eitaa logo
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
3.8هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
56 فایل
بلاها 😍اینجا اومدیم یادبگیرم بجای غُری بودن قِری باشیم تا ببینیم کل زندگی مثل همون دوران نامزدیه😍😍🕊. لینک کانالمون👇🏾👇🏾 https://eitaa.com/joinchat/2713518081Cb60be17d2b
مشاهده در ایتا
دانلود
باشید❗️ ✅ راز دار باشید حتی اگر با هم دعوایتان شد. ◀️دعوای زن و شوهر مثل بسیاری از اختلاف نظرها و تفاوت سلیقه و دیدگاه ها امری بدیهی و طبیعی است اما بسیار غیر طبیعی و مذموم است که تمامی دوستان و اقوام و همسایه ها از این دعواهای زناشویی باخبر شوند! ◀️ نسبت به مسایل و مشکلات خود، رازدار باشید و فراموش نکنید که به زودی با هم آشتی خواهید کرد آن وقت همسر شما با حرف هایی که، پشت سرش زده اید و یا حتی جلوی رویش، موقعیت بدی در بین فامیل، دوستان و آشنایان پیدا میکند و خود شما نیز به خاطر آن که، آن قدر بدگویی کرده اید شرمنده می شوید. ✅ همسر شما، در درجه اول یک انسان و در گام بعد شریک زندگی و همسر و همراز شماست. پس طوری در مورد او حرف نزنید که حتی خود نیز نتوانید از آفت و آسیب های شخصیتی حرفهایتان در امان 🎀@delbrak1🎀
بهم گفت اول تو این عقدو بهم بزن تا من پا پیش بذارم....🍃🍃🍃🌹 🍃🍃🍃🍃🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 یعنی میگی اینا نقشه ی بابام بوده؟ گفت من نمیگم مامان خدابیامرزم قبل از این که بمیره همه چیو بهم گفت ازم حلالیت طلبید و گفت اون یک هفته ای که به بهونه ی مریضیش منو اینجا نگه داشته بود هیچیش نبوده و فقط به خاطر زوری که بابای تو بالای سرش گذاشته این کارو کرده نمیفهمیدم چرا بابام این کارو کرده چه مشکلی با حبیب داشته که این نقشه رو کشیده حبیب سکوت کرده بود که صدامو بلند تر کردم و گفتم چیه اون رازی که همه ازش با خبرن به جز من؟ حبیب کلافه بود از جاش بلند شد و دستهاشو سمت من و روی طول حیاطو با قدم هاش شمرد. دوباره به ن باز چند دقیقه سکوت کرد و یه دفعه بی ت واحدها ساخت و می گفت خدا مقدمه شروع به حرف زدن کرد و گفت حاجی با پدرم دوست های قدیمی بودن یادمه اون زمان که خیلی بچه بودم زیاد به خونمون رفت و آمد میکرد یکی از همون سال ها که حاجی اینجا میومد بابام یه دفعه ای افتاد و مرد ولی رفت و آمدهای حاجی به اینجا قطع نشد. مامانم همیشه از حاجی یه فرشته ی نجات توی ذهنم خیرش بده هیچی برامون کم نمیذاره منم بچه بودم و با خودم فکر میکردم رو حساب رفاقتی که با بابام داشته اینجوری بهمون رسیدگی میکنه گذشت تا کم کم بزرگ شدم و متوجه میشدم که حاجی بعضی وقتها شب اینجا میمونه دلیلشو نمیدونستم و نمیپرسیدم همون سالی که اینجا موندنش شروع شد منو با خودش آورد تهران همش بهم میگف تو مثل پسر خود می بابات شماهارو به من سپرده نمیتونم ازتون غافل شم ولی همیشه پشت این حرفش بهم سفارش میکرد که به کسی چیزی نگم میگفت بچه هام حسودیشون میشه اون موقع ممکنه دیگه نتونم به شماها رسیدگی کنم شمام که درآمدی ندارین اواره کوچه خیابون میشین 🎀@delbrak1🎀
🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 من از ترس سکوت کرده بودم و به کسی چیزی نمی.گفتم بزرگتر که شدم میفهمیدم مواقعی که حاجی همه چیو به من میسپاره کجاست و چیکار میکنه کم کم فهمیده بودم که با مادرم به سر و سری دارن ولی هیچوقت فکر نمیکردم که به خاطر این که کسی نفهمه مادرمو صیغه کرده این نقشه ها رو برای ما بکشه مادرم روزهای آخر عمرش بهم گفت که اون یک هفته ای که عقد تو سر گرفت حاجی به سراغش اومده و اونقدر با حرف هاش خامش کرده که مادرم منو به زور اینجا کشونده و تا بعد از عقد تو اینجا نگهم داشت بدنم یخ کرده بود باورم نمیشد بابام این کارها رو با من کرده باشه منی که همیشه به همه میگفت این یکیو بیشتر از همه دوست دارم قربانی کارهای اشتباه خودش کرده بود حبیب گفت درسته که توهم مثل من از هیچی خبر نداشتی تا اینجای کار تقصیر کار ما نیستیم ولی بعدش چی؟ اگه تو از وسط راه برنمیگشتی الان وضعمون جور دیگه ای بود. اگه تو از وسط راه برنمیگشتی الان وضعیتمون جور دیگه ای بود. این دفعه دیگه از کوره در رفتم و گفتم میفهمی چی میگی؟ من زن یکی دیگه بودم یکی دیگه عقدم کرده بود پیدامون میکردن بیچارمون میکردن حبیب گفت اره حتما عاشقش بودی که اونطوری از وسط راه برگشتی. گفتم من حالم از احسان از همون اولم به هم میخورد فقط به خاطر پدر و مادرم برگشتم و خواهرایی که قرار بود به جای منم کتک بخورن به خاطر سمیه برگشتم که از ترس خودشو خیس نکنه ولی حالا کجان اون خانواده خدا میدونه میدونم اشتباه کردم ولی حبیب من سنی نداشتم هیچی حالیم نبود ترسیدم نتونستم بیام با خودت نشستی فکر کردی ماهچهره داره کنار شوهرش عشق دنیارو میکنه اره؟خبر نداری روزی هزار بار مردمو زنده شدم از دوری تو هر روز مثل شمع اب شدم ولی من هیچوقت امیدمو از دست ندادم. 🎀@delbrak1🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸از راه دور 💕دسته گلی با نام مـهر 🌸میفرستم که عطر و 💕بوی شـادی 🌸را براتون به ارمغان بیاورد 💕تـقدیم به همه شما خـوبان ‌‌ ‌ ‎🎀@delbrak1🎀
😊جایی نوشته بود : خاطرات بچگی دهه شصتی‌ها یه جوریه انگار همه شون توو یه خونه زندگی میکرد 🎀@delbrak1🎀
🍃❤🍃💞🍃❤🍃💞🍃❤ ❤🍃❤ 🍃💞 ❤ 🍃راهکارهایی برای بدست آوردن همکاری آقایون تو کارهای خونه 1⃣ هیچ‌وقت کمک همسرتون رو رد نکنید و اگه از شما پرسید «کمک می‌خواید؟» بگید بله و کاری واسش دست و پا کنید. 2⃣ منصفانه و براساس توانایی همسرتون فهرستی از کارهایی که دوست دارید انجام بده رو بنویسید و ازش بخواید به ترتیب اولویت انجامشون بده. 3⃣ هرگز به خاطر این که همسرتون در انجام کارها سرعت پایین یا دقت کمی داره اونو از کارکردن منصرف نکنید. سعی کنید به مرور اشتباهاتش رو اصلاح کنید. 4⃣ هرگز با حرف‌ها و لحن‌تون به همسرتون نشون ندید قصد اصلاح یا تغییر دادنش رو دارید. 5⃣ اگر نتونستید همکاری همسرتون رو تو کارهای خونه بدست بیارید، از کسی کمک بگیرید. 🎀@delbrak1🎀
🌹 خانمها و آقایان "فحش دادن و داد زدن ممنوع!!!" 🔹 آیا شما هم جزو کسانی هستید که هنگام عصبانیت، داد می‌زنند و فحش می‌دهند؟! 🔸 همسران عزیز حتی در بدترین لحظات هم نباید بگذارید منطق از ارتباط شما فراری شود و خشونت کلامی یا رفتاری جایش را بگیرد. 🔹 ناسزا گفتن، داد زدن و به کرسی نشاندن حرف با ترساندن همسرتان هم در گروه رفتارهای خشونت آمیز جا می‌گیرد. 🔸 مهم نیست که حق تا چه اندازه با شماست. از همان لحظه‌ای که رفتار شما از دایره منطق خارج می‌شود، دیگر حق با شما نیست. لطفا فحش ندهید؛ بالاخص آقایان رعایت ویژه کتید 🎀@delbrak1🎀
‍💑 همسرم حساسه چی‌کار کنم؟! همسرم‌ با کسی رابطه ندارد، دنیای کوچکی دارد که در آن ما و خانواده خودش می‌گنجد. برای او خانه قلعه امن و ایمنی است» 💕 شخصیت حساس نوعی خاص از شخصیت است که در روابط بر آشناها تمرکز دارد و روابطی یک نواخت و تکراری را می‌پسندد، در محدوده خود احساس راحتی می‌کند، اما در محیط های  اجتماعی جدید شبیه یک ماهی هستند که از آب بیرون افتاده باشد. 💕 شخصیت‌های حساس در حالی که به نظر دیگران بها می‌دهند، ولی به شدت حد و حدود رابطه تأکید دارند. در حضور افراد جدید اعتماد به نفس شخصیت حساس کاهش می یابد و به خود تردید می‌کنند. 💕 والدین حساس از فرزندان خود به خوبی مراقبت می‌کنند:«لباست را بپوش، ممکنه برف بیاد، با غریبه‌ها حرف نزن، تو آنها را نمی شناسی و معلوم نیست چه قصدی دارند». * شخصیت حساس به انتقاد و عدم تأیید دیگران بهای فراوان می دهند بویژه تأیید و درکناربودن همسر برای آنها مهم‌است. 💕 برای افراد حساس بهترین همسر شاید شخصیت وظیفه شناس باشد. آنها دوست دارند همسر مرتب در کنار خانواده باشد، برای مثال شوهر بعد از کار سریع به خانه بیاید و خودش را در خانه سرگرم کند. 💕 شخصیت‌های نمایشی و  ماجراجو گزینه‌های خوبی برای زندگی با  شخصیت حساس نیستند، سبب اضطراب و تنش وی می شوند. 💠اگر همسر حساس دارید: از صمیمیت او لذت ببرید و توجه داشته باشید شما از جمله معدود افراد زندگی این شخص هستید. اگر همسر شما در جمع فامیل شما راحت نیست، از شما دلگیر نیست و نظر بدی ندارد. او را بپذیرید. گاه او را راحت بگذارید و تنها بیرون بروید، در هر حال شخصیت حساس از تنهایی استقبال می‌کند. اگر قرار ست با هم مهمانی بروید و او معمولاً اجتناب می‌کند و یا دیر حاضر می‌شود به جای اعتراض او را متقاعد کنید که همه چیز به خوبی برگزار می‌شود و مشکلی پیش نمی‌آید 🎀@delbrak1🎀
🎀سیاست های زنانه🎀👠 🔸معمولا ما خانم ها عادت داریم وقتایی که میخوایم بریم مهمونی یا جایی میخوایم بریم، اول همه ی کارها رو راست و ریست میکنیم، لباس های شوهرمون رو اتو میزنیم، بچه رو آماده میکنیم و بعد که کارهای همه رو انجام دادیم و همه آماده بودن تازه شروع میکنیم به انجام دادن کارهای خودمونو آماده شدن طبیعتا اینجاست که غرغر ها شروع میشه که چقدر طول میدی، چقدر معطل میکنی؟ چه کار میکنی پس؟ و...در نهایت اسممون هم به عنوان یه آدم خونسرد و کم سرعت بد در میره. ✅برای حل این مساله و پایان دادن به همه ی غرغرها اول خودتون آماده بشین و حتی الامکان اول همه ی ملزومات خودتون رو آماده کنین و بعد برین سراغ کارهای دیگران. مثلا بچه رو آخر آماده کنین که اگر شوهرتون چیزی گفت بگین: بچه اس دیگه ... 🎀@delbrak1🎀
بانو اگر شوهرت یه عشقی بهت داد؛تا جای ممکن،"رد نکن" مثلا اگر تو خیابون بهت پیشنهاد داد گفت بریم شام بیرون بخوریم؟... نزن تو ذوقش... نگو نه میل ندارم... یا رژیم دارم... یا بعضی خانوما روشون نمیشه قبول کنن😁🙈 یا بعضی ها میخوان مراعات شوهرشونو بکنن که خرجش زیاد نشه... بابا خودش بهت پیشنهاد داده... واسه تو نخره واسه کی بخره؟ 👈با دست خودت شوهرتو خسیس نکن درضمن یادت باشه: خیلی از مردا وقتی محبتی به همسرشون بکنن،اگر پس زده بشن،دیگه دلسرد میشن و دیگه ممکنه هیچ تلاشی براش نکنن... بیاید تفاوت های همدیگه را بشناسیم،تا خیلی از مشکلات برطرف بشن😊 ‌‌ 🎀@delbrak1🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو را می خواهم برای پنجاه سالگی شصت سالگی هفتاد سالگی تو را می‌خواهم برای خانه ای که تنهاییم تو را می‌خواهم برای چای عصرانه تلفن هایی که می زنند و جواب نمی دهیم تو را می خواهم برای تنهایی تو را می خواهم وقتی باران است برای راهپیمایی آهسته ی دوتایی نیمکت های سراسر پارک های شهر برای پنجره ی بسته و وقتی سرما بیداد می کند تو را می خواهم برای پرسه زدن های شب عيد نشان كردن يک جفت ماهی قرمز تو را می خواهم برای صبح برای ظهر برای شب برای همه ی عمر ‌‌🎀@delbrak1🎀
🥀💞🥀💞🥀 💞🥀💞 🥀💞 💞 🍃 مردها دوست ندارند که زن‌ها آنان را سرزنش کنند و راه درست را به آنان نشان دهند. در حقیقت؛ به زن اندرز دهنده نیاز ندارند!!! 👈 گاه زن‌ها اشتباهات مردها را به آن‌ها گوشزد می‌کنند. این کار به خصوص اگر در مقابل دیگران انجام شود فاجعه است. 🎀@delbrak1🎀
5نکته قدردان تلاش او باشیم بگوییم خیلی عالی بودی جلوی جمع از او تعریف کنید به او نشان دهید بگویید عامل خوشبختی شماست 🎀@delbrak1🎀
بهم گفت اول تو این عقدو بهم بزن تا من پا پیش بذارم....🍃🍃🍃🌹 🍃🍃🍃🍃🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 میدونستم که یه روز دوباره پیدات میکنم و همه ی اشتباهاتمو جبران میکنم. الانم فکر نکن بیخیال میشم ظهر بهت گفتم هزار بار دیگه پسم بزنی باز برمیگردم من این زندگیو بدون تو نمیخوام حبیب به زمین خیره شده بود و حرفی نمیزد. بلند شدم و چادرم که روی شونه هام افتاده بود سرم کردم و گفتم من میرم به حرف هام فکر کن منتظر خبرت میمونم خونمون توی کوچه ی مصطفی ایناست اونجا از هرکی بپرسی خونه رو نشونت میده. تا آخر همین هفته منتظرم نیومدی خودم دوباره میام حبیب بهم خیره شد و لبخندی زد و گفت هیچ فرقی با اون سالها نکردی هنوزم همونطور سرتقی و میخوای حرف حرف خودت باشه جواب لبخندشو دادم و گفتم هنورم همونقدر دوستت دارم و به سمت در راه افتادم تمام مسیریه حس رهایی داشتم انگار از قفس آزاد شده بودم سبک بودم و سراسر وجودم پر از حس های خوب بود. میدونستم که به زودی سر و کله ی حبیب پیدا میشه اون لبخند اخرش نشون دهنده ی همه چیز بود به خونه برگشتم و همه چیز رو برای مریم تعریف کردم بعد از حرفهای من مریم دهن باز کرد و گفت خاله زهره اومده بود برای اخر هفته با خواستگارها قرار گذشته خوشحال شدم و گفتم عالیه ببینم تو زودتر عروس میشی یا من مریم خندید و گفت خب معلومه که شما من تا اخر عمرم نمیتونم ازدواج کنم این خواستگاریم فقط به خاطر شما و خاله زهره قبول کردم. اخمی کردم و گفتم دفعه ی قبل هم گفتم که اینطوری نمیشه. تو هم کاری نکنی خودم باهاش حرف میزنم و همه ی تلاشمو میکنم که این مشکلو حل کنم مریم بغلم کرد و گفت تا شما هستین غمی توی این دنیا ندارم اخر هفته فرا رسید و خاله زهره تدارک خواستگاریو دیده بود. 🎀@delbrak1🎀
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹 خواستگارهای مریم اومدن و از همون اول متوجه شدم که خانواده ی خیلی متشخصی هستن.حمید مردی که قرار بود مریم باهاش ازدواج کنه خیلی با کمالات بود و هر کسی حتی از دور هم میفهمید که مرد با درک و فهمیه اون شب خیالم نسبت به قبل راحت تر شد و فهمیدم که کارم زیاد هم سخت نیست بعد از این که قرار دوم برای خواستگاری گذاشته شد مهمون ها رفتن و من و مریم مشغول جمع کردن خونه شدیم. آخرهای شب بود که هر دو آخرین ظرف ها رو هم جمع کردیم و قصد رفتن داشتیم که مصطفی صدام زد و گفت ابجی یه لحظه بیا به سمت حیاط رفت و منم دنبالش راه افتادم گوشه ی حیاط ایستاد و گفت میگم که فردا ظهر ناهار بیاین اینجا گفتم چه خبره هر روز هر روز زحمت بدیم ما که هنوز نرفتیم دوباره برای فردا دعوتمون میکنی گفت نه اخه چیزه مهمون داریم گفتم مهمون؟ گفت ای بابا ابجی چرا نمیگیری چی میگم حبیب گفته میاد اینجا اون خواسته شما هم اینجا باشین با این حرف مصطفی توی دلم کیلو کیلو قند اب شد ولی به روی خودم نیوردم و گفتم مادرت خبر داره؟ گفت نه اونا چیزی نمیدونن خودم فردا صبح بهش میگم غذا بیشتر درست کنه شما دو تا رو هم دعوت کنه دور هم باشیم. جلو تر رفتم و گفتم راستشو بگو حبیب داره میاد خواستگاریم؟ مصطفی پقی خندید و گفت یواش برو ابجی مام برسیم چه خبرته به این زودی اون هنوز خیلی دلش از دست تو پره. ولی خودمونیما ببین اونقدر دوستت داره که این برنامه هارو چیده. منم دنبال خنده ی اون خندیدم و به سمت اتاقها راه افتادم مصطفی تند تند دنبالم اومد و گفت ابجی یه لحظه وایسا به سمتش برگشتم و گفتم دیگه چی میخوای بگی. گفت میخواستم بگم حواست باشه سوتی موتی ندی داداش حبیب اگه بفهمه اینطوری رک و پوست کنده همه چیو بهت گفتم حسابمو میذاره کف دستم 🎀@delbrak1🎀
♥️🌿🌷🌲 🌿 🌷 🌲 ♥️ زن باشیــــد و زنـــانه رفـــتار کنیـــد مردها زنانی که خلق و خویی مردانه دارند، کارهایی سنگین انجام می‌دهند و از ظرافت زنانگی که یکی از الزامات وجودی یک زن است بی‌بهره هستند را دوست ندارند. این خانم‌ها نمی‌دانند یکی از دلایل کشش مردها به خانم‌ها همان است که گفته شد. در نتیجه آنچه حاصل می‌شود عوض شدن جای زن و مرد در زندگی و دور شدن آنها از یکدیگر است. دیگر نه زن، زن بوده و نه مرد می‌تواند مردانگی خود را در زندگی خرج کند پس زن باشید و زنانگی کنید. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌ 🎀@delbrak1🎀
آیت الله فاطمی نیا: ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺻﺎﻟﺤﺎﻥ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩ: ﭘﻴﺮﺯﻧﻰ ﺁﻣﺪ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﺎﺝ ﺷﻴﺦ ﺭﺟﺐ ﻋﻠﻰ ﺧﻴﺎﻁ ﺗﻬﺮﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻫﻞ ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮﻡ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺮﻳﺾ ﺷﺪﻩ ﻫﺮﭼﻪ ﺣﻜﻴﻢ ﻭ ﺩﻭﺍ ﻛﺮﺩﻩ‌ﺍﻡ ﺑﻰ ﻓﺎﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻃﺒﺄ ﺟﻮﺍﺑﺶ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ؛ ﻳﻚ ﻓﻜﺮﻯ بکنید. ﺷﻴﺦ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﭘﺎﺋﻴﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻟﺤﻈﺎﺗﻰ ﺗﺎﻣﻞ ﻛﺮﺩ، ﺑﻌﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭘﺴﺮﺕ ﺳﻠﺎّﺥ ﺍﺳﺖ؟ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻪ. ﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﻮﺏ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ!! پیرزن ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺨﺎﻃﺮﺍﻳﻨﻜﻪ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻛﺸﺘﻪ. ﭘﺴﺮ ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﻴﺴﺖ، ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺁﻧﻬﻢ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﻭ ﺁﻧﻬﻢ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺁﻩ ﻛﺸﻴﺪﻩ.... پیرزن ﮔﻔﺖ: ﺁﺷﻴﺦ ﻳﻚ ﻛﺎﺭ ﺑﻜﻦ ﭘﺴﺮﻡ ﻧﻤﻴﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺮﻳﻪ ﻛﺮﺩ. ﺁﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﺧﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻛﺎﺭﻛﻨﻢ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻛﻪ ﻧﻴﺴﺖ. ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﻭ ﺁﻩ ﺁﻥ ﺣﻴﻮﺍﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺁﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻫﻢ ﻣﺮﺩ. ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﺍﻳﻦ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺗﻮ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﺷﺮﻑ ﻛﺎﺋﻨﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﻣﻰ ﺭﻧﺠﺎﻧﻰ ﻭ ﺑﺪﺭﺩ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻯ، ﻭﺍﻯ ﺑﺤﺎﻝ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ، ﺟﻮﺍﺏ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺪﻫﻨﺪ. ﺍﻯ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﻴﺪ. 🎀@delbrak1🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خلاصه‌ی بخش بزرگی از بچگیمون 😍 🎀@delbrak1🎀
خوشبختی از نگاه یک روان شناس: خوشبختی خود بخود به وجود نمی آید، رسیدن به خوشبختی فرآیندی فعال است که نیازمند تلاش است. افکار غلط را کنار بگذارید، به اضطراب ها غلبه کنید، علاقه ها را شناسایی کنید، وارد یک رابطه معنادار با یک انسان دوست داشتنی شوید.. فراموش نکنیم انسانها خود به خود خوشبخت نمی شوند، تلاش کنید تلاش کنید و باز هم تلاش کنید... 🎀@delbrak1🎀
زن و شوهر 1.برای ساختن اعتماد ، سعی کنید کوچکترین قولهایتان را هم جدی بگیرید. لازم نیست کارهایی که انجامشان برایتان مقدور نیست را قبول کنید. 2. رازهایش را فاش نکنید. 🎀@delbrak1🎀