eitaa logo
خط دوست
63 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
675 ویدیو
6 فایل
یک کانال خاص ☺️برا دخترای خاص😁 هنر، طنز، موسيقى🎶 مطالب علمی 🤩 رمان 📚 💢 مشاوران خوب👇 🔸مشاورخانواده @mpaknejad 🔸مشاورنوجوان و جوان 09191600459 🔸مشاور نوجوان @m_jahazi 🔸سوالات احکام ‏‪0912 452 5766 🔸شبهات اعتقادی @R_Jebreeilzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
روز اول دانشگاه👨‍🎓📚 روز اول بود که همه ورودی های دانشگاه امام حسین(علیه السلام) دور هم جمع شده بودیم ؛دوری از خانواده و محیط جدید باعث شده بود اضطراب و استرس تو چشمای اکثر بچه ها نمایان بشه. نگاهم به چشمای حسید افتاد,یه آرامش خاصی دیدم.هیچ استرسی نداشت. از همون اول قدمشو محکم برداشته بود. بعداز اتمام مراسمات که لباس سبز پاسداری💚 رو به همه دانشجوها تقدیم کردند؛ حسین سریع سمت چپ لباس ،روی سینه اش پارچه ی کوچکی نصب کرد روش نوشته بود{ الســــلام علیکـــ یا شیب الخضیب}❤️😭 دائم ذکر میگفت؛ آرامشی که داشت فراموش نشدنی بود...😌 روحش شاد🌷 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @khatdost
بچه بودم مامانم هر روز به زور یه شیشه شربت آهن می‌ریخت تو حلقم و می‌گفت واسه اسکلت‌بندیت خوبه... انگار ساختمون نیمه‌کاره زائیده بود😁😂 🤣 🤣 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @khatdost
••• - حواسمون به ادعاهامون باشھ! گاهی اوقات خدا آدم‌هایی رو می‌فرسته سراغمون تا براشون کاری بکنیم، کاری که شاید جز ما کسی نتونه انجامش بده👀! ما نمی‌دونیم اون طرف چقدر با خودش جنگیده که به ما رو بزنه ... از کجا معلوم❓ شاید دیده من و تو ادعای کار برای حضرت رو داریم .. فکر کرده لابد به حضرت شبیه‌تریم ..:)🌱!' حواسمون به ادعاهامون باشه🔥 باید امتحان پس بدیم همین دنیا ...🚶🏽‍♂ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @khatdost
سرهایمان خم می شود و زیر نور چراغ های ماشین رد چرخ ها را می بینیم. سوار می شویم و آرشام می پیچد. تمام دست اندازها و چاله چوله ها را ندید می گیرد و می تازد. هنوز میان راهیم که ماشینی از دور به سمتمان می آید. آرشام می گوید: - خودشونن. ماشین خودشونه. داره برمی گرده. جواد فریاد می زند: - راشو ببند آرشام. راشونو ببند. آرشام فرمان را می چرخاند و می ایستد وسط جاده. پیاده می شویم و جواد قفل فرمان را چنگ می زند. آرشام می رود عقب و از جعبه ابزار آچاری بیرون می آورد. ماشینشان سرعت کم می کند و نزدیکمان می ایستد. باران خیسمان می کند و لرز به همۀ بدن می نشاند. می مانیم چشم در چشم. من فقط آن سه لب جوبی را می بینم و علیرضا را نه. دنده عقب می گیرند و به چشم به هم زدنی می چرخند و از جاده خارج می شوند. تا جواد خودش را برساند از کنار ماشین رد می شوند. پرگاز. صدای فریاد هایمان در بکس و باد و گاز زیاد گم می شود. صدای محمدحسین و مصطفی با هم می آید: - چه خبره اونجا؟ وحید، جواد، تو رو خدا یکی حرف بزنه. گوشی را بالا می آورم و می نالم: - آقامحمدحسین علیرضا تو ماشین نبود. برگشتند. چه کار کنیم؟ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @khatdost
در سکوت 🤫 به تلاشت ادامه بده........... بذار موفقیت هات به جای تو حرف بزنن💪💪🏆🥇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @khatdost
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖🖇 گاهـےنصف‌غصہ‌هامون‌بخاطراینہ‌ڪه ‌باورنداریم‌اگہ‌خدابخواد‌یہ‌چیزی‌بشہ‌ عالمم‌نخواناا←‌میشہ، واگہ‌خدانخوادمحالہ‌بشہ..♥️! ...؟ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @khatdost
اگر دلتان گرفت💔 ، یاد عـــاشورا کنید 😭 مطمئن باشيد غم شما از غم اُم المصائب خانوم حضرت زینب(س)کوچکتر است. 🍀فرازی از وصیتنامه ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @khatdost
Γ🦋•.!' همیشه تمام ترسم اینھ که اون لحظه‌ای که قراره ڪنار ڪعبہ بایستۍ و از همون‌جا سرنوشت تاریخ رو عوض کنے :)✨ . . آیا منم ... در گروه کسایی که به یاری‌ اون‌ها امیدواری، هستم یا تماشاچی‌ام؟ 🚶🏽‍♂ شبیه خیلی‌ها ...! ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @khatdost