#وصیت_نامه_شهید:
با سلام و درود به آقا امام زمان(عج) روحی و ارواح العالمین و نائب بر حقش و بزرگوارش روح خدا روحالله الموسوی الخمینی و امت شهیدپرور و درود بر شهدای گلگون کفن اسلام و انقلاب اسلامی به خصوص شهدای شهرستان خوانسار و حومه.
عزیزانم از اینکه خداوند توفیقی عنایت کرد و چندین بار در کنار رزمندگان کفر ستیز اسلام و قرآن در میدانهای نبرد حق علیه باطل شرکت کنم بسی خوشحالم و این را برای خود توفیق و سعادتی میدانم.
از خداوند بخواهید که همه ما را هدایت کند و از ما راضی گردد و از آن افرادی نباشیم که امام خود را در کوفه تنها گذاشتند بلکه پیرو خط او باشیم و از فرهنگیان محترم تقاضا دارم که شغل انبیایی خود را حفظ کنید و بدانید که امانتهای بزرگی را خداوند به شما محول کرده در تعلیم و تربیت آنها همچون پیامبران الهی بکوشید.
سخنی با دانشآموزان عزیزم دارم که امیدهای آینده انقلاب هستند، درسهای خود را خوب بخوانند و خود را با اخلاق اسلامی آراسته کنند.
در رابطه با مسئله مسجد جامع بیدهند و هیئت عزاداران هیئت امناء مطابق با تصمیمات قبلی باید عمل شود و برادران حزبالله را تنها نگذارید که در این زمینه من به برادران رزمنده محلی و برادر رفعتی معاونت محترم بسیج سپاه پاسداران خوانسار شفاهاً سفارش کردم که سنگر مسجد و پایگاه را خالی نگذارید.
بدانید عزیزان چنانچه من به فیض شهادت نائل گشتم این آرزوی من بوده و این را فوز بزرگی میدانم و این دو بیت شعر را تقدیم میکنم:
شهیدان میروند نوبت به نوبت/خوشا روزی که نوبت بر من آید/اگر روزی قرار است من بمیرم/نمیخواهم که در بستر بمیرم.
و اما روی سخن با مادر گرامیام و همسر مهربانم و خواهران عزیزم دارم: دیگر کسی نیست که شما را بین در و دیوار فشار دهد و کسی نیست به شما سیلی بزند. کسی نیست بازوی شما را مجروح کند در صورتی که به سر فاطمه زهرا(س) چنین کردند.
شهید حاج سید جواد سیدصالحی
(انتشار به مناسبت ایام شهادت شهید )
#شهید
شهید سیدجواد سیدصالحی که مربی امور تربیتی بود در وصیتنامه خود دو بیتی را نوشته است: شهیدان میروند نوبت به نوبت، خوشا روزی که نوبت بر من آید، اگر روزی قرار است من بمیرم، نمیخواهم که در بستر بمیرم.
شهید سیدجواد در سال 1340 متولد شد. پدرش کشاورز و مادرش خانهدار بود. یک برادر و 6 خواهر داشت؛ پدر در ایام کودکیاش از دنیا رفت و برادر کوچکتر او نیز در سن 17 سالگی در جبهه موسیان به درجه رفیع شهادت نائل گشت.
شهیدتحصیلات خود را در خوانسار به پایان رساند و در سال 1360 به عنوان مربی پرورشی به استخدام آموزش و پرورش در آمد و در سال 1362 در رشته راه و ساختمان دانشگاه یزد قبول شد اما به دلیل تنهایی مادر و مشکلات از ادامه تحصیل صرفنظر کرد.
او مهره فعال در سپاه و بسیج منطقه خود بود و در امر تعلیم و تربیت بسیار موفق بود. به طوری که وجودش الگو و تکیهگاهی برای نسل جوان و نوجوانان آشنا به وی بود؛ تمام دانشآموزان و والدینشان شیفته اخلاق و فداکاری او بودند. فعال و مسئولیتپذیر بود و در بسیاری از رشتهها مانند کارهای ساختمانی، الکتریکی مهارت داشت.
او از اوان کودکی از مریدان و عاشقان قافله ثارالله بود و همواره در محافل عزاداران اهل بیت(ع) در خط مقدم بود. شیفتگی اهل بیت(ع) او را مسلمانی متعهد، دلسوز، مسئول و فردی در جهت خدمت خلقالله بار آورده بود. تا اینکه با حمله دشمن دون به خاک پاک میهن با غیرتی وصفناشدنی، لباس رزم را بر تن پوشانید و قدم در راه دفاع از مرز و بوم سترگش نهاد و پس از نبردی جانانه با دشمن در سال 1367 شهادت را در آغوش گرفت و عاشقانه به مکتب شهادت پیوست
جلسه گردان های سایبری نا حیه خوانسار با جناب سرهنگ رحمانی فرمانده ناحیه مقاومت بسیج خوانسار
و گزارش دهی اقدامات صورت گرفته در سه ماهه اول و برنامه ریزی برای سه ماهه دوم سال ۱۴۰۲
#خوانسار
#فضای_مجازی