eitaa logo
خط مقدم
1.2هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
106 ویدیو
3 فایل
با ما به خط مقدم بیایید. تارنمای انتشارات خط مقدم: www.khatemoqadam.com خط مقدم در اینستاگرام: www.instagram.com/khatemoqadam.ir ادمین خط‌مقدم: @KhateMoqadam_admin تلفن تماس: ۰۹۱۲۹۳۸۳۳۸۷
مشاهده در ایتا
دانلود
خط مقدم
📚نامه ای از جنوب 🖋 نامه‌ای از جنوب روایت سال‌ها آزادگی است. روایت 30 سال اسارت و روزهای سختِ زندان
❗️الان بسیار زمان خوبیه که نوجوان ها از نگاه یک نفر هم سن و سال خودشون این شر مطلق رو بشناسن... 🆔 @khatemoqadam_ir
سمیر به یاد پنج شش سالگی‌اش افتاد. دو سه سال پیش بود که از بالای تپه‌ای که خانه روی آن ساخته شده بود، تمام شهر پیدا بود. صدای غرش هواپیماها، انفجار بمب، و شعله‌های پراکنده در شهر، تصاویر وحشت‌آوری بود که هیچ وقت از ذهنش پاک نمی‌شد. آقای ودیع‌حمزه گفته بود؛ ما عرب‌ها پیمان‌شکن‌ایم. پشت هم نیستیم. یادمان می‌رود که می‌توانیم با هم باشیم. یادمان می‌رود که می‌توانیم دست به دست هم بدهیم و لبنان و فلسطین را با هم متحد کنیم. سمیر به آقای حمزه فکر کرد و به صورتش که از خشم و هیجان قرمز شده بود. سمیر پرسیده بود: آقا چطور باید متحد بشویم؟... 📚نامه ای از جنوب 🆔 @khatemoqadam_ir
📚نورا 🖋راویِ این کتاب، دختر نوجوانی است به نام نورا. نورا شیطنت‌های خاص خودش را دارد؛ سر به سر خواهر بزرگترش می‌گذارد، گاه کارهایش مورد تذکر خانواده قرار می‌گیرد، گاه معصوم و مهربان است و گاه خطا می‌کند؛ مثل همه‌ی آدم‌ها... 🔍 یکی از کارهای یواشکیِ نورا استفاده‌ از لپ‌تاپ خواهر بزرگترش است؛ در همین استفاده‌های یواشکی است که اتفاقی می‌افتد و چالش بزرگی برای نورا پیش می‌آید... 📌نورای نوجوان مجبور می‌شود کار مهم و بزرگی را به عهده گیرد؛ باز هم یواشکی و به تنهایی... همین اتفاق و همین کار است که نورا را با داستان زندگی شهید حسین همدانی آشنا می‌کند. 🆔 @khatemoqadam_ir
🔻از یک جایی به بعد، نورا در کنار روایت چالش‌ها و قصه‌ی زندگی خودش، به روایت داستان زندگی حاج حسین همدانی نیز می‌پردازد؛ ✨با لحنی جذاب که برای مخاطب نوجوان ملموس است. مخاطب می‌تواند از سال‌های کودکی و نوجوانی شهید حسین همدانی بخواند، سال‌های جوانی و ازدواج و صاحب فرزند شدن او را. 🖊سالهای جنگ و انقلاب را... همه‌ی اینها با روایت شیرینِ نورای نوجوان پیش می‌رود، روایتی که به دلیل همان شیطنت‌ها گاه، قدری هم به سمت طنز پیش می‌رود و اینها مخاطب را به خوبی همراه می‌کند با کتاب؛ 🖇حتی در بخش‌هایی که راوی به واسطه‌ی خواندن چیزهایی که بزرگتر از سنش سالش است، یا خواندن صحنه‌های غم‌انگیزی از یک جنگ یا زندگی؛ غصه‌دار می‌شود و فکر می‌کند که دیگر ادامه دادنِ کاری که پیش گرفته برایش سخت است؛ مخاطب همراهش خواهد بود و با نورا و داستان زندگی شهید همدانی همذات‌پنداری خواهد کرد. 🆔 @khatemoqadam_ir
خط مقدم
🔻از یک جایی به بعد، نورا در کنار روایت چالش‌ها و قصه‌ی زندگی خودش، به روایت داستان زندگی حاج حسین ه
. 📌اگر دختر نوجوان دارید حتما کتاب نورا و کتاب پروانه سوم رو بهتون پیشنهاد می‌کنیم. چون راوی هر دو کتاب دختر هستن و دختر خانم ها ارتباط خوبی با کتاب ها برقرار می‌کنن✨ 🆔 @khatemoqadam_ir
📚صنوبر 🖋سال 1347 پسری در آمل به دنیا می‌آید که منتظرش نبودند، یعنی از وجود این بچه کسی با خبر نبوده که بخواهد منتظرش باشند؛ حتی مادرش. 🔍صنوبر باردار بوده و منتظر فرزندی، فرزند پسر بوده و متولد می‌شود؛ اما صنوبر نمی‌دانسته که دوقلو باردار است؛ دقایقی بعد، فرزند پسر دیگری به دنیا می‌آید که از وجودش بی خبر بوده‌اند و حتی لباسی برایش آماده نکرده بودند؛ اسم این فرزند را می‌گذارند اسماعیل. 📖در کتاب صنوبر، روایت داستانی زندگی شهید اسماعیل حیدری را می‌خوانیم. اسماعیل در همان سالهای مدرسه تصمیم می‌گیرد که به جبهه برود. و پدر برایشان شرط می‌گذارد که اگر معدل درسی‌شان خوب شود؛ اجازه‌ی رفتن به جبهه را بهشان می‌دهد... 🆔 @khatemoqadam_ir
📖ابراهیم و اسماعیل؛ دو برادر دوقلو، سختتر از هر سال درس می‌خوانند، به جبهه می‌روند. از این سالها به بعد، زندگی اسماعیل حیدری با جنگ گره می‌خورد، چندین بار مجروح می‌شود، آموزش می‌بیند، آموزش می‌دهد. 🖇یک سال مانده به پایان جنگ اسماعیل حیدری، به عنوان پاسدار وارد سپاه می‌شود و در همین زمان ازدواج می‌کند. اما زندگی اسماعیل حیدری و همسرش، تفاوت زیادی با بسیاری از زندگی‌های معمولی داشته... 🩸ماموریت‌های بسیار اسماعیل و شغلش، باعث دور شدن او از خانواده می‌شود و این همراه با سختی‌هایی می‌شود. و این دوری‌ها کم و بیش ادامه پیدا می‌کند تا آغاز جنگ سوریه که باز هم اسماعیل حیدری داوطلب رفتن به سوریه می‌شود و در سال 92 به شهادت می‌رسد. 🆔 @khatemoqadam_ir
📚صبح واقعه 🖋کتاب «صبح واقعه» روایت داستانی زندگی شهید محسن حججی است که با قلم روانِ ابراهیم حسن بیگی برای مخاطب نوجوان به نگارش درآمده است. 📖کتاب به فراز و فرودهای مهم زندگی شهید حججی پرداخته است؛ از روزهای مدرسه و جوانی و شرکت در کلاس‌های عقیدتی؛ آن هم با شلوار جین و کفش ورنی و صورت صاف و صوف و موهای بلندِ محسن شروع می‌شود تا اردوی راهیان نور و شرکت در کارهای جهادی و دستفروشی کتاب و عاشق شدن؛ و بعد هم ازدواج... ♥️ یک ازدواج عاشقانه؛ اما پررنگ‌تر از عاشقانه‌های محسن، آرزویی بود که او از همان روزهای اول ازدواج، حرفش را می‌زد و موجب آزرده شدن همسرش می‌شد. 🔻اینکه عاشق شوی و عاشقانه ازدواج کنی بخش شیرینی بود؛ اما آرزوی شهادتی که محسن ازش حرف می‌زد؛ می‌توانست همه‌ی غم‌ها و شاید ترس‌های عالم را بنشاند توی دلِ یک تازه عروسِ عاشق... ✍🏻 مخاطبِ کتاب «صبح واقعه» با شادی و رنج شخصیت‌های کتاب همراه می‌شود و می‌تواند آنها را بشناسد و قصه‌ی زندگی‌شان را بداند. قصه‌ی اینکه محسن حججی از کجا به کجا رسید و مسیر سفرش چگونه بود... 🆔 @khatemoqadam_ir
در روز زیارتی مخصوص امام رضا (ع) دعاگوی شما همراهان عزیز خط مقدم بودیم✨🤲🏻 🆔 @khatemoqadam_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر کس می‌خواست توی سوریه هر جا برود، می‌رفت یک سر به ابواحمد می‌زد. ابواحمد، یک چای زعفران و آجیل به آن‌ها می‌داد و یک عکس هم با آن‌ها می‌گرفت و طرف می‌رفت شهید می‌شد. توی گوشی‌اش هزار تا عکس داشت که همه رفته و شهید شده بودند و او زنده مانده بود. به‌شوخی می‌گفتیم: «ابواحمد، جان مادرت، با ما عکس نینداز!» 📚میاندار 🆔 @khatemoqadam_ir
📚میاندار 🖋اگر خواننده‌ای کتابی در دست بگیرد که بداند شخصیت‌اش واقعی‌ است و از آن آدم‌های متفاوت که نمی‌شود فراموششان کرد، قطعا نمی‌تواند آن کتاب را زمین بگذارد. 📖کتاب «میاندار» یکی از همین کتاب‌ها است. این کتاب خاطرات شفاهی شهید حسن عبدالله‌زاده، فرمانده تیپ یگان مخصوص نیروی قدس و فرمانده عملیات قرارگاه شرق سوریه است. ✨نمی‌شود کتاب «میاندار» را خواند و شهید حسن عبداالله‌زاده را فراموش کرد؛ آنقدر که شخصیت جذاب و متفاوتی داشته این شهید. 🔍کتاب از خاطرات کودکی راوی(شهید) شروع می‌شود؛ این خاطرات آنقدر شیرین و متفاوت هستند که خواننده، سراسر با لبخند صفحات کتاب را خواهد خواند. 🔥شیطنت‌های راوی و یا به قول خودش شرارت‌های او و همچنین استفاده از زبان و ادبیات راوی در روایت خاطرات، کتاب «میاندار» را به یاد ماندنی می‌کند. 🆔 @khatemoqadam_ir