِ وَ الْغَائِرُ عِنْدَ نُزُولِ الْحَقَائِقِ مِنْ أَهْلِ الْحِفَاظِ الْعَارُ وَرَاءَكُمْ وَ الْجَنَّةُ أَمَامَكُمْ.
🔩 روش بسیج نیروها در جنگ :
كجایند آزادمردانی كه به حمایت مردم خویش برخیزند؟ كجایند غیور مردانی كه به هنگام نزول بلا و مشكلات مبارزه می كنند؟ هان مردم!! ننگ و عار پشت سر شما، و بهشت در پیش روی شماست.
📚 #نهج_البلاغه ، #حکمت ۱۷۱
#رفیق_شهیدم😍
رفیقت شدم تا شبــ❤ــیهت شوم
شبیهت شوم ،شهید میشوم...
هرکه مَـــــرد است...
قوے می میرد؛
شـــــیعه زاده
علـــوے می میرد...
برای شادی روح شهدا #صلوات
#مردان_بـےادعا
مـےپرسم « درد دارے ؟ » میگہ « نہ زیاد .»😐
- مـےخواے مسڪن بهت بدم ؟ - نہ .
میگم « هر طور راحتـے .»😑😒
لجم گرفتہ ازش .
با خودم میگم « این دیگه ڪیہ آخہ ؟!!😣
دستش قطع شده ، صداش در نمـےآد .»😳
#سردار_شهید
#حاج_حسین_خرازے
رِفیق ...
برایِ #شهید شدن ، هُنَر لازم است...
هُنَرِ رد شدن از سیم خاردارِ نَفس..
هُنَرِ بِه خُدا رسیدن...
هُنَرِ تَهذیب...
تا هُنَرمَند نشی، #شهید نِمیشی!!
| #شهید_ابراهیم_هآدی |
#تلنگرانه {💎}
گم شدهایم...!!
نمےدانم آخر این زندگے
به ڪجا خواهد رسید...!!!
مرا به کجا خواهد برد ؟!
دنیا پُر شده از
آدمهایے ڪه راهشان را #گم مےڪنند..
نه مےتوانند خبر دهند؛
نه آدرس بگیرند..!!
و گاهے حتے پيدا هم نمےشوند
" وَالْعَصْرِ؛ إِنَّ الاِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ... "
از گم شدن و پيدا نشدن مےترسم
گم کردن خودم و يا گم کردن راه 🕳
❣️اینجا صحبت #عشق درمیان است.
♨️گاهی یڪ #نگاه_حرام👀
❣ #شهادت رابرای ڪسی ڪه
✊لیاقت دارد،
😔سالها #عقب_میاندازد…
🛎چه برسد به ڪسی ڪه
🀄️هنوز لایق #شهادت بودن را
💠نشان نداده…😔
😇 شهیدخرازی💞
#حاج_حسین_یڪتامےگفت:
درعالم رویا، به #شهید گفتم:
چرا براے ما #دعا نمیڪنید ڪه شهید بشیم؟! مےگفت ما دعا میڪنیم
براتوڹ #شهادت مینویسن ...
ولے #گناه ڪه میڪنید پاڪ میشہ...
به خاطࢪ شهـــ❤️ــــدا #گناه نڪنیم
"سکینـهے کبـرے"
که شما اسمش را در کربلا شنیدهاید،
دختـر امام علیهالسّلام
و شاگـرد زینـب سلاماللهعلیها؛
یکی از مشعلهاے معـرفت و دانش،
در همـهے تاریخ اسـلام است!
کسانی که حتّی،
زینب و پدر زینب و پدر سکینـه را
قبول نداشتند،
به این اعتـراف می کنند.»
"امام خامنهاے"
باید به رتبـه،
زینـب ثانی بخوانمت!
چون عمهات به صبـر ندارے قرینهاے!
#وفات_حضرت_سکینه
#ما_ملت_امام_حسینیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺تفاوت بین زنان تربیت یافته در مکتب انقلاب تا زنان دست پرورده مکتب لیبرال و اصلاحات، دیروز آشکارا نمایان شد.
📌مقایسه کنید با نطق نمایندگان زن اصلاحاتی که میگفتن:
به نام خداوند رنگینکمان
پ.ن
اگر چه که استیضاح به صلاح نیست ...
ولی انفعال هم قطعا محکوم است
قصه دلبری قسمت ۳_1.mp3
3.17M
فایل صوتی رمان #قصهدلبریسوم💞
⚠️کپی فقط در صورت فوروارد با ذکر لینک⚠️
🔺@khaneshbook
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#یااباعبدالله...
حرمت خواستنیو ،همه خواهان حرم
تهِ صف مانده ی این خیلِ حرمخواه منم
مثل خرما به نخیل است ، ضریحت ارباب
آنکه دستش شده از نخل تو کوتاه منم
#صلاللهعلیکیااباعبدالله
#دل_من_لک_زده_تاکنج_حرم_گریه_کنم
Alamdar (15).mp3
178.3K
🎙 نجوای دل
#سید_مجتبی_علمدار
-------------------------------------
▫️تو که کیمیافروشی نظری به قلب ما کن
▫️که بضاعتی نداریم و فکندهایم دامی...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#العجل...
#حرف_قشنگ
•[در زمان امام هادی (علیه السلام)
شخصى نامه ای از يکی از شهرهای دور نوشت: که آقامن دور از شما هستم.
گاهی حاجاتی دارم،مشکلاتی دارم، به هر حال چه کنم؟
حضرت در جواب ايشان نوشتند:
لبت را حرکت بده، حرف بزن، بگو، ما دور نيستيم.]•
📚| #بحارالانوار، جلد 53، صفحه 306
-----------------------------------------------
🍃🌸خیالِ آمدنِ شماامیدبخشِ وصآلِ ماست حضرتِ ماه...🌙
#سامان_این_دنیای_آشفته_فقط_تویی..
#اللهمعجللولیکالفرج
#داستانیآموزنده
🍃حضرت داوود علیه السلام عرض کرد: پروردگارا! همنشین مرا در بهشت به من معرفی کن و نشان بده.
خداوند فرمود: مَتّی (پدر حضرت یونس) همنشین تو در بهشت است.
🍃داوود اجازه خواست به دیدار متّی برود، خداوند به او اجازه داد. او با فرزندش سلیمان به محل زندگی متی آمدند. خانه ای را دیدند که از برگ خرما ساخته شده بود.
پرسیدند: متی کجا است؟ گفتند: در بازار است.
هر دو به بازار آمدند و از محل او پرسیدند.
در جواب گفتند: او در بازار هیزم فروشان است. به سراغ او رفتند.
عده ای گفتند: ما هم منتظر او هستیم.
داوود و سلیمان به انتظار دیدار و نشستند و او در حالی که پشته ای از هیزم بر سر داشت.
مردم به احترام او برخاستند و پشته را از سر او بر زمین نهادند.
🍃متی پس از حمد خدا هیزم را در معرض فروش گذاشت و گفت:
چه کسی جنس حلالی را با پول حلال می خرد؟
یکی از حاضران هیزم را خرید. داوود و سلیمان به او سلام کردند. متی آن ها را به منزل خود دعوت کرد و با پول هیزم مقداری گندم خرید و به منزل آورد، سپس آن را با آسیاب آرد کرد و خمیر نمود، آن گاه آتش افروخت و مشغول پختن نان شد.
🍃در آن حال با داوود و سلیمان به گفت و گو پرداخت تا نان پخته شد. مقداری نان در ظرف چوبی گذاشت و کمی نمک بر آن پاشید و ظرفی پر از آب هم در کنارش نهاد و دو زانو نشست و همگی مشغول خوردن آن شدند.
🍃متی لقمه ای برداشت، وقتی خواست آن را در دهان بگذارد گفت:
🍃بسم الله و هنگامی که خواست ببلعد گفت: اَلْحَمْدُلِلَّه و این عمل را در لقمه های بعدی نیز تکرار کرد، آن گاه با نام خدا کمی آب میل کرد و هنگامی که خواست آب را بر زمین بگذارد، خدا را ستود و گفت: الهی! چه کسی را مانند من نعمت بخشیدی و درباره اش احسان نمودی؟ چشم بینا، گوش شنوا و تن سالم به من عنایت کردی و نیرو دادی تا توانستم نزد درختی آن را نه، کاشته ام و نه در حفظ آن کوشش نموده ام بروم و آن را وسیله روزی من قرار دادی و کسی را فرستادی که آن را از من خرید و با پول آن، گندمی خریدم که آن را نکاشته بودم و آتش را مسخرم ساختی تا با آن نان بپزم و با میل و رغبت آن را بخورم تا در عبادت و اطاعت تو نیرومند باشم، خدایا! تو را سپاسگزارم.
🍃پس از آن، مدتی گریست. در این موقع داوود به فرزندش سلیمان فرمود:
فرزندم! بلند شو برویم، من هرگز بنده ای مانند این شخص ندیده بودم که نسبت به پروردگار سپاسگزارتر و حق شناس تر باشد.
📚داستان های بحار، ج 4، ص 214 -218
🍃
شیعتی.mp3
4.03M
#علی_فانی
🎼 شیعتی مَهْما شَرِبْتُم
ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی..
#حضرتسکینهبنتالحسینع❣
...♡