eitaa logo
خانه مهر
1.9هزار دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
7.7هزار ویدیو
374 فایل
کانال اطلاع رسانی در موضوع مهارتهای زندگی و تربیت فرزند برای ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب و پاسخ به مسابقات، به این آدرس پیام بفرستید @ab_hasani
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خانه مهر
👏 حتماً از خود بگیرید 🍀مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی خانه سبز🍀 🔴سنجش هوش و شخصیت کودک از طریق: 🔆🎨«نــقــاشــی»🎨🔆 💠به صورت مجازی 👤تحت نظارت کارشناس ارشد مشاوره خانواده: سرکار خانم الهه بهادری 📌جهت انجام تست و یا کسب اطلاعات بیشتر می‌توانید به آیدی زیر در پیام رسان ایتا پیام ارسال نمایید.👇👇👇 👉 @Bahadorri 👈
هدایت شده از 
هدایت شده از 
دقایق تند تند میگذشت. اون دو تا تروریست به مدرسه دخترونه نزدیک تر شده بودند و موفق شده بودند جای مناسبی برای استقرارشون پیدا کنند. سعید گفت: قربان الان یکی از بچه های اون منطقه پشت خط هست. محمد فورا وصل شد و گفت: محمدم. کی صحبت میکنه؟ صدا گفت: مدنی هستم قربان. در پوشش پیک موتوری. محمد گفت: چقدر با مدرسه فاصله داری؟ مدنی: مثلا منتطر تحویل سفارش به سوپرمارکتی هستم که روبروی مدرسه است. محمد دوربین اون خیابونو چرخوند و دید یه جوان حدودا 23 ساله با لباس و سر و وضع معمولی در پوشش پیک موتوری روبروی مدرسه وایساده. گفت: بسیار خوب. دو تا واحد دیگه در حال نزدیک شدن به منطقه هستند. ولی بعیده برسند. زمان نداریم. مدنی: تروریستا چند نفرن؟ محمد: دو نفرن. هر دو مسلح و حتی شاید با چاشنی انتحاری. مدنی: الان عکس دوتاشون رو برام فرستادند. دیدم. لوکیشن دقیقشون ... سعید: ارسال شد. محمد: گوش کن ببین چی میگم. اصل بر عدم درگیری هست. جونِ دخترای مردم از هر چیزی واجبتره. محمد در حال حرف زدن با مدنی بود که سعید به محمد گفت: قربان شبنم داره نزدیکتر میشه ها. چیکارش کنیم؟ محمد به مدنی گفت: موقعیتت حفظ کن تا خبرت کنم. محمد به دوربینا نگاه کرد و به سعید گفت: سه تا خیابون منتهی به خیابون حجاب ترافیک داره. درسته؟ سعید گفت: بله. خیابون چهارمی که از اون سه تا خیابون دورتره و طولانی تر هست، بخاطر ریزش ساختمون بستند. محمد رفت رو خط صدرا: صدرا در چه حالی؟ صدرا: جونم آقا. میرسم آقا. چند بار بگم؟ ترافیکه ... شلوغه ... صدای شبنم میومد که داشت با گوشیش حرف میزد و میگفت: نمیدونم کی میرسیم. این موتوریه داره خیلی تند میره. فکر کنم برسم. محمد رو به سعید گفت: شبنم داره با کی حرف میزنه؟ فورا ردشو بگیر. محمد به صدرا گفت: ببین! برو خیابون چهارم. اون خیابون یه ساعته که مسدوده. ریزش ساختمون داشته. اینقدر همونجا معطلش کن تا بهت بگم. نذاره بره ها. پیاده نشه ها. توقف نکن. بچرخونش. صدرا گفت: چشم سلطان. چشم. توقف نمیکنم. شما هم یه کم جیگر رو دندون بذار تا خودمو برسونم. بعدش گوشیشو قطع نکرد. محمد و سعید و بقیه بچه ها میشنیدند که شبنم از صدرا پرسید: بعدش سرویس دارین؟ صدرا هم به شبنم جواب داد: آره آبجی. لامصب اخلاق مخلاق نداره. خیلی رو مُخمه. همه بچه ها در حالی که خندشون رو مخفی میکردند زیر چشم به محمد نگاه کردند. محمد هم انگار نه انگار. مغرور و جدی به نقشه و موقعیت مدنی چشم دوخته بود. شبنم به صدرا گفت: میشه بهش بگی با یه سروریس دیگه بره؟ من شما را تا سه چهار ساعت دیگه لازم دارم. صدرا گفت: گرفتی ما رو آبجی؟ مگه نشنیدی این یارو ... الله اکبر ... شبنم گفت: شما که دیگه تا الان معطلش کردی. بگو فعلا کار دارم. اصلا جوابش نده. سه برابر چیزی که اون میخواست بهت بده، من بهت میدم. صدرا گفت: خب حالا شد یه چیزی. میشه درباره اش فکر کرد. محکم بشین آبجی که باید از چند تا ماشین لایی بکشم. ده دقیقه گذشت. تیم هایی که قرار بود به مدنی و موقعیت مدرسه دخترونه برسن، داشتن نزدیکتر میشدند اما هنوز فاصله داشتند. سه چهار تا موتوری دو تَرکه که همشون از مسیرهای مختلف با آخرین سرعت ممکن از بین ماشین ها عبور میکردند. سعید به محمد گفت: قربان کوادکوپتر بالاسرِ منطقه است. دیگه الان به تروریست دومی هم اشراف داریم. اینو گفت و فیلم واضحش که از بالا سرِ تروریست دوم بود و از فاصله بسیار زیاد رصدش میکرد انداخت رو مانیتور. محمد رفت رو خط مدنی و گفت: عامل انتحاریه. نزدیکترینشون به تو در فاصله صد متریت هست. آنالیز اندام و بدنش نشون میده که سلاح بزرگ همراش نیست. مدنی سری چرخاند و روی پنجه پاهاش بلند شد و نگاهی به طرف دکه کرد و گفت: قربان همین که الان جلوی دکه روزنامه فروشی ایستاده؟ محمد: آره. خودشه. مدنی گفت: دومی کجاست؟
اللهم صل علی محمد و آل محمد بر 🌷روزی پر از خیر و برکت و سلامتی و را برای شما همراهان محترم آرزو داریم
👈 ۳۹۶ 👇 👈 ۱۴۰۱ 👏 امروز، هدیه محضر مبارک و و و بزرگوارش علیهم السلام و همه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟 ویژه ماه شعبان 📹 ببینید| توصیه درباره استفاده از ➕ سوالی که رهبرانقلاب از امام خمینی(ره) درباره اینکه «شما کدام دعا را بیشتر دلبسته‌ی آن هستید؟» پرسیدند
🔴 اعمال مشترک ماه 🌕 حلول ماه مبارک و پر خیر و برکت شعبان المعظم بر همه منتظران مولود نیمه شعبان مبارک باد.
🔹️ نماز اول ماه به همراه صدقه اول ماه را فراموش نکنیم امروز چهارشنبه سوم اسفند اول ماه قمری (شعبان) است
به جای فریاد زدن بر کودک، اطلاعات را در اختیارش قرار دهید. وقتی اطلاعات را در اختیار کودکان قرار می‌دهید معمولا آنها خودشان متوجه می شوند چه باید بکنند... ❌ اگه یه بار دیگه روی دیوار چیزی بنویسی کتک مفصل میخوری. ✅ دیوار برای نوشتن نیست بلکه کاغذو درست کردن که روش چیزی بنویسی. ❌هیچ وقت شده یه بار توی کار خونه به من کمک کنی؟ ✅ خیلی خوب میشد اگه میز برای شام آماده می شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎥 | علیه ❄️🌹❄️ 🔻 نگاهی به آرایش رسانه های بیگانه و ماموریت ایجاد اضطراب، التهاب و تهدید سلامت روحی و روانی دانش آموزان و خانواده ها
هدایت شده از 
محمد گفت: دویست متر دورتر ایستاده و احتمالا کنترل جلیقه انتحاری دستِ اون باشه. مدنی: خب اگه بچه ها نمیرسن اجازه بدین برم سراغ دومی! محمد گفت: ریسک داره. ممکنه پِلن دوم داشته باشن و یهو دخترا رو یه جور دیگه بزنن. سعید به محمد گفت: قربان فقط ده دقیقه مونده! خیابون اطراف مدرسه از سرویس مدارس و والدین پر شده! مدنی اومد پشت خط و گفت: دیگه اینجا خیلی شلوغ شده. اجازه هست یه حرکتی بزنم؟ محمد گفت: چیکار میخوای بکنی؟ مدنی پرسید: اگه این یارو که جلیقه داره، بیشتر از 200 متر از کسیکه ریموت داره فاصله داشته باشه، دیگه کار نمیکنه؟ محمد دوربینِ کوادکوپتر رو تا جایی که میشد زوم کرد رو دستِ عامل دوم. کارشناس مواد منفجره که در اون سالن حضورداشت گفت: قربان این از نوعِ کم بُرد هست. اگه فاصله بیشتر از دویست متر باشه دیگه کار نمیکنه. محمد گفت: مدنی جان! این از هموناست که فقط 200 متر کارایی داره. مدنی همینطور که داشت سوار موتورش میشد گفت: دیگه حله! دعا کنین نقشه ام بگیره! مدنی موتورش روشن کرد و بسم الله گفت و گاز داد و رفت. خیابون شلوغ بود. فرعی مرعی هم تو اون یه تیکه نداشت. لحظه به لحظه به عامل اول که جلوی دکه روزنامه فروشی ایستاده بود و داشت یواش یواش به طرف مدرسه دخترونه میومد نزدیک و نزدیکتر میشد. دیگه فاصله اش خیلی کمتر شده بود. شاید کمتر از ده متر. که یهو ترمز کرد. صدای ترمزش وقتی به گوش عامل رسید و دید که یه موتوری داره با سرعت از بغل به طرفش میاد وحشت کرد اما چون سرعت موتوری زیاد بود، دیگه عامل نتونست کار خاصی بکنه. مدنی به شیوه ماهرانه ای بغلِ پایِ عامل توقف کرد و موتورشو کنترل کرد و محکم با نوک پاش به ساق پای اون تروریست کوبید. از اون طرف، عامل دوم که مثل گرگ داشت عامل اول رو میپایید، به محض این که دید عامل اول زمین خورده، نگران شد و از سر جاش بلند شد و مثل یه گرگ گشنه از لا به لای جمعیت، به عامل اول چشم دوخت. از این طرف، مدنی موتورو ول کرد روز زمین و افتاد رو عامل اول. اول دو تا مشت محکم خوابوند تو صورت و چشمش. و تا اون یارو میخواست به خودش بیاد، مدنی دستی به سر تا پاش کشید و مطمئن شد که مسلح نیست و فقط جلیقه انتحاری داره. عامل دوم بالاخره موفق شد از لا به لای جمعیت نگاه کنه و عامل اول رو ببینه که رو زمین افتاده. ولی تا دید یکی نشسته رو سینه اش و داره مُشت کوبیش میکنه، به طرفشون حرکت کرد. محمد که به مانیتور زل زده بود، تا دید عامل دوم داره حرکت میکنه به طرف عامل اول، اومد رو خط مدنی و گفت: مدنی! عامل دوم حرکت کرد. پاشو پسر! پاشو که داره میاد به طرفت! مدنی نگاهی به پشت سرش کرد. جمعیت کم کم داشت دور اونا جمع میشد. مدنی میدونست که اگه معطل کنه، دیگه نمیتونه جمعیتو بشکافه و بره. به خاطر همین یه مشت محکم به گردن و مشت آخرو به شقیقه تروریست اول کوبوند. اون هم گیج و متمایل به بی هوشی شد و دیگه هیچ حرکتی نداشت و تسلیم خوابیده بود جلوی مدنی! جلوی چشم همه، مدنی بلند شد. موتورش روشن کرد و گذاشت رو جَک. عامل اول رو نشوند و بعدش با یه نعره یاعلی، بلندش کرد و انداختش رو شونه اش! عامل دوم دید یه نفر داره عامل انتحاری رو میبره. به خاطر همین شروع کرد به دویدن. محمد به مدنی گفت: مدنی این یارو داره میدوه. چیکار میکنه؟ مدنی در حالی که نعش بی هوشِ اون جونِوَرو انداخته بود رو شونه اش، موتورو از رو جَک خارج کرد و با آخرین گازی که میتونست بده، جلوی چشم همه شروع به راندن موتور و دور شدن از محل کرد. فاصله اونا کمتر از صد متر بود. عامل دوم مثل سگ میدوید و سرعت زیادی داشت. مدنی دید فقط یه مسیر داره. و مسیر دیگری برای دور شدن از مدرسه دخترونه نیست. و اون مسیر هم دقیقا از جلوی مدرسه و سرویس مدارس و والدین مدارس رد میشد! هیچ کاریش نمیشد کرد. فقط همون یه مسیرو داشت. مدنی با صدای بلند و بوق ممتد زدن، واسه خودش مسیر باز میکرد: بروووووو کنار ... برووووو گفتم .... برو آقا ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎥 اعتراف جیمز ریکاردز استراتژیست ارشد آمریکا در مورد جنگ ارزی علیه ایران
اللهم صل علی محمد و آل محمد بر 🌷روزی پر از خیر و برکت و سلامتی و را برای شما همراهان محترم آرزو داریم
👈 ۳۹۷ 👇 👈 ۱۴۰۱ 👏 امروز، هدیه محضر مبارک و و و بزرگوارش علیهم السلام و همه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید | ظرفیتت اینگونه زیاد می‌شود‼️ ✳️ برداشتی متفاوت از آیه‌ی «... لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ...»
❤️🍃❤️ 🔴بگو مگو نشانه یک رابطه سالمه! 🔸 محققان اعتقاد دارند که یک رابطه سالم ۷ نشانه داره که یکی از اونا دعواست. اگه زوج‌ها هیچ موقع با هم دعوا نکنند، در واقع چیزی بینشون اشتباه هست. 🔸 ثابت شده این زوج‌ها اهمیتی به هم نمیدن و در واقع همدیگر رو رها کردند. 💢دعوا باعث می‌شه که افراد از چیزی که واسشون اهمیت داره یا عصبانی‌شون می‌کنه بیشتر حرف بزنند. ✅ البته گفت‌وگو باید با احترام و آرامش همراه باشه تا نتیجه‌ای مثبت بده.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «بدترین سقوط‌ها» 👤 استاد 📱 شیعیانی که در سقوط می‌کنن... کسانی بودن که این اواخر در فتنه‌ها با دشمن هم‌صدا شدن... ⚠️ بدترین صفت است، این صفت شیطان است... مراقب باشیم.
🔰 روش‌های تنبیه غلط✅✅ تنبیه احساسی 👈 “اگه دختر بدی بشی، دیگه مامانت نیستم…” 👈 “اگه حرفم رو گوش نکنی، دوستت ندارم…” ❌ جملاتی از این قبیل به کودک حس ناکافی بودن و عدم امنیت را القا می‌کنند. این حس موجب نیاز بیشتر کودک به توجه و در پی آن لجبازی بیشتر کودک خواهد شد. کودکی که جملات فوق را بشنود؛ با خود می‌گوید «من که بچه‌ی بدی هستم، پس بذار این کار رو هم بکنم.» پس هرگز کودک را تهدید نکنید یا به او برچسب نزنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎥 وقتی نباشد زن‌ها باید دنبال مردها راه بیفتند! ❄️🌹❄️ ✅ این‌ ۷۲ ثانیه را همه، به ویژه دختران جوان باید ببینند و بشنوند. توجیهی ساده اما دقیق از لسان در بحث ضرورت عقلی
🦋🦋 مخصوص 🌼✨در هر این ماه دو رکعت نماز بجا آورد، در هر رکعت پس از سوره «حمد»، «صد مرتبه» سوره «توحید» خوانده و بعد از سلامِ نماز، «صد مرتبه» صلوات بفرستد تا حق‌تعالی هر حاجتی که در امر دین و دنیا دارد روا کند. 📚مفاتیح الجنان، اعمال سال