eitaa logo
خانواده چند فرزندی🇮🇷
7.1هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
667 ویدیو
86 فایل
#خانواده_چند_فرزندی یک مادر در حال یادگیری مشاور و تسهیل گر متولد ۶۷ و مادر چهار فرزند مزیات چالش ها و راهکارهای چند فرزندی خادم کودکان و نوجوانان در کانون پرورش فکری @asheri110
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم این روزها که کارهایم بیشتر شده ، شب ها بیشتر بیدار میمانم . بچه ها یاد گرفتند ، خودشان وسایل صبحانه که در سبدسبز مخصوص صبحانه در یخچال هست را می آورند و سفره را پهن میکنند. شاید این استقلال ، نتیجه سال ها صبر در برابر کمک کردن ها و ریخت وپاش هایشان هست ، که از اول ، فرصت مشارکت در امور را داشتند. که خیلی اوقات ، سفره بعد از صبحانه ، حتما باید شسته می‌شده. برای دختر کوچکترم لقمه میگیرم و بعد از صبحانه ، کمی جمع و جور و تدارک وسایل نهار. گاهی هم از شب ، مواد نهار را بیرون میگذارم. لباسشویی را روشن میکنم. دارم ظرف می‌شورم و به حرف های استاد ، سر کلاس گوش میدهم. حالا میروم لباس ها را پهن کنم. گاز را پاک میکنم ، بعد میروم تا صوت کلاس را در دفترم پیاده کنم. بچه ها مشغول بازی هستند. هروقت میروم اتاق ، یکی یکی می آیند و یکهو میبینم از چهار طرف محاصره شدم😅 یکی دو درس می‌نویسم ، می آیم، مواد کوکو سبزی که آماده کردم را هم میزنم و در ماهیتابه میریزم ، ماهیتابه دوطرفه برای این کار ، خیلی خوب است. چایی تازه دم را در فلاکس میریزم برای همسر جان و خداروشکر میکنم بابت همراهی و کمک هایش... زیر گاز را کم میکنم ، نمازم را می‌خوانم ، بچه ها دور و برم با مهر و تسبیح بازی میکنند. میروم سراغ کار بعدی ، بچه ها می آیند و لا به لای کارها ، هر از گاهی با هم بازی میکنیم.و یک زمانی هم اختصاص دارد به درس گل پسر. حالا نهار خوردیم ، طبق قرار قبلی ، هرکس ظرف خود را می‌برد و در ظرفشویی میگذارد. خیلی وقت ها هم خودم همه را جمع میکنم. وقت تلوزیون دیدن بچه هاست. حالا یک آرامش نسبی برقرار است. چند درس دیگر می‌نویسم.گاهی هم عصرها ، بیرون میروم یا می رویم.گاهی تنها برای خودم گاهی همه باهم ، گاهی فقط با یک بچه. کلاس مجازی و جلسه مجازی تمام شده. نماز مغرب را میخوانیم. کمی سالن راجمع و جور میکنیم. دور هم میوه میخوریم. شب ها دور هم تخمه میخوریم ، سریال طنز میبینیم و خلاصه ، سعی میکنم کتاب خوانی قبل خواب برای بچه ها داشته باشم. هر چند خیلی اوقات ، بازی با همدیگر را بر همه چیز ترجیح میدهند. بازی با چاشنی تند دعواها شب می شود و قصه از نو... نه اینکه این برنامه همیشگی و دائممان باشد ، نه.. فقط خواستم بگویم ، این چیزی که باب شده و هی دارند مینویسند که این ها که اینجورند حتما خدم و حشم دارند ، حتما پرستار دارند ، حتما غذای آماده برایشان می رسد، حتما مادر یا خواهرشان کمکشان هست و این حرفها...اینجور نیست. برنامه ریزی و هدف.قدر وقت دانستن.پرهیز از تنبلی https://eitaa.com/joinchat/774570008C9052be5167
این مطلب ادامه دارد
ارسال و انتشار مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است.
بسم الله الرحمن الرحیم هر وقت از این خانه های آپارتمانی ، دلگیر و خسته می شوم ، بادیدن عکس هایی شبیه این‌ها حالم را خوب می کنم. شاید از باب وصف العیش ، نصف العیش... در تاریخ ثبت می شود ، روزهایی که با دل هایی تنگ ، درخانه هایی تنگ تر قرنطینه ایم. روزهایی که با تمام تلاش هایمان ، باز هم تکراری اند و بی رمق... بلندی شب ها ، محدودیت هایمان را پررنگ کرده‌. روزهایی که عزیزانمان را فقط از قاب گوشی ها میبینیم. بعد مسافت داریم...دست گرمشان را نداریم ، بویشان را نداریم و اشک هایمان جاری می شود... من آدم اهل یاس و ناامیدی نیستم. تاریخ ثبت کند ، روزهایی که با تمام این دلتنگی ها ، باز یادمان هست که نگاه بچه هامان به ماست... باز مادری می کنیم تا حال اهل خانه خوب باشد. که ما داریم با نگاه به نیمه های پر ، زندگی می کنیم. خوشحالم که هنوز دلتنگ می شوم. هنوز اشک دارم. این بار از زبان یک دختری که دلتنگ پدرشده نوشتم...از اینکه نمی تواند در شب تولد پدر ، در آغوشش بگیرد... همینکه هست و سلامت هست ، خدارا شکر خودم را کنار تو ، سر سفره در یکی از این خانه ها فرض میکنم... تولدت مبارک بابا ... از طرف زینب خدا رحمت کند همه پدران سفر کرده را. https://eitaa.com/joinchat/774570008C9052be5167
بسم الله الرحمن الرحیم 🌷معجزه ی تفاوت🌷 حسرت یک نگاه خیلی مخرب و بیرون از خود است ، در کل ، مقایسه از حسرت می آید. حسادت از حسرت می آید. حسرت نگاه مخربی است. نگاه حسرت ، نگاه منفی است. حسرت نگاه ندرت است. نگاه کمبود است. افراد دچار حسرت ، دچار حسادت ، اصلا نگاه نمی کنند که چه دارند؟ نگاهی که اجازه نمی دهد درست فکر کنیم و درست ببینیم. حسرت ، خلاف قانون آفرینش است.قانون آفرینش ، دریغ ندارد ‌حسرت دریغ دارد.۱ به این گل ها نگاه میکردم ، همه از یک جنس بودند با یک خالق...فقط رنگ و رویشان فرق داشت. مثل بچه های ما که از یک خانواده اند ، از یک پدر و مادرند، با تفاوت های فردی... همه این گل ها قشنگند. در زیبایی مشترکند، اگر بخواهیم یکی را بهتر و زیباتر اعلام کنیم ، سلیقه ای برخورد کردیم. باید یاد بگیریم زیبایی و داشته ها را نگاه کنیم. عجب زندگی ای ! عجب بچه هایی! عجب شوهری! عجب مادری ! چه زن موفقی و هزار عجب دیگر. غافل از اینکه تمام این ها در تو هم هست. باید یاد بگیری خوب ببینی. زیبایی دنیا در تنوع آن است. در همین تفاوت ها... بیاید به زیبایی خودمان نگاه کنیم. به زیبایی هر کدام از بچه هامان.به زیبایی زندگی هامان در کنار تمام تفاوت های فردی... خداوند اگر اراده میکرد ، همه چیز را مثل هم می آفرید. در این تفاوت ها ، حکمتی هست... چقدر حسرت نداشته هامان رو میخوریم؟ چقدر حسادت ؟ چقدر حسرت؟ تا بحال به داشته ها ، توانمندی ها و زیبایی های خودت اندیشیدی؟ ۱:مقدمه اول از جزوه استاد سلطانی https://eitaa.com/joinchat/774570008C9052be5167