eitaa logo
فرهنگ نکته های ناب در زندگی بزرگان
13 دنبال‌کننده
1 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 موضوع : 👈 ایت الله العظمی گلپایگانی برای بزرگوار خویش مرحوم آیت الله العظمی حائری عمیق قائل بود. 🔆 همواره پیش از برای استادشان فاتحه می خواندند. 🔆 و اگر زمانی از یادشان می رفت درس را نموده و پس از خواندن فاتحه را آغاز می نمودند. 🔆 همیشه پس از زیارت حضرت معصومه بر سر ایشان رفته و لحظاتی را به خواندن قرآن می پرداختند. دیدار با ابرار ص57 https://eitaa.com/khateratbozorgan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 موضوع : 🔆مرحوم آیت الله حاج محمدجواد انصاری همدانی می‌فرمودند: 🔆 دیدم پیرمردی عامی مشغول خواندن نماز است و دو صف از ملائکه در پشت سر او بسته و به او اقتدا نموده اند و این پیرمرد خود از این صفوف فرشتگان اطلاعی نداشت. 🔆 من دانستم این برای نماز خود اذان و اقامه گفته است. 🔆 چون در روایت داریم: کسی که در نمازهای واجب یومیه، اذان و اقامه هر دو را بگوید دو از ملائکه و اگر یکی از آن‌ها را بگوید یک صف از به او می کنند که درازی آن به اندازه ما بین مشرق و مغرب باشد. کتاب ستارگان سپهر سلوک ص168 https://eitaa.com/khateratbozorgan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 موضوع : نماز ✅خبر دادن از موقع نماز آقای که از اهل علم همدان و پدر بزرگوار است می گوید: آقای تابستان‌ها روی پشت بام مسجد جامع اقامه جماعت می فرمود. 🔆 یکی از محترمین که از مامومین آقای انصاری بود برایم نقل کرد که :روزی هنگام که حاضران منتظر اذان مغرب و برپایی نماز جماعت بودند. 🔆 آقای انصاری به فرمودند: 🔆 اذان‌مغرب را بگو. عرض کرد: آقا هنوز مغرب نشده. 🔆 آقا فرمودند: مگر رفتن فرشتگان روز و آمدن شب را ندیدی؟ https://eitaa.com/khateratbozorgan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 موضوع : ✅رعايت آداب و ادب 👈دختر نقل می کنند: صبح ها که اقا می خواست برای نمازما را بیدارکند داخل اتاق ما نمی شد درمی زد، و من راباعنوان زیبایی صدا می کرد می گفت:خانم بهشتی، خانم بهشتی. ومن برمی خواستم بقیه رابیدار می کردم تا نمازبخوانند. https://eitaa.com/khateratbozorgan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰# مقدمه https://eitaa.com/khateratbozorgan/4 📗راهنمای فهرست الفبايي موضوعات و اسامی شخصيت ها https://eitaa.com/khateratbozorgan/40 1️⃣ -فهرست موضوعی https://eitaa.com/khateratbozorgan/96 2️⃣ - فهرست اسامی شخصيت ها https://eitaa.com/khateratbozorgan/133 👈جهت اطلاع، شما اينجا 👇هستيد «شبکه معارف اسلامی» ✅راهنمای خدمات👇مؤسسه فرهنگی هنری حجه بن الحسن (عج) https://eitaa.com/manabe_eslami/157 https://eitaa.com/khateratbozorgan
💠 موضوع : دنبال ارزش ها ؛ ؛ ✅ آیت الله مجتهدی تهرانی_رضوان الله علیه_ فرمودند: 🔹روزی آیت الله العظمی ملا علی همدانی_رضوان الله علیه_ در مشهد بر آیت الله العظمی میلانی_نور الله قبره الشریف_ وارد می شوند. 🔹در آن جا علامه طباطبایی_اعلی الله مقامه الشریف_ صاحب تفسیر المیزان حضور داشتند. 🔹مدت یک ماه بین علامه طباطبایی و آخوند ملا علی همدانی، مناظرات عالمانه و حکیمانه واقع می شود. 🔹از علامه طباطبایی پرسیدند: آخوند را چگونه دیده اید؟ فرمودند: جا دارد که مردم از اطراف و اکناف و نقاط دور دست به همدان به قصد زیارت آقای آخوند بیایند. 🔹بعد از مدتی از آخوند پرسیدند: علامه طباطبایی را چگونه دیده اید؟ فرمودند: مدتی بود که من دعایی را می خواندم که درباره آن دعا آمده بود: هرکس این دعا را بخواند،خداوند متعال گنجی را نصیب او می کند، معلوم شد که دعای من مستحاب شده و آن گنج آقای طباطبایی است که در این مدت نصیب من شده بود. 📚 آداب الطلاب، ص 491. https://eitaa.com/khateratbozorgan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 موضوع : 📝یکی از شاگردان رحمة الله گوید: ⭐️در دورانی که در نجف اشرف نزد شیخ انصاری به تحصیل مشغول بودم، شبی شیطان را در خواب دیدم که بندها و طناب های متعددی در دست داشت. از شیطان پرسیدم این بندها برای چیست؟ پاسخ داد: «اینها را به گردن مردم مى اندازم و آنها را به سمت خویش می شکم و به دام مى اندازم. روز گذشته یکی از این طنابهای محکم را به گردن شیخ مرتضی انصاری انداختم و او را از اتاقش تا اواسط کوچه ای که منزل شیخ در آن است کشیدم، ولی افسوس که به رغم زحمات زیادم، شیخ از بند رها شد و برگشت». 🔹 وقتی از خواب بیدار شدم، در تعبیر آن به فکر فرو رفتم. پیش خود گفتم: خوب است ازخود شیخ بپرسم. از این رو به حضور ایشان شرفياب شدم و خواب خود را برای ایشان گفتم. 🔹 شیخ فرمود: «شیطان راست گفته است؛ زیرا آن معلون دیروز می خواست مرا فریب دهد که به لطف خدا از دامش گریختم. قضیه از این قرار بود که من دیروز پول نداشتم و اتفاقا چیزی در منزل احتیاج بود. با خود گفم: یک ریال از مال امام زمان عجل الله فرجه نزدم هست و هنوز وقت مصرفش نرسيده است، آن را به عنوان قرض بر می دارم و سپس ادا خواهم کرد. یک ریال را برداشتم و از منزل خارج شدم. همین که خواستم آن چیز مورد نیاز منزل را بخرم، با خود گفتم: از کجا معلوم بتوانم این قرض را بعدا ادا کنم؟ در همین اندیشه و تردید بودم که ناگهان تصمیم قطعی گرفتم به منزل برگردم. از این رو چیزی نخریدم و به خانه برگشتم و آن پول را سر جای خود گذاشتم». منبع: سیمای_فرزانگان؛ ص ۳۴۱-۳۴۳. https://eitaa.com/khateratbozorgan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 موضوع : ((لطافت روح میرزا جواد آقاتهرانی)) سبزی فروش محله می‌گفت: یک روز جناب میرزا تشریف آوردند و مقداری سبزی خریداری نمودند. پس از نیم ساعت دیدم ایشان سبزی به دست به طرف مغازه‌ام می آیند، خیلی ناراحت شدم زیرا با خود فکر کردم که شاید سبزی ها خراب بوده و آقا پس آوردند، خیلی خجالت کشیدم و در فکر بودم که چه بگویم. در همین خیالات بودم که دیدم ایشان با آن قد خمیده و چهره ملکوتی وارد مغازه شده اند و فرمودند :این سبزی‌ها را از کجا برداشتی و به من دادی؟ عرض کردم :چطور مگه؟ فرمودند :وقتی سبزی‌ها را منزل بردم، دیدم یک مورچه در میان سبزی هاست و احتمال دادم که لانه مورچه باید درون مغازه شما باشد و من او را آواره کرده ام حالا خودم او را آورده‌ام تا از جایی که برداشته ای بگذارم، تا به راحتی به سوی لانه‌اش حرکت نماید. کتاب خاطراتی از آیینه اخلاق https://eitaa.com/erfaneeslami/270 https://eitaa.com/khateratbozorgan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 موضوع : با آزاردهنده ✅ خاطره استاد فاطمی‌نیا از اوج لطافت علامه طباطبایی ⁣◾️من اهل قسم نیستم ولی مجبورم، دلم می سوزد، یک کلمه می گویم: خانم ها، آقایان! بشنوید! به حضرت زهرا (س) قسم، اگر لطیف نباشید، چیزی گیرتان نمی آید، خودتان را معطل نکنید. هی روزی چند تا اوقات تلخی راه می اندازد، عصبانی می شود، از این طرف هم می خواهد بشود، زبده العارفین، عمده المکاشفین، یک بار این قسم را خوردم که تا لطیف نشوید چیزی گیرتان نمی آید. ◾️⁣آقای علامه طباطبایی (ره) سراسر لطافت بود، لطافت این مرد به جایی رسیده بود که به عمرش دعوا نکرده بود. زمانی که ما در قم بودیم این بچه های قم از هشت سالگی دوچرخه ٢٨ سوار می شدند، از بغل رکاب می زدند، یک بچه ای آمد، زد علامه را لت و پار کرد، افتاد رو زمین، حالا ما باشیم چه می گوییم، خیلی آدم خوبی باشیم یک چیزی می گوییم دیگر. این آقا بلند شد، خیلی راحت، اول رفت سراغ بچه، گفت: طوریت نشد؟! گفت: نه، گفت: الحمدلله، خداحافظ. https://eitaa.com/khateratbozorgan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 موضوع : 🔆شهید بزرگوار آیت الله بهشتی در دورانی که به دلیل کشوری محافظ داشت فرمود : 🔆این که ایجاب می‌کند ما چنین وضعیتی داشته باشیم، من حتی الامکان می کوشم که همان روش سابق را ادامه دهم. 🔆 من هرگز اجازه نمی دهم در را برای من باز و بسته کنند، بلکه به اینکه حتما من خودم این گونه کارها را انجام دهم. سیمای فرزانگان ص244 https://eitaa.com/khateratbozorgan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 موضوع : توبه آیت الله میرزاجهانگیرخان قشقایی حجت الاسلام مومنی ایت الله قشقایی استادایت الله بروجردی واقاجمال گلپایگانی است. اودرعلوم مختلف مثل حکمت، عرفان، ریاضی وهییت وفقه واصول و... کارکرده بود. کتاب گلشن ابرار زندگانی ایشان رابررسی کرده است. https://eitaa.com/joinchat/2400124981Cc8b982030d https://eitaa.com/khateratbozorgan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 موضوع : (اخلاق ملکوتی خواجه نصیرالدین طوسی) ⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ یک نفر نامه توهین آمیزی برای خواجه نصیرالدین طوسی نوشت. ازجمله درنامه خواجه راسگ پسر سگ معرفی کرد. وقتی خواجه نامه را خواند برایش چنین نوشت :تومراسگ پسر سگ خطاب کردی درحالی که درست نیست زیرا سگ دم دارد ولی من دم ندارم. سگ بادست وپا راه می رود ولی من بادوپاراه می روم. سگ ناخن های بلند دارد ولی من ناخن هایم کوتاه است. سگ بازبان آب می خورد ولی من با دهان آب می اشامم. ⭐️⭐️⭐️⭐️ https://eitaa.com/khateratbozorgan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 موضوع : فقیه بزرگ جهان تشیع مرحوم ملامهدی نراقی که ازشدت پاکی وتقوا، چشم برزخی پیداکرده بود، می فرماید: روزعیدی به قبرستان برای زیارت اموات رفتم، بر سر قبر مرده ای ایستادم و گفتم: عیدی من کو؟ شب آن روز چهره ای باصفا و نورانی را در عالم خواب مشاهده کردم. به من گفت: فردا کنار قبر من بیا تا تو را عیدی دهم. صبح از پی آن خواب رفتم، چون به سر ان قبر رسیدم، عالم برزخ برای من کشف شد، در این هنگام باغی عجیب با درختانی که هرگز چشمم نظیرش را ندیده بود، مشاهده کردم. وسط باغ قصری بسیار با عظمت قرار داشت. مرا به درون قصر دعوت کردند. چون وارد شدم شخصی باعظمت بر تختی مرصع دیدم. گفتم :از کدام طایفه ای؟ پاسخ داد :از گروه عبادت کنندگان. گفتم: کیستی؟ جواب داد: از قصابان منطقه نراق هستم. به او گفتم: از کجا به این مقام رسیدی؟ گفت: با سلامت درکسب(کاسبی حلال) و نماز جماعت اول وقت به این مقام رسیدم. https://eitaa.com/khateratbozorgan