خانواده دینی
سلام علیکم. لطفا برای #چالش_شماره_۵ پیام زیر را برای همسرتان بفرستید و پاسخ آنرا اگر صلاح دیدید برا
سلام علیکم.
پاسخ برخی از بزرگواران به #چالش_شماره_۵👇👇
خانواده دینی
کارگاه بی نظیر و فوق العاده مهارتهای زندگی قرآنی با موضوع
سلام علیکم.
فقط امروز چهارشنبه فرصت ثبت نام با تخفیف ۷۰ درصدی را در دوره بی نظیر "کارگاه مهارتهای قرآنی" دارید.
لطفا با قدرت و سرعت بشتابید.🌺🌹🏃🏃🏃
خانواده دینی
کارگاه بی نظیر و فوق العاده مهارتهای زندگی قرآنی با موضوع
لطفااا بیایید با قیمت بسیار اندک تا تخفیف امشب هست(کمتر از ۶ ساعت تا پایان تخفیف) ثبت نام را نهایی کنید تا با تکنیک های ناب اصلاح ذهن که مثل خوره در وجودمان هست را برطرف کنیم.
دیگه از ساعت ۲۴ امشب به بعد تقاضای تخفیف نفرمایید ها.از ما گفتن و ان شاءالله از شما هم شنیدن و اقدام سریع😂😁😂
🔴 فرزندآوری هر ساله ،
برای #قوم_یهودباعث_افتخارمباهات ، کلاس و... است ‼️
برای شیعیان ایرانی چطور ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جاسوسان نفوذی یهودیان در ایران
فرزندآوری شیعیان را ننگ و عار جلوه دادند
و کشور عزیزمون ایران اسلامی ،
سرزمین دلاور مردان سلحشور را در دام تله جمعیتی انداختند‼️
🔴خیلی زود دیر میشود‼️
امنیت و آبادی و آینده ی روشن در گرو جمعیت و فرزندآوریست
#خانواده_دینی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
لینک کانال خانواده دینی
https://eitaa.com/joinchat/3632136450Cd43c49507d
💠تست قدردانی مدیر برای استخدام کارمند
🪴یک شخص جوان با تحصیلـات عالی برای شغل مدیریتی در یک شرکت بزرگ درخواست داد.
در اولین مصاحبه پذیرفته شد؛ رئیس شرکت آخرین مصاحبه را انجام داد.
🪴رئیس شرکت از شرح سوابق متوجه شد که پیشرفت های تحصیلی جوان از دبیرستان تا پژوهشهای پس از لیسانس همه بسیار خوب بوده است، و هرگز سالی نبوده که نمره نگرفته باشد.
🪴رئیس پرسید: آیا هیچ گونه بورس آموزشی در مدرسه کسب کردید؟
جوان پاسخ داد: هیچ.
🪴رئیس پرسید: آیا پدرتان بود که شهریه های مدرسه شما را پرداخت کرد؟
جوان پاسخ داد: پدرم فوت کرد زمانی که یک سال داشتم، مادرم بود که شهریه های مدرسه ام را پرداخت می کرد.
🪴رئیس پرسید: مادرتان کجا کار می کرد؟
جوان پاسخ داد: مادرم بعنوان کارگر رختشوی خانه کار می کرد.
رئیس از جوان درخواست کرد تا دستهایش را نشان دهد.
🪴جوان دو تا دست خود را که نرم و سالم بود نشان داد.
رئیس پرسید: آیا قبلن هیچ وقت در شستن رخت ها به مادرتان کمک کرده اید؟
🪴جوان پاسخ داد: هرگز، مادرم همیشه از من خواسته که درس بخوانم و کتابهای بیشتری مطالعه کنم. بعلـاوه، مادرم می تواند سریع تر از من رخت بشوید.
🪴رئیس گفت: درخواستی دارم. وقتی امروز برگشتید، بروید و دستهای مادرتان را تمیز کنید، و سپس فردا صبح پیش من بیایید.
جوان احساس کرد که شانس او برای بدست آوردن شغل مدیریتی زیاد است.
وقتی که برگشت، با خوشحالی از مادرش درخواست کرد تا اجازه دهد دستهای او را تمیز کند.
🪴مادرش احساس عجیبی می کرد، شادی اما همراه با احساس خوب و بد، او دستهایش را به مرد جوان نشان داد.
جوان دستهای مادرش را به آرامی تمیز کرد. همانطور که آن کار را انجام می داد اشکهایش سرازیر شد...
🪴اولین بار بود که او متوجه شد که دستهای مادرش خیلی چروکیده شده، و اینکه کبودی های بسیار زیادی در پوست دستهایش است.
بعضی کبودی ها خیلی دردناک بود که مادرش می لرزید وقتی که دستهایش با آب تمیز میشد.
این اولین بار بود که جوان فهمید که این دو تا دست هاست که هر روز رخت ها را می شوید تا او بتواند شهریه مدرسه را پرداخت کند.
کبودی های دستهای مادرش قیمتی بود که مادر مجبور بود برای پایان تحصیلـاتش، تعالی دانشگاهی و آینده اش پرداخت کند.بعد از اتمام تمیز کردن دستهای مادرش، جوان همه رخت های باقیمانده را برای مادرش یواشکی شست.
آن شب، مادر و پسر مدت زمان طولـانی گفتگو کردند.
🪴صبح روز بعد، جوان به دفتر رئیس شرکت رفت و رییس متوجه اشکهای توی چشم های جوان شد، پرسید:آیا می توانید به من بگویید دیروز در خانه تان چه کاری انجام داده اید و چه چیزی یاد گرفتید؟
جوان پاسخ داد: دستهای مادرم را تمیز کردم، و شستشوی همه باقیمانده رخت ها را نیز تمام کردم.
رئیس پرسید: لطفن احساس تان را به من بگویید.
جوان گفت:
🪴اکنون می دانم که قدردانی چیست. بدون مادرم، من موفق امروز وجود نداشت.
از طریق با هم کار کردن و کمک به مادرم، فقط اینک می فهمم که چقدر سخت و دشوار است برای اینکه یک چیزی انجام شود.
به نتیجه رسیده ام که اهمیت و ارزش روابط خانوادگی را درک کنم.
🪴رئیس شرکت گفت: این چیزیست که دنبالش می گشتم که مدیرم شود...
می خواهم کسی را به کار بگیرم که بتواند قدر کمک دیگران را بداند، کسی که زحمات دیگران را برای انجام کارها بفهمد، و کسی که پول را بعنوان تنها هدفش در زندگی قرار ندهد. شما استخدام شدید.
🪴بعدها، این شخص جوان خیلی سخت کار می کرد، و احترام زیردستانش را بدست آورد.
هر کارمندی با کوشش و بصورت گروهی کار می کرد. عملکرد شرکت به طور فوق العاده ای بهبود یافت.
🪴یک بچه، که حمایت شده و هر آنچه که خواسته است از روی عادت به او داده اند، (ذهنیت مقرری) را پرورش داده و همیشه خودش را مقدم می داند.
🪴او از زحمات والدین خود بی خبر است و وقتی که کار را شروع می کند، می پندارد که هر کسی باید حرف او را گوش دهد، زمانی که مدیر می شود، هر گز زحمات کارمندانش را نمی فهمد و همیشه دیگران را سرزنش می کند.
برای این جور شخصی، که ممکن است از نظر آموزشی خوب باشد، ممکن است یک مدتی موفق باشد، اما عاقبت احساس کامیابی نمی کند.
🪴او غر خواهد زد و آکنده از تنفر می شود و برای بیشتر بدست آوردن می جنگند.
اگر این جور والدین حامی هستیم، آیا ما داریم واقعن عشق را نشان می دهیم یا در عوض داریم بچه هایمان را خراب می کنیم؟
🪴شما می توانید بگذارید بچه هایتان در خانه بزرگ زندگی کنند، غذای خوب بخورند، پیانو بیاموزند، تلویزیون صفحه بزرگ تماشا کنند. اما هنگامی که دارید چمن ها را می زنید، لطفن اجازه دهید آن را تجربه کنند. بعد از غذا، بگذارید بشقاب و کاسه های خود را همراه با خواهر و برادر هایشان بشویند.
خانواده دینی
سلام علیکم. لطفا برای #چالش_شماره_۵ پیام زیر را برای همسرتان بفرستید و پاسخ آنرا اگر صلاح دیدید برا
ادامه پاسخ شما عزیزان به #چالش_شماره_۵(متن چالش ضمیمه متن هست)👇
خانواده دینی
کارگاه بی نظیر و فوق العاده مهارتهای زندگی قرآنی با موضوع
سلام علیکم.
با توجه به نظر برخی بزرگواران فقط تا جمعه ۳ آذر فرصت ثبت نام با تخفیف ۷۰ درصدی در دوره بی نظیر "کارگاه مهارتهای قرآنی" تمدید شد.
لطفا با قدرت و سرعت بشتابید.🌺🌹🏃🏃🏃