6️⃣2️⃣ - حرف ق . https://eitaa.com/khateratbozorgan
💠 موضوع : # آزار و اذيت
✅برخورد با آزار
📗خاطره استاد فاطمینیا از اوج لطافت علامه طباطبایی ره
◾️من اهل قسم نیستم ولی مجبورم، دلم می سوزد، یک کلمه می گویم: خانم ها، آقایان! بشنوید! به حضرت زهرا (س) قسم، اگر لطیف نباشید، چیزی گیرتان نمی آید، خودتان را معطل نکنید. هی روزی چند تا اوقات تلخی راه می اندازد، عصبانی می شود، از این طرف هم می خواهد بشود، زبده العارفین، عمده المکاشفین، یک بار این قسم را خوردم که تا لطیف نشوید چیزی گیرتان نمی آید.
◾️آقای علامه طباطبایی (ره) سراسر لطافت بود، لطافت این مرد به جایی رسیده بود که به عمرش دعوا نکرده بود. زمانی که ما در قم بودیم این بچه های قم از هشت سالگی دوچرخه ٢٨ سوار می شدند، از بغل رکاب می زدند، یک بچه ای آمد، زد علامه را لت و پار کرد، افتاد رو زمین، حالا ما باشیم چه می گوییم، خیلی آدم خوبی باشیم یک چیزی می گوییم دیگر. این آقا بلند شد، خیلی راحت، اول رفت سراغ بچه، گفت: طوریت نشد؟! گفت: نه، گفت: الحمدلله، خداحافظ.
https://eitaa.com/khateratbozorgan
💠 موضوع : #احتياط ✅علامه حلی
#احتیاط_عجیب_علامه_حلی_
✨علامه حلی که ازعلمای بزرگ شیعه است،
در طول مدت عمرخود سه یا چهاربار
تمام نمازهای خود را قضا نمود. تنها به این
اکتفا نکرد بلکه، سفارش کرد تمام نمازها
وروزه هایش را بعد از رحلتش
به جا آورند.
و با این که به حج مشرف شده بود،
وصیت کرد از طرف او حج انجام دهند.✨ . https://eitaa.com/khateratbozorgan .
https://eitaa.com/khateratbozorgan
💠 موضوع : #اميد ✨﷽✨ ✅در اميد ياران
هنگامی که برادران #یوسف می خواستند او را به چاه بیفکنند، وی خندید. برادرانش #تعجب کردند و گفتند: برای چه می خندی؟
یوسف گفت:
فراموش نمی کنم روزی را که به شما برادران نیرومندم نظر افکندم و #خوشحال شدم و گفتم:
کسی که این همه یار و یاور نیرومند دارد از #حوادث سخت چه غمی خواهد داشت. روزی به بازوان شما دل بستم، اما اکنون در چنگال شما گرفتارم و به شما پناه می برم...
خدا شما را بر من مسلط ساخت تا بیاموزم که به غیر او حتی بر برادرانم تکیه نکنم....
منبع📚 : هزار و یک حکایت اخلاقی
https://eitaa.com/khateratbozorgan
💠 موضوع : #اهل بيت عليهم السلام ✅توجه به اهل بيت عليهم السلام #مخالفت_با_هوای_نفس
🔆در آیت الله مروارید، آیت الله بهجت فرمود : در رشت یک اهل #منبربود که می گفت: وقتی بالای اول منبر می روم به #امام_حسین سلام میدهم، اگر جوابم را داد منبر را ادامه میدهم وگرنه از مردم عذرخواهی میکنم و به#پایین می آیم.
🔆 شخصی از او سوال کرد چه کار کردی که به این #مقام رسیدی؟
🔆 گفت: یک#مجلسی بود دو تا منبری قبل از من به منبر رفتند.
🔆 و من در دل گفتم : طوری باید صحبت کنم که#منبر او را خراب کنم، ولی بعد #پشیمان شدم و #تصمیم گرفتم با #نفس خودم #مبارزه کنم.
🔆 بنابراین تا#چهل روز به منبر نرفتم و خداوند این #عنایت را به من کرد.
کتاب درمحضر صاحبدلان ص56. https://eitaa.com/khateratbozorgan