eitaa logo
خانواده چند فرزندی🇮🇷
7.3هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
631 ویدیو
84 فایل
#خانواده_چند_فرزندی یک مادر در حال یادگیری مشاور و تسهیل گر متولد ۶۷ و مادر چهار فرزند مزیات چالش ها و راهکارهای چند فرزندی خادم کودکان و نوجوانان در کانون پرورش فکری @asheri110
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدا میزان توانایی بچه ها توانایی هر کودک در هر هر سن و هر مرحله از رشد چقدره؟؟ اون چیزی که میخوام آخر بگم رو اول میگم واینکه میزان توانایی بچه های ما، شدیدا بستگی به میزان میدادن دادن ما به بچه ها داره.یعنی متغیر وابسته هستند هرچه اون بالا بره اینم بالا میره،مثلا من آمار خودندم😎😎😎 قبلا گفتیم زندگی چیزی جز بازی نیست، و بچه هاهم دوست دارند این بازی رو تو بچگی تجربه کنند. ! قبول دارم که کار مابیشتر میشه،ریخت و پاش داره،خرابکاری میشه گاهی. اما اطمینان میدم اگه حوصله کنید و حمایت کنید ،میبینید که چقدر مهارتهاشون بالا میره. حتما دیدید و شنیدید که گاهی چقدر اصرار دارند تو کارها کمک ما کنند. ازنظر اونها بازیه... یه بازی مهیج شما مثل یه عمل کنید وفکر کنید او شماست. بایک کارورز چجوری برخورد میشه؟ هم ازش میشه. بهش یادداده میشه.هم بهش داده میشه و هم اجازه و . و تجربه... اگر الان این فرصت رو ندیم مجبوریم تومراحل بعدی شاهد خطا و آزمون باشیم. پس بیاید بایه دیددیگه نگاه کنیم . وقتی کودک برای انجام کاری داوطلب هست یا سراغ انجام کاری میره حتی اگر از نظر شما ، توانایی اش رو نداره واقعا تا جایی که آسیب جدی نداره بهش میدون بدید و اجازه بدید تجربه کنه. سرزنشش نکنید. بهش نگید دیدی نتونستی؟ دیدی ریختی؟؟؟ نه...کمکش کنید حمایتش کنید. اگر بچه های با عزت نفس و با اعتماد به نفس میخواید در زیر شش سال حتما او رو حمایت کنید. امتحان کنید: دخترم با پوست کن برام بادمجون،کدو سیب زمینی پوست میگیره. جدیدا با چاقو هم یاد گرفته. پسرم ، سینی میزارم نمکدونها و جاشکری هارو پرمیکنه. اون یکی برنجو بادقت پاک میکنه. بادستگاه ، سالاددرست میکنه. مسئول ریختن ماست و سالاد تو کاسه ها دختر کوچکه اس و پسرها هم به همین منوال کمک میکنند. کارهای فنی . خرید. زباله بیرون گذاشتن. برنج پاک کردن. شستن ماشین بابا و ...‌ اینها همه ... چقدر شنیدید که بیرون تبلیغ میکنند کلاسهای دست ورزی چه میدونم بازی باغذا.آشپزی.نانوای کوچک و... اینها همه همینند. بجای اینکه پول خرج کنید تو خونه این فرصت رو به بچه ها بدید. تازه کلی هم به کمک میکنه. هرچند ما که چندتا بچه داریم اون کوچکترا نخودی اند و همه جا حضور دارند. اما خب نباید بخاطر اونها ،اینهارو نادیده گرفت. https://eitaa.com/joinchat/774570008C9052be5167 کانال خانواده چندفرزندی
بسم الله الرحمن الرحیم امروز چندبار با صدای بلند حرف زدم ، در حد داد زدن. احساس می کنم اینجا شبیه کلیسا شده که میام اعتراف میکنم😅 با پسرم که نشستم سر درس ، در مورد رفتارم صحبت کردم. بهش گفتم : صدام خیلی بلند بود نه؟ فکرکنم بیشتر باید تمرین کنم تا بتونم با صدای آروم ، خواسته هامو بگم. بعد عذر خواهی کردم. و بعد به پیدا کردن جایگزین رفتار و راه حل فکر کردیم. باعث شد در مورد قانون سه مرحله ای جبران اشتباه صحبت کنیم: اول قبول کنیم که اشتباه شده. دوم سازش و عذر خواهی. سوم چاره جویی و جبران. پسر کوچولو خورد به گلدون و خاکش ریخت. اوه ریخت...مامان ببخشید. بعد پرسیدم حالا با چی میخوای جمعش کنی؟ رفت و قاشق آورد. خلاصه اینکه همه ما ممکن الخطا هستیم. به ما اجازه اشتباه ندادند یا اگر اشتباه کردیم فرصت جبران نداشتیم. جوری که حتی الانم به سختی خودمون رو می‌بخشیم. خوبه که این قانون سه مرحله ای رو با تمرین و تکرار ، ملکه ذهنمون کنیم. راستی یه چیزی بگم. بچه های ما بچه های خیلی مودب و پاستوریزه ای نیستند. گفتم یوقت فکر نکنید اینا از یه سیاره دیگه اومدند و همه چی تمومند ، نه. شماچطورید؟ راحت خودتونو میبخشید؟ https://eitaa.com/joinchat/774570008C9052be5167
بسم الله الرحمن الرحیم شاید یکی از سوال ها در مورد زندگی با چندفرزند این باشه که چجوری میشه چندتا بچه رو جمع و جور کرد ، رسیدگی کرد؟! من وقتی به عقب برمیگردم نگاه میکنم میبینم مثل همه مادرها ، سر اولین بچه واقعا حساسیت داشتم ، سخت بهم می‌گذشت چون تجربه نداشتم ، چون ناوارد بودم ، چون فکر میکردم بچه بزرگ کردن مثل چهارتا کتابی که خوندم ولی فهمیدم فرق داره ... شاید چون نمی‌خواستم به خودم فرصت اشتباه بدم و فکر می کردم نباید اشتباه کنم یا بچه من نباید اشتباه کنه یا اگر بچه چیزیش شد تقصیر منه ، حتما من کم کاری کردم. فکر میکردم همه ی امور بچه رو باید ریز به ریز خودم انجام بدم و اجازه ندم آب تو دلش تکون بخوره ، انگار نمی دونستم که خدا به این بچه هم توانایی هایی داده و لازم نیست همه کار رو من براش انجام بدم. تا اونجایی که الان دارم آثار این افکار رو میبینم و البته دارم ترمیم میکنم و به خودم حق میدم چون اولین تجربه ام بود و هنوز خیلی آگاه نبودم. اما با ورود بچه های بعدی من فهمیدم که ای آقا ، این چیزا نه فقط تو بچه ها طبیعیه بلکه تو ماماناهم طبیعیه😁 درصد حساسیتم به شدت پایین اومده بود و مثل کسی که یه لباس تنگ رو از تنش درآورده باشه راحت شده بودم ... سومی هم که اصلا کاری با من نداشت و کاملا مستقل بزرگ شد و الان جزو با مهارت ترین بچه هاست شکر خدا ... البته چهارمی به علت ته تغاری بودن کمی لوس می باشد😁 که اونم دارم به صراط مستقیم هدایت میکنم😁 خلاصه...خدا که یهویی از اول چهارتا بچه رو با هم نداد ، اصل تدریج رو رعایت کرد قربونش برم😂 هر چند پشت سر هم. و این آمادگی و پختگی ( مثلا من خیلی پخته ام☺️) با ورود هر بچه بیشتر و بیشتر شد و حالا به اون مرحله از عرفان رسیدم که بچه مریض میشه تب می‌کنه و من با مشورت پزشک فقط در حد یک سرماخوردگی نهایتا میدم بهش ، همون منی که سر بچه اول تا هر چیزی میشد بدو بدو تو مطب دکتر بودم😁☺️ خلاصه جونم براتون بگه که بچه های بعد مثل هر بچه ای اولشون سخته ولی بعد مدتی میبینی زحمتشون و استرسشون خیلی خیلی کمتر از بچه های قبلیه🤪 https://eitaa.com/joinchat/774570008C9052be5167
بسم الله الرحمن الرحیم شاید یکی از سوال ها در مورد زندگی با چندفرزند این باشه که چجوری میشه چندتا بچه رو جمع و جور کرد ، رسیدگی کرد؟! من وقتی به عقب برمیگردم نگاه میکنم میبینم مثل همه مادرها ، سر اولین بچه واقعا حساسیت داشتم ، سخت بهم می‌گذشت چون تجربه نداشتم ، چون ناوارد بودم ، چون فکر میکردم بچه بزرگ کردن مثل چهارتا کتابی که خوندم ولی فهمیدم فرق داره ... شاید چون نمی‌خواستم به خودم فرصت اشتباه بدم و فکر می کردم نباید اشتباه کنم یا بچه من نباید اشتباه کنه یا اگر بچه چیزیش شد تقصیر منه ، حتما من کم کاری کردم. فکر میکردم همه ی امور بچه رو باید ریز به ریز خودم انجام بدم و اجازه ندم آب تو دلش تکون بخوره ، انگار نمی دونستم که خدا به این بچه هم توانایی هایی داده و لازم نیست همه کار رو من براش انجام بدم. تا اونجایی که الان دارم آثار این افکار رو میبینم و البته دارم ترمیم میکنم و به خودم حق میدم چون اولین تجربه ام بود و هنوز خیلی آگاه نبودم. اما با ورود بچه های بعدی من فهمیدم که ای آقا ، این چیزا نه فقط تو بچه ها طبیعیه بلکه تو ماماناهم طبیعیه😁 درصد حساسیتم به شدت پایین اومده بود و مثل کسی که یه لباس تنگ رو از تنش درآورده باشه راحت شده بودم ... سومی هم که اصلا کاری با من نداشت و کاملا مستقل بزرگ شد و الان جزو با مهارت ترین بچه هاست شکر خدا ... البته چهارمی به علت ته تغاری بودن کمی لوس می باشد😁 که اونم دارم به صراط مستقیم هدایت میکنم😁 خلاصه...خدا که یهویی از اول چهارتا بچه رو با هم نداد ، اصل تدریج رو رعایت کرد قربونش برم😂 هر چند پشت سر هم. و این آمادگی و پختگی ( مثلا من خیلی پخته ام☺️) با ورود هر بچه بیشتر و بیشتر شد و حالا به اون مرحله از عرفان رسیدم که بچه مریض میشه تب می‌کنه و من با مشورت پزشک فقط در حد یک سرماخوردگی نهایتا میدم بهش ، همون منی که سر بچه اول تا هر چیزی میشد بدو بدو تو مطب دکتر بودم😁☺️ خلاصه جونم براتون بگه که بچه های بعد مثل هر بچه ای اولشون سخته ولی بعد مدتی میبینی زحمتشون و استرسشون خیلی خیلی کمتر از بچه های قبلیه🤪 @khanevadechandfarzandi