eitaa logo
شیعه حیدر💚
729 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.8هزار ویدیو
20 فایل
[ بسم ِالله ِالرحمن ِالرحیم 🤍 ] به قول حاج مهدی رسولی ✨ گذرم تا به در خانه ات افتاد حسین خانه ام آباد شد خانه ات آباد حسین. :) متولد ؛ ¹⁴⁰²/³/²⁰ ! - بزن‌روی‌پیوستن‌تا‌توهم‌جزو‌جمعمون‌بشی 🤞🏻 کپی‌ با ذکر صلوات حلاله:)
مشاهده در ایتا
دانلود
واحد گمشدگان حرمت بیکار است گم شدن در حرم تو،خود پیدا شدن است :)♥️
جانُ جهانِ مَن تویی:)✌️😎❤️
『اسٺاد-پناهیان』: هࢪکےآࢪزوداشته‌باشه‌خیلےخدمت کنه‌شھیدمیشہ؛ یھ‌گوشہ‌دلت‌پابدھ، شھدابغلت‌کࢪدند؛ مابھ‌چشم‌دیدیم‌ ایناࢪو؛ ازین‌شھدامددبگیࢪید، مدد گࢪفتن‌ازشہداࢪسمہ؛‌! دست‌بزاࢪࢪو خاڪ‌قبࢪشھیدبگو:^^ "حسین! بھ‌حق‌این‌شھیدیه‌نگاھ ‌بہ‌مابکن
پارت اول بسم الله الرحمن الرحیم با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم ساکمو برداشتم و وسیله های که نیاز داشتم وداخلش گذاشتم دراتاق باز شد زهرا:نرگس هنوز اماده نشدی؟ نرگس:الان زود اماده میشم زهرا:از دست تو همیشه آخرین نفریم نرگس:چشم تند تند وسیله هامو جمع کردم لباسمو پوشیدم چادرمو سرم کردم رفتم پایین همه درحال صبحانه خوردن بودن نرگس:سلام به اهل خونه صبحتون بخیر مامان:سلام عزیزم بیا صبحانه تو بخور نرگس: دستتون درد نکنه بابا:زهرا بابا خیلی مواظب خودتون باشین زهرا :چشم بابا جون زود باش نرگس خانم دیر شد نرگس:همین الان بابا گفت مواظب خودتون باشین میخوای چیزی نخورم بی افتم رو دستت مامان:خدانکنه اره بخور مادر
پارت دوم بسم الله الرحمن الرحیم زهرا:لوس من میرم دم در بیا (اولین سفری بود که منو زهرا میخواستیم باهم بریم اونم کجااا شلمچه زهرا دوسال از من بزرگتر بود باهم تویه دانشگاه درس میخوندیم البته من چون نیمه اولی هستم زهرا نیمه دومی اینجوری یه سال از نظر درسی عقبه) سوار ماشین شدیم وحرکت کردیم توراه همش زهرا میگفت: وایی نرگس دیر میرسیم همه میرن ما جامیمونیم نرگس:نترس ابجی گلم شهدا اگه بطلبه مارو هیچ کسی جایی نمیره تاما برسیم دست برقضا اتوبوسی که ما میخواستیم سوارش بشیم اشکال فنی پیدا کرده بود رسیدیم دم در دانشگاه نرگس:دیدی گفتم نرفتن خانم موسوی( مسئول بسیج دانشگاه) : سلام دخترا کجایین شما زهرا:شرمنده خانم موسوی. پس ماشین برادرا کجاست؟ خانم موسوی:نیم ساعتی میشه حرکت کرده آقا راننده: خانم موسوی درست شد بریم خانم موسوی:خداشکر بریم بچه ها سوار شیم سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم زهرا هم یک مفاتیح ریز از کیفش در اورد شروع کرد به خواندن منم هنذفری روی گوشم گذاشتم و مداحی گوش میکردم کم کم خوابم برد زهرا:ابجی بیدار شو وقت نماز و ناهاره (چشمامو با زور باز کردم):چشم از ماشین پیاده شدیم رفتیم نماز و خوندیم بعد نماز همه رفتن رستوران. منم چون از غذای بیرون اصلا خوشم نمیاد رفتم. داخل اتوبوس نشستم ده دقیقه بعد زهرا امد زهرا:خانم خانما یک دفعه غش نکنی بیفاتی رودستمون
{2 پارت از رمان عشق دریک نگاه تقدیم نگاهتون}
♥️🍃 گاهی خـدا را صـدا بزن بی‌آنکه بخواهی از او گله کنی؛ گاهی خـدا را فقـط، بخاطـر خـدا بودنش صـدا بزن...🌱 💕✨.
هر وقت خواستی گناه کنی یه کبریت روشن کن و زیر انگشت هات بگیر اگر تحملش رو داشتی؛ برو گناه کن
میتونۍبشماࢪۍببینۍچند‌تا چفیہ‌‌خونۍشد تا چادࢪتوخاکۍنشه؟ اگہ‌میتونۍبسم‌اللہ‌... بشماࢪ...💔 💕✨
میگن امام رضا یجورِ خاصی رئوفه که، از هر جای عالم که صداش کنی همون لحظه نگات میکنه میگه جانم... السلام علیکَ یا علیَّ بنَ موسَی الرضَا المُرتضی ...🕊 🥀