💫هر کدوم از این بخش ها رو دوست دارید فقط کافیه اسمش رو اینجا 👇🏻بگید
🖇 @khatemoqadam_admin
ما کامل شما رو راهنمایی میکنیم و راجع به کتاب هاش با هم گپ میزنیم💕
🆔 @khatemoqadam_ir
#ارسالی_شما
✨باعث افتخار ماست که کتاب های خط مقدم کنار مزار شهدا قرار بگیرن.
راستی خیلی خوشحالمون میکنید که وقتی کتاب ها به دستتون میرسه برامون عکس ارسال میکنید💕
🆔 @khatemoqadam_ir
سلام رفقا✨
حالتون چطوره؟ ما همچنان مشغولیم👋🏻
شما نمایشگاه کتاب میاید؟👇🏻
🆔 @khatemoqadam_admin
#بریده_کتاب
«خیلی کم پیش میآمد با هم دعوا کنیم؛ اما مثل همهی زن و شوهرها، ما هم بحث داشتیم. گاهی از هم دلخور میشدیم. با هم عهد بسته بودیم که دلخوریهایمان بیشتر از ۳ دقیقه طول نکشد. ابوذر میگفت «اگر قهر کردن ما بیشتر از ۳ دقیقه طول بکشه، از نظر من دیگه مسلمان نیستیم.». هر وقت با هم قهر میکردیم، ساعتش را روی ۳ دقیقه کوک میکرد. به محض اینکه سه دقیقه میگذشت، آشتی میکردیم. همیشه هم او در آشتی کردن پیشقدم بود و ناز مرا میخرید.»
📚تنها نمان
🆔 @khatemoqadam_ir
سلام🌸
اردیبهشت زیبا رو از پنجرهی زینبیهی خط مقدم مشاهده میکنید✨
🆔 @khatemoqadam_ir
#بریده_کتاب
از هنرستان که میآمدم، ناهارم را هولکی میخوردم و میرفتم کتابخانه. توی آن ساعت روز، همهجا خلوت بود؛ اما کتابخانه، شلوغ و پر از کتاب؛ کتابهایی که جان میداد بنشینی و بخوانیشان. راستش توی کتابخانه، حال خوبی داشتم؛ حال آدمی با یک عالمه رفیق شفیق. عکس بزرگی از شهید کاظمی داخل کتابخانه بود که وقتی میدیدمش، حس خوبی بهم دست میداد؛ حسی که میگفت: محسن، بخون. کتاب بخون. تو هم میتونی. میتونی مثل همین حاجاحمد، آدم خوبی بشی. بندهی ناز خدا بشی و دیگه گناه نکنی.
📚صبح واقعه
🆔 @khatemoqadam_ir