eitaa logo
💚خط روشنگری💚
1.5هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
9.7هزار ویدیو
145 فایل
سرباز 💚 انقلاب ❤️ آیدی سید : @yasr98
مشاهده در ایتا
دانلود
💠﷽💠 🔴 💠 روزی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله شاهد پاک کردن توسط امام علی و خدمت ایشان در منزل بودند، سپس به ایشان فرمودند: 💠 یا علی! هیچ مردی نیست که در خانه کمک همسرش کند مگر به اندازه هر مویی که در بدن اوست یک سال را که روزها روزه و شبها نماز شب بخواند خداوند به او عطا می‌کند. 💠 و ثواب صبر انبیاء که داوود و یعقوب و عیسی باشد به او داده می‌شود. 💠 و نام او در دفتر شهدا ثبت می‌شود و در هر روز و شبی ثواب هزار برای او ثبت می‌شود. 💠 به ازای هر ثواب حج و عمره مقبوله به او می‌دهند. 💠 خداوند به عدد که در بدن اوست شهری در بهشت به او عطا می‌کند. 💠 یاعلی! یک ساعت خدمت به همسر بهتر است از: 🌷هزار سال عبادت 🌷هزار حج 🌷هزار عمره 🌷هزار مرتبه جهاد در رکاب پیامبران اولوالعزم 🌷هزار نمازجمعه 🌷هزار عیادت مریض 🌷هزار تشییع جنازه 🌷هزار دینار صدقه 🌷سیرکردن هزار گرسنه 🌷آزادی هزار بنده 🌷پوشانیدن هزار برهنه 🌷خریدن هزار اسیر و آزاد کردن آنها 🌷صدقه هزار شتر 🌷قرائت تورات،انجیل،زبور و قرآن 💠 یاعلی! خدمت به عیال درخانه گناهان کبیره و خاموشی غضب خداست 💠 یاعلی! خدمت عیال نمی‌کند مگر صدّیق یا یا مردی که خداوند خیر دنیا و آخرت را برای او کنار گذاشته است. ✍مستدرک الوسائل ج۱۳، ص۴۸ https://eitaa.com/joinchat/1212809251C886bc4aa61
خبر در مسجد را کـه پخش کـردند اَهـالی شـهر مــیگفتند: مگر نماز میخواند! از ، جایِ و را خیلی خوب عوض کرده بود! 👇👇👇👇 @porseeman
°•🌟از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمودند: کسی که دوست دارد بر خیر و برکت منزلش بیفزاید هنگام غذا خوردن🍞|••• وضوء بگیرد🌟•• 🍃امام صادق (علیه السلام) فرمودند : کسے ڪه وضو بگیرد و با حوله اعضاے وضو را خشک کند، یڪ حسنہ براى او نوشته مى شود و کسے که وضو بگیرد و صبر کند تا دست و رویش خود خشک شوند 🙂 سے براى او نوشته مى شود… رسول خدا (ﷺ) فرمود: سعی کن طاهر و با وضو باشی که خداوند بر طول عمرت می افزاید…↻. 🍃سول خدا (‌ﷺ) فرمود: کسی که با وضو بخوابد بستر او برایش مسجد می شود، و خوابش (ثواب کسی را دارد که) به نماز مشغول است تا این که شب را به صبح رساند 😍 و اگر کسی بدون وضو خوابید بسترش برای او خواهد بود و مانند مرداری می ماند تا صبح شود…. 🍃رسول خدا (ﷺ) فرمود: اگر توانستی شب و روز با وضو باشی این کار را انجام بده، زیرا اگر در حال وضو از دنیا بروی ♥•° خواهے بود… 📚بحارالأنوار: ج۸۰، ص۳۱۴
کم کم آثار و یأس در چهره تک تک بچه های گروه نمایان شد و دیگر با اینکه خیلی کشیده بودیم شدیم و اتفاقا نکته جالب اینکه آن روز، روز باسعادت قطب عالم امکان (عج) بود در حالی که شده بودیم از کمک خواستیم و به ایشان کردیم. نزدیک بود، در قسمتی از آن بیابان خشک و برهوت نظرم را جلب کرد. برایم جالب بود، رفتم که را از ریشه در آورم متوجه چیزی در زیر شدم، ها را کنار زدم، دیدم ریشه از یک روییده است😭 جالب اینکه بعد از تحقیقات هویت مذکور، معلوم شد که نام این بزرگوار بوده است. @porseeman
🌷🌷🌷🌷 🌱رفیق حواست بہ مین های مجازی هست⁉️📱 این جنگ بشی ... 🍂دیگہ تمومہ ...👋🏻 جنگ سخت میرسہ بہ خــ❤️‌ــدا .. ولی ...☝️🏻 🌱قربانی نرم  ... از ... حواست باشہ ... باشہ ...✔️ |.🌱.| @porseeman
🍃🌸 خیلی باحاله حتما بخونید😂😂 طلبه های جوان👳 آمده بودند برای 👀 از جبهه. 0⃣3⃣ نفری بودند. که خوابیده بودیم😴، دو سه نفر بیدارم کردند 😧و شروع کردند به پرسیدن سوال‌های مسخره و الکی!😜 مثلاً می‌گفتند: چه رنگیه برادر؟!🤔 😤 شده بودم. گفتند: بابا بی خیال!😏 تو که بیدار شدی، نخور بیا بریم یکی دیگه رو کنیم!😎 دیدم بد هم نمی‌گویند!🤔🤗😂 خلاصه همین‌طوری سی نفر را بیدار کردیم!😉 👨👨👦👦بیدار شده‌ایم و همه‌مان دنبال شلوغ کاری هستیم! قرار شد یک نفر خودش را به مردن بزند و بقیه در محوطه تشییعش کنند! فوری سفیدی🖱 انداختیم روی محمدرضا و گرفتیم که تحت ⬇️ هر شرایطی خودش را نگه دارد! گذاشتیمش روی 🚿بچه‌ها و راه افتادیم🚶. و زاری!😭 یکی می‌گفت: ممد رضا! ! 😩 چرا تنها رفتی؟ 😱 یکی می‌گفت: تو قرار نبود شی! دیگری داد می‌زد: شهیده دیگه چی میگی؟ مگه تو جبهه نمرده؟ یکی می‌کشید! 😫 یکی می‌کرد! 😑 در مسیر، بقیه بچه‌ها هم اضافه➕ می‌شدند و چون از قضیه با خبر نبودند، واقعاً گریه 😭و راه می‌انداختند! گفتیم برویم سمت اتاق ! را بردیم داخل اتاق. این بندگان خدا📿 که فکر می‌کردند قضیه جدیه، رفتند گرفتند و نشستند به 📖خواندن بالای سر ! در همین بین من به یکی از بچه‌ها گفتم: برو خودت را روی محمدرضا بینداز و یک محکم بگیر!😜😂 رفت گریه کنان پرید 🕊 روی محمدرضا و گفت: محمدرضا! این قرارمون نبود!😭 منم می‌خوام باهات بیام!😖 بعد نیشگونی👌 گرفت که محمدرضا از جا پرید و چنان کشید 😱که هفت هشت نفر از این بچه ها از حال رفتند! ما هم قاه قاه می‌خندیدیم.😂😂😂 خلاصه آن شب 👊 سختی شدیم 🌺🦋@porseeman 🦋🌺
محمدرضا خانه عنقا انگشتر عقیقی داشت که سال ها مزین انگشتش بود. رکاب انگشتر در تمرینات نظامی ترک برداشته بود. محمدرضا وقتی در سال 1362 عازم جبهه بود، انگشتر را به مادرش سپرد و سفارش کرد که از آن خوب نگهداری کند تا پس از بازگشت تعمیرش کند. محمدرضا در عملیات خیبر مفقودالاثر شد و بعد از آن، این انگشتر مونس و همدم مادر بود تا اینکه شب سه شنبه پانزدهم فروردین1379 شهید با دو نفر از دوستانش را در خواب دیدم. دوستان خود را برای پذیرایی به منزل آورده بود و بعد از پذیرایی و گفت وگو با دوستانش، وقتی داشتند از منزل خارج می شدند، دوستان شهید به من اشاره کردند و گفتند: حالا که تا اینجا آمدیم لااقل پدرت را از خواب بیدار کن تا تو را ببیند. محمدرضا گفت: نه، به علت علاقه ای که ایشان در بین برادران به من دارد، اگر بیدارش کنم، دیگر نمی گذارد من برگردم. تا بیدار نشده برویم، من آثاری از خودم برایش گذاشتم. بیدار که شدم، با کسی در مورد این خواب صحبت نکردم، اما دائم چشمم دنبال آثاری از شهید بود که به آن اشاره کرده بود. یک هفته بعد، هفتم محرم بود. زمانی که مادر شهید به سراغ انگشتر می رود، متوجه می شود که انگشتر از محل شکستگی به هم متصل شده! بلافاصله مرا خبر کرد و دیدم که انگشتر، کاملاً سالم است. (انگشتر اکنون در موزة شهدای تهران است.) ـــــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــــ @porseeman