eitaa logo
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
666 دنبال‌کننده
569 عکس
327 ویدیو
104 فایل
دل آدمي بزرگتر از اين زندگيست و اين راز تنهايي اوست... یاد مربی موحد، مجاهد، سردار جبهه تربیت و سازندگی، فقیه صاحب مکتب تربیتی، صفای اهل صفا، سالک خالص، ستاره آسمان گمنامی، سمبل اندیشه‌های ناب، بی‌تاب بوتراب و تطهیر شده با جاری قرآن...
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿ما تا به اين نظارت از خود نرسيم و محرك ‏هاى خود را كنترل نكنيم و حالت ‏هاى خود را بررسى نكنيم، نمى ‏فهميم چقدر هستيم و چقدر مى‏ توانستيم باشيم. ❇️با شناخت استعدادها و تركيب عظيم خود و به شهادت درونمايه ‏هاى سرشار خويش به جايگاه‏ ها و پايگاه خويش مى‏ رسيم. 👈و با اين نظارت بر خويش و اين شهود و ديدار از خود، به حقارت كنونى و قناعت مرگ‏ زاى خويش، پى مى‏ بريم و تفاوت اين كه هستيم با آنكه بايد باشيم، ما را به آنچنان درد و سوزى مى‏ اندازد كه بتوانيم اين دعا را بفهميم و براى رسيدن به اميدى و جبران كمبود خويش راهى را دنبال كنيم. ✅عظمت اين دعاها در همين است كه انسان را به شهود و ديدار و به نظارت بر خويش وادار مى ‏كند و آنچه كه بايد باشد به او نشان مى ‏دهد و با درك تفاوت فاحش، 👈در او همتى را مايه مى‏ ريزد 👈و با درك خسارت ‏ها، براى او ندامت و حسرتى را زنده مى‏ كند و سپس با اميدهايى كه به او مى ‏دهد، آن‏ نيروى عظيم و متراكم حسرت و ندامت را،👈 تبديل به تحرك بيشتر و رفتن سريعتر مى ‏سازد و انسان را از دو دره به راه مى ‏آورد، از غرور و جهل و از ضعف و يأس. 👈غرورش‏ را، با اين شهود و نظارت از خويش و ضعفش‏ را با آن ديدار از لطف و رحمت حق. أَدْعُوكَ يا رَبِّ راهِباً راغِباً راجِياً خائِفاً؛ خداى من! تو را مى ‏خوانم با خشيت و با رغبت؛ با خشيت از عظمتى كه آن را هدر داده ‏ام و با رغبت به مرحمتى كه جبران كار من باشد. تو را مى ‏خوانم با اميد و با ترس، با اميد به لطف ‏ها و ترس از ماندن ‏ها. بشنو از نی
4_5998829265259331708.mp3
5.2M
شرح فراز هائی از دعای مکارم الاخلاق همراه با سوز و گداز استاد صفائی امید است که در این ماه غفران اشک و سوز اولیا خدا ما را هم متذکر کند شاید تکانی بخوریم و از خواب غفلت بیدار شویم و از غافله جا نمانیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💯 💯 📽 جوان ایرانی که آتئیست (خداناباور) شد و بعد با مطالعه مسلمان شد👆 یکی از منابع اصلی مطالعه این جوان در بازگشت به توحید آثار حاج شیخ علی صفایی حایری(ره) بوده است.
هدایت شده از گرافکر
یک لقمه فکر.mp3
1.31M
🔸 🔸 ✅ یک لقمه فکر! 🎙 استاد 🌿 @GeraFekr l کارگروه اندیشه l
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 خاطره جالب استاد قرائتی از مرحوم در مورد عمل مورد رضایت اهل بیت و امام زمان علیهم‌السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر انقلاب: انتظار آمادگی است☝️ استاد صفائی:👇 این انتظار نه احتراز است و حتی بالاتر نه اعتراض و فریاد، که این انتظار آماده باش است. زمینه‌سازی و آمادگی برای رسیدن به مطلوب است. آن کس که در انتظار است، آماده می‌شود تا نقطه ضعف‌های خودش را پر کند و مانع‌ها را بشناسد و نقطه ضعف‌هایشان را بیابد و در نقطه ضعف‌های دشمن خانه بگیرد و از آن سنگر بسازد
معنای واقعی نظم ؟ منظم کسی است که اهمیت ها را مراعات کند ، هر چند قراردادهایش بشکنند . آیت الله علی صفایی حائری ره
🎊تخفیف ۲۰ درصدی 💯 📚آثار استاد صفایی حائری به مناسبت افتتاح 🛒فروشگاه اینترنتی لیله القدر ازطریق سایت: 📡 Zekraa.ir
کتاب صراط ص۱۳۰
سلام علیکم زحمت فراوان برادر گرامی حجت الاسلام والمسلمین فلسفیان را خواندم ، پاسخی را که در نماد خصوصی خدمت شان عرض کردم این جا تکرار می کنم تا سایر دوستان از سر اخلاص و طینت و نیت پاک چون برادر بزرگوارمان در طرح دشمن قرار نگیرند. [۴/۱۴،‏ ۲۳:۳۵] سید مجید پورطباطبایی: سلام علیکم شما که به طور دقیق تو طرح شبهه افکن افتاده ای . در مقدمه اول لازم بود جواب نقضی بدهی مبتنی براین که مطلب مستند و دقیق نیست ، از کجا معلوم که اصلا مرحوم زرین کوب چنبن چیزی گفته باشد . چون نه شماره صفحه امده ، نه مشخصات چاپ ، چه بسا شبهه کننده رجما للغیب اسمی از آن مرحوم آورده باشد تا خواننده را جذب کند. دوم این که شوونیسم و عرب ستیزی دست مایه اصلی این نوشته است . بعد از مقدمه لازم بود نوشته شود بر فرض صحت این نسبت به مرحوم زرین کوب درباره سلام باید گفته شود و ادامه مطلب. اما نکته مهم این است که طرف شما اهل انصاف نیست!مثل محسن حسام مظاهری که به شیوه های مختلف الحاد و ارتداد خود و نظام ستیزی اش را در مقالات مختلف با ژستی آکادمیک و مثلا جامعه شناسانه مطرح می کند و ما تصور می کنیم با این گونه افراد باید با قول لین برخوردکنیم. قول لین ب ای کسانی است که انتخاب خود را نکرده اند و واقعا دچار تردید و شبهه هستند. در جنگ نرمی که علبه اسلام و نظام جریان دارد ،مهاجم شما را در گیر پاسخ به شبهات من درآوردی می کند تا وقت تان و نیرو و توان تان را به هدر دهد. به عقیده بنده این جا روش شیخ جواب می دهد روش تجزیه و تحلیل سوال و تشخیص جایگاه سوال کننده و مساله اصلی او را تشخیص دادن، شما امروز این شبهه را پاسخ می دهی مثل موردی که فرستادم را مطرح می کند که پدر مجلسی اول را انگلیسی ها از هندوستان به دربار شاه عباس فرستادند تا مساله سیادت را و آخوندیسم را مطرح کنند ، در حالی که شبهه کننده به راحتی تاریخ را تحریف می کند ، حضور انگلیسی ها درهندوستان 200 سال بعد از اضمحلال صفویه است .(این یک نمونه اش بود که بیان کردم ) 2000 نفرمنافق پیر و پاتال بالای 50 سال ، شستسوی مغزی داده شده در آلبانی نشسته اند پشت کامپیوتر و شب و روزشان طراحی شبهه های سیاسی ، اعتقادی ، اجتماعی، و... است . 500 نفر در تل آویو با تسلط کامل بر زبان فارسی دارند برای ما طرح و برنامه می ریزند ، ما هم از سر احساس تکلیف وقت فراوان می گذاریم برای پاسخ دهی و تبیین . غافل از این که برای مواجهه با این حجم از هجوم علاوه بر طینت و نیت پاک زرنگی و تیزی ای را لازم دارد که بنابر فرموده مرحوم حاج شیخ بفهمی که داری توی دست می افتی ! داری عمرت و نیرویت را می گذاری تا طرح دشمن کامل شود. باعرض معذرت از برادر بزرگوام، و همنامم و پسر عمویم جناب حاج سید مجید فلسفیان عزیز و محترم.
هدایت شده از گرافکر
بهشتی بر فراز کوهسار.pdf
144.5K
🔸 🔸 ✅ بهشتی بر فراز کوهسار 🍃 معرفیِ اندیشه و شخصیتِ ✍ استاد امیر غنوی 🌿 @GeraFekr l کارگروه اندیشه l
هدایت شده از گرافکر
معرفی استاد علی صفایی.mp3
12.84M
🔸 🔸 ✅ زندگی را به خدا بسپار 🍃 معرفیِ 🎙 استاد محمدرضا رنجبر ☘ 🌿 @GeraFekr l کارگروه اندیشه l
سلام علیکم. صرف نظر از صحت و سقم انتساب مطلب به زرین کوب، ایشان در مقدمه چاپ دوم کتاب(قبل از انقلاب) نسبت به برخی مطالب چاپ اول ابراز پشیمانی میکند که بنظرم ذکر خلاصه ای از آن در روشن شدن ذهن مخاطبین اینگونه شبهات بی تاثیر نیست: ..در جایی که سخن از حقیقت جویی است چه ضرورت دارد که من بیهوده از آنچه سابق به خطا پنداشته‌ام دفاع کنم و عبث لجاج و عناد ناروا ورزم؟ از این رو، ..قلم برداشتم و در کتاب خویش بر هر چه مشکوک و تاریک و نادرست بود،خط بطلان کشیدم. .. نمی‌دانم از خامی یاتعصب،نتوانسته‌ بودم به عیب و گناه و شکست ایران به درست اعتراف کنم. ..چنان روح من از شور و حماسه لبریز بود که هر چه پاک و حق و مینوی بود از آن ایران می‌دانستم و هر چه را از آن ایران– ایران باستانی را می‌گویم- نبود زشت و پست و نادرست می‌شمردم. .. ..لازم دیدم که آن گمان خطای تعصب آمیز را جبران کنم.عهد و پیمان من آن است که حقیقت را بجویم و آن را از هر چه دروغ و غرور و فریب است جدا کنم. ..
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
سلام علیکم. صرف نظر از صحت و سقم انتساب مطلب به زرین کوب، ایشان در مقدمه چاپ دوم کتاب(قبل از انقلاب)
چاپ اول سال 1330 بوده و مطلبی که بنده به اختصار نقل کردم در مقدمه چاپ دوم 1336 است. در شخصی لینک کتاب را ارسال میکنم.
سلام علیکم چون پریشب خواب مرحوم حاج شیخ رحمت الله و رضوان الله تعالی علیه را دیدم که وارد اتاق شد ، خندان و مبتهج وسط اطاق نشست و گفت :"سید یک استکان چای به ما می دهی " مبهوت چهره بشاش و مبتهج او بودم که از خواب بیدار شدم ، نزدیکی های اذان صبح بود. به همین مناسبت و در اندوه محروم ماندن اول شعبان و خدای ناکرده رمضان از زیارت حضرت ثامن الحجج برای یاد کرد از ایشان ماجرایی را که در اثر توصیه ایشان به شناخت جریان ها وافراد مدعی بود را نقل می کنم . اگر با منشور گروه موافق نیست ، برادر محترم جناب حیدری نیک حفظه الله بلافاصله پس از رویت آن را حذف کنند 👇
سلام علیکم بنده از اولین باری که با ابطحی بر خورد کردم ، از ادعا ها و رفتارهای او بدم آمد ، فکر می کنم رمضان سال 61 بود . در مشهد مهمان پذیر صحرا کنار مسجد کرامت سر چهار راه شهدا (چهار راه نادری ) مشهد به اتفاق مرحوم ایت الله حاج شیخ علی صفایی حائری (عین صاد ) رضوان الله تعالی علیه مستقر بودیم ، همه اتاق های مهمان پدیر که حدود سی و اندی می شد در تصرف ما بود. حسین اقا خوانساری فرزند اولین امام جمعه اراک ، آیت الله حاج شیخ ابوالفضل خوانساری رضوان الله تعالی علیه با ابطحی رفت و امد داشت. مرحوم حاج شیخ ره اصرار داشت دوستان در جلسات افرادی که ادعاهایی خاص دارند شرکت کنند با آن ها گفت و گو کنند ، تا اگر کلمه حقی دارند فرا گیرند و گرنه که با گفت و گو با آنان حجت برایشان تمام شود که اشتباه می کنند و هم خود دوستان در مقابل هجمه و تلاطم آراء مختلف واکسینه شوند و بی جهت مرید این و آن نگردند. شبی بعد از افطار رفقا به سرکردگی فرزند شیخ حسینو قرار شد در مجلس ابطحی شرکت کنیم . از بدو ورود ابطحی گفت امشب آقا. منظورش امام زمان علیه السلام در این مجلس حضور پیدا می کنند . حضار هم که همه ،غیر از من که ذاتم به قول قمی ها قل (با ضمه ق) می انداخت .(قمی ها به فردی که به راحتی سر به زیر و آرام نمی شود و هر چیزی را نمی پذیرد می گویند ذاتش قل می اندازد)همه متدین ، امام زمانی پر از شور و حال منتظر درک حضور حضرتش بودند ، بی صبرانه منتظر بودند آقا حاضر شود و ایشان را رویت کنند . همه شصت و خرده ای نفر هم که در مجلس که در خیابان موسوم به چهارطبقه ، اسم اصلی اش را هنوز بعد از حدود 40 سال یاد نگرفته ام ، حضور داشتند ، همدیگر را می شناختند ، و اگر فرد ناشناسی می آمد همه می فهمیدند. چای که در استکان با نعلبکی های به اصطلاح قاجاری که ، آن موقع در قهوه خانه ها رواج داشت (نعلبکی های لبه دار که کنگره های قرمز داشت ) توزیع شد لامپ ها را که خاموش کردند ، ابطحی شروع به خواندن روضه امام حسین علیه السلام و بعد هم دعای توسل ، گریه اهل مجلس، و صدای های های ؛شاید تنها فردی که گریه نمی کرد و در همان تاریکی چهارچشمی مراقب در ورودی بود بنده بودم . مراسم تمام شد و آقا در جلسه حاصر نشدند ، استکان چای پری که سرد شده بود جلوی ابطحی بود ، با ناراحتی و حزن گفت امشب در مجلس مان یک فرد ناپاک و آلوده و ناشناس وجود داشت که باعث شد آقا تشریف نیاورند . از جلسه که بیرون آمدیم رو کردم به حسین خوانساری و گفتم :"این آقای ابطحی علم غیب دارد که فهمید یک آدم ناپاک در مجلس است ؟ غیر از من فرد ناشناس دیگری در جلسه بود ، حداقل من خودم مطمئن هستم که ناپاک نبوده ام ، چون هنگام اذان حرم نماز خواندم ، بعد که همرا شما سر سفره دسته جمعی بودیم ،به فرض این که ایشان با کرامت خودش فهمیده بود که من ناشناس ناپاک هستم ،آیا شارع مقدس به او اجازه می دهد که در حضور جمع آبروی مرا ببرد. و اضافه کردم حسین جان به قول قمی ها این آدم مول دارد ، متقلب است و دکان و دستگاه راه انداخته است .(حالا ماجرای مول را هم یک وقتی شاید برایتان نوشتم ) شانزده هفده سال بعد، سال 77، 78 که فرصتی فراهم شد تا در معاونت فرهنگی مسجد مقدس جمکران مدتی خدمت کنم ، اولین کاری که کردم کتاب های ابطحی را از کتابخانه مسجد جمع کردم و در قدم دوم فروش کتاب هایش در کتابفروشی مسجد را قطع کردم ، به رغم این که یکی دو تن از اعضای هیات امناء وقت شدیدا اعتراض داشتند . اعراض از دار ودسته امثال ابطحی نتیجه تلاش مرحوم شیخ ره بود که سعی می کرد ما را در مقابل هجمه ها واکسینه کند ، آن موقع فقط 24 یا 25 سال داشتم.
مباد که نردبان دزد شویم وصندوق نسوز استعمار که مومن کودن صندوق نسوز کافرزرنگ است علی صفایی حائری کتاب غدیر
هدایت شده از مجید حیدری نیک
کسی حافظ منافع دشمن میشود حتی در بحرانی ترین شرائط همانگونه که صندوق های نسوز اسناد واشیاء قیمتی را در مواقع خطر از سیل وآتش سوزی وزلزله وسیل ....برای مالک خود حفظ می کند
هدایت شده از محمد حسین حسینیان
کسی که طرح نداشته باشه، در طرح دیگران قرار میگیره. عدم طرح داشتن یا طرحی که منبعث از بینش یا بینش صحیح نباشه، ضعف خواهد داشت. و نقطه ضعف، همان جایی هست که از آن طریق بر تو مسلط میشوند. و دشمن از همین راه بر تو مسلط شده و به طریق مناسب خودش از تو بهره میبره برای پیاده کردن کار خودش. به نظرم صندوق نسوز از این لحاظ هست که تویی که در بین خودی ها هستی (ولی تحت سلطه فکری یا جریانی یا مالی و... دشمن)، مورد تعرض و اعتراض خودی ها نیستی. به نحوی نفوذی ای هستی که مصون هست. و نقشه های دشمن رو راحت تر پیاده میکنه. (گرگ در لباس دوست. به گونه ای که خودش هم شاید نداند که گرگ هست)
ویژگی های استاد صفایی در کلام حجت الاسلام رنجبر راز تاثیرگذاری «عین. صاد» حجت الاسلام رنجبر در مراسمی که چند سال قبل برای درگذشت مرحوم صفایی برگزار شد ابعاد جالبی از شخصیت این استاد بزرگ را معرفی کرد که بخشی از این سخنرانی را می خوانیم: سرّ تاثیرگذاری استاد صفایی این بود که حقیقتاً خودش را به دست خدا داده بود. انسان وقتی خودش را دست خدا داد صاحب اثر می شود و وقتی از خدا فاصله گرفت بی اثر می شود. اگر انسان با خدا معامله کند صفا پیدا می کند و می تواند صفایی بدهد. پیامبر (ص) تعبیری دارند در مورد امیرالمومنین علی علیه السلام: ای علی تو از دنیا چیزی برنداشتی و دنیا هم چیزی از تو برنداشت... . مرحوم صفایی نیز همین گونه بود چیزی را به سمت خود نمی کشید. وقتی چیزی برنداشتی بی تعلق می شوی و هرچه کمتر تعلق داشتی راحت سیر و حرکت می کنی؛ مثل قاصدک. روزی به در خانه ایشان رفتم گفتم چیز تازه ای راجع به امام زمان عجل ا... تعالی فرجه الشریف ننوشتید؟ گفت چرا. رفت سریع نوشته تازه خودش را که با قلم خودش نوشته بود و برای چاپ هم آماده شده بود آورد و داد به من. نگفت برو کپی کن اصلش را بیاور، نگفت برو کپی‌اش را بیاور و نگفت بیاور! به همین راحتی.... با خودش حساب کتاب نکرد که این چاپ می شود و اثری به تالیفات ما افزوده می شود. اصلاً تعلق نداشت به نام، به نشان. در کتاب «مشهور آسمان» می خواندم: به بچه‌ها می‌گفت: «بروید حرف های من را چاپ بکنید به نام خودتان». هرکس هم تعلق نداشت؛ خدا به او می دهد. خدا به نام حساسیت دارد. آقای صفایی با خودش هضم کرده بود که اگر این جزوه را به این بچه طلبه بدهم خودم حرکت می کنم و خودم رشد می کنم. نام که برای من رشد نمی آورد. ما خودمان رشد نمی کنیم خانه و ماشینمان رشد می کند. اولین باری که آقای صفایی را دیدم قرآن می خواند و گریه می کرد. به من که طلبه جوانی بودم می گفت تو باید در این سن و سال، پوست و گوشت و خونت با قرآن عجین باشد. در واقع می خواست بگوید که من این راه را رفته‌ام. مداد دو ویژگی دارد؛ تا صاحبی نداشته باشد که با آن بنویسد اثرگذار نیست و دیگر اینکه باید آن را تراشید تا روان بنویسد. مرحوم صفایی این ویژگی ها را داشت. خودش را دست خدا سپرده بود. اجازه داد تا تراش بخورد. یکی از بحث هایی که در آثار آقای صفایی چشم نواز و دلنشین است بحث بلا و ابتلاست. زیرا خودش چشیده و آثار و برکاتش را دیده است لذا هرجا به کمتر بهانه‌ای به این موضوع اشاره می کند؛ اوجش همان کتاب «صراط» است که مفصل به این موضوع می پردازد.
tabdil qanoon zendegi.mp3
12.74M
صوت جدیدی از مرحوم استاد با عنوان "تبدیل قانون زندگی" با کیفیت خوب که به تازگی آماده شده است