✨﷽✨
❤️ رفیقوکامل کیست؟
✍امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: کسی کـه تمام شرایط را داشته باشد رفیق کامل است و الا به همان اندازه درجه دوستی او کم میشود، و اگر هیـچ یک از آنها را نداشت اساساً نام دوست نمی توان بر او گذاشت.
اول اینکه ظاهر و باطنش یکی باشد. آنچه نسبت به تو ابـراز میدارد در دل نیز همان باشد.
دوم این که خوبی تو را خوبی خود بداند و بـدی تو را بدی خود ، آبروی تو را آبروی خود بداند
سوم اگر در وضع #مالی اش بهبودی حاصل شد و به ثروت دست یافت یا به مقـامی رسید رفتارش با تـو تغییر نکند؛
چهارم این که به اندازه توانایی وقدرتش از مساعدت و همراهی با تو #مضایقه نکند ؛ و پنجم تو را در روز گرفتاری وبدبختی بهدست فراموشی نسپارد وتنهایت نگذارد.
📚منبع: وسائل الشیعه،جلد 12،صفحه146
↶【به ما بپیوندید 】↷
_______________
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
🌹 اسرار وضو 🌹
✍آیت الله جوادی آملی: معنای وضو گرفتن - شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها در وضو، رازی دارد: شستن صورت در وضو یعنی خدایا هر گناهی که با این صورت انجام دادم آن را شستو شو میکنم که با صورت پاک به جانب تو عبادت کنم و با پیشانی پاک سر بر خاک بگذارم . شستن دستها در وضو یعنی خدایا از گناه دستشستم، و گناهانی را که با دستم مرتکب شدهام، دستم را تطهیر میکنم . مسح سر در وضو یعنی خدایا از هر خیال باطل و هوس خام که در سر پروراندهام سرم را تطهیر میکنم و آن خیالهای باطل را از سر به دور میاندازم . مسح پا یعنی خدایا من از جای بد رفتن پا میکشم و این پا را از هر گناهی که با آن انجام دادهام تطهیر میکنم . اگر کسی بخواهد نام مبارک حق تعالی را بر زبان آورد، باید دهان را تطهیر کند . مگر میشود انسان با دهان ناشسته نام خدا را ببرد، باید دهان را با آب مضمضه کند و بشوید .
این گوشه ای از اسرار وضو گرفتن است . اگر ما میبینیم از نماز و عبادت لذت نمیبریم برای آن است که به این اسرار آشنا نیستیم . آنها که از عبادت لذت میبرند چیزی را به این عبادت تبدیل و تعویض نمیکنند
↶【به ما بپیوندید 】↷
_______________
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#تلنگر
قلـــب انسان
همانند حوضی است ڪه چهار
جویبار، همیشه آبشان در آن می ریزند...
اگر آب چهار جـویبار پاڪ باشد،
قلب انسان را پاڪ و زلال میڪنند
اما اگر آب یڪی یا دو
تا یا چهارتاے این جویبارها
آلوده باشند قلب را هم آلوده میڪنند.
جویباراول: چشم است
جویبار دوم: گوش است
جویبار سوم: زبان است
جویبار چهارم: فڪرو ذهن
📚:سیتدبیر سیتلنگر استاد رنجبر
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
🔘 داستان واقعی
✍چند روز پیش سفری با اسنپ داشتم. (بعنوان مسافر).آونروز خیلی بدشانسی آورده بودم و ناراحت بودم، آخه باطری و زاپاس ماشینم رو دزد برده بود. راننده حدودا 40 سال داشت و آرامش عجیبی داشت و باعث شد باهاش حرف بزنم و از بدشانسیم بگم. هیچی نگفت و فقط گوش میکرد. صحبتم تموم که شد گفت یه قضیهای رو برات تعریف میکنم مربوط به زمانی هست که دلار 19 تومنی 12 شده بود. گفتم بفرمایید. برام خیلی جالب بود و برای شما از زبان راننده مینویسم. یه مسافری بود هم سن و سال خودم ، حدودا 40ساله. خیلی عصبانی بود. وقتی داخل ماشین نشست بدون اینکه جواب سلام منو بده گفت: چرا انقدر همکاراتون ......(یه فحشی داد) هستند.
از شدت عصبانیت چشماش گشاد و قرمز شده بود. گفتم چطور شده، مسافر گفت: 8 بار درخواست دادم و رانندهها گفتن یک دقیقه دیگر میرسند و بعد لغو کردند. من بهش گفتم حتما حکمتی داشته و خودتو ناراحت نکن. این جمله بیشتر عصبانیش کرد و گفت حکمت کیلو چنده و این چیزا چیه کردن تو مختون و با گوشیش تماس گرفت. مدام پشت گوشی دعوا میکرد و حرص میخورد.( بازاری بود و کلی ضرر کرده بود). حین صحبت با تلفن ایست قلبی کرد و من زدم بغل و کنار خیابون خوابوندمش و احیاش کردم. سن خطرناکی هست و معمولا همه تو این سن فوت میکنن. چون تا به بیمارستان یا اورژانس برسن طول میکشه. من سر پرستار بخش مغز و اعصاب بیمارستان ..... هستم و مسافر نمیدونست. خطر برطرف شد و بردمش بیمارستان کرایه هم که هیچی!!! دو هفته بعد برای تشکر با من تماس گرفت و خواست حضوری بیاد پیشم. من اونموقع شیفت بودم و بیمارستان بودم. تازه اونموقع فهمید که من سرپرستار بخشم. اومد و تشکر کرد و کرایه رو همراه یه کتاب کادو شده به من داد. گفتم دیدی حکمتی داشته. خدا خواسته اون 8 همکار لغو کنن که سوار ماشین من بشی و نمیری. تو فکر رفت و لبخند زد. من اونموقع به شدت 4 میلیون تومن پول لازم داشتم و هیچ کسی نبود به من قرض بده. رفتم خونه و کادو مسافر رو باز کردم. تو صفحه اول کتاب یک سکه تمام چسبونده بود!
حکمت خدا دو طرفه بود. هم اون مسافر زنده موند و من هم سکه رو 4میلیون و چهارصد هزار تومن فروختم و مشکلم حل شد. همیشه بدشانسی بد شانسی نیست. ما از آینده و حکمت خدا خبر نداریم. اینارو راننده برای من تعریف کرد و من دیگه بابت دزدی باطری و زاپاسم ناراحتیمو فراموش کردم.
من هم به حکمت خدا فکر کردم.
↶【به ما بپیوندید 】↷
________________
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
✅ کیفر ظلم به همسر
✍تاجری بود که چشمانش درد گرفت و رفته رفته دردش شدید شد به هر دکتری که مراجعه می کرد مداوا نشد تا آنکه کور شد. بعد از مدتی با راهنمایی یکی از دوستان او را نزد جناب شیخ آوردند و از ایشان راه علاج را پرسیدند.
شیخ به آن مرد تاجر گفت: به شرطی علت و راه علاج آن را بیان می کنم که هرچه بگویم به آن عمل کنی و از آن تخلف ننمایی و ایشان هم قبول کرد. شیخ فرمود: شما خانه ای در شهر داشتید که با همسرتان در آن زندگی می کردید بعد از مدتی باغی در خارج شهر خریدید که خانه ای در وسط باغ است و منزلی را که در شهر داشتید اجاره دادید و خودتان به آن محل جدیدمنتقل شدید، خود شما صبح زود به سرکار می روید و شبها دیر بر می گردید ، ولی همسرتان که سیده است ، تنها در خانه می ماند و بسیار احساس تنهایی می کند و می ترسد هرچه هم برای بازگشت به منزل قبلی اصرار کرد شما نپذیرفتیدتا اینکه شبی دیرتر از شبهای دیگر به خانه رفتید و او خیلی ترسیده و به شما پرخاش کرده بود و شما بجای عذر خواهی او را سیلی زدید و این بیماری و نابینایی تان نتیجه و کیفر آن ظلمی است که به همسرتان کردید.
مرد تاجر که صحت فرمایش شیخ باعث شگفتی او شده بود گفت: حالا می فرمایید چه کنم؟ شیخ گفت: برو غسل توبه کن و بعد از طلب حلیّت از همسرت به همان خانۀ پیشین برگرد آن مرد گفت: آخر آن خانه را اجاره داده ام و به این زودیها مدتش به سر نمی آید. جناب شیخ مانند طبیب حاذقی نسخه دیگری برای وی تجویز کرد و دستور داد: پس باغ را اجاره بده و با پول آن جایی را در شهر اجاره کن. تاجر همین کار را کرد و با توبه و انابه به درگاه ذات باری تعالی پس از چند ماه چشمش بهبود یافت و مانند اول شد
↶【به ما بپیوندید 】↷
_______________
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
✅داستان کوتاه
✍یکی از آقایان نقل می کند: برادرم را که مدتی پیش فوت کرده بود در خواب دیدم با وضع و لباس خوبی که موجب شگفتی بود. گفتم: داداش دیگر آن دنیا کلاه چه را برداشتی؟! گفت: من کلاه کسی را برنداشتم. گفتم: من تو را می شناسم. این لباس و این موقعیت از آن تو نیست. گفت: آری . دیشب، شب اول قبرِ مادر قبرکن بود. آقا سید الشهدا(ع) به دیدن آن زن تشریف آوردند و به کسانی که اطراف آن قبر بودند خلعت بخشیدند و من هم از آن عنایات بهره مند شدم. بدین جهت از دیشب وضع و حال ما خوب شده و این لباس فاخر را پوشیده ام
از خواب بیدار شدم ، نزدیک اذان صبح بود. کارهای خود را انجام داده و حرکت کردم به سمت تخت فولاد. برای تحقیقات سر قبر برادرم رفتم. بعضی قرآن خوان ها کنار قبرها قرآن می خواندند. از قبرهای تازه پرسیدم، قبر مادر قبرکن را معرفی کردند. رفتم نزد آقای قبر کن. احوال پرسی کردم و از فوت مادرش سوال کردم، گفت: دیشب شب اول قبر او بود
💥گفتم: روضه خوانی می کرد؟ روضه خوان بود؟ کربلا رفته بود؟ گفت: خیر ، برای چه می پرسی؟ داستان را گفتم ، او گفت: هر روز زیارت عاشورا می خواند
📚حکایاتی از عنایات حسینی، ص111
↶【به ما بپیوندید 】↷
______________________
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
🍀 حـرف مـردم 🍀
✍لقمان و پسرش يک مرکبي داشتند. هردو سوار شدند جايي بروند، يکي ديد گفت: بي انصافها، دو نفر آدم سوار يک حيوان شديد؟ به اين حيوان فشار ميآيد. جفتشان پياده شدند، حيوان خالي ميرفت و اينها پياده، يکي اينها را ديد و گفت: عجب آدمهاي ناداني هستيد. اين حيوان دارد خالي ميرود، سوار او شويد. چرا پياده ميآييد؟ اين دو حالت، لقمان سوار شد و پسر پياده آمد. يکي ديد و گفت: عجب آدم بي انصافي هستي. اين بچه پياده بيايد و تو آدم به اين بزرگي و سر حالي سوار مرکب باشي؟ پياده شد و خودش پياده آمد بچه را سوار کرد. يکي ديد گفت: عجب بچهي نا اهلي هستي. اين پيرمرد پياده بيايد و تو سوار شدي؟ گفت: بابا چهار حالت بيشتر ندارد. يا بايد هردو سوار ميشديم يا هيچکدام، يا تو سوار و من پياده، يا من سوار و تو پياده! هر چهار جور را مردم حرف زدند.
يعني شما هرکاري کني، ما گاهي بعضي جاها سخنراني ميرويم، مثلاً آن آقا يک ماشين شاسي بلند دارد، من غالباً سوار نميشوم. ميگويند: حاج آقا چه ماشيني داري؟ گاهي مثلاً ميگوييم: پياده برويم يا با يک ماشين ساده برويم. ميگويند: نگاه کن کلاس تواضع گذاشته است، ميخواهد بگويد: من زهد دارم. آقاي قرائتي خدا حفظش کند، ميگفت: نماز جمعه جلو مينشينيم، يک چيزي ميگويند. وسط جمعيت بنشينيم، يک چيزي ميگويند. خيلي آقا بايد حواس جمع باشد.
〖از بیانات حجت الاسلام رفیعی〗
↶【به ما بپیوندید 】↷
___________________
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
✅ذکر بسیار عالی از آیت الله سید علی قاضی ره ،برای رفع همه مشکلات
✍علاّمه انصاری لاهیجی که ازشاگردان مرحوم آیت الله قاضی هستند، فرمودند: روزی از ایشان پرسیدم که: در مواقع اضطرار و گرفتاری چه در امور دنیوی و چه در امور اخروی، و در بن بست کارها به چه ذکر مشغول شوم تا گشایش یابم؟
سید علی قاضی ره در جواب فرمودند:
”پس از پنج مرتبه صلوات و آیة الکرسی، در "دل خود و بدون آوردن به زبان "بسیار بگو:
«اللّهُم اجعَلنی فی دِرعِکَ الحَصینَةِ الّتی تََجعَلُ فیها مَن تَشاءُ» إن شاء الله گشایش یابد.
💥علاّمه انصاری فرمودند:من اطاعت کرم و در مواقع گرفتاری های سخت و مشکلات لاینحلّ به این دستور عمل کردم و نتیجه های عجیب و بسیار عالی گرفتم...
📚 مهر تابناک ص260
↶【به ما بپیوندید 】↷
_______________
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
#حکایت
💠 نصيحت امام سجاد (عليه السلام) به دلقكى بيكار
📝 امام صادق (عليه السلام) روايت مى كند: دلقكى بيكار در مدينه بود كه اهل مدينه از دلقك بازى و سخنانش به خنده مى آمدند. روزى به مردم گفت: اين مرد مرا خسته و درمانده كرد ( منظورش حضرت على بن الحسين (عليه السلام) بود ). آن گاه به مردم خطاب كرد كه هيچ كارى از كارهاى من او را به خنده نياورده و به ناچار بايد ترفندى به كار گيرم تا او را بخندانم !
📝 امام ششم (عليه السلام) مى فرمايد: روزى على بن الحسين (عليهما السلام) در حالى كه دو نفر از غلامانش او را همراهى مى كردند از منطقه اى عبور مى كردند، آن دلقك به سوى حضرت آمد و رداى مباركش را از پشت سرش ربود، دو خدمتكار حضرت او را دنبال كردند و ردا را از دستش گرفته به جانب حضرت آوردند و به دوش مباركش انداختند.
📝 حضرت در حالى كه خود را از چشم انداز آن دلقك پنهان مى داشتند و ديده از زمين برنمى گرفتند به دو خدمتكارش فرمودند: اين چه اتفاقى بود كه رخ داد ؟ گفتند: مردى دلقك است كه مردم مدينه را مى خنداند و از اين راه نان مى خورد ! امام فرمود: به او بگوييد واى بر تو ! براى خدا روزى است كه در آن روز ، بيكاران و بيعاران زيان مى كنند.
📚برگرفته از کتاب داستان های عبرت آموز اثر استاد حسین انصاریان
↶【به ما بپیوندید 】↷
____________________
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
✅زشت ترین قسمت بدن کجاست؟!
زشت ترین قسمت بدن
بینی بد فرم یا شکم بر آمده نیست،
زشت ترین قسمت بدن
ذهنی است که پر است از
افکار منفی،خشم ،کینه
پر است از بد بینی و بی اعتمادی،
اگر ذهن آدمی زشت باشد،
با هزار عمل جراحی که برای داشتن
اندامی زیبا انجام میدهد،
ذهن او همچنان زشت خواهد بود
و او را زیبا جلوه نخواد داد.
ای کاش مانند عمل زیبایی اندام
کمی ذهنها را جراحی و زیبا میکردیم
ذهن زیبا،زندگی را برای خود
و اطرافیانش زیباتر جلوه میبخشد..!
↶【به ما بپیوندید 】↷
_________________
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•