«احترام ارتش امریکا به آداب مسلمانان!»
سربازان و فرماندهان آمریکایی، تا جایی که مطلع بودند، احترام فرهنگ ما را نگه میداشتند. مثلاً در ماه رمضان، از اذان ظهر تا افطار، آموزش را تعطیل میکردند. یک بار در اتاقم مشغول نماز خواندن بودم. متوجه شدم سرباز سرخپوستی جلوی در اتاق ایستاده و برای داخل شدن این پا و آن پا میکند. فکر میکرد در مراسم مقدسی هستم و میترسید با ورودش به اتاق بیاحترامی کرده باشد.
من که مسئول پشتیبانی بودم، برای اینکه در منطقه نان تازه بخوریم، از کابل یک تنور خریده بودم. یکی از فرماندهان آمریکایی، یک تکه نان تازه گرفت، خورد و خیلی خوشش آمد؛ اما باقیماندهاش را روی زمین انداخت. برایش توضیح دادم که «در فرهنگ ما، نان مقدس است و ما هیچوقت آن را روی زمین نمیاندازیم.». پرسید «پس چه کار میکنید؟!». گفتم «آن را میگذاریم روی یک جای بلند.». بعد از این گفتوگو، بارها پیش آمد او را دیدم که یک تکه نان در دستش است و دنبال جایی بلند میگردد...
ابوباران
خاطرات مصطفی نجیب، از حضور فاطمیون در نبرد سوریه
به قلم زهرا سادات ثابتی
انتشارات خط مقدم
۳۳۵ صفحه
۴۴ هزار تومان
@KhateMoqadam_ir
«گذراندن سطح چهارم حوزهی علمیهی قم هم او را از فکر رفتن به سوریه منصرف نکرد.
وقتی خبر رسید که برای تدریس در دانشگاه صنعتی شریف دعوت شده، نفس راحتی کشیدم و خدا را شکر کردم که مجید از فکر جنگ بیرون میآید؛ اما این نفس راحت، دو ماه بیشتر طول نکشید.
یک روز آمد خانه، و گفت: مادرجان، این دانشگاهها خیلی داوطلب استادی داره؛ خیلیها واسهاش دندون تیز میکنند. من دوست دارم برم مناطق محروم. با این مردم راحتترم.
من و یدالله و عموتوکل که همیشه باهاش مشورت میکرد، حیران بودیم؛ اما میدانستیم مجید، کاری را میکند که مصلحت میبیند...»
📚 رستگاری در سحرگاه مبعث
روایتی داستانی بر اساس شهید روحانی مدافع حرم، مجید سلمانیان
بهناز قرهداغی
انتشارات خط مقدم
@KhateMoqadam_ir
«جمع خانواده جمع و حاج علی، ساکتتر از همیشه است. انگار با نفس دروناش در حال نبردی نابرابر است؛ نبردی بین عشق به دو پسر و ارادت به باورهای ایمانی و آرمانیاش. تو اما حس میکنی رقیب را شکست داده و سرجایش نشانده ای. طوری که دیگر به تردیدها اعتنا نمیکنی. خوش داری صحنههایی را ببینی که دو دستپروردهات، با لباس رزم و نوشته ای بر سینه، با عبارت «کُلُّنا عباسُکِ یا زینب» در میدان نبرد نقشآفرینی میکنند. همین حالا به دستشان تفنگ میدهی و آنها را به تکاپو وا میداری که بر خصم بشورند.
چقدر به اینجاهای کار که میاندیشی، آرزو میکنی که ای کاش میشد همراهشان باشی و لحظه به لحظه رزم دستپروردههای خود را تماشا و ضبط و روایت کنی. این حس روایتگری، عجیب برایات شیرین است...»
📚 سه نیمه سیب
بر اساس خاطرات خدیجه شاد، مادر شهیدان مدافع حرم، مصطفی و مجتبی بختی
به قلم محمد محمودی نورآبادی
انتشارات خط مقدم
۳۲ هزار تومان
@KhateMoqadam_ir
🍃علی، نقطه تلاقی بشر برای مواجه با تلاطم دنیاست و حبِّ علی کلیددار کشتی این تلاطم است.
🍃خواه نیکوکار باشی یا نباشی؛ بی حبِّ او، هیچ معامله ای در آخرت برایت تشکیل نخواهد شد.
در تاریخ خوانده ایم؛ حبِّ علی، چه بر سر انسان و عاقبتش خواهد آورد.
🍃هادی ذوالفقاری، مخاطب این نوشته است. کسی که به حبِّ علی تن به مهاجرت داد و مجاور حرم علی شد. اما آغاز راه حبِّ علی است، یعنی عشق وصال خدا و عشق به خدا یعنی شهادت خون بهایی که خدا خود می پردازد
🍃او قصه ای دارد با نمک حبِّ علی، دل شیر می خواهد؛ در کشور غریب باشی و عضو یگان نظامی آن کشور شوی تا با داعش بجنگی، عقیده و ایمان قوی می خواهد برای عمل به این مکتب.
🍃کار آوینی، زمین نمی ماند؛ مثل هادی که عکاس مقاومت بود...
🍃خوش به حال وادی السلام که تو را در آغوش دارد.
✍نویسنده : محمدصادق زارع
🌺به مناسبت سالروز تولد شهید هادی ذوالفقاری
@KhateMoaqadam_ir
هدیهی انتشارات خط مقدم، به مناسبت روز مادر 💐❤️📚
برای تهیهی این کتاب، میتوانید از دایرکت این صفحه و یا غرفهی انتشارات خط مقدم در نرمافزار باسلام ما را مفتخر نمایید💐❤️
@KhateMoqadam_ir
📚 کتابی که حاج قاسم نامگذاری کرد!
به مناسبت سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی
http://farhikhtegandaily.com/newspaper/3254/13/
@KhateMoqadam_ir
🖋 یادداشت سردار دلها دربارهی کتاب «انقلاب چهل ساله»
بازنشر به مناسبت سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی
@KhateMoqadam_ir
سلسله نشستهای ضیافت روایت
📲در کلابهوس
🎧 روایت اول: مصطفی نجیب، #ابوباران
📖امشب، سهشنبه، ۳۱ فروردین ۱۴۰۰
🕰 ساعت ۲۳
لینک ورود به اتاق:
https://www.joinclubhouse.com/event/mgJB2NGV
@KhateMoqadam_ir