eitaa logo
خانواده چند فرزندی🇮🇷
7.2هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
666 ویدیو
86 فایل
#خانواده_چند_فرزندی یک مادر در حال یادگیری مشاور و تسهیل گر متولد ۶۷ و مادر چهار فرزند مزیات چالش ها و راهکارهای چند فرزندی خادم کودکان و نوجوانان در کانون پرورش فکری @asheri110
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدا البته این مطلب تقریبا تکرار مطالب گذشته اس اما لازمه از ابعاددیگه بهش نگاه کنیم...اول خواستم عنوان رو بزارم حسادت ، اما ازاونجایی که خودم این حس رو دربچه ها قبول ندارم وتجربم هم اینو ثابت کرده بهم، عنوان رو گذاشتم تغییرات رفتاری...رفتار تغییر میکنه چون شرایط تغییر میکنه، من اطمینان دارم نودونه درصد این تغییر رفتار به والدین واطرافیان برمیگرده 😊😊😊 اگر مواردی که درپستهای قبل گذاشتم رعایت کنیداین تغییرات رفتاری به حداقل میرسه... 🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒 بچه بعدی من به دنیااومده ، شایدتا قبل ازاین هم بزرگتره گریه میکرده اذیت میکرده اما حالا دیگه کوچکترین رفتارش رو برچسب حسادت میزنیم و ربطش میدیم به بدنیا اومدن بچه جدید،اصلا بچه ها اگر دستکاری نشند وجایگاه قبلیشون حفظ بشه و فرزند جدید درکنار او قرار بگیره نه روبروی او ،همه چیز خوب پیش میره 🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉 بچه میخواد بانوزاد ارتباط بگیره تا میاد سمت نوزاد ما جوری برخورد میکنیم انگار قراره عملیات انتحاری انجام بده ، خب این بچه بلد نیست چجوری ارتباط بگیره ، ماهم که به جای یاد دادن روش صحیح همه اش منعش میکنیم ،دورش میکنیم، حالا این نوزاد یکساله شده و اینجاست که عدم ارتباط صحیح ،خودش رو تو قالبهای مختلف نشون میده و ما اسمش رو میزاریم حسادت 🍇🍇🍇🍇🍇🍇 بعضی مادرا میگند که با ورود فرزند جدید،دیگه نمیتونند مثل گذشته به قبلی رسیدگی کنند ، خب بله مسلمه واین طبیعیه، مهم اینه که ما احساس بد نداشته باشیم واحساس گناه نداشته باشیم، قرار نیست من خودم تکه تکه کنم تقسیم کنم بین بچه هام تا اسمم مادر خوب باشه، تا عذاب وجدان نداشته باشم نه...این بچه امانته دست من، شخصیت مستقل داره وکلی توانایی داره، این ماییم که میخوایم همه امور رو خودمون دست بگیریم ، اینجوری با ورود هربچه ، کوهی از مشکلات جدید به زندگی ما اضافه میشه، ماباید بچه هارو برای مستقل شدن ورفتن آماده کنیم نه برای وابسته بودن وموندن ❤❤❤❤ بله این استقلال هزینه داره اما بازدهی ام داره، من اگر اجازه میدم بچه ام کمک من برنج پاک کنه سالاد درست کنه غذا درست کنه کیک بپزه جارو بکشه ، از دید او همه اینها بازیه اما ازدید من تمرین زندگیه بله ، ریخت وپاش داره، گاهی کار آدم ده برابر میشه ، اما بعد یه مدت او بامیل و رغبت خودش میشه کمک دستمون...بله من به این هدف بچه دار نشدم که کمکم باشه اما این مسئله برای رشد واستقلال وآینده او مفیده 🍊🍊🍊🍊🍊 http://eitaa.com/joinchat/774570008Ca819f327b9
به نام خدا تفاوت بین بچه ها احتمال زیاد ، شما هم مثل من ، به این فکر کردید که چرا بچه هامون باهم فرق دارند؟ پیش خودم فکر میکردم که خدا در عرض چهار سال چهارتا بچه به ما داد و شرایط ما تو این مدت تقریبا یکسان بوده ... پدر و مادر اینها یکی اند . شرایط زندگی همونه. سعی کردیم روش برخورد و تربیتی مون یکی باشه . رسیدگیمون یکی باشه . پس چرا انقدر باهم فرق دارند؟ یکم عمیقتر شدم بیشتر فکر کردم . یادم افتاد بچه اول رو بعد از سالها با کلی ذوق وشوق پذیرفتیم . عزیز دردونه مون شد ‌. تمام توجه مون به او شد . مرکز تمام توجهات ما شد . لذت پدر مادر شدن رو با او کسب کردیم . بچه های اول بخاطر این شرایط، مخصوصا اگر چندسال تنها باشند و فاصله شون با بعدی زیاد بشه انحصار طلب هستند و همه چیز رو برا خودشون میخواند و به این راحتی ها قبول نمیکنند چیزهایی که دارند رو با شخص دیگه ای تقسیم کنند. پدر مادرشون. وسایلشون . اتاقشون و موقعیتشون... پس یکی از مزایای فاصله کم بین بچه ها کمتر بودن این درد سرهاست چون خیلی راحت همدیگه رو میپذیرند و هنوز انقدر انحصار رو درک نکردن😄 پس مسلمه که بچه اول توجه بیشتری از ما میخواد . یادم افتاد که چقدر زود ، بچه بعدی اومد و او مجبور بود شرایط جدید رو بپذیره و حالا تقسیم این عشق و توجه رو بین خودش و بعدی بپذیره . حالا وظیفه ما این بود که به اندازه کافی به هردو توجه داشته باشیم تا کمترین آسیب رو ببینه . و البته به نظر من قرار نبود آسیبی ببینه چون ما تو رفتارهامون نهایت دقت رو میکردیم . حواسمون بود که او قرار نیست بار بچه های بعد رو به دوش بکشه . قرار نبود بخاطر بعدی ها فدا بشه یا متحمل رنج مضاعفی بشه . او آرام . منطقی . باحوصله و صبور بود و البته بچه های اول در کل ویژگی های خاصی دارند که معمولا تک فرزندها هم دارن . چون هم نشین اونها پدر مادرشون هستند پس بعید نیست که مثل بزرگترها رفتار کنند 😊 همبازی هم سن و سال ندارند والبته لذت کمی از دوران بچگی میبرند😎 در مورد ترتیب تولد نظریه هایی هست که تو کانال ایتا فایلش رو بار گزاری میکنم ان شاءالله هر کس دوست داشت مطالعه کنه و درادامه در مورد بچه های بعدی هم صحبت میکنیم ان شاءالله. شما هم این تفاوتها رو درک کردید؟اصلا دقت کردیم به این تفاوتها؟؟؟؟ http://eitaa.com/joinchat/774570008Ca819f327b9
بسم الله الرحمن الرحیم صحنه ای رو فرض کنید که رفتیددیدن نوزاد یکی ازاقوام یاآشنایان ...بچه شما که تنهاهم هست خیلی علاقه نشون میده به بچه _عزیزم دوست داری یدونه از این نی نیا بیاریم؟دوست داری یدونه ازاینهابرات بیارم باهاش بازی کنی یا باهات بازی کنه وسوالاتی ازاین قبیل... یعنی ازهمون اول شخصیت وارزش بچه بعدی زیرسوال میره. ازنظربچه اول دومی بخاطرمن ارزش داره ؟! یعنی من تنهایی فایده ندارم؟ میتونم نپذیرمش؟! میتونم بعدا راحت به حریمش تجاوز کنم! محور منم واو حقی برای خودش نداره؟ میتونم راحت بزنمش یا وسایلشو بردارم. تو بعضی از صحبت ها یا مشاوره ها می شنوم که مثلا ما به بچه گفتیم اگر دوست داری آجی یا داداش داشته باشی باید دعا کنی خدا بده... در اینکه همه چیز در ید قدرت خداست هیچ شکی نیست . ولی این یک تصمیم بین زن و شوهر هست و اصلا لازم نیست به بچه منتقل بشه . پدر و مادر این جمله رو راحت میگند و ساده از کنارش رد میشند ولی بچه خیلی جدی می گیره. در عالم بچگی از خدا میخواد و اگر نشه یا طولانی بشه به خدا و دعا بی اعتماد میشه. چون او نمیدونه که چه موانعی بر سر راه این دعا هست و اصلا ذهنش نبایدددد درگیر این مسائل بشه . اونوقت به دوست داشته شدن خودش از جانب خدا شک می‌کنه. به قدرت خدا شک می‌کنه. به حرف پدر و مادر شک می‌کنه . و پایه بی اعتمادی از همین جا گذاشته میشه. حتی اگر اقدام کردید و نشده لازم نیست به بچه بگید که بیشتر دعا کن یا خدا نداده و این حرفا... انتظار کشیدن برای بچه ها سخته ، هرچه کوچکتر باشند سخت تر... توصیه من اینه تا زمانی که ظاهر مادر تغییر نکرده به بچه نگند و با اطرافیان هم هماهنگ کنند. نگران آمادگی کودک اول هم نباشید. از آخر ماه هفتم و هشتم ،کم کم با قصه و داستان و...میشه آمادگی رو در او فراهم کرد ان شاالله. در مورد مراقبت هم ، شما خودتون مراقب خودتون باشید و انتظار نداشته باشید بچه از شما مراقبت کنه. بایدازهمون اول دقت کنیم که چجوری نوید بچه دوم رو به اولی بدیم جوری که به شخصیت هیچکدوم لطمه وارد نشه وحساسیتی بوجود نیاد...توبچه هایی که فاصله شون کمه این خیلی راحته چون تایه مدتی اصلا لازم نیست بهشون بگیم. قرار نیست بچه ها درجریان همه چیزباشند انتطار خسته وناامیدشون میکنه...ازماه چهارم پنجم میتونیم عکسهای نوزادیشو بیاریم باهم ببینیم ویواش یواش ازاون موقع ها صحبت کنیم . به هفته های آخر که میرسه بایدازنیازهای نوزاد براش بگیم واینکه خودشم اینجوری بوده . شما هم از تجربه تون برامون بنویسید. https://eitaa.com/joinchat/774570008C9052be5167
بسم الله الرحمن الرحیم خاطرات پسراولم ۲۱ ماهه بود که خواهرش بدنیا اومد . وقتی از بیمارستان اومدیم خونه گفتم محمدامین بیا پیشم ...آجی کوچکشو دادم بغلش دستشو گرفتم واجزای بدنشو نشون دادم بهش. ببینی نی نی شبیه تو .دست داره پا داره دهنشو ببین.هرسری ام که میومد پیش بچه من استقبال میکردم . حالا که قراربود وسایل مثلا رختخواب قبلی رو به بعدی بدم ، پارچه های روییشونو عوض کردم وبراهرکدوم نقش جدا مینداختم... یادم میفتاد به اینایی که میخواندبه بچه اول بگند توخوبی تومهمی تورو دوست داریم و میگن نی نی بده همه اش گریه میکنه همه اش کثیف میکنه . بچه بعدی من به دنیااومده ، شایدتا قبل ازاین هم بزرگتره گریه میکرده اذیت میکرده اما حالا دیگه کوچکترین رفتارش رو برچسب حسادت میزنیم و ربطش میدیم به بدنیا اومدن بچه جدید. اما به نظرم بچه ها اگر دستکاری نشند وجایگاه قبلیشون حفظ بشه و فرزند جدید درکنار او قرار بگیره نه روبروی او ،همه چیز خوب پیش میره. بچه میخواد بانوزاد ارتباط بگیره تا میاد سمت نوزاد ما جوری برخورد میکنیم انگار قراره عملیات انتحاری انجام بده . خب این بچه بلد نیست چجوری ارتباط بگیره ، ماهم که به جای یاد دادن روش صحیح همه اش منعش میکنیم ،دورش میکنیم، حالا این نوزاد یکساله شده و اینجاست که عدم ارتباط صحیح ،خودش رو تو قالبهای مختلف نشون میده و ما اسمش رو میزاریم حسادت. بعضی مادرا میگند که با ورود فرزند جدید،دیگه نمیتونند مثل گذشته به قبلی رسیدگی کنند ، خب بله مسلمه واین طبیعیه، مهم اینه که ما احساس بد نداشته باشیم واحساس گناه نداشته باشیم، قرار نیست من خودم تکه تکه کنم تقسیم کنم بین بچه هام تا اسمم مادر خوب باشه، تا عذاب وجدان نداشته باشم نه...این بچه امانته دست من، شخصیت مستقل داره وکلی توانایی داره، این ماییم که میخوایم همه امور رو خودمون دست بگیریم ، اینجوری با ورود هربچه ، کوهی از مشکلات جدید به زندگی ما اضافه میشه، ماباید بچه هارو برای مستقل شدن آماده کنیم نه برای وابسته بودن . بله این استقلال هزینه داره اما بازدهی ام داره، من اگر اجازه میدم بچه ام کمک من برنج پاک کنه سالاد درست کنه غذا درست کنه کیک بپزه جارو بکشه ، از دید او همه اینها بازیه اما ازدید من تمرین زندگیه بله ، ریخت وپاش داره، گاهی کار آدم ده برابر میشه ، اما بعد یه مدت او بامیل و رغبت خودش میشه کمک دستمون...بله من به این هدف بچه دار نشدم که کمکم باشه اما این مسئله برای رشد واستقلال وآینده او مفیده. https://eitaa.com/joinchat/774570008C9052be5167
بسم الله الرحمن الرحیم شاید یکی از سوال ها در مورد زندگی با چندفرزند این باشه که چجوری میشه چندتا بچه رو جمع و جور کرد ، رسیدگی کرد؟! من وقتی به عقب برمیگردم نگاه میکنم میبینم مثل همه مادرها ، سر اولین بچه واقعا حساسیت داشتم ، سخت بهم می‌گذشت چون تجربه نداشتم ، چون ناوارد بودم ، چون فکر میکردم بچه بزرگ کردن مثل چهارتا کتابی که خوندم ولی فهمیدم فرق داره ... شاید چون نمی‌خواستم به خودم فرصت اشتباه بدم و فکر می کردم نباید اشتباه کنم یا بچه من نباید اشتباه کنه یا اگر بچه چیزیش شد تقصیر منه ، حتما من کم کاری کردم. فکر میکردم همه ی امور بچه رو باید ریز به ریز خودم انجام بدم و اجازه ندم آب تو دلش تکون بخوره ، انگار نمی دونستم که خدا به این بچه هم توانایی هایی داده و لازم نیست همه کار رو من براش انجام بدم. تا اونجایی که الان دارم آثار این افکار رو میبینم و البته دارم ترمیم میکنم و به خودم حق میدم چون اولین تجربه ام بود و هنوز خیلی آگاه نبودم. اما با ورود بچه های بعدی من فهمیدم که ای آقا ، این چیزا نه فقط تو بچه ها طبیعیه بلکه تو ماماناهم طبیعیه😁 درصد حساسیتم به شدت پایین اومده بود و مثل کسی که یه لباس تنگ رو از تنش درآورده باشه راحت شده بودم ... سومی هم که اصلا کاری با من نداشت و کاملا مستقل بزرگ شد و الان جزو با مهارت ترین بچه هاست شکر خدا ... البته چهارمی به علت ته تغاری بودن کمی لوس می باشد😁 که اونم دارم به صراط مستقیم هدایت میکنم😁 خلاصه...خدا که یهویی از اول چهارتا بچه رو با هم نداد ، اصل تدریج رو رعایت کرد قربونش برم😂 هر چند پشت سر هم. و این آمادگی و پختگی ( مثلا من خیلی پخته ام☺️) با ورود هر بچه بیشتر و بیشتر شد و حالا به اون مرحله از عرفان رسیدم که بچه مریض میشه تب می‌کنه و من با مشورت پزشک فقط در حد یک سرماخوردگی نهایتا میدم بهش ، همون منی که سر بچه اول تا هر چیزی میشد بدو بدو تو مطب دکتر بودم😁☺️ خلاصه جونم براتون بگه که بچه های بعد مثل هر بچه ای اولشون سخته ولی بعد مدتی میبینی زحمتشون و استرسشون خیلی خیلی کمتر از بچه های قبلیه🤪 https://eitaa.com/joinchat/774570008C9052be5167
بسم الله الرحمن الرحیم تا اینجا درباره تجربه اول و حال و هوای مادر چند فرزندی گفتیم و از حرف مردم و برخورد اطرافیان ، حالا می‌خوام بگم زحمت بچه ها می‌تونه کم بشه می‌تونه زیاد. هر بچه ای تا یکی دوسال حمایت زیاد میخواد. رسیدگی میخواد. بعد از اون می‌تونه مستقل بشه بشرط اینکه بهش میدون داده بشه. توانایی های فردی اش در نظر گرفته بشه. اگر شرایط استقلال ایجاد نشه زحمت مادر زیاد میشه و اینجوریه که یدونه هم زیاده چه برسه به چند تا😁 مادر می‌تونه یه بچه داشته باشه اما مستقل و می‌تونه چهارتا داشته باشه وابسته و آویزون😜 هرچند تحقیقات و تجربه نشون داده یکی آویزون تره🤓🤪 در کل ، تعریف مادر برای ما همون تعریف مادر فداکار ایرانی هست که میگه مادر خوب اونه که بچه تپل مپل ترگل ورگل داشته باشه ، مودب و مرتب باشه ، لباس اتو کشیده داشته باشه و مشق هاشو مرتب بنویسه و کاردستی هاش بی عیب و نقص باشه 😏😒 خب در این صورت معلومه که فاعل کار مادر هست و این مادر هست که نقش پررنگ در همه این ها داره. در حالیکه درستش اینه که بچه در هر سنی متناسب با سن اش عمل کنه و قطعا کار خیلی تمیز و شیک وپیکی نباشه . البته اگر بچه اجازه بروز توانایی اش رو داشته باشه میتونه مهارت های خوبی هم کسب کنه و این شرطش اینه که مادر عقب بکشه. قبلا یه مثال زدم گفتم : مادر خوبه مثل خورشید بتابه ، باشه ، گرما بده و حمایت کنه اما اونقدر پررنگ نباشه که بچه دیده نشه . شاید حالا ، ارتباط بین تصویر و متن مشخص بشه ، مادری که هست اما ذره بین دستش نگرفته چون می‌دونه اینجوری می سوزونه... هست اما عقب تر ، نور میده گرما میده هدایت می‌کنه اما نا محسوس ، مثل سایه... اگر اینجوری باشه میشه ده تا بلکه بیشتر فرزند داشت ، البته اینم بگم حتی اگر یدونه هم دارید حتما خودتونو عقب بکشید و اجازه بدید خودش فاعل کارهاش باشه ، نقش حلال المسائل رو بازی نکنید. به جای اینکه بیاید وسط حل کنید ، باشید و کمک کنید مسأله رو حل کنند ، با این دیدگاه حضور بچه های دیگه می‌تونه کمک مضاعف بکنه به استقلال همه بچه ها و البته تعداد فرزندان تاثیر زیادی بر عقب نشینی مادر و استقلال بچه ها داره که به نفع بچه هاست . و جمله طلایی اینکه : هرکاری که بچه تون می‌تونه انجام بده رو تا حد امکان براش انجام ندید مگر در شرایط خاص ... به نظرتون شرایط خاص کدومه؟! https://eitaa.com/joinchat/774570008C9052be5167
بسم الله الرحمن الرحیم شاید یکی از سوال ها در مورد زندگی با چندفرزند این باشه که چجوری میشه چندتا بچه رو جمع و جور کرد ، رسیدگی کرد؟! من وقتی به عقب برمیگردم نگاه میکنم میبینم مثل همه مادرها ، سر اولین بچه واقعا حساسیت داشتم ، سخت بهم می‌گذشت چون تجربه نداشتم ، چون ناوارد بودم ، چون فکر میکردم بچه بزرگ کردن مثل چهارتا کتابی که خوندم ولی فهمیدم فرق داره ... شاید چون نمی‌خواستم به خودم فرصت اشتباه بدم و فکر می کردم نباید اشتباه کنم یا بچه من نباید اشتباه کنه یا اگر بچه چیزیش شد تقصیر منه ، حتما من کم کاری کردم. فکر میکردم همه ی امور بچه رو باید ریز به ریز خودم انجام بدم و اجازه ندم آب تو دلش تکون بخوره ، انگار نمی دونستم که خدا به این بچه هم توانایی هایی داده و لازم نیست همه کار رو من براش انجام بدم. تا اونجایی که الان دارم آثار این افکار رو میبینم و البته دارم ترمیم میکنم و به خودم حق میدم چون اولین تجربه ام بود و هنوز خیلی آگاه نبودم. اما با ورود بچه های بعدی من فهمیدم که ای آقا ، این چیزا نه فقط تو بچه ها طبیعیه بلکه تو ماماناهم طبیعیه😁 درصد حساسیتم به شدت پایین اومده بود و مثل کسی که یه لباس تنگ رو از تنش درآورده باشه راحت شده بودم ... سومی هم که اصلا کاری با من نداشت و کاملا مستقل بزرگ شد و الان جزو با مهارت ترین بچه هاست شکر خدا ... البته چهارمی به علت ته تغاری بودن کمی لوس می باشد😁 که اونم دارم به صراط مستقیم هدایت میکنم😁 خلاصه...خدا که یهویی از اول چهارتا بچه رو با هم نداد ، اصل تدریج رو رعایت کرد قربونش برم😂 هر چند پشت سر هم. و این آمادگی و پختگی ( مثلا من خیلی پخته ام☺️) با ورود هر بچه بیشتر و بیشتر شد و حالا به اون مرحله از عرفان رسیدم که بچه مریض میشه تب می‌کنه و من با مشورت پزشک فقط در حد یک سرماخوردگی نهایتا میدم بهش ، همون منی که سر بچه اول تا هر چیزی میشد بدو بدو تو مطب دکتر بودم😁☺️ خلاصه جونم براتون بگه که بچه های بعد مثل هر بچه ای اولشون سخته ولی بعد مدتی میبینی زحمتشون و استرسشون خیلی خیلی کمتر از بچه های قبلیه🤪 @khanevadechandfarzandi
بسم الله الرحمن الرحیم تا اینجا درباره تجربه اول و حال و هوای مادر چند فرزندی گفتیم و از حرف مردم و برخورد اطرافیان ، حالا می‌خوام بگم زحمت بچه ها می‌تونه کم بشه می‌تونه زیاد. هر بچه ای تا یکی دوسال حمایت زیاد میخواد. رسیدگی میخواد. بعد از اون می‌تونه مستقل بشه بشرط اینکه بهش میدون داده بشه. توانایی های فردی اش در نظر گرفته بشه. اگر شرایط استقلال ایجاد نشه زحمت مادر زیاد میشه و اینجوریه که یدونه هم زیاده چه برسه به چند تا😁 مادر می‌تونه یه بچه داشته باشه اما مستقل و می‌تونه چهارتا داشته باشه وابسته و آویزون😜 هرچند تحقیقات و تجربه نشون داده یکی آویزون تره🤓🤪 در کل ، تعریف مادر برای ما همون تعریف مادر فداکار ایرانی هست که میگه مادر خوب اونه که بچه تپل مپل ترگل ورگل داشته باشه ، مودب و مرتب باشه ، لباس اتو کشیده داشته باشه و مشق هاشو مرتب بنویسه و کاردستی هاش بی عیب و نقص باشه 😏😒 خب در این صورت معلومه که فاعل کار مادر هست و این مادر هست که نقش پررنگ در همه این ها داره. در حالیکه درستش اینه که بچه در هر سنی متناسب با سن اش عمل کنه و قطعا کار خیلی تمیز و شیک وپیکی نباشه . البته اگر بچه اجازه بروز توانایی اش رو داشته باشه میتونه مهارت های خوبی هم کسب کنه و این شرطش اینه که مادر عقب بکشه. قبلا یه مثال زدم گفتم : مادر خوبه مثل خورشید بتابه ، باشه ، گرما بده و حمایت کنه اما اونقدر پررنگ نباشه که بچه دیده نشه . شاید حالا ، ارتباط بین تصویر و متن مشخص بشه ، مادری که هست اما ذره بین دستش نگرفته چون می‌دونه اینجوری می سوزونه... هست اما عقب تر ، نور میده گرما میده هدایت می‌کنه اما نا محسوس ، مثل سایه... اگر اینجوری باشه میشه ده تا بلکه بیشتر فرزند داشت ، البته اینم بگم حتی اگر یدونه هم دارید حتما خودتونو عقب بکشید و اجازه بدید خودش فاعل کارهاش باشه ، نقش حلال المسائل رو بازی نکنید. به جای اینکه بیاید وسط حل کنید ، باشید و کمک کنید مسأله رو حل کنند ، با این دیدگاه حضور بچه های دیگه می‌تونه کمک مضاعف بکنه به استقلال همه بچه ها و البته تعداد فرزندان تاثیر زیادی بر عقب نشینی مادر و استقلال بچه ها داره که به نفع بچه هاست . و جمله طلایی اینکه : هرکاری که بچه تون می‌تونه انجام بده رو تا حد امکان براش انجام ندید مگر در شرایط خاص ... به نظرتون شرایط خاص کدومه؟! https://eitaa.com/joinchat/774570008C9052be5167