امر به معروف خانوادگی!!!
خانواده ی من خیلی از امر به معروف و نهی از منکر میترسیدند و یک جور دخالت در پوشش و کار مردم میدونستن!
بنابراین بنده یک روز تصمیم گرفتم شیرینی این کار رو به اثبات برسونم!😋😋
و بگم که کار ما خیر خواهیه نه دخالت!! 👌
صبح بود و همگی سوار ماشین شدیم تا
پسرمو به مدرسه ببریم و خودمون هم
گشتی بزنیم 🚗
پسرمو به مدرسه رسوندیم و رفتیم.
من رانندگی می کردم و همسرم کنار دستم و دخترم پشت سر پدرش نشسته بود.
یه آقای موتوری کنار ما بود 🛵
یه دفعه شروع کرد با دست اشاره کردن!!
من به شوهرم گفتم چی میگه؟؟
دیدم دوباره با تاکید به در ماشین اشاره میکنه!!
شوهرم گفت: داره میگه در ماشین بازه!!
دخترم در رو یکم باز کرد و دوباره بست!
منم از این فرصت استفاده کردم و گفتم ببینید امر به معروف و نهی از منکر هم همینطوره😊
قصد خیر خواهیه!!
الان شما بدتون اومد؟؟؟
به نظرتون دخالت کرد؟؟؟
اگه نمیگفت برای ما خطر داشت!!❌
همسرم خیلی تو فکر فرو رفتن...
در همین حین یک موتوری دیگه که خانمش هم همراهش بود و پوشش موهاش اصلا مناسب نبود و در حال صحبت با هم بودند؛ جلوی چشم ما ظاهر شدند!!👀
منم یکم سرعت گرفتم برای تذکر...
دیدم نمیشه چون طرفِ شوهرم بود
و امکان تصادف!!
یه بوق زدم متوجه نشدند!📣
به شوهرم گفتم شما نزدیکتری شما تذکر
بده میترسم تصادف بشه!!
همسرم که تا به حال تذکر نداده بود
شیشه ما شینو پایین کشید و با اشاره
به آقا و بعد بازبان همه با هم گفتیم:
آقااااا! آقا!
موتوری با تعجب نگاه کرد😳
همه گفتیم: مو!! مو!! و با حرکت دست اشاره کردیم ☝😊
اونم با تعجب گفت: موووو؟!؟!؟😳
خلاصه دقیقا متوجه شد و به خانمش گفت: موهاتو بپوشون!
اونم همه رو جمع کرد😊
این بهترین روز زندگی من بود!❤️
چون همسرم تذکر داد!
چون تذکر رو؛ خیر خواهی دید نه
تنفر و دخالت !!
#پوشش_موها
#امر_به_معروف
شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻
@khaterate_aamerin
@aamerin_ir
امر به معروف و نهی از منکر یعنی قدم برداشتن برای اصلاح جامعه...
شیر آب روباز کردم وشروع کردم به شستن ماشین.🚙
اتفاقا حواسم بود که فقط ماشین رو خیس کنم و شیر رو ببندم و بعد از اینکه دستمال کشیدم و ماشین تمیز شد آخرش هم یه آب بگیرم. یعنی حواسم بود که اسراف نشه...👌
در همین حال یه عابر پیاده درحال رد شدن یه نگاهی کرد و با حالتی خیلی صمیمانه گفت:
دوست عزیز! ما با دو تا سطل آب مینیبوسمون رو میشوریم، از ماشین شما هم خیلی تمیزتر می شه!
یه لحظه احساس کردم یه پتک گنده خورد توسرم و دنیا دور سرم چرخید!!
می خواستم برم دستش رو ببوسم وهرچی می تونم قربون صدقه ش بدم.
من حواسم به رعایت مصرف آب بود، ولی یه نکته برام خیلی مهم بود و بسیار ازش لذت بردم: اینکه تا حالا واژه امر به معروف و نهی ازمنکر برام این جوری جا نیفتاده بود. گاهی ما مردم فکر میکنیم این دستور اسلام فقط مخصوص حجابه که تازه همون رو هم انجام نمیدیم!!!😢
آیا در مورد تمام نا بسامانیهایی که تو جامعه مردم باهاش سرو کار دارن نیست؟🤔
⁉️آیا اگر مردم به کارمندی که ساعت کاری رو رعایت نمی کنه یا رعایت وقت مردم رو نمیکنه، به نونوایی که نون رو بد میپزه، به آدمی باغچه های جلوی خونه اش رو با آب تصفیه شده آب میده، به عابری که تو خیابون آشغال می ریزه، به راننده ای که کرایه اضافی میگیره و یا اگزوز ماشینش بد جور دود میکنه، به کسی که بیشتر از احتیاج خونش لامپ روشن کرده و...هزارتا مورد دیگه تذکر می دادیم جامعه اصلاح نمی شد؟
جامعه ای که امر به معروف و نهی از منکر ازش حذف بشه فاتحه اش خونده ست و اون جامعه مرده ست...
به امید روزی که مردم احساس کنن افراد جامعه؛ اعضای خانواده شون هستند و نسبت به اصلاحشون وظیفه دارند💖
#حجاب
#اسراف
#نهی_از_منکر
#امر_به_معروف
شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻
@khaterate_aamerin
💻vajebemazlum.blogfa.com/category/11
دوستان و همراهان عزیز کانال
سلام
روزتون بخیر
🔹 امروز یه خاطره میذارم که طولانی و مفصله؛ اما بسیار آموزنده و مهم هست.
حتما تا آخر و با دقت بخونید.👌
🔹 خاطرات، نظرات، پیشنهادات و انتقادات خودتون رو از طریق آیدی زیر با ما در میان بگذارید.
@yavarane_zohoor
🔹 کانال رو به دوستان خودتون معرفی کنید.
سپاس از همراهی شما💐
مبارزه با کشف حجاب!
🔹قسمت اول
برای کاری رفته بودم بیرون!
دیدم دوتا دختر دبیرستانی که یکی شون مقنعه رو انداخته بود؛ دارن میان سمت ما...
منم ایستادم تا برسه و رفتم پیشش و
- گفتم: سلام بچه ها! خسته نباشید!
یادم نیست جوابم رو دادند یا نه! چون کاملا میدونستن برای چه منظوری رفتم طرفشون!
- گفتم: عزیزم حواست نیست مقنعه ات افتاده!
- گفت: چرا حواسم هست! خودم میدونم!
- گفتم: اِ ! میدونی؟! خُب سرت کن گلم!
- گفت: نمیخوام!
اومدم دست بذارم روی شونش و از در محبت و دوستی باهاش صحبت کنم...
- با عصبانیت گفت: به من دست نزن!!
منم دستم رو برگردوندم...
- گفتم: باشه! پس مقنعه ات رو سرت کن!
- گفت: سر نمیکنم!
- گفتم: اینطوری که نمیشه! میدونی کشف حجاب جرمه؟
- گفت: آره!
- گفتم: پس مشکل نداری زنگ بزنم پلیس؟
- گفت: نه!
منم سوری زنگ زدم ۱۱۰ که ببینم میترسه یا نه...
دیدم نه خیلی رو کارش مُصِر هست و دوستش هم با اینکه خودش مقنعه داشت؛ پایه اس برای جرم دوستش!!
- گفت: فقط گوشیت رو بده من به مامانم زنگ بزنم!
💢نکته: گوشی رو ندادم؛ چون بعدا از خط سوءاستفاده میشه. دلسوزی نکنید بگید باشه بیا زنگ بزن😐
- گفتم: من نمیتونم گوشیمو بدم! خودت از مغازه دار تلفن بگیر زنگ بزن!
به یک مغازه دار گفت ولی مغازه دار پیچوند و نداد...
به مغازه دار بعدی گفت و اونم زنگ زد مامانش و بعد هم من صحبت کردم و
- گفتم: دختر شما کشف حجاب کرده!
- گفت: میدونم! من کجا باید بیام؟
بهش آدرس دادم تا بیاد.
- گفتم: من با پلیس تماس گرفتم، لطف کنید زودتر بیایید!
فهمیدم کارشون کاملا هماهنگ شده هست! سریع با ۱۱۰ تماس گرفتم و
- گفتم: آقا فلان جا درگیری پیش اومده لطف کنید نیرو بفرستید!
کمی طول کشید تا پلیس بیاد و من همچنان داشتم با این دختر صحبت میکردم...
- گفت: من از دار و دسته ی مسیح نیستم! ولی حجاب اجباری رو نمیخوام!
- گفتم: ببین دختر خوب؛ یک خارجی هم وقتی میاد کشور ما، یک تیکه پارچه روی سرش میندازه، چرا؟ چون باید به قانون کشور دیگه احترام بذاره! اما تو؛ تو کشور خودت نقض قانون میکنی! حالا فکر میکنی بزرگ شدی؟
- گفت: الان من سرم کنم همه چی درست میشه؟؟
مغلطه میکرد...
و همچنان کشف حجاب بود...
یکدفعه دیدم یه آقا اومد طرف ما و بهش گفت: مقنعه ات رو سر کن! زود باش!
- گفت: چرا؟
-گفت: چون من میگم!
- گفت: شما کی باشی؟
- گفت: فکر کن مامورم...
منم فکر کردم مامور شخصیه!
- گفت: کارتت؟
- گفت: لزومی نداره به تو نشون بدم!!
دختره ترسید و مقنعه اش رو سرش کرد!
تا سرش کرد و آقاهه داشت صحبت می کرد که پلیس سر رسید و آقا حکمش رو نشون داد!
- گفت: من 10 دقیقه است اینجا وایسادم! دیدم این خانم با نرمی داره تذکر میده ولی این ها گوش نمیدن!
کار خدا رو ببین! یکی اومد و طرفدار ما شد با داشتن حکم...😍
پلیس از من پرسید: چی شده؟
منم شرح ماجرا رو گفتم...
- پلیس به دختره گفت: چرا کشف حجاب کردی؟
- دختر گفت: این ها به دو تا دختر ۱۵ ساله گیر دادن!! باید مامانم بیاد...
پلیس داشت حلش میکرد که یک آقا دخالت کرد و از دخترا طرفداری کرد...
💢نکته: به کسی اجازه دخالت ندید تا پلیس رو گمراه کنند!
- منم گفتم: آقا بفرمایید! مادرشون داره میاد!
طولی نکشید که مادرش اومد...
چشمتون روز بد نبینه😱
- گفت: به دختر من گیر دادی؟؟ بیا من رو ارشاد کن!! و روسریش رو درآورد😳
و هر چی دلش خواست گفت و جیغ و هوار....
منم کاملا ریلکس! انگار نه انگار...
- پلیس گفت: خانم بشینید بریم کلانتری!
این ها خانوادگی این طورین!
- گفتم: من میدونستم که وایسادم شما بیاید؛ چون مادرش پشت تلفن گفت: آره میدونم صبر کن تا بیام!!!
خلاصه مادر نشست و رفتیم کلانتری
و من همچنان سکوت مطلق و خانم فقط جیغ میزد و فحاشی میکرد و پلیس هم بهش تشر زد که خانم میفرستمت بازداشتگاه! توهین نکن...
- گفت: بفرستید!
مادر مطلقه بود. اما بعد دیدیم همسر سابقش اومد؛ چون مادرش نذاشت که دختره با ما بیاد کلانتری و دختره هم به پدرش خبر داده بود...
خلاصه الهی اون رئیس هر جا هست از یاران امام زمان باشه؛ کاملا موافق امر به معروف بود و کلی حمایت کرد و نذاشت دیگه اون خانوم حرفی بزنه...
البته خانم کلی جیغ و داد کرده بود و تقریبا ساکت شده بود که رئیس آمد!
خیلی منطقی با خانم صحبت کرد و البته اولش کمی هم تهدیدش کرد که میفرستم دادسرا به قاضی هم میگم که اینجا چه جرمی مرتکب شدی و ...
- مادر گفت: باشه بفرست! من از این خانم شکایت دارم. این به چه حقی دختر من رو وسط خیابون نگه داشته و... و دروغ بلغور می کرد و میگفت آدم ربایی کرده!!!
- پلیس هم به من گفت: خانم چی شده؟؟
من همه ماجرا رو گفتم!
- گفت: تحصیلات؟
- گفتم: لیسانس حوزه.
- گفت: شغل؟
- گفتم: من از آمرین هستم و در حال حاضر خانه دار!
شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻
@khaterate_aamerin
🔹قسمت دوم
- پلیس گفت: ایشون وظیفه اش رو انجام داده و طبق مراتب امر به معروف عمل کرده و اول تذکر داده و بعد که دخترتون گوش نکرده؛ بخاطر جرم مرتکب شده با مجری قانون تماس گرفته. اما شما جلوی چشم ما؛ کشف حجاب کردی و دوربین هم ضبط کرده و کشف حجاب جرمه و من الان میتونم تو رو بفرستم بازداشتگاه!!
- اونم محکم تر از دخترش گفت: باشه بفرست! ولی اول به شکایت من رسیدگی کنید؛ بعد من میرم بازداشتگاه! این به چه حقی دختر من رو نگه داشته به اسم امر به معروف!؟؟ من کاری میکنم امر به معروف یادش بره!!
- رئیس پلیس گفت: ببین خانم این جای دختر شماست! لطف کرده در حق دخترت! فکر کرده دخترت مثل خواهرشه و بهش تذکر داده! تو مگه مادر نیستی؟؟ مگه نمیگی تحصیل کرده ای؟ باید بدونی من کارم چیه؟ من مشکلات و درگیری هایی رو دیدم که شما ندیدی! اگر دو نفر دخترت رو بندازن وسط موتور ببرن دوست داری؟ ما دیدیم که داریم میگیم! فقط کافیه ببینن کسی کشف حجاب کرده...
اونجا فهمیدم که این خانم داره به خاطر له کردن امر به معروف؛ انگ آدم ربایی میزنه!
- منم گفتم: به خاطر این حرفت اعاده حیثیت میکنم!
- یکی از سربازها گفت: اگر همه میگفتن و تذکر میدادن این ها اینقدر جولان نمیدادن که؛ با رئیس پلیس با صدای بلند حرف بزنن!
خانومه دید رئیس خیلی پشت منه!
من در تمامی لحظات که اون توهین میکرد؛ ساکت بودم و گوش میدادم!
- گفت: چون چادریه باید بهش حق داد؟!
- رئیس گفت: خانم این چه حرفیه؟ همه در مقابل قانون یکسان هستند. ایشون حریم خودش رو حفظ کرده. من شاهد بودم که از اون وقت تا حالا؛ یک کلام به شما تعرض نکرد. شما هم بری تو خلوتت فکر کنی، میبینی که کارت اشتباه بوده! بپذیر!!
خلاصه رئیس تنهایی با من صحبت کرد و گفت: قضیه رو فیصله میدم برای شما خوب نیست اینجا هستید!
- گفتم: من از اول هم خواستم قانون اجرا بشه به حد توانم. خدا به شما هم خیر بده!
و با مادر صحبت کرد و مادر قانع شد و شوهر سابقش هم گفت تمومش کن...
- خانم هم گفت: من شکایتی ندارم!
- منم گفتم: هدف اجرای قانون بود که الحمدلله اجرا شد و از رئیس خداحافظی کردم و رفتم...
🔴آمرین عزیز: انصافا اگر توانایی و خانواده همراهی دارید از کشف حجاب نگذرید!
چون فقط مانده همین یک تیکه پارچه به اسم روسری که دشمن همه توانش رو گذاشته تا همین رو هم از روی سر خانوما برداره...
خانواده رو همراه کنید و آموزش بینید و خودتون رو برای ظهور آماده کنید...
#نهی_از_منکر
#کشف_حجاب
#تماس_با_پلیس
#خاطرات_ارسالی_اعضاء
#کشف_حجاب_جرم_است
شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻
@khaterate_aamerin
اگر چهار نفر مثل شما بودن...
از سر کار بر میگشتم خونه🏠
پیاده بودم!🚶
دیدم یک آقا در پیاده رو داره با سگش حرکات نمایشی انجام میده و دوستاش رو دور خودش جمع کرده....🐶
همه افرادی که اونجا بودن یا در حال عبور بودن این آقا رو نگاه میکردن و خیلی جلب توجه می کرد...
از دور که دیدم تصمیم گرفتم مسیرم رو تغییر بدم و از خیابون برم که با سگ برخورد نداشته باشم، ولی بعد منصرف شدم!!
چون دیدم واقعا داره تبلیغ منکر میشه؛ به خودم اجازه ی سکوت ندادم!❌
- نزدیک که شدم گفتم: آقا اینجا مکان عمومیه لطفا سگ رو جمعش کنید!!
البته با محکم ادا کردن کلمات...
- بهم نگاهی کرد و گفت: جمع نکنم چی میشه؟
- و بعد گفت: به شما ربطی نداره!!!
- گفتم: یا جمع کنید یا به پلیس زنگ میزنم!
ودر همون حال گوشیمو از کیفم دراوردم...
- گفت: هرکار دوست داری بکن!
من اونجا یه کم شک داشتم از اینکه پلیس طرف منو نگیره و من کم بیارم...
ولی به کمک خدا دیدم خیلی آروم سگ رو بغل کرد و به طرف قفسش برد!
دوستاشم بهش گفتن: دنبال شر نگرد بابا!!
جالب اینجاست که در حالیکه سگشو داخل قفس میکرد به من گفت: اگه ۴ نفر تو این مملکت مثل شما بودن همه چیز درست میشد!!!
دیگه خودتون قضاوت کنید که منظورش چی بود!🤔
#سگ
#نهی_از_منکر
#تماس_با_پلیس
#به_شما_ربطی_نداره
شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻
@khaterate_aamerin
@aamerin_ir
1_8301212.mp3
1.31M
🔹🔸ضرورت امر به معروف و نهی از منکر از نظر امام خامنه ای ( مدظله العالی)
◻️ ◽️▫️قسمت اول
#نهی_از_منکر
#امر_به_معروف
#مقام_معظم_رهبری
شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻
@khaterate_aamerin
@sepah_pasdaran