eitaa logo
خانواده چند فرزندی🇮🇷
6.9هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
692 ویدیو
88 فایل
#خانواده_چند_فرزندی یک مادر در حال یادگیری مشاور و تسهیل گر متولد ۶۷ و مادر چهار فرزند مزیات چالش ها و راهکارهای چند فرزندی خادم کودکان و نوجوانان در کانون پرورش فکری @asheri110
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام صبحتون بخیرررررر یه جایی یه جمله خوندم خیلی حرف بود توش.نوشته بود: 💞لطفا مامان چسبنده ای نباشید💞 من اصلا مامان چسبنده ای نبودم ونیستم خداروشکر.اززمانی که بچه ام نشستن رو یادگرفت دادم خودش غذابخوره . درسته کارمن بیشتر میشد اما در عوض به استقلالش کمک میشد.من دائما اونهارو به سمت استقلال حرکت میدم اما حمایت عاطفی ام سرجاشه. واژه فداکاری رو به اون معنا که مادرای الان میگند اصلا ندارم.بجاش مسئول هستم ویک مسئول درکنارتامین نیازهای جسمی به رشد شخصیت بچه هاشم فکر میکنه.وهمه مادرا بچه هاشونو دوست دارند فقط شاید بعضی مهارتها رو بلد نباشند. مثلا اگه بیاد بگه مامان اون به من اینجوری گفت میگم خودت باهاش صحبت کن.البته قبلا تو قالبهای مختلف یاد دادم چجوری.مثلا از اول مهر ،هرروز ساعت سه وقت فیلم دیدنشونه... اگه پستهارو ازاول بادقت بخونید میبینید که درباره شخصیت مستقل و رعایت حریم گفتم .این ،اینجا به درد میخوره. وقتی میبینم بجای دعوا و تحمیل نظرشون به همدیگه در کمال آرامش بانظرسنجی و رای گیری به نتیجه میرسند کیف میکنم. مشکل ما اینجاست که بچه هارو باور نداریم و این باعث میشه خودشونم خودشونو باور نداشته باشند. اونهایی که هی میگند چجوری بابچه ها این کارو میکنید اون کارو میکنید.جوابش خیلی ساده اس.چون من مامان چسبنده ای نبودم و فداکاری بیخود نکردم.چون چهارتا بچه دارم واینها خودشون قشنگ باهم بازی میکنند.اگر چندتا اصل ساده رو رعایت کنیم حتی ده تابچه هم سخت نیست. مهمترینش اینه که شما به اونها احترام بزارید اونهاهم به هم احترام میزارند.شما وارد دعواهاشون نشید.شما کارهایی که در توانایی خودشون هست انجام ندید.نیفتیددنبالش دور خونه غذابدید.یکاری میگید انجام نمیدن دیگه نگید خب و یه چیز مهم اعتماد تو ارتباطه...یعنی من با بچه هام رو راست وصادق باشم اونها هم به من اعتماد کامل پیدا میکنند... http://eitaa.com/joinchat/774570008Ca819f327b9
به نام خدا استقلال کودکان سلام دوستان وهمراهان گرامی.چندروزی درگیربودم نبودم.ممنون از دوستانی که لطف کردند و جویای حال شدند. آیا ما خودمون هنوز آدمهای مستقلی هستیم؟ خیلیها رو باید هول داد برای کاری، چون تو انگیزه استقلال ندارند‌. خیلی ها به تنهایی نمیتونند یه مهمونی بدند . خیلی ها تنها نمیتونند خرید کنند. خیلی ها بدون مامانشون نمیتونند بچه داری کنند ؛یسری ام که کلا بچه شونو مامانشون نگه میداره😅😅 عدم استقلال مثل بقیه مسائل بیشتر به ذهن ما برمیگرده. استقلال ابعاد مختلفی داره. استقلال در امور شخصی.استقلال در تصمیم گیری.استقلال شخصیتی و...استقلال ذهنی.استقلال عاطفی 🤔 چیزی که مدنظرمنه، اینجا استقلال بچه ها به معنای انجام دادن امور شخصیشونه و بعدش میپردازم به خودباوری ان شاالله. این امر،مسلما با تدریج امکان پذیره اولین مهم؛ پذیرش والدینه . یعنی من قبول کنم که بچه ام میتونه این کارو بکنه . ما تو وابستگی ها میگیم که هفتاددرصدیا بیشتر علت وابستگی بچه،خود ما بزرگترها هستیم که نمیخوایم یا نمیتونیم قبول کنیم که او میتونه... اینجا باز صحبت شخصیت مستقل پیش میاد که اوایل گفتم. یعنی من این فرزند رو بعنوان یک انسان مستقل بپذیرم وباورکنم.کسی که حتما نباید عین ما بشه.حتما نباید مثل مافکرکنه.هرکاری که مامیگیم بکنه. نه گاهی او دوست داره سازمخالف بزنه و نظر خودش رو اعمال کنه و این مقدمه استقلالشه... اما ما دائم دوست داریم او وصل به ما باشه. محتاج به ما باشه. توامورش به ما مراجعه کنه و سریع هرجا خودمونو واردمیکنیم که مبادا اون کوچکترین تلاشی بکنه. بعضیامونم که چون حوصله نداریم ومیخوایم همه چی عین دسته گل بمونه اصلا اجازه نمیدیم و زمینه استقلال رو فراهم نمیکنیم یعنی طرف حاضره خودش با قاشق غذا بزاره دهن بچه اما او رو لباسش نریزه یا رو زمین نریزه.... پس اولین قدم اینه که، والدین تکلیفشونو باخودشون مشخص کنند. هرکه طاووس خواهد جور هندوستان کشد. استقلال ذهنی واستقلال عاطفی تو بچه ها خیلی مهمه. و این بحث مقدمه مباحثی مثل جدا خوابیدن و از پوشک گرفتن هستش. شما برای کمک به انواع استقلال در بچه ها چه پیشنهادی دارید؟ http://eitaa.com/joinchat/774570008Ca819f327b9
به نام خدا جداخوابی در خانواده های چندفرزندی یوقتایی ما از قبل یه کارایی میکنیم که اصلا فکرشو نمیکنیم بعدا چجوری میخوایم جبران کنیم! جوجو اومد. هیولا اونجاست. گربه میاد میخوره تو رو. آقا میاد میبره تورو‌ یه سرو دوگوش اونجاست. آقا دزده میاد میبره تورو... وانواع و اقسام این ترسها که ما ازبچگی تو دل بچمون میندازیم و اصلا فکر اینو نمیکنیم که این بچه باید دنیارو قابل اعتماد بدونه . به محیطش اعتماد کنه خصوصا تازیر شش سال که بچه در دامن خانواده اس و حضورش در اجتماع جدی نیست... اونوقت ما میایم برعکس عمل میکنیم . بخاطراینکه اون لحظه ، حرف ما رو گوش بده. مطیع بشه. اذیت نکنه بترسه یا حساب ببره ، خودمون بذر ترس رو تو دلش میکاریم و این بذر رشد میکنه و اونجایی که لازم داریم بچه مستقل بشه به مشکل میخوریم. بچه ای که دنیارو براش امن به تصویر کشیده باشند واقعا مشکلی با استقلال نداره... برای رسیدن به اینجای بحث. لازمه همه پستهای قبل رو بخونید حتما. اونوقته که دستورالعملهای ما به دردتون میخوره؛ نمیشه که ما ازطرفی مانع باشیم ازطرفی سائق. پس تااینجا چندتا مقدمه برای جداخوابی گفتیم که عدم رعایت هرکدوم ،مارو در اتمام پروسه ناموفق میکنه. من فقط برای جداخوابیدن بچه اولم تلاش کردم و زحمت کشیدم😅 من ازچهارده ماهگی شروع کردم ایشون رو تو تخت خودش میخوابوندم و البته تا نزدیک دوسالگی حمایتش میکردیم هم من هم پدرش. یعنی خیلی سختگیری نمیکردیم. از یک سالگی تمرین جداخوابی شروع میشه و تا سه سالگی به تدریج ثابت میشه . بقیه بچه ها هم به همین منوال. یه مزیتی که چندفرزندی داره همینه. من برای اولی بااینکه باردار بودم یه چهارپایه میزاشتم کنار تختش مینشستم تا بخوابه. شبم اگر بیدار میشد سعی میکردم آرومش کنم دوباره بخوابه . گاهی هم خواب غلبه میکرد میاوردیمش پیش خودمون اما از دوسالگی به بعد و ازسه سالگی دیگه کاملا مستقل میخوابید سرجاش. بچه اولم ۲۱ ماهش بود که دومی بدنیااومد. یوقتایی عمدا اورو هم تو اتاق اولی میخوابوندم تا احساس امنیت بیشتری بکنه و شب اگر لازم میشد جابجاش میکردم و سعی میکردم صبح هم قبل بیدارشدنش اورو ببرم اتاق. کنار تختشون مینشستم قصه میخوندم لالایی میخوندم . ماساژ میدادم اما مختصر. یه آهنگ لالایی انتخاب کرده بودم بااون محدودیت زمانی خوابیدن رو میدونستندالبته گاهی دو یاسه بارم پخش میکردم‌‌ . این تا اینجای کار... ان شاالله در ادامه بقیه مطالب مربوط به جداخوابی رو عرض میکنم. شبتون بخیر http://eitaa.com/joinchat/774570008Ca819f327b9
بسم الله الرحمن الرحیم اتکا به عامل بیرونی ، زمینه وابستگی خداوند سیستم انسان رو جوری خلق کرده که با تکیه بر درون خودش، بتونه امورش رو اداره کنه. خصوصا نیازهای اولیه. اما در مورد بچه ها تا یه سنی باید حمایت بشند. اما حمایت به اندازه... چیزی که تو تصویر میبینید القا میکنه که خود والدین شرایط این مدل وابستگی رو برا بچه شون بوجود آوردند. چه اصراری هست برای اینکه بچه بیشتر از شش ماه پستونک استفاده کنه؟ اصلا بیشتر از سه ماه هم توصیه نمیشه... هم برای شکل گیری جای دندوناش تاثیر داره هم رو دندونهاش اثر میزاره هم وابستگی ... چندوقت پیش تو مطب دکتر بچه ای رو دیدم که شش سالش بود وپستونک دهنش بود.حتی خوب نمی تونست صحبت کنه و تمام دندوناش کج بودند.حتی رو فکش هم تاثیر گذاشته بود. شیر دادن و شیشه شیر و...هم همینه...هر چیزی که من توانایی اش رو داشته باشم اما بخوام به عامل بیرونی تکیه کنم یه نوع وابستگیه... ما تو بحث استقلال میگیم بچه ای که توانایی کاری رو داره در وقتش تو اون زمینه استقلال پیدا کنه هم رو عزت نفسش تاثیر میزاره هم اعتماد به نفسش... قبول دارم که هرکس شرایطی داره و یه نسخه برای همه قابل استفاده نیست. بچه ای که دو سال ونیمشه.کامل صحبت میکنه بازی میکنه و نیازهاش رو میگه. و وقتی علم ثابت کرده که تا ۲۸ ماهگی مغز تو این زمینه رشد کرده و بچه میتونه.خب چرا تعویق؟ اتفاقا این یه تمرینه بزرگه ... برای اینکه بچه بدونه باید تلاش کنه . اینکه بعضی میگند سه سال راحت تره بدون درد سره بله مسلمه حتی چهارسال بهترم هست.پنج سالم خوبه.ما شاگرد داشتیم تا پیش دبستانی پوشک بود😅 اما ... اول و آخر ، این یه مرحله اس که باید انجام بشه و یه تمرین خوب برای استقلال. بچه تا یک سالگی میتونه راه بره... حالا من هی بغلش کنم به بهانه دلبستگی و بگم حالا بعدا راه میره..بچه ای رو دیدم که بعد ازچندسال بدنیا اومده بود انقدر بغلش کرده بودند تا ۱۸ ماهگی راه نمی رفت. من نمیگم حتما این دلایل رو قبول کنید.نه اما روش فکر کنید. اینکه من راحتی خودم و بچه رو به رشدش ترجیح بدم. پست بعدی درمورد عوارض روشهای ناصحیح و همینطور شب ادراری میگم ان شاءالله http://eitaa.com/joinchat/774570008Ca819f327b9
حمایت بله ، دخالت نه اومدیم یه مسافرت دوروزه ...محل برای بچه ها جدید هست. قبلا چند باری اومدیم اما خب اونقدری نبوده که آشنایی کامل پیدا کنند. بین خونه ای که هستیم و خونه مادربزرگم فاصله هست... اینجایی که ما بودیم تلوزیون ردیف نبود . نزدیک ساعت دو بود و وقت تلوزیون بچه ها... اون سه تا زودتر با پدرشون رفتند و من و محمدامین موندیم بعد از رسیدگی به درسهاش بریم. محمدامین عجله داشت میخواست زودتر بره، بهش گفتم زودتر برو . گفت : نه اینجا کوچه هاش پیچ در پیچه آدم گیج میشه😅😅 نمیتونم ... گفتم خب برو جلوتر ، منم دارم میام... و همینطور شد جلوتر رفت ، بلد هم بود و درست هم رفت... اکثر اوقات سعی میکنم بجای ورود مستقیم تو امور بچه ها حمایتشون کنم و به خودشون اجازه بدم برند ، تجربه کنند و کشف کنند و من از دور ، مراقبت میکنم، مگر جایی که دیگه جدا به کمک من نیاز باشه. (تصاویر مربوط به منزل مادر بزرگم در ، روستای هست😊) http://eitaa.com/joinchat/774570008Ca819f327b9
بسم الله الرحمن الرحیم مادر وابسته بیشتر مشاوره های وابستگی یا اضطراب از جدایی، به ما نشون میدند که علت اصلی رفتار کودک، وابستگی مادر هست. در هر مرحله از رشد، طبق توانایی کودک، باید امورش رو به خودش بسپاریم. از نظر ما، استقلال از زمان نشستن کودک آغاز میشه...با تمرین نشستن مستقل (البته که برای شروع به حمایت و مراقبت نیازداره، اما مقطعی ؛ نه دائمی😎) بعد، میتونه یواش یواش خودش غذاشو بخوره ، بله نصفش زمین میریزه، کامل نمیخوره و... مهم اینه که ما زمینه رو فراهم کنیم و این اجازه رو به اوبدیم، و میتونیم در خلالش، کمک هم بکنیم.🍲 بچه بعد ازمدتی باید به یک خود آگاهی برسه... 🥐یعنی بدونه زمان گرسنگی میتونه بره نون برداره و بخوره.🥐 👈دائم انتظار دریافت خدمات از مادر و اطرافیان نداشته باشه. 👉 بعضی ها که دیگه انقدر بیراه رفتند که بچه ، مثل یک ارباب باهاشون برخورد میکنه: مامان بدو آب بده، نون بده ، زودباش بده... بله، رجوع به مادر برای نیازها خوبه ... اما لحن و ادبیات مهمه... ضمن اینکه نباید جوری پیش بریم که اطرافیان از جمله بچه ها، فکر کنند که ما ، مسئول تمام خدمات رسانی ها و کارها هستیم... حالا اینجا ، جاش نیست ... فقط اشاره کردم که بدونیم ... باید اینو بدونیم که قرار نیست بچه ها ، ما رو مدیریت کنند ، قراره ما بچه ها رو مدیریت کنیم... نه با خشونت نه با ترس و تهدید با مشخص کردن چهار چوب ها، حریم ها... و.... ادامه دارد 😇 http://eitaa.com/joinchat/774570008Ca819f327b9
به نام خدا مدیریت با کیست؟ تو پست های قبل ، عرض کردم قرار نیست بچه ها ما رو مدیریت کنند، مدیریت امور منزل با مادره... بله ولایت پدر سرجاش😉 در مورد حفظ جایگاه ها بعدا مفصل میگیم ان شاءالله... مادر و پدر ، چهارچوب و کلیات رو مشخص میکنند نه بچه ها بسته به سن و توانایی بچه ها در هر مرحله ، یکسری قرار داد داریم. و هرکس بر حسب شرایط، قراره مسئولیت امور خودش رو بر عهده بگیره... حالا ، مادر و پدر از سر دلسوزی، بی حوصلگی، محبت زیاد، عجله و .... اجازه نمیدند خود بچه ، انجام بده چون ، خودش یواش انجام میده، چون اشتباه انجام میده، چون دقیق و ظریف انجام نمیده... بله چون شبیه ما انجام نمیده.... یادمون میره که اصلا قرار نیست اون شبیه ما انجام بده... چندسال پیش تو خیابون مادری رو دیدم که دست بچه پنج شش ساله اش رو گرفته بود و بچه روبه زور با خودش راه میبرد. پیش خودم گفتم عوض اینکه ، مادر همپای بچه راه بره، انتظار داره بچه کوچکش با قدمهای کوتاه ، با سرعت او راه بره... یکی از علل وابستگی ها ، همینه... یا از سر محبت و دلسوزی زیاد ، نمی خواند بچه به خودش زحمت بده و بچه هم که طبق غریزه راحت طلبی انسان😅 از خدا خواسته 😅 یا از سر بی حوصلگی و عجله ، سریع خودشون انجام میدند تا زود ، قائله ختم بشه😢 پس بچه ، عادت میکنه که مادرم هست ، او باید باشه و اگر نباشه من لنگ میمونم ، و مادر هم میشه غلام حلقه به گوش بچه... و این روند ادامه داره تا وقتی ازدواج میکنند😅 به نظر شوخی میاد اما یک واقعیت تلخه مادری که بیش از حد ، وارد حریم بچه میشه ، آینده او رو هم تحت تاثیر قرار میده... گفتم وابستگی خیلی دامنه گسترده ای داره، ان شاءالله در پستهای بعد ادامه میدم😊 http://eitaa.com/joinchat/774570008Ca819f327b