eitaa logo
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
3.6هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
56 فایل
بلاها 😍اینجا اومدیم یادبگیرم بجای غُری بودن قِری باشیم تا ببینیم کل زندگی مثل همون دوران نامزدیه😍😍🕊. لینک کانالمون👇🏾👇🏾 https://eitaa.com/joinchat/2713518081Cb60be17d2b
مشاهده در ایتا
دانلود
سعی کنین تو موارد مختلف با همسرتون هم حس بشین. مثلا میخواین برین خونه خواهر شوهرتون، همسرتون میگه فلان کادو رو بخریم و براشون ببریم. زود برنگردین بگین: «وای چه خبره مگه! زیاده و.... » بلکه بگین: «آره خیلی خوبه» و بعد که رفتین کادو رو بخرین یه چیز مناسب تر انتخاب کنین و بگین : «عزیزم این بیشتر به کارشون میاد» یا بگین: « این با سلیقه خواهرت بیشتر جور درمیاد» و ... مخالفت صریح و درجا نکنین. کم کم نظرتون رو اعمال کنین. اینجوری بیشتر جواب میده. 💛@delbrak1💛
عطر خوش ی عکس😍😋🤩 🎀@delbrak1🎀
برای رسیدن به خواسته ات باید این کار را بکنی:✔️ تنها یکبار آنرا بخواه، با تمام وجود باور داشته باش که به خواسته ات میرسی و آنوقت تنها کاری که برای رسیدن به آن باید بکنی این است که احساس خوبی داشته باشی، وقتی احساس خوبی داشته باشی، در فرکانس دریافت قرار میگیری. تا موقعی که از داشتن چیزی احساس خوبی نداشته باشی، آن چیز را به دست نمی آوری، درست است؟ بنابراین خودت را روی فرکانس «احساس خوب داشتن» قرار بده و مطمئن باش که به خواسته ات میرسی. پس از همین حالا احساس خوبی داشته باش❤️ 💛@delbrak1💛
🔆گاهی برای زندگیمان یک رژیم بنویسیم 💥یک رژیم برای خلاصی از شر سنگینی روزگار کـه گاهی بر سینه ما سنگینی می‌کند. 👈رژیم کـه مختص چاقی یا لاغری نیست. گاهی باید یک رژیم خوب برای روح و افکارمان بگیریم؛ ⚡️⚡️مثل: رژیم کمتر حرص خوردن رژیم کمتر غصه خوردن رژیم بی اندازه مهربان بودن رژیم بی ریا کمک کردن رژیم بی توقع دوست داشتن رژیم دوری از افکار منفی رژیم دوری از رفتارهای منفی بیایید رژیم آرامش بگیریم… 👌👌توصیه می کنم یک ماه رعایت کنید، ۳ کیلو از بیماریهایتان کم می‌شود ! 🎀@delbrak1🎀
قدیم ترها رسم بود دختر که سیکل میگرفت شوهرش میدادن..... شروع داستانی زیبا 😍👇👇👇👇👇👇
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#خورشید 🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 گفت خوب باشه تو نکشتى اما میگن علی وقتى فهمیده با خانجان چه کردى قسم خورد اس
🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🍃🌹 ظهري با کلی دعا دخترم بدنیا اومد. بچه رو پیچید لاي روسري و گفت خیرِسرت دوتا لباس هم نتونستی واسه بچه ات درست کنی؟ با هق هق گفتم دلت خوشه ننه اختر، با کدوم پول با کدوم دل خوش؟ گفت عیبی نداره، راه دوري نمیره، میفرستی یکی از دخترا رو بازار. یکم پارچه مارچه بخرن بلکم بتونی بچه تو قنداق کنی. بلکم بتونی بچه تو قنداق کنی.گذاشتش رو سینه ام گفت خوش اقبال باشه ولی اصلا شبیه تو نیستا.به گمونم که کشیده به پدرش. وقتی دخترکم رو سینه ام گذاشت فراموش کردم چقد درد کشیدم. ذوق زده صورتشو نگاه کردم. کاش علیم بود. اخه خیلی دوست داشت اولین نفر باشه که بچه رو میبینه و مطمئن بودم تموم ابادیو مشتلق میداد.حیف که قسمت نبود... اونروز اختر لطف کرد تن دختر ارباب علیو پوشوند و گفت از تخم مرغ محلی اینجا خبري نیست که برات تهیه کنم ولی کاچی درست میکنم که جمع کردن زن زائو ثواب داره.شاید خیر اخرتم بشی، دنیام که به گند کشیده شده.دخترم چهل روزه شده بود، دلم نمیرفت براش اسم انتخاب کنم. هرچقد اختر گفت بچه با اسم موندگاره، اگه نه، عمرش به دنیا نمیمونه، گوشم بدهکار نبود.دلم میخواست علی بیاد و واسه دخترش اسم انتخاب کنه.حتی اگه ده سال دیگه ام شده صبر کنم.باز عموم اومد.وقتی دخترمو دید بی احساس فقط یه کلمه تبریک گفت و رو به من گفت حالا که فارغ شدي وقتشه به فکر زندگیت باشی.میخوام بسپارم به اختر شوهر خوب پیدا کنه برات که شوهرت بدم. با تعجب گفتم واي بر من عمو. هنوز زن علیم چرا اسم روم میاري؟ با اخم گفت زیاد پرس و جو کردم. بعد از سه ماه اگه زن یا شوهر از هم خبر نداشته باشن یعنی چشم تو چشم نباشن از نظر 🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#خورشید 🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🍃🌹 ظهري با کلی دعا دخترم بدنیا اومد. بچه رو پیچید لاي روسري و گفت خیرِسرت دوتا لب
🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 شرع طلاق واجبه... گفتم پس هر کی از روستا اومد شهر واسه کار، زنش بره طلاق بگیره؟عمو جان نمیخوام طلاق بگیرم. عموم سیبیلشو تاب داد و گفت به گور پدرت خندیدي، تا کی خرجتو بدم؟ارث پدرت دستمه؟به خرج خونه و زن خودم موندم. توام شدي وبال گردنم. فرستاده بودمت پی کار که کمک خرجم باشی،اونم که تو عمارت رسوایی بار اوردي و شدي نون خور اضافه ام؟ اگه محبت میکنم دخترتو نمیفروشم تا خرج این چند وقتی که کردم براتو جبران کنم، فقط چون دلم به حالت میسوزه. وگرنه تو ادمی هستی که نرسیده به اتاق علی سایه مارو با تیر میزدي. سپردم به اختر حتما شوهر پیدا کنه. شوهره حداقل خرج خودت و تخم حرومتو میده، منم راحت میشم . فردام صحبت کردم میریم پیش ملا خطبه طلاق بخونه. بهش گفتم چند ماهه شوهرت ولت کرده درست نیست زن بی شوهر بگرده . چیزي نمیتونستم بگم چون واقعیت همین بود.اون بانی نجاتم شده بود. پس نمیشد رو حرفش حرف بزنم.با همه بدیاش اگر عمو نبود شاید منو دخترم کنار هم نبودیم. وقتی ملا خطبه طلاقو میخوند زار زار به بخت بدم گریه میکردم.نه این عقد به اختیارم بود نه طلاقش. اصلا چرا نظرم مهم نبود؟ علی که رفته بود دیگه چه با طلاق چه بی طلاق، ما بهم راهی نداشتیم. فکر نمیکردم روزي هم برسه که همو ببینیم.دلم پیش علی موند. دلم پیش علی موند. وقتی برگشتیم خونه اینقد گریه کرده بودم که اختر بچه رو ازم گرفت رفتم تو اتاقمو خوابم برد. با صداي نق نق دخترکم از خواب بیدار شدم. اختر بالا سرم بود. بچه رو داد بغلم خندید و گفت اول شکمشو سیر کن، دوما اگه یه وقتی کسی پیدا شد و بچه تو نخواست نگران نباش من بزرگش میکنم. با اخم گفتم ننه هر که طاووس خواهد جور 🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#خورشید 🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 شرع طلاق واجبه... گفتم پس هر کی از روستا اومد شهر واسه کار، زنش بره طلاق بگیر
🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 هندوستان کشد. هر کیم منو میخواد با بچم بخواد. با اون چشمش که کور نبود نیم نگاهی بهم انداخت گفت نترس نمیذارم بد بار بیاد.درسته لابلاي این فاحشه ها میلولم اما تا به امروز دست نامحرمی بهم نخورده چون خودم خواستم واسه تنم ارزش بذارم .ادما رو از رو شرایطی که دارن قضاوت نکن قاضی و ستار العیوب خداست. یه کلام موندم سر حرفم و گفتم دخترمو نمیذارم زیر پام و برم دنبال زندگیم ننه اختر. بچم جز من کسیو نداره. نمیخوام مثل خودم حسرت مادر به دلش بمونه. دستم به دامنت، همچین کسی پیدا شد قبل اینکه عموم بو ببره خودت ردش کن . تلخ خندید گفت باشه ولی بخاطر بچه روزگارتو سیاه نکن. بچه وفا نداره دخترك. گفتم ننه شوهر نمی کنم، یه راهی جلوي پام بزار... نافمو با آوارگی بریدن انگاري. با یه بچهکوچیک کجا برم؟ اختر گفت مگه بیرونت کردم چه کنم چه کنم راه انداختی؟همینجا بمون جایی نرو. گفتم تا کی سربارت باشم؟ گفت خب برگرد آبادي تون. نگران گفتم ننه جان د لم میخواد برگردم کجا بهتر از اونجا؟ ولی پام به آبادي برسه تیربارونم میکنن. بخدا از مردن باکى ندارم ولی دخترم مثل من بدبخت میشه میوفته زیر دست عموم. دستشو گذاشت رو بازوم گفت پس یه کارى کن آدرس بالا شهرو میدم برو دم خونه هارو بزن بگو غریبى و کار احتیاج دارى. اعیونن و مرفه. از هر صدتا یکى کمکت مى کنه. بزن به در غریبى و کولى بازى. کم از گدایی کردن نداشت یعنی مى تونستم؟ پا بذارم رو خجالتم دستمو دراز کنم؟ ولی به هر طریقی بود راضیشون میکردم کار کنم براشون به خاطر بچه ام. مى تونستم. باید همین کارو مى کردم. اختر گفت نگران بچه ات نباش. یه مدت نگهش میدارم وقتی بهت اعتماد کردن بگو بچت کوچیکه باید ببریش. با اینکه دلم رضا نبود که دخترمو زیر دست اختر و خونه خرابه اش تنها بذارم اما مجبور بودم و باید به اختر اعتماد مى کردم. بهرحال تنها ناجی ام تا امروز این پیرزن بود.صبح زود اذونو که گفتن 🎀@delbrak1🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آدمهای مهربون به اندازه کافی از مهربونی خودشون ضربه میخورن شما دیگه ضربه نزنید ...💔 💛@delbrak1💛
👈 👉 〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰 ❓ با سلام ازدواجم تحميلى بوده و بيست سال است در زندگى رنج مى برم ؛ چون همسرم را دوست ندارم . با وجود سه تا فرزند چه كنم ؟ ✍️ پاسخ : ايكاش همان بيست سال قبل ، زير بار ازدواج تحميلى نمى رفتيد ؛ اما الان بيست سال است زندگى مى كنيد و سه تا فرزند داريد . حتما ظاهر شوهرتان را دوست نداريد و نقطه منفى ايشان همين مسأله است . 👈 شوهر شما حتما نقاط مثبتى هم دارد ؛ لطفا اين نقاط مثبت را در فهرستى بنويسيد و روزى چند بار مرور كنيد . ⏪ افزون بر اين ، به خودتان تلقين كنيد كه شوهرتان را دوست داريد ؛ 👌 از اثر شگفت انگيز تلقين غافل نشويد . ❤️در كنار اين دو كار ، اداى محب بودن را نيز درآوريد . 👈 اين ادا باعث مى شود تا شوهرتان عكس العمل مطلوبى نشان دهد و باعث ايجاد محبت در دل شما خواهد شد . در پناه حق باشيد 💛@delbrak1💛
🍃🌺🍃🥀🌴🌾🌺 - به جای اینکه بگوئید میخوام فلان کار را انجام دهم بگوئید می‌خواستم نظر تو رو در مورد انجام فلان کار بپرسم! - به جای اینکه بگوئید این چیه پوشیدی؟ اگر خانم هستید به همسر خود بگوئید فلان لباس بیشتر بهت میاد! اگر آقا هستید به همسر خود بگوئید به نظر من فلان لباس خیلی خوشگل‌ترت میکنه! - به جای اینکه بگوئید می‌آیی دنبالم؟ بگوئید: دوست دارم تو راه برگشت با تو باشم میتونی بیائی؟ -به جای اینکه بگوئید بریم خرید؟ بگوئید: دوست دارم خریدم با سلیقه تو باشه! ࿐𖤐⃟♥️ ‌‌‎‎‌ℒℴνℯ𖤐⃟♥️‌‌‎‎‎‎‌࿐ ‌‌‎‎‎‎‎‍‌ 💛@delbrak1💛
دلم❤️ نگاهت را میخواهد❤️ اندکی هم لبخندت❤️ تاباور کنم❤️ زندگی زیباست❤️ کمی هم❤️ 💞دوستت دارم💞 گفتنت را❤️ برای زنده ماندنم❤️ میبینی چه کم توقع ام❤️ ࿐𖤐⃟♥️ ‌‌‎‎‌ℒℴνℯ𖤐⃟♥️‌‌‎‎‎‎‌࿐ ‌‌‎‎‎‎‎‍‌ 💛@delbrak1💛
‍. 💚با همسرتان💕 قرار بگذارید، به هیچ وجه جلوی فرزندان گلتان💕 با هم مشاجره و جدل نکنید فرزندان💜باید نظاره گر محبت💞 پدر و مادر باشند ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ═══‌♥️ℒℴνℯ♥️═══ 💛@delbrak1💛
معجزه زندگی من(موقع طلاق فهمیدم باردارم) 🌸🍃🍃🍃 معجزه زندگی من.... من اینو هیچ جا نگفتم حتی خونوادمم نمیدونن اینکه من با همسرم سر یه اختلاف کوچیک از رو لجبازی هردومونم بفکر طلاق بودیم، داشتیم عملی میکردیم رفتیم دادگاه درخواست دادیم تو همین گیرودارای طلاق بودیم که فهمیدم باردارم این معجزه بزرگ زندگیم بود چون بچه دومم بودوبعداز 9 سال ناخواسته بهمون هدیه داد تا بیشتر قدر زندگیمونو بدونیم و من بابت این معجزه وهدیه باارزشش همیشه شکرگزارشم 🎀@delbrak1🎀
🔴 زن و شوهرهایی که در طول روز باهم گفتگو می‌کنند گرم‌تر و صمیمانه‌تری دارند. ضمن اینکه شناختشان از و روحیات یکدیگر بیشتر شده و در مواجهه با مشکلات و سختیها، بیشتری برای حلّ مشکل یکدیگر خواهند داشت. همسران باید تلاش کنند هر روز برای گفتگو پیدا کنند. بهانه‌ای مثل کارهای روزمره خود، موضوعات دینی، امور اقتصادی منزل، تربیت فرزند، حلّ مشکل دیگران و دهها موضوع دیگر. حتما دقت کنید گفتگوی صمیمانه شما با ویروسهای خطرناکی چون دیگران، تهمت، سوءظن و دیگر صفات زشت اخلاقی، آلوده نگردد چرا که روحی سهمگینی بر شما وارد می‌کند. ═══‌♥️ℒℴνℯ♥️═══ ࿐𖤐⃟♥️ ‌‌‎‎‌ℒℴνℯ𖤐⃟♥️‌‌‎‎‎‎‌࿐ ‌‌‎‎‎‎‎‍‌ 💛@delbrak1💛
🍃🌸 🔴اولین چیزی که محبت را از خونه میبره و شیشه محبت را بین زن و شوهر میشکونه تندخوئی هست اگر زن در مقابل شوهرش زبون دراز باشه ،پرخاشگری کنه همون جمله ای اولی که میگه به احساس شوهرش لطمه میزنه. اگر مردی تندخو شد،فریاد زد و زد و به همسرش گفت ببین زن همسایه چه زن خوبیه،تو هم هستی این یعنی مردی زنی را به رخ زن خودش می‌کشه اینجاست که بدترین ضربه را به روح لطیف خانومش میزنه. چون این جمله به اندازه ای کوبندگی داره که همون لحظه اول عشق را به تبدیل میکنه. باید مواظب رفتارها بود که خدای نکرده شیشه محبت بین زن و شوهر شکسته نشه و عشق و علاقه رشد پیدا کنه. ═══‌♥️ℒℴνℯ♥️═══ 💛@delbrak1💛 ‌‌‎‎‎‎‎‍‌
🤴 خانه داری ازسخت ترین شغل هاست حقوق ندارد بیمه وبازنشستگی ندارد تعطیلی و مرخصی ندارد فقط به عنوان وظیفه بی چون وچرای همسرت به آن نگاه نکن عاشقانه تشکر کن ازهمسرت ❤️ ═══‌♥️ℒℴνℯ♥️═══ 💛@delbrak1💛
قهر ما شوخى ترين رخداد عاشق بودن است صبحِ خندان هديه آوردم بِخيرش را بگو!🙈🌹❤️ ✅برای رفع دلخوری بین هم 😉 ❣آشتی کنیدا نذارین ناراحتی بینتون بمونه با همین پیام مثلا🙂😋😌 ═══‌♥️ℒℴνℯ♥️═══ 💛@delbrak1💛
ڪاری که من میڪنم و نتیجه داشته اینه که: هرچند روز، یڪبار یه متن عاشقانه روی آینه مینویسم و عڪسای خاطره انگیز رو چاپ میڪنم و میزنم تو اتاق. یا میریزم رو فلش و روش اهنگ عاشقانه میذارم وقبل از اومدنش میذارم روی ال سی دی. وقتی شب میاد تا چای میارم، میبینم ڪیف ڪرده جلوتلوزیون 😍 ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ═══‌♥️ℒℴνℯ♥️═══ 🎀@delbrak1🎀
خونه کوچیک باشه ولی نور گیر باشه😍 💛@delbrak1💛
سوگند به تیغه یِ آفتاب ، و قسم به غرابتِ چشمانت ، بی یادت هیچ طلوعی را ندیدم، که آخرین کلامِ شب هایم ، و اولین واژه در صبح‌هایم نام توست، سَرِ عاشقی سلامت... باز هم "سلام ات "میکنم.... صبح پنجشنبه‌تون بخیر 🌻❤️☀️ 💛@delbrak1💛
وقتی به چیزای منفی فکر نکنی.. وقتی سعی میکنی کتاب بخونی.. وقتی تلاش میکنی که هر روز بهتر از دیروز باشی.. وقتی شکرگزار چیزهایی که داری، باشی.. وقتی هدف داشته باشی و براش قید خیلی از بیرون رفتن ها و خوش گذرونیاتو می‌زنی.. و وقتی ساده و مهربونی و سعی میکنی هر روز به همه کمک کنی؛ تو یکی از کسایی هستی که دنیارو قشنگ تر میکنه و قطعا به هدفش میرسه.. اصلا واسه چی به آرزوهات نرسی؟!همینجوری خوب باش!دنیا به مثل تو زیاد نیاز داره... مثبت فکر کنید ... 💛@delbrak1💛
افکارت درباره همسرت بزودی در رفتارت با همسرت خودشو نشون میده اگه افکارت درسته،حتما باهاش مطرح کن اگه توهم بیش نیست،حتما خودتو درمان کن چون با رفتارت قضاوتت میکنه و شدیدا سرد میشه! 💛@delbrak1💛
قدیم ترها رسم بود دختر که سیکل میگرفت شوهرش میدادن..... شروع داستانی زیبا 😍👇👇👇👇👇👇
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#خورشید 🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 هندوستان کشد. هر کیم منو میخواد با بچم بخواد. با اون چشمش که کور نبود نیم نگ
🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 راه افتادم . اما کار کجا بود؟ غریب بودم کسی بهم اعتماد نمیکرد. دیگه داشتم نا امید مى شدم که یه درشکه کنارم نگه داشت.نگاش کردم پیرمردي بالا سرم بود قد بلند اما خمیده.دلسوز نگام کرد گفت، چرا اینجا نشستى دختر؟ با سوز دل گفتم غریبم، راه گم کردم. روى برگشت به شهرمونو ندارم. دنبال کار مى گردم و کاریم پیدا نمیکنم.با لبخند گشادي گفت خدا روزي رسونه. روزي هرکسم سرجاشه.یه نگاه از فرق سر تا نوك پا بهم انداخت و گفت پشت درشکه راه بیوفت. تو خونه ام احتیاج به کارگر دارم. اونم زبر و زرنگ. اگه کس و کار نداري باید شب بمونی. از برو بیا خوشم نمیاد اگه راضی هستی راه بیوفت.درشکه چى راه افتاد و منم پشت سرش دوون دوون رفتم و بعد اینکه وارد کاخ خودش شد کسى رو صدا کرد. فورى یه ندیمه جلوم ظاهر شد بهش گفت ملوك؟ این دخترو ببر و و تر و تمیزش کن. رخت و لباس بهش بده، یکاریم براش درست کن که بتونه خرج خودشو در بیاره. ملوك با تعجب بهم نگاه کرد و بعد انگار گدا دیده لباشو کج کرد گفت راه بیوفت... پشت سرش راه افتادم.ته دلم حسی قلقلکم میداد، دیگه بعد اینهمه وقت یاد گرفته بودم تو شهر خوب و بد زیاده، همه مثل ابادي مون صاف و ساده نیستن. اول رفتم حموم چرك از تنم بریزه و گونه هام سرخ بشن. از صابون عطري و روغن خبري نبود. ملوك یه شیشه گرفت جلوم که الان شما بهش میگید ادکلن. یه دست لباس آنچنانی ام داد بهم که تنها ایرادش این بود به تنم زار میزد. به گمونم رسید از قصد این کارو کرد. اما همینکه خواستم از رختکن حموم بیرون بیام جلومو گرفت گفت فکر بد به سرت نزنه، حواسم به همه چیز هست. فکر نکن چون خوشگلى، خوش برو رویى، اربابم تنهاست مى تونى خودتو بهش بچسبونى که خودم مثل شیر بالا سر زندگیش وایستادم. نمیذارم کفتارایى مثل تو به سر زندگیش بیوفتن تا خانوم و 💛@delbrak1💛
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#خورشید 🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 راه افتادم . اما کار کجا بود؟ غریب بودم کسی بهم اعتماد نمیکرد. دیگه داشتم نا ام
🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 بچه ها از فرنگ برگردن قول دادم به خانم مراقب باشم.با تعجب بهش نگاه کردم. حتى متوجه ى حرفاش نمى شدم. رو چه حسابی این حرفو زد؟ اما باشه اى گفتم بحث و کوتاه کردم. بهم گفت حمالى خونه با منه...دستمال بکشم، گردگیرى کنم، کف سالنو تى بکشم و خلاصه که مثل خونه ى ارباب تا اخر شب کار کردم. شبم یه غذاي خوشمزه بهم داد. کارگر مثل من اونجا زیاد بود. اخر شب ملوك گفت تو اتاق بغل آشپزخونه پیش باقی کارگرا بخوابم. راضى بودم اما دلم پیش دخترکم بود که با ارباب صحبت کنم بهش بگم و اونم پیش خودم بیارم.حالا این به کنار چرا حرفی از حقوقم نزد؟ اختر نگرانم میشه، شب برنگشتم یا که نه عرف سرکار رفتن همینه که شبم بمونی؟اخه خودش گفته بود یه مدت موندي بهت اعتماد میکنن، بعد از بچه ات بگو...نمیدونم والا توکل کردم به خدا و چندصباحی خونه اقا موندم اخه راهیم نبود به اختر خبر بدم.با اینکه خسته بودم اما چون جام عوض شده بود خوابم نمیبرد. توى تشکم اینور اونور مى کردم باقی کارگرا تو خواب شیرین فرورفته بودن که یهو.. که یهوصداهایى نظرمو جلب کرد. صداي ناله هاي ملوك میومد. یه لحظه ترسیدم. فک کردم از جایی افتاده و دست و پاش شکسته. به دنبال صدا سرعتمو زیاد کردم،صداش از اتاق ارباب میومد انگار.واي خداي من، چی میدیم؟ تازه متوجه شدم چرا ملوك انقدر ازم کفرى بود چون مى ترسید متوجه کارهاش بشم. بدبخت داشت همه جوره آقا رو راضى مى کرد و با اون صداها داشت مث دختراي چهارده ساله براي اقا دلبري میکرد. حالم ازش بهم میخورد. تصمیم گرفتم شبونه از اون خونه برم ولی حقوقم چی؟نشد که برم چون دستم زیر سنگ بود. به خودم فشار اوردم تا بخوابم تا کمتر فکر کنم به اتفاقاي دور و برم. ولی مگه سر و صداهاي ملوك میزاشت؟ صبح که ملوکو دیدم توى چشماش نگاه نکردم، چون جاى اون خجالت مى کشیدم. اما مثل اینکه خیال خودش راحت شده بود که از همه چى با خبرم کرده چون مرتب با پوزخند نگام مى کرد.روال ❤️@delbrak1❤️
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#خورشید 🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 بچه ها از فرنگ برگردن قول دادم به خانم مراقب باشم.با تعجب بهش نگاه کردم. حتى م
🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 عادى زندگیم کلا همین شد، اما دلتنگى ام روز به روز بیشتر مى شد. اخرا دیگه شبام خوابم نمیبرد و بیتابى دیدن چشماى گرد دخترکم که هنوز اسم نداشت کلافه ام کرده بود تقریبا ده روزي گذشت. ملوك بهم حسادت میکرد. چون از نظر ملوك زیادي تو دید اقا بودم!خبررسیده بود امروز فردا قراره خانم و بچه ها از فرنگ بیان. سر صبحی آقا رادیو روشن کرده بود و موزیک لذت بخشی پخش میشد.خوانندهه میخوند و من حین کار کردن گوله گوله اشک میریختم. واقعا واسه دخترم بال بال میزدم.یکهو آقا صدام زد دلت گرفته یا بی طاقت خونه اي؟ یااینکه آهنگ به مزاجت خوش نیست؟ خیره خیره نگاش کردم گفتم آقا بچهکوچیک دارم گذاشتمش خونه در وهمسایه تا یه لقمه نونی ببرم.بی تاب دخترکم شدم. این اهنگ که پخش شد دلمو برد واسه گریه کردن. آقاي خونه شاید بالهوس بود اما همینکه به من یکی کار نداشت، کافی بود.آقا گفت تعلل نکن بچه مادر میخواد نه در و همسایه. برو بیارش همین گوشه کنار بازي میکنه توام به کارت میرسی. از ذوق و خوشحالى نمى دونستم چى بگم. ولى هر چقدر من خوشحال بودم ملوك خون میخورد. همون روزش یکمی از حقوقمو گرفتم و رفتم . همینکه رسیدم به حیاطِ اختر، بغضم شکست و هق هق بود که تو حیاط اختر میپیچید. بچم زیر سایه، کنار حوض نشسته و تکه نونی دستش بود.اخترم از بالا براش آواز میخوند.تا منو دید گفت اومدي خورشید؟چقد دیر؟دلواپست بودم. گفتم کارِ مردم که وقت نمیشناسه. اومدم دنبال دخترم. صابخونه رضایت داد.چقد خوشحال شد... یه تشکر درست حسابی از اختر کردم و بچه رو گرفتم و زدم به خیابون تا برگردم سر کارم. شب که آقا اومد خونه صدام کرد و گفت دخترتو اوردى؟ بیارش ببینم 🎀@delbrak1🎀
. ❌❌دوستای گلم دوست داشتین از آشپزی ها و روزمرگی هاتونم برامون بفرستین بزاریم کانال😍❌❌ .
. مثلا از هنرای ادمینتون🙈😂 .
خانوم قری😉 همین الان اینو واسه شوهری بفرستین وعکس العملشو ببینین💃💃 مرد من نان آور خانه مان ای کسی که با دستان تو و به وسیله ی زحمات تو خداوند روزی را به خانه ی ما می آورد.... "از تو بسیار بسیار بسیار ممنونم" ═══‌♥️ℒℴνℯ♥️═══ @delbrak1