ان‌شاءالله این تلاوت ها دستمون رو بگیره✨ 🔉جزء ۵ 🆔 @khatemoqadam_ir

#بریده_کتاب به جایی که قبلاً اتاق من و باقر بود، خیره ماندم. اتاق‌مان خیلی زیبا بود، حالا جز چند دیوار فروریخته و اسباب‌بازی‌هایی پراکنده، چیزی از آن باقی نمانده بود. خاطرات بچگی، پیش چشمم زنده شد؛ بازی‌ها و جست‌وخیز و خنده‌هایمان. جلو رفتم و آلبوم عکس‌های قدیمی را از زیر آوار بیرون کشیدم؛ عکس‌هایی از نوزادی من و برادرهایم و جشن‌تکلیفی که با حضور سیدحسن‌ نصرالله گرفته بودند. هیچ اثری از هدیه‌ی جشن تکلیفم؛ چادرنماز، قرآن، سجاده، مهر و تسبیح نبود مانتوهای نو و مرتبی که اصلاً نپوشیده بودم، تکه‌پاره و سوخته بین آجرها بودند. گویی قلبم را چنگ زدند. با نگاهی خیس، زل زدم به لباس‌هایی که دیگر نمی‌شد بپوشم‌شان. 📚به نظرتون این متن از کدوم کتابه؟👇🏻 🆔 @khatemoqadam_admin

بله دقیقا از کتاب« عطر پیراهن تو»🌷

هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ او کسی است که آرامش را در دل‌های مؤمنان نازل کرد. فتح | ۴

✨ششمین جزء قرآنمون رو با هم تلاوت کنیم التماس دعا🤲🏻 🔉 جزء ۶ 🆔 @khatemoqadam_ir

#بریده_کتاب ابوقدیر همراه احمد می‌‌آمد و می‌‌گفت: _ وین ایرانی؟ من را نشانش می‌‌دادند. صدایم می‌‌کرد، و بلند می‌‌شدم، می‌‌رفتم دم در. پشتم را بهش می‌‌کردم، چند ضربه به کفلم می‌‌زد، و برمی‌‌گشتم سر جایم. محکم می‌‌زد. هر بار، پنج شش تا می‌‌زد و بعد می‌‌گفت: _ روح. بعضی وقت‌‌ها هم نمی‌‌زد. گاهی رویش را می‌‌کرد طرف داعشی‌‌ها، و بهشان می‌‌گفت: _ چرا ما و شما به جان هم افتاده‌‌ایم؟ برای چی ما مسلمان‌‌ها همدیگر را می‌‌کشیم؟ قتل مسلمان حرام است. بعد با دستش من را نشان می‌‌داد و حرفش را این‌‌طور ادامه می‌‌داد: _ من و شما باید این شیعه‌‌ها را بکشیم. ما باید این کفار را بکشیم؛ نه همدیگر را. 📚شبح 🆔 @khatemoqadam_ir

📌دیگه چیزی به شروع سال جدید نمونده ✨یادتون نره توی مسابقه سین هشتم شرکت کنید. 🆔 @khatemoqadam_ir

🔻نگاهی به متن و حواشی چند کتاب مهم دفاع مقدس 🔸ایبنا در آخرین روزهای سال ۱۴۰۲ از کتاب های مهم در زمینه دفاع مقدس و ادبیات پایداری در این سال سخن می‌گوید. 🔸در این بین دو کتاب «سرباز قاسم سلیمانی» و «بدون مرز» از انتشارات خط مقدم به چشم می‌خورد. 📌متن کامل خبر را اینجا بخوانید. 🆔 @khatemoqadam_ir

 لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّـهَ مَعَنَا ۖ  غم مخور خدا با ماست. توبه | ۴۰

رفقای خط مقدم دعا فراموش نشه🤲🏻🤍 🔉 جزء۷ 🆔 @khatemoqadam_ir

#بریده_کتاب خانواده‌‌ی شهید مالامیری را برای دیدار بردیم. وقتی نوبت خانواده‌ی ایشان شد، همسر شهید به آقا گفت «وقتی شما آن شعر را خواندید و گریه کردید، خیلی ناراحت شدم. ناراحتی شما برایم سنگین بود. آقای مالامیری سوریه بود. به ایشان زنگ زدم، گفتم آقامحمدمهدی، چهل‌وپنج روز دیگر نذر سلامتی مقام معظم رهبری اضافه بمان. طولی نکشید خبر دادند محمدمهدی شهید شده. گفتم الحمدلله نذرش را ادا کرد.» 📚نبرد ناتمام 🆔 @khatemoqadam_ir

✨نیست گاهی، هیچ راهی، جز به شاهی رو زدن با غمی سنگین رسیدن، پیش او زانو زدن حرم امام رضا علیه السلام به یادتون هستیم🌷 🆔 @khatemoqadam_ir