📚 | ساختمان کیانپارس
📌 | هروقت حسین از منطقه میآمد، پوتینهایش را میشستم و واکس میزدم. موقع این کار، با پوتین حرف میزدم و ازش میخواستم مواظب حسین باشد و هوایش را داشته باشد.
🌐 |لینک مستقیم خرید کتاب از سایت خطمقدم
🌐 |لینک خرید از «باسلام» با تخفیف ویژه
🆔 @khatemoqadam_ir
📚 | ایرانیها آمدند
📌 | یکی از خادمین حرم حضرت زینب (س) داشت دیوارهای حرم را نقاشی میکرد که مرا دید و با ناراحتی گفت: میبینی این خدانشناسها چه به روز دیوارهای حرم آوردهاند؟!
دیوارنوشتهها و شعارها را که خواندم، صدای تَرَک برداشتن قلبم را شنیدم. راست میگفت. به دیوارهای اطراف حرم حضرت زینب (س) هم رحم نکرده بودند. با اسپری قرمزرنگ و خطی عجول نوشته بودند:
- با رفتن رژیم سوریه، تو نیز از اینجا خواهی رفت!
🌐 | لینک مستقیم خرید کتاب از سایت خطمقدم
🌐 | لینک خرید از باسلام
🆔 @khatemoqadam_ir
📚 | خانهای با عطر ریحان
📌 | بخشی از وصیتنامهی شهید محمدهادی ذوالفقاری:
«الان دو جهاد در پیش داریم؛ اول جهاد نفس که از همه واجبتر است. همهچیز لحظهی آخر مرگ معلوم میشود که اهل جهنم هستیم یا بهشت؛ چون حتی در جهاد با دشمن احتمال میرود که طرف کشته شود ولی شهید به حساب نیاید؛ چون برای هوای نفس رفته جبهه و اگر برای هوای نفس رفته باشید یعنی برای شیطان رفتید و در این حال چه فرقی است بین ما و دشمن!».
🌐 | لینک مستقیم خرید کتاب از سایت خطمقدم
🌐 | لینک خرید از باسلام
🆔 @khatemoqadam_ir
📚 | این پسر من است
📌 | «مختار توی ارتش افغانستان سرباز شده بود. وقتی ما دیدیمش، یک لباس سفید افغانی تنش بود و سلاحی توی دستش. نامزد کرده بود. گفت «بمانید افغانستان، عروسی مرا هم ببینید، بعد بروید.». گفت «من میروم. دو هفتهی دیگر برمیگردم تا با هم برویم کابل.». دو هفته گذشت و نیامد. بعد خبردار شدیم که طالبان، دوازده نفر را گرفته و کشته. بعد از مدتی شنیدیم که مختار هم جزء آنها بوده. طالبان زجرکششان کرده بود؛ با نخ، ذره ذره سرشان را بریده و تنشان را انداخته بود نزدیکهای یک دِه. بعد از مدتی، مردم دِه، جنازههای بیسر را پیدا میکنند. پدرِ مختار، او را از انگشتری توی دستش و شانه و قرآنِ توی جیبش شناخته بود.
🌐 | لینک مستقیم خرید کتاب از سایت خطمقدم
🌐 | لینک خرید از باسلام با تخفیف ویژه
🆔 @khatemoqadam_ir
📚 | از فرانکفورت تا رقّه
📌 | امعمار: آن روز (روز سقوط موصل)، من در شهر بودم. قیامتی برپا شده بود. همهی مردم از خانههایشان بیرون آمده بودند. داعشیها آمدند و گفتند که «شهر آزاد شده و شما میتوانید به منازلتان برگردید.». آن روزها، بسیاری از مردم در موصل جشن گرفته بودند و شادمانی میکردند. البته این رسم مردم بود. هر کس که پیروز میشد، برای او کف میزدند و هلهله میکردند. داعش پیروز شد؛ برای او کف زدند. ارتشیها پیروز شدند؛ مجدداً برای آنها هلهله کردند. حالا هم اگر کسی دیگری پیروز شود، باز بیرون میریزند و برای او هلهله و شادمانی میکنند. این، واقعیت جامعهی ماست.
🌐 | لینک مستقیم خرید کتاب از سایت خطمقدم
🌐 | لینک خرید از باسلام با تخفیف ویژه
🆔 @khatemoqadam_ir
📍| تکصدا در خیل کتب اشتباهی
«ابوباران» ماجرای یک جوان است که در ایران به دنیا آمده ولی ایرانی نیست. اصالت افغانستانی مصطفی نجیب سبب میشود مثل دیگر مهاجران زندگی سخت و پرمشقتی در ایران داشته باشد. در جستوجوی یافتن کار و آینده بهتر مصطفی نجیب به افغانستان میرود تا در سرزمین آباء و اجدادی شانسش را امتحان کند. آنجا هم به عنوان یک ایرانی مطرود میماند و ناکام به ایران بازمیگردد. در تلاش مجدد برای رفتن از ایران به ترکیه میرود ولی در مسیر رسیدن به یونان دستگیر میشود. پایان این تلخکامیها همزمان میشود با شروع جنگ سوریه. پیگیری و اصرارهای فراوان این جوان سبب میشود تا بالاخره پایش به فرودگاه دمشق برسد.
«ابوباران» یک تک صدا برخلاف جریان عظیمی از کتابهاست که اشتباهی نوشته میشوند و بدتر اینکه بزرگ میشوند. تک صدایی که شاید این روزها چندان صدایش به جایی نرسد ولی تاریخ ادبیات اثبات کرده آنچه که بر روی میز مطالعه باقی میماند کتابی است که بیاعتنا به هیاهوها، قوی و منصفانه نوشته شده است ... متن کامل
🌐 | لینک مستقیم خرید کتاب «ابوباران» از باسلام + تخفیف ویژه
🆔 @khatemoqadam_ir
📚 | از فرانکفورت تا رقّه
📌 | بهار بانو: به ابوعلوش گفتم: «فیلمهای ترکی را ببین! ترکیه، بهشت است؛ از داعش جدا شو و ما را به ترکیه ببر!». اما او گفت «روزی برسد که ما جزیره را فتح کنیم. آنوقت با هم به حج میرویم، و رفتوآمد به مکه و مدینه رایگان میشود.». منظورش از جزیره، عربستان سعودی و کشورهای عربی سرزمین حجاز بود. میگفت « بعد از آن به سراغ بیتالمقدس میرویم و آن را از چنگال اسرائیل آزاد میکنیم.» .. من او را مسخره میکردم که شما «شما حتی توان دفاع از منطقهی خودتان را ندارید. مگر نمیخواستید مناطق دیگر را آزاد کنید؟ پس چرا مناطق تحت تصرف خودتان را هم یکی پس از دیگری از دست میدهید؟ چرا به جای قدس، به سوی بغداد میروید پس؟»
🌐 | لینک مستقیم خرید کتاب از سایت خطمقدم
🌐 | لینک خرید از باسلام + ارسال رایگان
🆔 @khatemoqadam_ir
📢| با توجه به در پیش بودن ایام شهادت سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی و هفته مقاومت، معاونت معیشت و خانواده مرکز خدمات حوزههای علمیه در نظر دارد مسابقه بزرگ کتابخوانی با عنوان "پویش سراسری کتابخوانی شاخصهای مکتب سلیمانی" را برگزار نماید. جزئیات مسابقه کتابخوانی به شرح ذیل اعلام میگردد:
📚 | کتاب: شاخصهای مکتب شهید سلیمانی (جهت دریافت نسخه الکترونیک کتاب به لینک خبر مراجعه کنید)
📍| شرایط و ضوابط:
● ویژه طلاب متأهل دارای پرونده فعال در مرکز خدمات و همسر و فرزند ایشان (فرزندان بالای ۸ سال طلاب برادر مجاز به شرکت در آزمون میباشند)
● ۱۰ سؤال برای هر آزمون دهنده نمایش داده میشود میبایست در مهلت ۱۵ دقیقهای، نتیجه ثبت گردد.
● شرکتکنندگان میتوانند از تاریخ ۱۴۰۰/۱۰/۰۴ الی ۱۴۰۰/۱۰/۱۱ در آزمون آنلاین شرکت کرده و به سؤالات پاسخ دهند.
🎁 | جوایز: (اعلام برندگان همزمان با سالروز شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی)
● نفر اول: کمکهزینه سفر به مشهد بهصورت خانوادگی
● نفر دوم: مبلغ ۲۰.۰۰۰.۰۰۰ ریال
● نفر سوم: مبلغ ۱۰.۰۰۰.۰۰۰ ریال
● و یکصد جایزهی ۲.۰۰۰.۰۰۰ ریالی
🌐 | لینک خبر و کسب اطلاعات بیشتر
🆔 @khatemoqadam_ir
📚 | کتاب «حاج قاسمی که من میشناسم» روایت رفاقت چهل ساله؛ در خطمقدم به چاپ رسید.
📌 | سال ۶۱ در حمدیهی اهواز، شروع دوستی رقم خورد. قاسم سلیمانی، فرمانده تیپ ثارالله، سخنران بود و علی شیرازی، روحانی گردان شهید باهنر، شنونده. همانجا عشق حاجقاسم به دلش نشست. فروردین ۶۵ دوستی شکل همکاری به خود گرفت و حاجقاسم، مسئولیت تبلیغات لشکر را به علیشیرازی سپرد. پس از جنگ همراهی ادامه داشت تا اینکه در سال ۱۳۹۰ به خواست سردار سلیمانی، علیشیرازی مسئول نمایندگی ولیفقیه در نیروی قدس شد و هشتسال از پرفراز و نشیبترین روزهای جبهه مقاومت را با حاجقاسم همراه ماند. حجتالاسلام والمسلمین علی شیرازی در «حاج قاسمی که من میشناسم» خاطرات نزدیک به چهل سال رفاقت با شهید حاجقاسم سلیمانی را بازگو کرده است.
در قسمتی از کتاب میخوانیم:
«از بیت رهبری میآمدیم بیرون. به سردار سلیمانی گفتم «بیا کاندیدای ریاستجمهوری بشو.». گفت «این را که میگویم، به مردم بگو. بگو من کاندیدای شهادتام؛ کاندیدای گلولهام؛ نه کاندیدای ریاستجمهوری.».!
🌐 | لینک مستقیم خرید کتاب از سایت خطمقدم
🌐 | لینک خرید از باسلام (ارسال رایگان)
🆔 @khatemoqadam_ir
📢| کتاب «حاج قاسمی که میشناسم» به بازار نشر آمد | من کاندیدای شهادتم نه ریاست جمهوری!
گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس: به مناسبت دومین سالگرد شهادت سپهبد قاسم سلیمانی، کتاب «حاج قاسمی که میشناسم» با روایت و خاطراتی از ۴۰ سال دوستی حجتالاسلام علی شیرازی با سردار دلها به اهتمام سعید علامیان از سوی انتشارات خط مقدم منتشر شد. متن کامل خبر و معرفی کتاب.
🌐 | لینک مستقیم خرید کتاب از سایت خطمقدم
🌐 | لینک خرید از باسلام (ارسال رایگان)
🆔 @khatemoqadam_ir
📚 | حاج قاسمی که من میشناسم
📌 | کنار قرارگاه نیروی قدس، کوهیست که چند آهو در آنجا زندگی میکنند و گاهی تا پشت سیم خاردار میآیند. حاجقاسم دستور داده بود برایشان علوفه توی کوه پخش کنند. اگر تهران بود و فرصت داشت، خودش این کار را میکرد. گاهی از سوریه به مسئول قرارگاه زنگ میزد که «غذای آهوها یادت نرود.»! یکی از دوستان گفت «حاجی، اینجا هم حواست به آهوها هست؟!». گفت «من به دعای آهوها نیاز دارم.»!
🌐 | لینک مستقیم خرید کتاب از سایت خطمقدم
🌐 | لینک خرید از باسلام (ارسال رایگان)
🆔 @khatemoqadam_ir