🔵 چند نکته درباره توافق ایران _ عربستان
🔹 اختلاف ایران _ عربستان ایدئولوژیک و گسلی بزرگ است و در هیچ مقطعی از تاریخ انقلاب اسلامی ترمیم نشده است فقط در مقاطعی اقتضای منافع طرفین، از شدت و حدت آن کاسته است. امروز نیز از منظر واقعگرایانه، منافع راهبردی طرفین بر محور کاهش سطح تنش تامینپذیر است.
🔺۱. توافق تهران _ ریاض در وهله اول برای هر دو طرف و در مراحل بعدی برای کشورهای منطقه بسیار حساس و مهم است. توافقی است که هر دو طرف از آن بهرهمند میشوند. از نظر شرایط میدانی، سعودیها در سالهای اخیر خیلی تلاش کردند تا پای این توافق نیایند اما ادامه وضع موجود، فشارها را برای آنها تحملناپذیر کرد. چیزی که محمد بن سلمان هرچند دیرهنگام ولی بالاخره به آن رسید.
🔺۲. توافق ایران _ عربستان قطعاً شکستی جدی و مهم برای رژیم صهیونیستی است و تلاشهای چند ساله این رژیم در تعمیق شکاف منطقهای را عملا کماثر [نه خنثی] میکند. از این منظر، برنده اصلی، ایران و محور مقاومت هستند. این توافق بخصوص نتانیاهو را بیشتر تحت فشار قرار خواهد داد.
🔺۳. اگر توافق کامل اجرا شود حتما تاثیر مستقیمِ مثبت و قابل توجه در بازار و سفره مردم خواهد گذاشت وگرنه از منظر اقتصادی، تاثیرات گستردهای نخواهد گذاشت، از این رو نباید انتظار غیرواقعی اقتصادی از این توافق ایجاد شود. تاثیرات کوتاهمدت در بازار متوقع است. کاهش قیمت دلار و سرازیری درهم و ... در این معادله (توافقنامه) تعریف نمیشود.
🔺۴. در یکی از بندهای توافقنامه سعودیها متعهد شدهاند که فتیله اینترنشنال را پایین بکشند.
🔺۵. میانجیگری چینیها و نتیجه حاصله [تا اینجا] یک شکست راهبردی برای آمریکاییهاست.
🔻 دقت کنیم این مذاکرات و توافقنامه یک دستاورد مهم برای دولت سیزدهم و نظام محسوب میشود.
#آگاهی_سیاسی
#جهاد_تبیین #روشنگری
اللهم صل علی محمد و آل محمد
#سلام بر #صاحب_الزمان #حضرت_مهدی
#سلام
#صبح_بخیر
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
👈روزی پر از خیر و برکت و سلامتی و #موفقیت را برای شما همراهان محترم آرزو داریم
#تلاوت_قرآن
👈#صفحه ۴۱۵
#امروز👇
👈 #دوشنبه #بیست_دوم_اسفند ۱۴۰۱
👈#ثواب_قرائت امروز، هدیه محضر مبارک #بی_بی_فاطمه_زهرا و #همسر و #پدر و #مادر بزرگوارش علیهم السلام و همه #شهدای_انقلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈 #کلیپ
👏 #هفته_های_علوی
🙏 موضوع: #راه_رسیدن_به_آرامش
👌هر هفته یک نکته از جملات کاربردی #نهج_البلاغه
🙏#حجت_الاسلام_حسنی
#همسرداری
#هردو_بخوانیم
✅مشوق همسر خود باشیم
برای رفتارها و صحبتهای همسرمان ارزش قائل شویم
👈👌و با یادآوری موقعیتهای موفق گذشته،
👈👏او را #تشویق کنیم تا آینده ی بهتری داشته باشد.
#مهارت_زندگی
خشونت فقط کتک زدن کودک نیست.
❌ داد زدن
❌ خشم شدید
❌تحقیر کردن
❌مسخره کردن و بی محلی
❌ و قهرهای طولانی
همه ی اینها نوعی خشونت علیه کودکان است.
#تربیت #تربیت_فرزند #فرزندپروری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠حجت الاسلام والمسلمین راجی:
🔴 توصیه امام زمان برای تعجیل در ظهور
🔵 کوچکترین کاری که میتوان برای #امام_زمان انجام داد!
#سخنرانی
#مهدویت
هدایت شده از آینده سازان
400 گفت: نزدیکن؟
محمد گفت: دارن نزدیک میشن.
400 گفت: از جمعیت فاصله بگیرم؟ چون اگه درگیر بشیم، احتمال تلفات میره بالا.
محمد گفت: بیست متر جلوتر یه فرعی هست. سمت راست. برو داخل.
400 به طرف فرعی راست رفت.
محمد رفت رو خط مدنی. گفت: خوبه پسر. رسیدی. موتوری که جلوت هست و دو نفرن و دوتاشون پوشش لباس پلیس دارن میبینی؟
مدنی گفت: میبینمشون. فاصلمو باهاشون کم کنم؟
محمد گفت: زیر پونزده متر. خیلی احتیاط کن.
محمد رو خط صدرا رفت و گفت: تو چی؟ موتوری که جلوته و دو نفرن میبینی؟
صدرا هم گفت: همین دو تا پلیسه؟
محمد گفت: آره. احتمالا خودشونن!
صدرا گفت: نگفتم خدا روزی رسونه! روزی ما هم رسید. حله. اینا با من.
محمد به 500 گفت: فاصلتو کمتر کن. 500 ... کجایی؟ چرا ندارمت؟
محمد زوم کرد رو دوربین اون تیکه و دید یهو جمعیت زیادی از دو سه تا مغازه ریختن بیرون و 500 وسط جمعیت گیر کرده!
به مانیتور 400 نگاه کرد. دید اون به راه خودش ادامه داده و وارد فرعی شده و داره مسیرشو ادامه میده.
محمد به 500 گفت: عجله نکن. اما تلاش کن از وسط جمعیت خودتو بکشی بیرون. میشنوی؟
تو همین حرفا بودند که یهو شلوغ شد. یه دختر بی حیا گیر داده بود به 500 که چرا تو روسری پوشیدی و چرا موهاتو نمیندازی بیرون؟! 500 هم هر چی تلاش کرد که از شر اون آشغال عوضی خلاص بشه نشد. تا این که دختره هلش داد. 500 خورد زمین. همین طور که رو زمین افتاده بود و صورتش به طرف زمین بود، از موقعیت استفاده کرد و هندزفری رو از گوشش کشید و فرستاد تو لباسش.
محمد دید اطراف 500 شلوغه و 500 ارتباطش با محمد قطع کرد. سعید فورا رفت رو خط نیرو انتظامی و آمار داد و گفت فورا بریزید اونجا که دارن یه خانمو میزنن!
که محمد با ناراحتی خاصی بهش گفت: نه ... نباید شلوغ بشه. لغو درخواست کن.
سعید که خیلی نگران به نظر میرسید مجبور شد لغو درخواست بزنه. همه نگران بودند و به مانیتور 500 چشم دوخته بودند که یهو با داد بلند محمد مواجه شدند که فریاد زد و گفت: برین سرِ کارتون! 400 از دسترس خارج نشه. مفهومه؟
همه مشغول کارشون شدند. محمد رفت رو خط 400 و گفت: به مسیرت ادامه بده و همین کوچه رو بگیری و از اون سرش بیایی بیرون، خیابون اون طرف خلوتتره.
که 400 با نگرانی گفت: قربان 500 ...
که محمد حرفشو قطع کرد و با جدیت هر چه تمامتر گفت: به کارِت برس!
500 هیچ مقاومتی از خودش نشون نمیداد. مثل همه خانم های باحجاب و معمولی، فقط جیغ و داد میزد و کتک میخورد. تا اینکه روسریشو کشیدند...
سعید که داشت از دیدن این صحنه دستاش میلرزید گفت: قربان صدرا و مدنی اون نزدیکی ها هستن ... دارن عبور میکنن ...
محمد که معلوم بود داره خودشو کنترل میکنه گفت: کور نیستم ... میبینم ... به مسیرشون ادامه بدن ...
هر لحظه جمعیت اطراف 500 شلوغتر میشد. نصف جمعیت درحال گرفتن فیلم بود. که یهو دیدن همون جمعیت وحشیِ داعشی صفت، 500 رو ول کردند و به طرف یه مادر چادری که بچه اش تو بغلش بود حمله ور شدند. همون دختری که به 500 گیر داد، چادرو از سر زن چادری کشید و محکم هلش داد.
500 که با سر و صورت خونی افتاده بود رو زمین، به محض دیدن این صحنه بلند شد و میخواست دست ببره و کاری کنه که طفل شیرخوار به زمین نخوره اما نرسید و مادر و بچه با هم پرت شدند رو زمین!
سعید با دیدن این صحنه از سر جاش بلند شد و میخواست سالن رو ترک کنه که محمد غُرّشی کرد و گفت: بشین سر جات پسر! به کارِت برس. وگرنه بدتر از این سرِ 400 میاد.
سعید که به پهنای صورت داشت بی صدا اشک میریخت، نشست رو صندلیشو دوربین های موقعیت 400 رو کنترل کرد.
موتوری هایی که دنبال 400 بودند فاصلشون باهاش به زیر 20 متر رسید که یهو صدرا دید نفر پشت سریِ موتوری، اسلحشو درآورد. صدرا فورا به محمد گفت: این حرومی مسلحه! من رفتم!
محمد گفت: اقدام کن. یاعلی.
مدنی گفت: طرف منم مسلح شد. منم رفتم!