#تلاوت_قرآن
👈#صفحه ۳۸۱
#امروز👇
👈 #سه_شنبه #هجدهم_بهمن ۱۴۰۱
👈 #ثواب_قرائت امروز، هدیه محضر مبارک #بی_بی_فاطمه_زهرا و #همسر و #پدر و #مادر بزرگوارش علیهم السلام و همه #شهدای_انقلاب
👈همسرم هر کاری میکنم عوض نمیشه
من خیلی سعی کردم که همسرم رو عوض کنم ولی اون هیچ تغییری نمیکنه
همسرم عوض شدنی نیست
نیازهای منو درک نمیکنه، بهم توجه نمیکنه ...
این جمله ها از طرف زوج ها خیلی شنیده میشه ولی بهتر نیست وقتی این چیزها توی ذهنتون یا روی زبونمون میاد با خودمون فکر کنیم که:
من چه کار کردم که همسرم به من همچین رفتار نادرستی داره؟
بهتره اول از خودمون شروع کنیم ...
یادمون نره هر عملی عکس العملی داره
چه زن در برابر شوهرش و چه شوهر
دربرابرخانومش...
#همسرداری #زناشویی #مهارت_زندگی
11.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👏 انسان کم کم و قدم به قدم آلوده #گناه میشود
👈توصیه عجیب و قابل تأمل مخوف ترین #متجاوز_جنسی قبل از #اعدام 😱😳
#کلیپ #عبرت_آموزی بود که گفتم شماهم ببینین
#عبرت
#مهارت_زندگی
💥خرس(باطن)بازاری بود💥
✍مرحوم آیت الله شهید دستغیب نقل می کنند که یک روز مرحوم آخوند کاشی وسط مدرسة صدر در کنار حوض مشغول وضو گرفتن بودند که ناگهان می بینند «خرسی دارد به طرفشان می آید. ایشان دوان دوان خودشان را به حجره می رسانند و در حجره را می بندند و از حال می روند.
چند روز بعد یکی از حاجی های بازار می رود نزد آخوند و از ایشان گله می کند ومی گوید: حاج آقا! حالا ما را که می بینید فرار می کنید!؟.
مرحوم آخوند، آن وقت متوجه می شوند که آن خرسی که آن روز دیده اند همین حاجی بازاری بوده است.
🌴راستی باطن ما چگونه است؟؟؟
#اخلاقی #سبک_زندگی
🖊 #سخن_بزرگان
نمازگزار با آفريدگارش گفتگو ميكند، و جَسته جَسته بدانجا ميرسد كه هميشه و همواره خودش را در پيشگاه او مي بيند، و هيچگاه خودش را فراموش نميكند، و پيوسته كشيك خويش ميكشد تا درست گفتار و نيكو كردار و پاكيزه رفتار باشد.
🔸و مي يابد كه با انجام دادن اين آيين و روش پسنديده و روش بسيار سودمند و ارزشمند و گرانبها، دارد خودش را راست و درست مي سازد.
🔸پيامبر بزرگوار اسلام فرمود: اگر ميخواهيد با خدا گفتگو كنيد، نماز بخوانيد، و اگر ميخواهيد خدا با شما گفتگو كند، قرآن بخوانيد.
#علامه_حسن_زاده_آملی
#اخلاقی #نماز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 بدخواهان ایران، در تمام جنگها شکست خوردند اما ...
[امید، امید، امید ... حواسمون باشه. سوختِ موتور حرکت و #پیشرفت، #امید است.]
#جهاد_تبیین
#دهه_فجر
هدایت شده از خانه مهر
👏 حتماً از #فرزند خود #تست_هوش بگیرید
🍀مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی خانه سبز🍀
🔴سنجش هوش و شخصیت کودک از طریق:
🔆🎨«نــقــاشــی»🎨🔆
💠به صورت مجازی
👤تحت نظارت کارشناس ارشد مشاوره خانواده: سرکار خانم الهه بهادری
📌جهت انجام تست و یا کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به آیدی زیر در پیام رسان ایتا پیام ارسال نمایید.👇👇👇
👉 @Bahadorri 👈
هدایت شده از آینده سازان
یک ماه گذشت. در جلسه ای که سوزان با پیتر داشت، قرارهای آخر رو گذاشتند. پیتر گفت: تو آلادپوش رو متقاعد کن که امشب یا فرداشب با رابطِش ارتباط بگیره و حرف های آخرو بزنن.
سوزان گفت: صحبت کردیم. من ظرفیت مهمِ تجزیه طلب ها را بررسی کردم. فعلا هیچ کدومشون توانِ عملیات جدید ندارند. ولی مطلع شدم که کُردها قراره یه کارایی بکنند. چون آمریکا و اسراییل به کُردها گفتند که یا سه تا گروهی که هستند باید یکی بشه یا دیگه از کمک تسلیحاتی و مالی خبری نیست. اونا هم نشستند و توافق کردند. تصمیم گرفتند از نیروهای داخلیشون استفاده کنن و دعوا رو به عمق خاک ایران ینی تهران و شیراز و اینا بکشونن. بخاطر همین از آلادپوش و یکی دو نفر دیگه دعوت کردند که همفکری کنند.
پیتر گفت: به درد ما نمیخورن. قابل کنترل برای ما نیستند. شاهزاده هم زیر بارِشون نمیره. اونا هم زیرِ بارِ شاهزاده نمیرن. راستی آلادپوش نگفت پیشنهادش به کُردها چیه؟
سوزان فورا گفت: نه ... پرسیدم اما ایده خاصی نداشت.
پیتر جواب داد: پس الان همه دست به دست هم دادن تا کومله و پان کوردها رو بندازن جلو!
سوزان گفت: دقیقا. آمریکا و اسراییل و دار و دسته مریم رجوی و البته شاهزاده با سکوتش و حمایت رسانه ای که از اونا میکنه. همشون میخوان کومله رو بندازن جلو.
🔷🔶🔷🔶🔷🔶
سه روز از دیدار پیتر و سوزان گذشت. سوزان تو آپارتمانش نشسته بود. روسری گلدار قشنگی سرش بود و داشت قرآن میخوند که گوشیش زنگ خورد. آلادپوش بود. لحظه ای که میخواست گوشیو برداره، حس کرد که صدای درِ آسانسور اومد. فورا قرآنو برداشت و میخواست مخفی کنه که فکری به ذهنش رسید.
گوشیو برداشت و بدون اینکه سلام کنه گفت: بذارحدس بزنم کجایی! بنظرم همین دور و برا هستی. درسته؟
آلادپوش خندید و گفت: از کجا فهمیدی؟
سوزان گفت: ینی تا درو باز کنم میبینمت؟
آلادپوش گفت: باز کن!
سوزان برخلاف همیشه، با روسری و درحالی که قرآن کوچیکشو به سینه اش چسبیده بود، پشت در رفت و درو باز کرد. آلادپوش تا سوزان رو دید گل از گلش شکفت و سلام کرد و وارد خونه شد. تا روسری و قرآن رو دید با تعجب از سوزان پرسید: چیکار میکردی؟
سوزان گفت: قرآن میخوندم. باورت میشه؟
آلادپوش گفت: بس کن بابا! روسری چی میگه این وسط؟
سوزان گفت: این اولین باره که تو آپارتمان من مهمونم شدی و اجازه دادم بیایی تو خونه ام! من تو خونه و تو خلوت خودم با خدا و قرآنم دوستم. نگا نکن بیرون و تو رستوران و جلسات و اینا روسری نمیپوشم و عقیده و اسلام و این چیزا را حساب نمیکنم. نه. بهتون احترام میذارم که مطابق عرف خودتون عمل میکنم.
آلادپوش گفت: خیلی عجیبی تو! شاید سوالم مسخره بیاد اما دوس دارم بدونم یه دخترِ مسلمون فوق العاده باهوش و خوشکل و مبارز، دقیقا مشکلش با رژیم چیه؟
سوزان جواب داد: من مطرودِ عقیدتی رژیم هستم. وگرنه رژیم نه مثل تو بابا و مامان و عمو و زن عمومو آواره کرده و نه مثل پهلوی و بقیه، خورده و برده داشتیم. مبارزه من، مبارزه اعتقادی هست و تا دَهَن عقاید رژیمو صاف نکنم، دست برنمیدارم. من با قرآن دوست نبودم. با روسری و این چیزا هم خیلی دوست نبودم. میخوام ببینم میشه با همینا با رژیم جنگید یا نه؟ دارم مطالعه میکنم.
آلادپوش چشماش گرد شد! زبونش بند اومده بود. لحظاتی سکوت کرد. یه لیوان آب خورد و بعدش گفت: سوزان تو از چیزی خبر داری؟ از جلسات من و دوستای کوردم اطلاع داری؟
سوزان که داشت از توی یخچال، شربت آماده رو بیرون میاورد گفت: وا ... معلومه که نه! چطور؟ چرا میپرسی؟
آلادپوش گفت: آخه تو همیشه یکی دو قدم جلوتری!
سوزان که داشت لیوانِشو پر میکرد پرسید: منظورت چیه؟ واضح بگو ببینم چی میگی!
آلادپوش گفت: اینا هیچ بهانه ای برای جرقه اجتماعی ندارن الا همین چیزی که الان رو سرت انداختی!
سوزان با تعجب نگاهی به روسریش انداخت و پرسید: حجاب؟!
آلادپوش گفت: آره. همین. حجاب. این پاشنه آشیلِ رژیمه. حتی کارشناس سازمان سیا هم گفت که اگه مسئله حجاب اجباری حل بشه و حتی به طرف بی حجابی اجباری حرکت کنیم، علاوه بر اینکه ماهیت و ظاهرِ اجتماعیِ دینی رژیمو ازش گرفتیم بلکه حتی طرفداران رژیم هم ازش سرخورده میشن و دیگه ازش حمایت نمیکنن. چون اگه رژیم زیرِ بارِ حذف حجاب اجباری بره، خانواده های مذهبی و ارزشی زیادی رو از خودش ناامید میکنه و از حمایت اونا در مشکلاتش محروم میشه.
سوزان گفت: چه جالب. پس جلسه پر باری بوده! خب حالا از کجا میخوان شروع کنن؟
الادپوش گفت: کارشناس سازمان سیا که از آمریکا اومده بود گفت سال 78 مسئله امنیتی راه افتاد. سال 88 سیاسی بود. سال 98 معیشتی و اقتصادی بود. الان باید مسئله اجتماعی بشه و بهترین بهانه اش همین حجاب و مسئله زن هست.
سوزان گفت: خوبه. هوشمندانه است. خب پیشنهادشون چی بود؟