هدایت شده از دبستان دوره دوم منجی(عج)
🎥 مستند ستارههای آبی
🇮🇷پخش شده بهمناسبت ۱۳ آبان در شبکه دو
🚀روایتی از مسابقات موشکهای آبی در دبستان دوره دوم منجی(عج)
📌لینک تماشا در تلوبیون:
https://telewebion.com/live/tv2?e=0xfe0cdef
🔸در ادامه مسیر پیری، رسیدم به مرحلهای که با لطف دوستان، باید برم در جایگاهی که خودم همیشه از آن فرار میکردم. چی؟ تدریس در دورههای ضمن خدمت فرهنگیان! جلساتی که همیشه از آن فرار میکردم یا اگر مجبور بودم، سر در گوشی، زمان را سپری میکردم.
موضوع ارائه چیست؟ خلاقیت در آموزش
🔸نمیدانم فردا فرصت مناسبی است برای حمله به کلیشههای آموزشوپرورش یا هنوز زود است!
@khaterneshan
خاطرنشان
🔸در ادامه مسیر پیری، رسیدم به مرحلهای که با لطف دوستان، باید برم در جایگاهی که خودم همیشه از آن فرا
🔸امروز مجبور شدم در برابر معلمان عزیز دوره، در مقام یکی از مدرسان دوره اعتراف کنم که در این هفت سال معلمی، تا الان یک ساعت کلاس ضمن خدمت با نیت کسب مدرک یا افزایش رزومه و... شرکت نکردم و انشاءالله تا آخر عمر هم شرکت نخواهم کرد.
چند بار هم سعی کردم جمع را متقاعد کنم که لیست حضور و غیاب کلاس را پاره کنند تا ببیند بازهم انگیزههایشان مانند قبل خواهد ماند یا نه! البته بعدش فهمیدم شهریه دادهاند و انتظار نابهجایی از ایشان داشتهام!
🔅یکی از افتخارات معلمیام این است که برای چنین هدفهایی، هیچوقت تلاش نکردم! زیاد دوره آموزشی شرکت کردهام، صدها صفحه خواندهام، اما از هیچکدام مدرکی جز نحوه عملکردم ندارم!
🔸تمام تلاشم را کردم تا به دوستان جدیدم بگویم که ساختار و سیستم آموزشوپرورش معیوب است و مهمترین دستاورد «نگاه خلاقانه» به مدرسه، نه ساختن چند رویداد آموزشی، بلکه بههم ریختن نظم بیهوده و کمبازده و فرسودهٔ موجود در سیستم تصمیمگیری و اجرای امور در وزارت آپ است.
@khaterneshan
تیمسازی، مهمترین مفهوم مدیریتی است که این روزها به آن فکر میکنم. اگر دغدغه شماست، این پادکست را حتما بشنوید:
https://castbox.fm/vb/742302201
خاطرنشان
تیمسازی، مهمترین مفهوم مدیریتی است که این روزها به آن فکر میکنم. اگر دغدغه شماست، این پادکست را ح
اگر لینک باز نشد، در کستباکس، پادکست «جافکری»، برنامه تیمسازی را بشنوید.
🇮🇷 امسال دومین باری است که ماشینم را از بچههایی که غزل حفظ کرده بودند، پر میکنم و به آرامگاه فردوسی میرویم. آرامگاه شعرا را نمیشود با تعداد زیاد رفت. باید گپ زد و برای رفتن بهانه داشت. بازدیدش شبیه «اردو» یا «موزهگردی» نیست.
دفعه قبل که جریمه تپلی شدم. پلیس تعداد زیاد دانشآموزانم را در ماشین دیده بود. دستش را به نشانه ایست تکان داده بود و بچهها هم فکر کرده بودند باید ابراز علاقه کنند و دست تکان داده بودند! وقتی فهمیدم که حدود ۳۰ متر از صحنه دور شده بودیم. فقط صورت اخمالو و عصبانیت پلیس را از توی آینه دیدم! دیگر دیر شده بود و ترجیح دادم فقط از این صحنه دور شوم و منتظر پیامک باشم!
🔸در تجربههای اندک معلمیام، هیچ چیز بهاندازهٔ سپردن موضوع به بچهها و از هر دری حرفزدن با آنها نچسبیده است. مخصوصاً اینکه بعد از چند ماه، یکهو فلان جملهام را به رویم میآورند و میفهمم خیلی چیزها یادشان مانده است!
تمرین خوبی است؛ مخصوصاً برای ما که آدمهای «مستقیمگویی» هستیم و «هدفزدگی» در صحبتهایمان موج میزند و دستمان را برای مخاطبمان باز و ما را پیشبینیپذیر و او را بیحوصله میکند.
ما پای نقاشی رستم و سهراب، از تأثیر بوی بد عرق در جنگهای شاهنامه شروع کردیم! اینکه سهراب وقتی داشت جان میداد و سرش روی پای رستم بود، زیر بغل پدرش چه بویی میداد! یا اینکه چرا سهراب در نقاشی دارد میخندد! اما در همین بین، از هرچه دانش اندکم درباره این داستان اجازه میداد هم حرف زدیم! حتی از خیانت افراسیاب و مقدمهچینی برای ایجاد این تراژدی و پسرکشی!
@khaterneshan