eitaa logo
خانه مهر
1.9هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
8.6هزار ویدیو
386 فایل
کانال اطلاع رسانی در موضوع مهارتهای زندگی و تربیت فرزند برای ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب و پاسخ به مسابقات، به این آدرس پیام بفرستید @ab_hasani
مشاهده در ایتا
دانلود
9.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ کارشناس آمریکایی: 📍از و سرنگونی نمادها به شعار رسیدیم 👈این یک و مربوط به است...! 🔻معترضان بیش از پیش هویت خود را آشکار و واقعیت ماجرا را مشخص کردند! 🆔@khaneyemehr110
رسول خدا - صلي الله عليه و آله: 🌹 خود را بداريد و با آنان مهربان باشيد، وقتي به آن‌ها مي‌دهيد حتماً كنيد زيرا كودكان، شما را خود مي‌پندارند🌹 «وسائل الشيعه، ج 5، ص 126»   🆔@khaneyemehr110
زیتون..... 700گرم گردوساییده شده..... 100گرم رب انار ..... ۲ قاشق سیر..... نصف بوته سبزی معطر.... ساییده شده شامل چوچاق وکدکدو (خالواش)ونعناع گلپر ساییده..... 1قاشق چایخوری در صورت دردسترس نبودن سبزی معطر فقط از نعناع می تونید استفاده کنید مواد رو با هم مخلوط می کنم وبه زیتون هسته جدا اضافه می کنم وچندساعتی میذارم تا به خُرد هم بره زیتون پرورده از اون مزه هاییه که اگه یکی دو روز تو یخچال بمونه خوشمزه تر وخوش کیفیت تر بشه 🆔@khaneyemehr110
*👏🌹«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» ، آغاز صبح‌تان متبرک به نام خداوند قادر و متعال و فرجامتان نیکو 🆔@khaneyemehr110
مسابقه برای فرزندان ۴ ، ۵ ، ۶ سال 👈تواشیح 👈همخوانی قرآن 👈قصه گویی 👈انجام وضو 👈اذان و اقامه 👈سرود و تئاتر(در موضوعات: نماز، مضامین قرآنی و ارزشی انقلابی) 👈قصه گویی 👈 کاردستی و سفال 👈نمایش عروسکی در موضوع قرآنی 👈حفظ شعر 👈دعای سلامتی امام زمان برای ۴ساله ها 👈دعای الهی عظم البلاء برای ۵ و ۶ ساله ها 👈حفظ آیةالکرسی برای ۴ساله ها 👈حفظ سوره لیل برای ۵ ساله ها 👈حفظ سوره نبأ برای ۶ ساله ها 👈 نقاشی با موضوع نماز و مفاهیم قرآنی در ابعادA4 و A3 و ابعاد بزرگتر50×70 👌مهلت ارسال آثار تا دوشنبه ۲۴ شهریور روابط عمومی اداره سرپرست 🙏 قصه گویی و نمایش ها و نیز حفظیات را فیلم گرفته و در یک سی دی کپی کرده و آنرا به روابط عمومی اداره سرپرست تحویل دهید.
✅ چه چیزی برای فرج امام زمان مهمتر است؟! آیت الله العظمی بهجت (ره): مهم‌تر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی (عج)، دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار آن حضرت تا ظهور او می‌باشد؛ زیرا مردن، تنها قطع حیاتِ دنیای چند روزه فانی است، اما بیرون رفتن از عقیده صحیح، موجب هلاکت ابدی از حیات جاوید آخرت و خلود در جهنم است؛ لذا حضرت امیر(ع) در لیلةُالمَبیت از رسول اکرم(ع) می‌پرسد: «أَفِی سَلامَةٍ مِنْ دِینِی؟؛ آیا دین من سالم خواهد بود؟».یعنی از استقامت در دین و ثبات ایمان و عقیده تا مرز شهادت را که از خود شهادت بالاتر است ـ از آن حضرت سؤال می‌کند. 💥این دعا خیلی عالی است که دستور داده شده است در زمان غیبت خوانده شود، که: «یا أَللهُ یا رَحْمانُ یا رَحِیمُ! یا مُقَلبَ الْقُلُوبِ، ثَبتْ قَلْبِی عَلی دِینِک؛ ای خدا، ای رحمت‌گستر، ای مهربان، ای گرداننده دل‌ها، دل مرا بر دینت ثابت و استوار بدار». 📚در محضر بهجت، ج۲، ص۱۰۱ 🆔@khaneyemehr110
📚 عکس گرفتن بدون پوشش 🆔@khaneyemehr110
🌹 🌹 👈 ۱۱۱ ❤️ مبارکه 👇 👈 بیست و سوم ۹۹ 🙏 امروز، محضر مبارک حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف و هدیه به روح مادر بزرگوارش، حضرت سلام الله علیها 🆔@child_family
👈 💍 از همسرتون خلاقانه تشکر کنید 💖 همسر شما خوشحال می‌شود که بداند چرا از او تشکر و می‌کنید. به‌علاوه، انگیزه‌اش نیز در انجام کارها افزایش پیدا می‌کند. 💖 مثلاً به او بگوئید: «خیلی ممنونم که ظرف‌ها را شستی که من بتونم کمی استراحت کنم» یا «لطف کردی که بچه‌ها را بردی پارک بازی کنن. من وقت بیشتری داشتم به کارهام برسم». 💖 یا مثلاً اگر همسر شما فراموش کرد که یکی از موارد نوشته‌شده در فهرست بلندبالای خرید را بخرد، یا اینکه غذا را سوزاند، کاری نکنید که فکر کند زحماتش به هدر رفته است یا کارهای دیگرش را نادیده گرفته‌اید. به او بگویید: «اشکالی نداره عزیزم. ممنون که وقت گذاشتی و زحمت کشیدی». 💖 در بیان واژه‌ها برای تشکرکردن از همسر خود، خلّاق باشید. به عناوین مختلف از او تشکر کنید. فراموش نکنید که حتی در تشکرکردن هم، با استفاده از کلمات جدید و زیبا، می‌توانید جذاب باشید. 🆔@khaneyemehr110
🔶خاطره ای زیبا از دکتر زرین کوب: روز بود و در مراسمی به عنوان سخنران دعوت داشتم ،مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح و البته تعدادی از مردم عادی،نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و عکسم را روی آن زده بودن انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم. دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی ام می گشتم موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند،برای همین نمیخواستم،فعلا کسی متوجه حضورم بشود،هرچه بیشتر فکر میکردم ،کمتر به نتیجه می رسیدم،ذهنم واقعا مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته افکارم را پاره کرد: ببخشید شما استاد هستید ؟گفتم:استاد که چه عرض کنم، ولی زرین کوب هستم خوشحال شد،شروع کرد به شرح این که چقدر دوست داشته،بنده را از نزدیک ببیند،همین طور که صحبت میکرد،دقیق نگاهش می کردم،این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد ؟چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد؟ پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته، متین و سنگین، اما باوقار می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده و در اوقات بیکاری یا قرآن میخواند یا غزل و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه و چه زیبا غزل حافظ را میخواند پرسیدم:حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید؟گفت:سؤالی داشتم و سپس پرسید:شما به اعتقاد دارید؟گفتم:خب بله،صددرصد گفت:ولی من اعتقاد ندارم پرسیدم:من چه کاری میتونم انجام بدم؟از من چه خدمتی بر میاد؟ ( مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم) گفت:خیلی دوست دارم معتقد شوم،یک زحمتی برای من می کشید؟گفتم:اگر از دستم بر بیاد، حتما ، چرا که نه گفت:یک برام بگیر گفتم ولی من پیشم نیست بلافاصله دیوانی کوچک از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت:بفرما مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم،نیت کنیدفاتحه ای زیر لب خواند و گفت : برای خودم نمیخوام، میخوام ببینم حافظ در مورد امروز ( روز ) چی می گه ؟؟ برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال حافظ ..عاشورا ، اگه جواب نداد چی ؟ و علاقه این مرد به حافظ چی ؟ با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوعات پرداخته باشد متوجه تردیدم شد، گفت : چی شد استاد ؟ گفتم : هیچی، الان چشمان را بستم و فاتحه ای قرائت و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم : زان یار دلنوازم شکریست با شکایت گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت 💚زان یار دلنوازم شکریست با شکایت /گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم/ یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت رندان را آبی نمی‌دهد / کس گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا / سرها بینی بی جرم و بی جنایت چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی/ جانا روا نباشد خونریز را حمایت در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود /از گوشه‌ای برون آی ای از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود/ زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم /یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت این راه را نهایت صورت کجا توان بست/ کش صد هزار منزل بیش است در بدایت هر چند بردی آبم روی از درت نتابم / جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ/ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت💚 🌸خدای من این غزل موضوعش امام حسین و وقایع روز و شب یازدهم نیست،پس چیست؟سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل،از این زاویه نگاه نکرده بودم،این غزل ویژه برا همین مناسبت سروده شده بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی و گریه میکرد،طوری که تمام بدنش میلرزید انگار روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود. متوجه شدم عده ای دارند مارا تماشا میکنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فرا خواند و عذرخواه که متوجه حضورم نشده،حالا دیگر میدانستم سخنان خود را چگونه آغاز کنم. بلند شدم،دستم را گرفت و می خواست ببوسد که مانع شدم، خم شدم،دستش را به نشانه ادب بوسیدم.گفت معتقد شدم، معتقد بووودم،ایمان پیدا کردم استاد،گریه امانش نمی داد! آن روز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند.پیشنهاد میکنم هر وقت حال خوشی داشتید، این را بخوانید. 🆔@khaneyemehr110