❗️عجیبترین شهید فاطمیون را به تصویر کشیدم
🖋مجید اسطیری نویسنده کتاب پرتگاه پشت پاشنه: تلاش من این بود که آنچه میتوانم به لحاظ قلم و تکنیکهای داستانی و همه این عناصر را به کار بگیرم. شاید بتوانم بگویم زندگی یکی از خاصترین و شاید عجیبترین شهید فاطمیون را به تصویر کشیدم.
🖋 زندگی سراسر تلاطم و روزگار سراسر امتحان است. این شهید این تصویر را در ذهن من ایجاد کرد که در عالم مثال همه ما آدمها در موقعیتی هستیم که پرتگاه پشت پاشنه ماست و خیلی از ما ممکن است این مسئله را احساس نکنیم. اما امتحان از آنچه که فکر میکنیم به ما نزدیکتر است و امکان لغزش همه ما را تهدید میکند. امیدوارم این رمان مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد.
📚پرتگاه پشت پاشنه نوشتهی مجید اسطیری است که بر اساس زندگی شهید عبدالبصیر جعفری نوشته شده است و انتشارات خط مقدم آن را در 368 صفحه منتشر کرده است.
🆔 @khatemoqadam_ir
38.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥سخنان جناب آقای مجید اسطیری نویسنده رمان «پرتگاه پشت پاشنه» در مراسم رونمایی از دفتر رمان انتشارات خط مقدم ✨
🆔 @khatemoqadam_ir
📚رختشو
🖋رمان رختشو با سرک کشیدن درزندگی حبیبه و پسرانش جهانی متفاوت را در مقابل نگاه مخاطب میگسترد؛ حبیبه و پسرانش عدنان و عباس، از دل کاظمین به قلب جبهههای جنگ ایران آمدهاند.
🔍 هرچند که این خانواده کوچک خالصانه تلاش میکنند تا باری از دوش جنگ بردارند و همپای ایرانیها بجنگند، اما به خاطر ریشهی عراقیشان مدام در معرض بدگمانی دیگران هستند.
❤️شیوا دختر زیبای رئیس خط آهن جنوب در میانهی جنگ عاشق شده است، عاشقِ عباس، پسرِ حبیبهی رختشو. شیوا میایستد مقابل حبیبه و پسرش را ازش خواستگاری میکند...
🆔 @khatemoqadam_ir
#بریده_کتاب
شریف خوشحال تنهای به عباس میزند. سرگرد حرفش را ادامه میدهد: «البته اگر قرار بود من تو را بکشم، آن قسمت از مغزت را هدف قرار نمیدادم... نمیخواهی بپرسی چرا، جناب شریف؟ دلیلش این است که من میدانم کجا و از چه زاویهای شلیک کنم که هدفم در سریعترین زمان ممکن جان دهد.» شریف میخواهد از کنار عباس دور شود که صدای سرگرد بلند میشود: «تا نگفتم، از جایت تکان نمیخوری!» صدای اعتراض عباس بلند میشود: «چرا برای کشتن یک اسیر بی دفاع اینقدر بازی درمیآوری؟ بکش و خودت را راحت کن!»
📚رختشو
🆔 @khatemoqadam_ir
همیشه یکی از قشنگ ترین اتفاقات نمایشگاه دیدن ذوق نوجوان های کتابخوانه💕
✨برق چشمهاشون وقتی میبینن یک مجموعه مختص اونها چاپ شده واقعا دیدنی و لذت بخشه😍
🆔 @khatemoqadam_ir
📚پروانه سوم
🔍روایت کتاب از روزهای قبل از شهادت علیرضا توسلی شروع میشود. از وقتی که #ابو_حامد هنوز ابوحامد نشده است؛ یعنی جنگی نبوده که او بخواهد برود و نامی جهادی داشته باشد. آن روزها او تماما پدر و همسری مهربان و امن است که تلاش میکند برای زندگیاش، هنوز قوماندان نشده؛ قوماندان یعنی فرمانده.
🤍بچهها و همسر به شدت وابستهی او هستند؛ و فاطمه دختر نوجوانش بیشتر از همه وابستهی اوست. با آغاز جنگ و درگیریهای سوریه علیرضا توسلی هم سفرش آغاز میشود. و این سفر همراه است با دلتنگی و بیقراری و سختیهایی برای خانواده.
🖋 در کتاب پروانه سوم؛ فاطمه دختر نوجوان علیرضا توسلی راوی داستان زندگی پدر و خانواده است. مخاطب پروانه سوم، زندگی علیرضا توسلی و خانوادهاش را از زاویه دید دختر نوجوانش میبیند؛ در هنگام حضور پدر و هنگام نبود پدر و شهادتش...
🩸علیرضا توسلی فرمانده لشگر فاطمیون در سوریه بود که سال 1393 در سوریه به شهادت رسید.
🆔 @khatemoqadam_ir
#بریده_کتاب
حمیدرضا و طوبا شادی میکنند. مامان با نگرانی نگاه میکند. با صدای زوی بابا، هر سه میدوند و زو میکشند. من هم با کمی مکث میدوم. نه برای بازی، با اینکه خیلی دوست دارم برای بازی بدوم؛ برای مراقبت از بابا میدوم، نکند بین راه، حالش بد شود! حمیدرضا و بابا از من و طوبا جلو میافتند. بابا، زودتر از حمیدرضا میرسد به سرو و نفس نفس میزند. داد میزنم: بابا حالت خوبه؟... نفسزنان جوابم را میدهد:
ـ چی ه ه... خیه... یال... کردی ه ه...؟ من... هه ه ه... هنوز قوماندان ام...
سالهایی که من هنوز به دنیا نیامده بودم، بابا در افغانستان قوماندان بود. قوماندان یعنی کوماندو، یعنی فرمانده
📚پروانه سوم
🆔 @khatemoqadam_ir
📣کتاب بعدی که قصد داریم از مجموعه مردان میدان بهتون معرفی کنیم کتاب «نامه ای از جنوب» هست.
✨اما قبلش یک سوال مطرح میکنیم
و به اولین نفری که سوال رو درست پاسخ بده ۲۵درصد تخفیف برای خرید کتابهای مجموعهی مردان میدان تقدیم میشه🔥
⁉️سمیر قنطار اهل کجا بود و در چه سنی اسیر اسرائیل شد؟
✍🏻جواب رو به آیدی زیر ارسال کنید
🆔 @khatemoqadam_admin
صبحتون بخیر✨
بله درسته سمیر اهل لبنان بود و در ۱۷ سالگی اسیر شد و ۳۰ سال در زندان اسرائیل بود.
🆔 @khatemoqadam_ir
📚نامه ای از جنوب
🖋 نامهای از جنوب روایت سالها آزادگی است. روایت 30 سال اسارت و روزهای سختِ زندان و مبارزه.
📜روایت رفاقتی سوالبرانگیز؛ وقتی سمیر 30 سال؛ از زندان برای دوستش؛ ناییل نامه مینویسد، نامهها برگشت نمیخورند؛ اما پاسخی هم بهشان داده نمیشود... و چراییاش تا فصلهای پایانی با خواننده همراه است.
🔍نامهای از جنوب روایتی است از 17 تا 47 سالگی سمیر قنطار؛ بهترین سالهای زندگی یک آدم؛ که برای سمیر در اسارت میگذرد.
🔻در «نامهای از جنوب» میتوان دید که بمباران و حملات هوایی اسرائیل، چطور دل کودکان فلسطین و لبنان را پر از کینه میکند؛ جوری که بیخیالِ کودکی کردنشان شوند و از همان کودکی فکرشان به سمت و سویی جز جنگ و مبارزه نرود.
🆔 @khatemoqadam_ir
خط مقدم
📚نامه ای از جنوب 🖋 نامهای از جنوب روایت سالها آزادگی است. روایت 30 سال اسارت و روزهای سختِ زندان
❗️الان بسیار زمان خوبیه که نوجوان ها از نگاه یک نفر هم سن و سال خودشون این شر مطلق رو بشناسن...
🆔 @khatemoqadam_ir